کانال شهید بابک نوری هِࢪیس🌿♥️
#خاطره_شهید
#شهید_ابراهیم_هادی
در مسابقات کشتی وزن ۷۴ کیلوگرم ابراهیم همه رقیبان خودش را با اقتدار شکست داده بود و به فینال رقابتها رسید.
وقتی مسابقه شروع شد حریف ابراهیم به ابراهیم نزدیک شد و در گوش او چیزی گفت که من متوجه نشدم.
کشتی شروع شد و ابراهیم خیلی بد و ضعیف مبارزه کرد طوری که مبارزه را باخت و قهرمانی را از دست داد،با اینکه میدونستم با این بدن قوی ابراهیم هیچکس حریف او نیست عصبانی شدم و بعد از مسابقه رفتم یه مشت محکم به بازوی ابراهیم زدم و گفتم این چه وضع کشتی بود چرا باختی چرا حریف را ضربه نکردی؟
ابراهیم با چهره خندان جواب داد اینقدر حرص نخور و ابراهیم به سمت خونه رفت.
چند دقیقه بعد که داشتم از سالن میرفتم بیرون، حریف ابراهیم بهم گفتش که شما رفیق داداش ابراهیم هستی جواب دادم فرمایش؟
گفت آقا عجب رفیق بامرامی داری !!
متوجه منظورش نشدم ادامه داد وقتی مسابقه داشت شروع میشد در گوش داداش ابراهیم گفتم دونم از شما شکست میخورم لطفاً آبروی ما رو نگه دار بعد مادر پیر و برادرانم را که در سالن نشسته بودم را به ابراهیم نشان دادم و گفتم یه کاری کن جلوی آنها ضایع نشوم هوای ما را داشته باش.
رفیقتون گل کاشت گذاشت من او را ببرم و هم دل مادرم شاد شد و هم من تازه ازدواج کردم به پول این مسابقه احتیاج داشتم عجب رفیق بامرامی داری...
بعد خداحافظی کردم و رفتم توی راه همش فکر میکردم ابراهیم چه مرد بزرگیه و با اون تمرینهای سخت و نفس گیر و بدن قوی اینگونه دل یک کشتیگیر را شاد کرد آری او همش میگفت ورزش اگر برای خدا باشد میشود عبادت اگر به هر نیت دیگهای باشد ضرر میکنید
او ورزش را برای خدا انجام میداد یگفت من اگر در مسابقه شرکت میکنم میخواهم فنون جدید را یاد بگیرم.
منبع:کتاب سلام بر ابراهیم ۱
@shahidnoori1 🕊🥀