_دختࢪی بود ڪہ پدࢪش شهید شد؛
دانشگاه ڪہ قبول شد،
همہ گفتند:
با سهمیہ قبول شده.!
ولے هیچوقت نفهمیدند
ڪلاس او‌ل
وقتےخواستند بہ او یاد بدهند ڪہ
بنویسد ٫بابا٫یڪ هفتہ دࢪتب سوخت.!💔🖐🏼
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم ت‍‌م‍‌وم زن‍‌دگ‍‌ی‍‌م:
گفتم ف‍‌ق‍‌‍‌ــ‌ط ام‍‌امـ رض‍‌ا❤️🩹
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این‌مکالمه‌شما‌رو‌یاد‌کدوم
روضه‌میندازه؟!:💔)
پ.ن:شاید‌با‌اینجور‌فیلما
بهتر‌بتونیم‌درک‌کنیم💔🔗
درگیر این بودم که اگه همین الان زمان مرگم برسه چی دارم که با خودم ببرم؟
بجز امام حسین به کی میتونم پناه ببرم؟
بجز امام حسین روی کی میتونم حساب کنم؟
همش این مرور میشد توی ذهنم که اگه اون گریه ها و اون نوکری هارو ازم قبول نکنن چی میشه؟
اون موقع بود که از ته دل گفتم امید امروز رو یادت نره ها اگه تو منو پیش امام حسین شفاعت نکنی که من بیچاره میشم
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی داشتم این کلیپ رو ضبط میکردم زمانی که مداحی رو پلی کردم خیلی ذهنم درگیر شده بود
حدودا دوساعت زیر اون بارون شدید بدون چتر سر مزار اقاامید بودم نه حرفی میزدم نه مداحی گوش میدادم فقط و فقط ذهنم درگیراین مدح اقای ابراهیمی و ستوده بود