کانال رسمی شهید امید اکبری
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸 🍀قسمت دوم🍀 🌹شوق زیارت۲🌹 ⏪مادر: از آنجا که ما در 《بیروت》
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸
🍀قسمت سوم🍀
🌹آرزو های مادرانه🌹
⏪مادر:
عماد مدرسه رفتن را دوست داشت. شاگرد ممتاز بود، با وجودی که از من، پدرش یا هیچ کس دیگر در درس ها کمک نمی گرفت.
خودش درسش را می خواند و نمره های عالی می گرفت. به برادرانش هم در درس خواندن کمک می کرد.
هر یک از بچه هایم که به دنیا آمدند، طبعا برایشان آرزوهای مادرانه ای داشتم. لباس هایشان را، حتی اگر مجبور می شدم تمام شب بیدار بمانم، خودم برایشان می بافتم و در حین این کار به آینده شان فکر می کردم.
دوست داشتم درسشان را بخوانند و راه علم را در پیش بگیرند و به مدارج علمی بالا برسند.
حتی مثل بیشتر مادر ها آرزو داشتم که دکتر یا مهندس شوند، اما فضای داخلی لبنان و شرایط بیروت، در آن بره زمانی چنین امکانی را از آنها گرفته بود.
ده ساله بود که دو ماه متوالی از او تقدیر کردند. تقدیر نامه را یک راست پیش من آورد و نشانم داد.
خیلی تشویقش کردم و به او گفتم:《انسان در آخرت هم همینطوری ارزیابی می شود و با آنچه انجام داده است شناخته میشود.》
بعد از آن، من و پدرش او را بردیم تا هدیه ای برایش بخرم.
خیلی اعتقاد به تشویق بچه هاو حمایت معنویشان داشتم.
خیلی شیطنت های معمول پسربچه ها را هم نداشت. اصلا اذیتم نمی کرد. هر سه پسرم همینطور بودند. رابطه خوبی با هم داشتند. به هم حسادت نمی کردند و دعوا نمی کردند.
من اصلا از این دست مشکلات در خانه نداشتم. منتها عماد بزرگتر بود و برادر هایش را هدایت می کرد.
اهل اینکه بگوید فلان لباس را می خواهم یا فلان غذا حتما باید باشد نبود. همیشه شرایط ما را درک می کرد و آن را برای برادرانش توضیح می داد و آن ها را هم قانع می کرد.
عماد فقط ده سال داشت که جنگ داخلی لبنان آغاز شد و به دنبال آن مدارس و دانشگاه ها، برای مدت ها تعطیل شد. مهم ترین مسئله در آن زمان برایم این شد که فرزندانم با بچه های دیگری که پیرامونشان زندگی می کردند فرق داشته باشند.
محیط اطرافشان از ارزش های دینی و علمی خالی بود. اما من دوست داشتم که آن ها این ارزش را حفظ کنند. مبارزه با سختی ها را از همان زمان به آن ها یاد دادم.
به بچه ها گفتم که این شرایط ایجاد شده و این سختی ها وجود دارد. اما اگر در برابر آن ها تسلیم شوید، شکست خودتان را پذیرفته اید.
ادامه دارد..
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷
#دلنوشته 😔
امام حسین من!..
نصف شبی فقط بگم
قربونت برم..
بی هیچ دلیلی..
خیلی دوستت دارم آقا جان..
برام دعا کن😭😢
#به_وقت_دلتنگی
@shahidomidakbari
#بسم_رب_الحسین..
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
سبو روی لبش جز ذکر خیر خم نمی آید
واین یعنی کبوتر جز پی گندم نمی آید
اسیر عشق راهش را به عشق آباد پیدا کرد
که عاشق هرگز از راهی که گردد گم نمی آید
#یا_امام_رضا
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷@shahidomidakbari 🌷
#یکسال_گذشت
داداش#امید ، به ما ثابت کرد... خرج#ولی شدن با #شعار نمیشه... باید#عمل کرد...
#شهید_امید_اکبری
🌸کانال شهیـــد امیــد اکبــری🌸
👇👇👇
🍃💯@shahidomidakbari 💯🍃
#اعلام_مراسم
🔸مراسم سالگرد شهادت شهدای امنیت به ویژه #شهید_امید_اکبری
و اربعین شهادت سرداراسلام #حاج_قاسم_سلیمانی
🔸باسخنرانی :
حجت الاسلام دانش
♦️بانوای:
#کربلایی_سیدرضا_نریمانی
📅 پنجشنبه ۲۴ بهمن ۹۸
⏰ ساعت ۱۹:۳۰
📍زینبیه، حرم مطهر حضرت زینب (علیها سلام الله) | خواهر امام رضا (علیه السلام)
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اینها سخنان #شهاب_حسینی نبود
اینها موشک های #شهاب حسینی بود که در قلبِ اردوگاهِ نفرت انگیزِ #سلبریتی های دوزاری و کاسه لیس های حقیرشان فرود آمد.
دست مریزاد هنرمند ... دست مریزاد..
🌸کانال شهیـــد امیــد اکبــری🌸
👇👇👇
🍃💯@shahidomidakbari 💯🍃
🍃🍀
اگـر هـمــه چـیـز را از دسـت بـدهی ،
#شـهـیـد_نمـیـشوی
اگـر همــه چـیـز را بـا دسـت بـدهی
❤️شـهـیـد❤️ مـیـشـوی
🇮🇷کانال شهید امید اکبری🇮🇷
👇👇👇
❤ @shahidomidakbari ❤
دَردهایم ؛
بـه « تـو »
نزدیک ترم کردِه
طبیب ...
ترسَم این است
که یک وَقت
« مُداوا »
نــشـود ...
#امید_دلم
🌸🍃
@shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#امید_دلم
از خـاطـرم نـمی رود
کـه بـه خـاطـرم رفـتــی.. 🌹🌹😔
۳ روز تا سالروز شهادت
💔شهید امید اکبری💔
#رفیق_شهیدم
#شهید_امید_اکبری
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#ببینید
شور | انقلاب فاطمی
پست ویژه ایام یوم الله ۲۲ بهمن و
پیروزی انقلاب اسلامی
بامداحی: حاج مهدی رسولی
@shahidomidakbari
#می_آیم_چون...!
یکی ذبح شد...
یکی زنده به گور...
یکی اربا اربا...
▫️می آیم چون مدیونم!
▫️می آیم چون موظفم!
▫️می آیم چون مکلفم!
📎سهم من فقط چندقدم است و چند شعار!
#فردا_همه_می_آییم🇮🇷
🕊🕊
@shahidomidakbari
هدایت شده از هیئت فدائیان حسین(ع)اصفهان
#اطلاعیه
🇮🇷 وعده دیدار 🇮🇷
حضور در راهپیمایی چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
📅 سه شنبه ۲۲ بهمن ۹۸
⏰ ساعت ۱۰ صبح
📍اصفهان ، چهارراه شکرشکن، جنب دفتر نماینده ولی فقیه و امام جمعه ، پرچم هیئت
____
@Fadaeianhoseinir
@Seyedrezanarimani
Fadaeian_Milad Imam Ali_980528_2.mp3
16.35M
#مبارکه ⚘⚘⚘🌺
مدح امیر المومنین(علیه_السلام)..
گوش بدین حتما..
خدایا شکرت که تو مملکت
علی (علیه_السلام) هستیم😍🇮🇷🇮🇷
#الحمد_لله
@shahidomidakbari
﷽
#یا_امام_رضا
در فصل برف؛ بزم جهان گرمی از تو یافت ...
@shahidomidakbari
نـه چـهـل سال
که هـزار و چـهـارصـد و چـهـل سالهـ
که خدا
بـــــه انـقلاب فـــاطمه
می بـــــاله
#یا_زهرا
#الله_اکبر
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷
🖊خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعلهور است که اگر تکهتکهام کنند و یا زیر سختترین شکنجهها قرار گیرم، او را تنها نخواهم گذاشت.
«شهیدابراهیم هادی»
🌹۲۲ بهمن سالروز شهادت عارف وارسته شهید ابراهیم هادی.
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مظهر_قدرت_ایران_شهدا_هستند..
امید جانم!
شرمنده ام
تو برای حفظ انقلاب از همه چیزت گذشتی..
اما من..
اما من از یک خواب صبح هم نگذشتهام😔
شرمنده ام..😔
#دائم_تو_مسیر_مزار_شهدا_موندم 😭
مزار شهید مدافع امنیت
شهید امید اکبری..😍
۲ روز تا سالروز شهادت
💔شهید امید اکبری💔
#رفیق_شهیدم
#شهید_امید_اکبری
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷
🖌شعری در وصیت نامه شهید
ما و مجنون همسفر بودیم در صحرای عشق/ او به مقصدها رسید و ما هنوز آوارهایم
هشدار مرید راه فانی نشویم/ بیهوده اسیر زندگانی نشویم
حیف است که در مکتب قرآن مجید/ پوسیده شویم و جاودانی نشویم
منبع: نوید شاهد
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#شهید_مدافع_حرم
#عکس_نوشته
#وصیت_نامه
#سالروزشهادت
🍃🌸
@shahidomidakbari
#martyr
#jihad
کانال رسمی شهید امید اکبری
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸 🍀قسمت سوم🍀 🌹آرزو های مادرانه🌹 ⏪مادر: عماد مدرسه رفتن را
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه🌸
🍀قسمت چهارم🍀
🌷کلاس تفسیر🌷
⏮مادر:
در همان سنین ده سالگی بود که درس تفسیر قرآن را نزد "حاج رضا جعفر " شروع کرد. پیشنهاد از حاج رضا بود که داوطلب شد برای گروهی از بچه های هم سن و سال عماد تفسیر بگوید.
عماد جلسات تفسیر را دوست داشت و مشتاقانه به این جلسات می رفت. چند جلسه ای از کلاس تفسیرشان نگذشته بود که برای حفظ تمیزی و نظافت مسجد، جلوی ورود بچه ها به مسجد را گرفتند!!
عماد به من پیشنهاد داد که کلاس ها را به خانه مان منتقل کنیم. خیلی خوشحال شدم و قبول کردم. تا آنجا که خودم هم تشویق شدم چنین حرکتی را برای آموزش دختر ها برگزار کنم.
به همراه چند نفر از خانم ها با مدیران تعدادی از مدارس دولتی منطقه صحبت کرده و برای تعلیم دینی دختر ها اعلام آمادگی کردیم.
در زمان کودکی عماد مجلس عزاداری ایام محرم را در منزل برگزار می کردیم. بخش اعظم این جلسه با خواندن ذکر مصیبت توسط یک نفر می گذشت. عماد به این شیوه اعتراض می کرد. همیشه تاکید داشت که زندگی امام حسین علیه السلام ابعاد گسترده تر و عمیق تری دارد. چرا فقط ذکر مصیبت می خوانید؟
از همین رو مشتاق بود کتاب های مربوط به امام حسین علیه السلام را مطالعه کند و مدت ها در جست و جوی دلیل شهادت امام و روی دادن واقعه عاشورا بود. از بسیاری از علما در این زمینه تحقیق و پرسش می کرد.
انقلاب امام حسین علیه السلام در مسیر جهادی او نقش بسزایی داشت. به این معنی که امام حسین علیه السلام برای او فقط محرم و عاشورا و یا اشک و ناراحتی نبود، بلکه به این مسئله به عنوان یک اصل اعتقادی و ایدئولوژیک می نگریست.
کودکی اش بیشتر به همین منوال گذشت. خیلی دنبال تفریح و بازی نبود. بیشتر به دنبال رسیدن به جواب سئوالات ذهنیاش بود. انگار برای دانستن و بهتر فهمیدن خلق شده بود.
از ده سالگی در تعطیلات آخر هفته یا تابستان، با پدرش برای کار به رستوران "کائن" می رفت. رستوران کائن در خیابان "مسجد الکریم"، یکی از خیابان های اصلی منطقه سکونت ما یعنی "شیاح" واقع شده بود.
عماد به پدرش در رساندن غذا به مشتری ها کمک می کرد. اما چه در روز هایی که به رستوران می رفت و چه روزهایی که ساعت چهار از مدرسه برمیگشت، این قانون در خانه ما وجود داشت که باید قبل از تاریک شدن هوا در خانه باشد و این قانون بسیار مهم و جدی در منزل ما بود. تا اینکه یک روز...
دوازده ساله بود که کار بزرگی کرد. مقاله ای با عنوان "زبان محافظ توست، اگر حفظش کنی از تو محافظت میکند و اگر به او خیانت کنی به تو خیانت می کند" برای مجله "الخلیج" نوشت. بعد از آن هم گاه گاهی در نوشتن برخی کتب مشارکت داشت.
از همان ابتدا در گرایش هایش محور بود. هیچ وقت تحت تاثیر تبلیغات و حرف های گروه های مختلف موجود در لبنان قرار نگرفت همیشه، دین برایش اصل و انگیزه حرکت بود.
حتی در سیزده سالگی تصمیم گرفت برای کسب علوم دینی به نجف برود و در حوزه علمیه نجف تحصیل کند. برای این کار حتی بلیط هم تهیه کرد، اما در لحظات آخر، پرواز را از دست داد و تقدیر، او را به سمت دیگری برد.
ادامه دارد..
🌺کانال شهید امید اکبری🌺
👇👇👇
🌷 @shahidomidakbari 🌷