eitaa logo
شهید و شهدا
246 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
172 فایل
شهید مدافع حرم جاوید الاثر اقا مهدی قاسمی ( کانال شهید::تجمیع بهترین مطالب کانال های جبهه مقاومت و پایداری...)
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 با سلام ضمن عرض خوشامد به دوستان عزیز ✅ قابل ذکر است که سلسله مباحثی با سه موضوع: 📕 مطالعات اسلامی در غرب 📙 سیر روشنفکری در غرب و ایران 📗 فراماسونری در غرب و ایران در این کانال در حال انجام است. برای دریافت این مباحث با کلیک روی هشتک ها به پست های گذشته در این کانال رجوع فرمایید. 💠 مطالب مفید دیگری در راه است. باما همراه باشید 🌹🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃🌹 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت بیست و سوم 🔰 بروز اندیشه‌های روشنفکرمآبانه و ستیزه‌جویانه‌ دگراندیشان مارتین لوتر، نهضت پروتستان و بحران دینی 🔻پروتستان نامی است که برای کلیه فرق جداشده از کلیسای کاتولیک در قرن شانزدهم میلادی به‌کار رفته است. سرآغاز نهضت پروتستان در اوایل قرن شانزدهم انتشار اندیشه‌های یک کشیش آلمانی به ‌نام «مارتین لوتر» بود. او در سال ۱۵۱۷ میلادی علیه پاپ و کلیسا به‌ پا خاست و مواد اصلاحی نود و پنجگانه خود را بر در کلیسای(ویتبرگ) نصب کرد و فرقه «لوتران» را بنا نهاد، امّا این‌ بار پاپ نتوانست مثل همیشه از عهد‌ه سرکوبی مرتدان و مخالفان خود برآید. 🔸کلیسای کاتولیک از ابتدا با مشکلاتی دست‌ و پنجه نرم می‌کرد که هر زمان ممکن بود کسی مثل لوتر یا کالوین از راه برسند و چاشنی یک انبار باروت مشکلات کلامی و غیره آن بشوند. هرچند در گذر زمان، همین فرقه‌های نوظهور هم نتوانستند از عهده حلّ این مصائب برآیند. با نمایان‌ شدن جلوه‌های رنسانس به ناگاه پاپ‌ها در ایتالیا شروع به ساختن کلیسا‌های مجلّل کردند و نمایندگان خود را به نقاط دوردست برای جمع‌آوری پول و اعانه‌های مردمی می‌فرستادند و ضمن جمع‌آوری پول، توصیه می‌کردند که هر کس پول بدهد، گناهان او آمرزیده می‌شود و به بهشت خواهد رفت. زمانی که نمایندگان پاپ و کلیسا به‌ منظور جمع‌آوری پول و اعانه به آلمان رهسپار شدند، در کمال تعجّب با مقاومت کشیشی به‌ نام «مارتین لوتر» مواجه گردیدند که همه چیز را انکار می‌کرد. 🔹اندیشه لوتر، اعلان مخالفت رسمی و جدّی علیه کلیسای کاتولیک بود و مورد استفاده‌ کسانی قرار گرفت که نسبت به قدرت نظام‌ یافته کلیسا ناخشنود بودند. این اندیشه، اوّلین گام در راستای از هم گسستن و در هم شکستن رهبری دینی، فرهنگی کلیسا به ‌شمار می‌آمد و نقطه آغازین ایجاد بحران دینی در اروپا بود. شاید قبل از لوتر افراد بسیاری همچون «ژان هوس» در چکسلواکی همین سخنان را اظهار داشته، ولی شکست خورده بودند، امّا لوتر توفیق یافت. 🔸او ابتدا از سوی کلیسا تکفیر شد، ولی تکفیرنامه را آتش زد! پاپ نیرویی فرستاد تا او را دستگیر کند، امّا مقاومت کرد و حاکم ایالت ساکسونی و عده‌ای از شاهزادگان آلمانی به دفاع و حمایت از او برخاستند؛ چراکه شاهزادگان آلمانی، پیش از این به جریان خروج پول از کشور معترض بودند. اتّفاقاً این همان نکته‌ای است که ظنّ قریب به اطمینان ‌انسان‌ را برمی‌انگیزد تا این احتمال و تحلیل را تقویت کند که مارتین لوتر و نهضت اصلاح دینی اش، بازیچه دست گروهی سرمایه‌دار واقع شده بود و برای مسیحیان جهان چیزی به ارمغان نیاورد. باید توجّه داشت که اگر لوتر با بعضی از تعالیم زشت کلیسا همچون فروش بهشت، به حق مبارزه کرد، امّا هزاران مرام نادرست دیگر را به ناحق، جزو دین مسیح قلمداد نمود که بعدها زمینه‌های ناسوتی ‌شدن مردم و سکولاریزم (جدایی دین از سیاست) در جهان غرب و پیدایش ایسم‌ ها و گرایش‌های متعددی گردید. 🔹ظنّ فوق، آنگاه بیش از حد قوت می‌گیرد که می‌بینیم پس از امداد شاهزادگان آلمانی به لوتر، او فتوا داد که لازم نیست کلیسا، تزئینات و ملک و موقوفات داشته باشد! این فتوا موجب شد که شاهزاده‌ها اموال کلیسا را تصاحب کنند. جالب‌ تر اینکه در همین اوان، عده‌ای از روستاییان برای اکتساب زمین شورش کردند و از آنجا که این شورش علیه شاهزاده‌ها بود، مارتین لوتر آن روستاییان بیچاره را تکفیر و خونشان را مباح نمود. متقابلاً زمانی که پاپ از امپراتور اسپانیا و آلمان خواست تا لوتر را دستگیر نمایند، این ‌بار هم شاهزادگان آلمانی از لوتر حمایت کردند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 سیر روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت بیست و چهارم ادامه بحث... 🔰 نهضت لوتر از این شرایط بهره بیشتری برد و توانست فرقه‌ای به‌نام « لوتران » را ایجاد کند. لوتر به این نکته تصریح می‌کرد که مردم برای امور دینی خود به پاپ احتیاجی ندارند و می‌توانند به مراتب پایین‌تری نظیر اسقف اکتفا کنند،‌ درحالی‌که اسقف‌ها را پادشاهان در ایالت‌ها تعیین می‌کردند. در نتیجه خواسته یا ناخواسته، مارتین لوتر امور دینی مردم را نیز به‌ دست پادهاشان سپرد و این شاهان بودند که از این پس بر دین و دنیای مردم تسلّط یافتند؛ زیرا از آن پس، متصدّیان امور مذهبی نیز مهره‌هایی در دست خود آنها بودند؛ لذا لوتری که به ‌اصطلاح برای ایمان مردم قیام کرده بود، کار را به جایی رسانید که دین و ایمان مردم هر منطقه را به‌دست سلطان همان‌جا سپرد. ♦️لوتر پا را از این فراتر گذاشته و در جزوه‌ای تحت عنوان «نامه سرگشاده به اشراف مسیحی ملّت آلمان درباره اصلاح دولت مسیحی»، ضمن حمله شدید به کلیسا و مناسک آن، از شهریاران خواست تا شورایی را به ‌منظور اصلاح نابسامانی‌ها و کارهای نادرست کلیسا تشکیل دهند و بدین ترتیب، کلیسایی به‌ وجود آورند که مهار آن در دست دولت و شهریاران باشد. وی معتقد بود: «دولت را خدا بنیاد گذاشته است و مسیحیان ناچارند، فرمانبردار دولت باشند». 🔸واژه پروتستانتیزم که برای نهضت اصلاح دینی در عالم مسیحی کاتولیکی بکار گرفته شد از کلمه «protest» به معنی «اعتراض کردن» گرفته شده بود. این واژه اولین بار بر گروهی از امرای امپراتوری مقدس رم اطلاق شد که در مقابل تصمیم مجلس شور مسیحی ۱۵۲۵. م مبنی بر منع هرگونه تجدد، اعتراض نامه صادر کردند. پس از اعتراض و مخالفت لوتر با کلیسای کاتولیک، به معترضین کلیسا، پروتستان گفته شد. 🔹پروتستانهای پیرو لوتر که اختراع فن چاپ، کتاب مقدس را در اختیار آنها قرار داده بود، نه تنها کشیشان بلکه توده مردم را هم به نهضت اصلاح دینی کشاندند؛ چرا که بر اساس یکی از اصول لوتر هر فرد قادر بود، مبانی، معارف و احکام دینی را بدون واسطه ی پاپ و کلیسا درک کند. 🔸اصول جدید مسیحیان را نه در برابر کلیسا بلکه در برابر خدا مسئول می دانست. با حمایت حکام مطلقه و طبقه متوسط، امت مسیح به ملتهای مسیح تبدیل شدند و با توجه به اصولی که بر اساس آزادی، قضاوت های شخصی در امور دینی، تساهل و مدارا در مقابی اطاعت محض از سنن و احکام کلیسا بنیان نهاده شد، طرفداران زیادی حتی از میان کسانی که دعوی مسیحی بودن نداشتند، پیدا کرد. ادامه دارد.... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت بیست و نهم 🔰 ادامه بحث... عقل‌گرایی به‌معنای تبیین عقلی انسان و جهان، توسط فیلسوفان غرب تداوم یافت. کانت گرچه برای اشیاء، واقعیتی فراسوی آنچه به عقل می‌آید قبول کرد، ولی آن را ناشناختنی خواند و رابطه انسان با آن را به ‌طور کامل قطع کرد. ♦️هگل نیز کوشید تا نظام عقلانی جهان را تبیین کند و در سیر استدلال خود، آنچه را بالقوّه در اندیشه دکارت نهفته بود، با این بیان، آشکار ساخت که آنچه اندیشیدنی نیست، وجود ندارد و هرچه هست، اندیشیدنی است. روشن‌ شدن هستی برای فکر که روشنفکری و عصر خرد و روشنگری را در تاریخ بشر پدید آورد، به‌ منزله انکار هر نوع واقعیت و حقیقتی است که به‌ صورت راز و رمز برای عقل انسانی می‌باشد. 🔸با رشد این دیدگاه، همه معارف پیشین که در سده‌های میانه و قبل از آن، در قالب سنّت‌های دینی و رمزهای الهی به حیات خود ادامه می‌دادند، یا تمامی بدعت‌هایی که به دروغ داعیه سنّت داشتند و به‌صورت عادات و رسوم اجتماعی تداوم یافته بودند، در معرض نقّادی عقلی قرار گرفتند که یا به انکار فراسوی خود می‌پرداختند و یا آنکه هر نوع راهی را برای وصول به آن و یا آگاهی از آن انکار می‌کرد. 🔹سده‌های هفدهم و هجدهم که دوران حاکمیت عقل‌گرایی بود، همه باورها و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان، با حذف مبانی و مبادی آسمانی و الهی، در صدد توجیه عقلانی خود برآمدند و ایدئولوژی‌های بشری که از هویتی صرفاً عقلی برخوردار بودند، جایگزین سنّت‌هایی شدند که با چهره‌‌ای دینی از مکاشفات ربّانی انبیا و اولیای الهی تغذیه می‌کردند یا جایگزین بدعت‌های شدند که با تقلّب مدّعیان کاذب، رنگ سنّت به خود گرفته بودند. 🔸عقل با همه قدرتی که پیدا کرد، پس از قطع ارتباط با حقیقتی که محیط بر آن بود، نتوانست جایگاه مستقل خود را حفظ کند و به سرعت، راه افول را پیمود و زمینه را برای ظهور و تسلّط جریان فکری دیگری که در طیّ این دو سده رشد کرد، آماده نمود. از پیدایش جریان عقل گرایی هنوز زمانی نمی گذشت که طوفان سهمگین تجربه گرایی از راه رسید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی ام 🔰 ۲)جریان تجربه ‌گرایی(علم گرایی)(Scientism) واژه «Science» در لغت به معنای مهارت، علم و فن آمده، و مقصود از آن، علم تجربی در مقابل معرفت های غیر تجربی است و واژه ساینتیسم «Sientism» در لغت به معنای علم گرایی می باشد. علم گرایی، دیدگاهی است که اعتقاد دارد: الف) علم می تواند همه مسائل مربوط به ارزش و اعمال ارزش ها را در زندگانی انسان حل کند. ب) علم می تواند تا حدودی بر مبنای مشاهدات تجربی، رفتار انسان را پیش بینی و حمایت کند. ♦️معروف است که فرانسیس بیکن به طور رسمی، پایه گذار تجربه گرایی است و هم اوست که با این حرکت خود، ضربه ی سهمگینی بر فلسفه رایج قرون وسطا وارد کرده است. هرچند که رنه دکارت در کم رنگ کردن فاسفه ی آن روز، نقش اساسی داشت. آنتونی بلاستر در این زمینه اعتقاد دارد: «ضربه ای که تجربه گرایی بیکن بر فلسفه رایج قرون وسطا زد، از حرکت دکارت به مراتب ریشه ای تر و سهمگین تر بود؛ زیرا او نسبت به ارزش هرگونه فعالیت فکری که پیوند تنگاتنگی با مطالعه و مشاهده واقعیات عینی ندارد مشکوک بود». 🔸دغدغه اصلی بیکن بر خلاف گذشتگان، مساله پیروزی بشر بر طبیعت و تامین وسایل راحتی زندگی و زیستن است. چنانکه دیدیم، ادعای علم گراها این بود که علم، بر حل مسائل زندگی توانا است. به طور طبیعی باید آنان در این راه می کوشیدند و راه حل آن را نیز در پیروزی بر طبیعت می دانستند؛ از این رو کوشش خود را به فائق آمدن بر طبیعت ساختند که دغدغه اصلی آنها بود. 🔹توماس هابز نیز بر تجربه حسی به صورت منشاء شناخت تاکید داشت. پس از وی، جان لاک نیز نظریه جامع کسب معرفت بر مبنای اصول تجربی را تدوین کرد و بر این مطلب پای فشرد که معرفت ما به جهان خارج، فقط از طریق تجربه میسور است. لاک ذهن انسانی را به منزله کاغذ سفید یا لوحی می داند که فاقد هرگونه ویژگی یا اندیشه است و فقط از طریق تجربه شکل می گیرد. تجربه گرایان که حس را منبع شناخت معرفی می کنند، قلمرو معرفت بشری را امور جزئی و روش تحصیل علم را حس و استفاده از حواس ظاهری می دانند. از نظر تجربه گرایان، فایده ی علم، ایجاد قدرت در تغییر طبیعت و تسلط بر آن، برای فراهم کردن وسائل زندگی است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۷۱ 🔰 اسلام و ناسیونالیسم دین اسلام، آخرین شریعت هدایت بخش و کامل ترین راهنماى بشر، سال ها پیش از ظهور این مکتب، مبانى و ریشه هاى آن را که در آن دوران به شکل ابتدایى در بین مردم گسترش داشت، ارزیابى و نقد کرده است. دیدگاه اسلام نسبت به ملی گرایی به قرار زیر است: وجود ملتهاى گوناگون، هماهنگ با خواست خداوند است. علت این گوناگونى نیز شناسایى شدن افراد بشر براى یکدیگر است؛ وابستگى به هر یك از ملت هاى جهان، نمی تواند عامل تفاخر و برترى باشد؛ در عین حال که حمایت و یارى نزدیکان و هم میهنان، امرى پسندیده است، نباید به تعصب کورکورانه و یارى بر ستم و گناه بیانجامد. ♦️زمین براى همه بندگان خدا آفریده شده است و همه با احترام به قوانین مالکیت، می توانند از آن استفاده کنند؛ هیچ کس برترى و امتیازى بدون دلیل عقلى و شرعى بر دیگران ندارد؛ زیرا مالك هستى، خدا و حق حاکمیت و قانونگذارى نیز از آن او است و به هرکس که اذن دهد، حاکمیتش مشروع و قانونش واجب الاطاعه است. اسلام، نظریه امت واحده را در برابر دیدگاه ملی گرایى پیشنهاد می کند؛ چون این نظریه، به جاى تأکید بر وابستگى و وفادارى به ملت ویژه، بر عقیده و آرمان انسان ها تأکید می ورزد که مى تواند با داشتن اصولى مانند برادرى، مساوات، دوستى و دشمنى در راه خدا، برترى بر اساس تقوا، جامعه اى دور از اختلاف و تبعیض و بى عدالتى را بنیان گذارد تا رشد و پیشرفت همه انسانها را به ارمغان آورد. 🔹بنابراین، ملی گرایی و به تعبیر عربی (الوطنیه) یعنی میهن دوستی و یا حب الوطن یا دوستی فامیل و خویشان و خانواده، نه تنها در اسلام مذموم نیست، بلکه مورد سفارش نیز واقع شده است. اما ملی گرایی، گاه به معنی (القومیة) یعنی گرایش شدید به نژادپرستی است. در این مورد، دانشمندان علوم اجتماعی معتقدند که وطن دوستی با وطن پرستی متفاوت است. وطن پرستی بیراهه است، ولی وطن دوستی محرك و زمینه ساز و مشوق توسعه یافتگی است. یك قاعده ثابت در میان کشورهای توسعه یافته این است که در این ممالك عموم مردم، علاقه شدیدی به تاریخ، آداب و رسوم و محدوده جغرافیایی خود دارند و اساساً در جامعه ای که وطن دوستی نباشد، انگیزه ای برای خدمت، رشد، توسعه یافتگی وجود نخواهد داشت. پس؛ اسلام نه تنها ملت های کنونی را نفی نمی کند، بلکه آنان را مورد شناسایی قرارمی دهد و بر همین اساس نیز نظریه خود را بنا می نهد. ادامه دارد...
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۷۵ 🔰 ادامه بحث اسلام و ناسیونالیسم... پرسش مهم این است که آیا می توان از یک جریانی به نام ملی گرایی دینی دفاع کرد یا اینکه مفهوم ملی گرایی دینی، مفهومی متنافر الاجزاء است ؟ پاسخ کوتاه این پرسش کلیدی این است که اگر ناسیونالیسم و قومیت گرایی را یک منظومه ی فکری- فرهنگی بدانیم که عنصر مرکزی و اصلی آن، قومیت و نژاد است و دین را نیز یک منظومه فکری-فرهنگی بدانیم که عنصر مرکزی و اصلی آن، ایمان به خدا و توحید است؛ بی شک نمی توان از ملی گرایی دینی سخن گفت که هم قومیت و هم توحید، عنصر اصلی آن باشد . ♦️قومیت در منظومه دین، تابعی از توحید است؛ به همین جهت، ما از حقیقتی به نام ملت دینی و اسلامی سخن می گوییم و از آن دفاع می کنیم، ولی دین ملی را نمی پذیریم. اندیشه های ناسیونالیستی می کوشد تا علقه های سرزمینی و زبانی و ملی و بازگشت به فرهنگ و آداب باستانی را جایگزین و جانشین تعلقات دینی و اندیشه های مذهبی کند. این اندیشه در جهان اسلام برای اولین بار توسط اعراب مسیحی مانند: ابراهیم الیزیدی و تحصیل کردگان فرنگ رواج یافت و زمینه ای برای افتراق بیشتر امت اسلامی و چند پاره شده جهان اسلام و اختلافات و مخاصمات مرزی شد . بعد ها که حاکمانی ناسیونالیست چون: آتاتورک، رضاخان، امان الله خان و محمد مصدق در کشورهای اسلامی روی کار آمدند کوشیدند که به سرکوب موج اسلام خواهی و شریعت گروی بپردازند و یا آنکه با عملکردی آرام و خزنده بنیان های دنیای سکولار را در جهان اسلام رواج دهند. 🔹خوانندگان گرامی نباید ناسیونالیسم را تنها یک جنبش اجتماعی بدانند، این مکتب یک ایدئولوژی است که در صدد مقابله با وحدت دینی قرار دارد. این گونه داوری درباره ناسیونالیسم به معنای نفی ارزش های ملی و ناکید انحصاری بر ارزش های دینی نیست، بلکه همانگونه که گفته شد باید ارزش های ملی در کنار عنصر اصلی دینداری، یعنی توحید الهی، معنا یابند و ارزش خود را پیدا کنند. توجه به ارزش های ملی در یک جامعه می تواند مایه ی رشد یک ملت گردد و از گسترش استعمار جلوگیری کند، در سربازان ایجاد انگیزه کند و سرمایه ها را برای توسعه کشور جذب کند و در یک جمله باعث بالندگی و توسعه ی یک ملت شود. 🔸پس کشورهای اسلامی می توانند با محوریت توحید به دفاع از از ملت واحد اسلامی بپردازند و در راستای اسلامگرایی از ارزش های ملی خود دفاع کنند و ارزش های عربی، ایرانی، ترکی، پاکستانی، هندی و غیره را در منظومه اسلامی، معنا دهند که در این صورت با به دست آمدن مزایای ملی گرایی و کنار زدن ضررهای آن، اتحاد اسلامی نیز محفوظ می ماند. کشورهای اسلامی و روشنفکران مسلمان باید بدانند که ناسیونالیسم در کنار دموکراسی و سکولاریسم، سه محور سیاست استعماری غرب برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان است که توسط میسیونرها، وابستگان غرب و اقلیت های مسیحی و یهودی، گسترش یافت. بحث مهم و پیچیده دیگر، مساله ی تعارض منافع ملی با منافع جهان اسلام است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۷۶ 🔰 ادامه بحث اسلام و ناسیونالیسم ♦️پاسخ به یک پرسش مهم ! آیا کشور اسلامی ایران در وهله نخست، باید به منافع جهان اسلام و کشورهایی چون فلسطین و لبنان و سوریه و عراق بیاندیشد یا اینکه منافع ملی خود را بر منافع دیگران ترجیح دهد؟ پاسخ این پرسش را نمی توان بدون توجه به مسائل فرعی آن، جواب داد. گاهی یک کشور اسلامی با دغدغه های دینی در جهان وجود دارد که هنوز استقرار پیدا نکرده و منافع ملی او تامین نشده است و اگر منافع دیگران را اولویت دهد، خود متلاشی می شود، در این صورت، منافع ملی بر منافع جهان اسلام ترجیح دارد. همان گونه که امام در پاسخ به کسانی که جنگ عراق بر ضد ایران را فراموش کرده و به فکر آزادی قدس بودند، فرمود: راه قدس از کربلا می گذرد. 🔹ولی اگر منافع ملی در گرو مدد رسانی به کشورهای اسلامی همچون: فلسطین، لبنان، سوریه و عراق باشد و شکست این کشورها مستلزم شکست خاورمیانه و شکست جهان اسلام و شکست ایران باشد در این صورت، منافع ملی در گرو تامین منافع جهان اسلام است و منافع جهان اسلام، مقدم بر منافع ایران است. تشخیص این گونه امور پیچیده و کارشناسانه به عهده ی متخصصان و کارشناسان مسائل بین المللی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و دینی است. ادامه دارد...
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۸۰ 🔰 ناسیونالیسم از نگاه امامین انقلاب باستان گرایی و تفکر ناسیونالیستی در دولت پهلوی به اوج خود رسید. پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این تفکر غربی را به حاشیه راند. ملی گرایان دولت موقت که از اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند، برای احیای این اندیشه تلاش فراوان کردند و حضرت امام(ره) در مقابل آنها ایستاد. ایشان، ملی گرایی و شاهنشاهی را دو روی یک سکه معرفی می کرد. ملی گرایان به اعتقاد امام می خواهند با این اصطلاح منافع اجنبی ها را حفظ کنند. امام(ره)، ملی گرایان را خیانت کار و مخالف اسلام دانسته و به طرد آنها هشدار می دهد. ♦️ناسیونالیسم از نگاه امام خمینی(ره) : تفکر امام خمینی از آغاز نهضت اسلامی مبتنی بر اندیشه وحدت اسلامی و نگرش امت مدارانه به مسائل جهان اسلام بوده است. ایشان مصالح اسلام و مسلمانان را همواره در کنار مصالح و منافع ملی قرار داده و رفع مشکلات از جامعه مسلمانان را یک اصل مسلم می شمردند. ایشان تا هنگامی به قومیت، حب وطن و احساسات پاک ملی گرایانه ارج می نهد که در قالب یک ایدئولوژی در برابر اسلام قرار نگرفته باشد.  ایشان معتقدند که اسلام برای رفع تبعیض ها آمده است و برای هیچ گروهی ویژگی خاص قرار نداده است. امام خمینی (ره) در یکی از بیانات خود تعالیم اسلام را ضد نژاد پرستی می داند و می گوید: «اسلام آمده است که بگوید همه نژادها با هم اند، هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضلیت ندارند. فضیلت با تقوا است، فضیلت با تعهد است...» 🔹بنابر این، برتری قومی و نژادی که یکی از دلایل مهم ایجاد تفرقه و جنگ های خونین است، از نظر امام خمینی مردود است؛ زیرا این مسئله مخالف صلح بوده و امری است که اساس دعوت پیامبران را برهم می زند: «آن چیزی که آنها اصرار دارند این است که ما با هم مجتمع نشویم، ما با هم برادر نباشیم، مسلمان ها در هر کجا که هستند با اشکال مختلفه (باشند)، یک شکل آن ملی گرایی، آن می گوید ملت فارس، آن می گوید ملت عرب، آن می گوید ملت ترک، این ملی گرایی که به این معنا است که هر کشوری، هر زبانی بخواهد مقابل کشور دیگر و زبان دیگر بایستد، این امری است که اساس دعوت پیامبران را به هم می زند».  از نظر امام خمینی(ره) منشأ ملی گرایی و قوم پرستی، استعمار است که در صدد چپاول مخازن کشورهای مسلمان است: «این تبلیغات که این عرب است، آن ترک است و یا فارس یا کرد، تبلیغاتی است که اجانب برای چپاول مخازنی که در این ممالک است رواج می دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند». 🔸بنابر این امام خمینی(ره) ناسیونالیسم منفی را که در صدد برتری قومی، زبانی، نژادی و ... است نمی پذیرد. امام خمینی(ره) ملیت را تنها در صورتی می پذیرد که در سایه تعالیم اسلام باشد؛ بر همین اساس ایشان دفاع از میهن را از واجبات می داند و همواره بر حفظ و یک پارچگی آن تأکید می کردند:« ما ملت را و فداکاری در راه میهن را در سایه اسلام می پذیریم. ما ملیت را در سایه تعالیم اسلام قبول داریم و ملت، ملت ایران است، برای ملت ایران هم، همه جور فداکاری می کنیم، اما در سایه اسلام، نه اینکه همه اش ملیت و همه اش گبریت. ملیت، حدودش حدود اسلام است، و اسلام هم تأیید می کند او را، ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است،لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم. همچنین اگر ملت گرایی را به معنای حب وطن نیز در نظر بگیریم و ناسیونالیست را کسی بدانیم که دوستدار وطن و سرزمین خود است و سایرین را انسان و همنوع خود می داند نه غیر انسان و غیر همنوع، در این صورت نیز مورد تأیید امام خمینی (ره) است: «حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسأله ای است که در آن حرفی نیست». ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۸۴ 🔰 راهبردهای مقابله با تهدیدات ناسیونالیسم افراطی از منظر آیت الله خامنه ای آیت الله خامنه ای علاوه بر آسیب شناسی ناسیونالیسم برای جهان اسلام، راهبردهایی را هم برای برون رفت از این تهدید و چالش ارائه داده اند که به شرح زیر می باشد: براى حرکت به سمت اهداف قرآنى عزم و اراده به خرج بدهیم؛ آن وقت می توانیم. اگر یك قدم جلو برویم، خداى متعال به ما نیروى مضاعف می بخشد. این آن چیزى است که امروز ملّت هاى مسلمان باید این را بفهمند؛ باید این را درك کنند؛ یك قدم برداریم، تجربه کنیم. ما تجربه کردیم؛ ما ملّت ایران تجربه کردیم. در مقابل دشمنان اسلام و دشمنان قرآن تسلیم نشدیم، مقاومت کردیم؛ خدا به ما نیرو داد. هرچه بیشتر مقاومت کردیم، نیروى ما بیشتر شد؛ توانایی هاى ما بیشتر شد؛ امید ما به آینده بیشتر شد. این همان نسخه ى علاج دنیاى اسلام است. ♦️بصیرت و عزم عامل اصلى عبارت است از عزم و اراده ى ما؛ تصمیم بگیریم؛ بصیرت و عزم دو عامل اصلى است. اوّلا بصیرت داشته باشیم، دشمن را بشناسیم، دوست را بشناسیم. امروز در کشورهاى اسلامى، کشورهایى هستند که مسئولان آن کشورها دچار خطاى باصره اند؛ نمی توانند دوست را از دشمن تشخیص بدهند. دشمن را دوست خیال می کنند، دوست را دشمن خیال می کنند؛ خب، انسان ضربه می خورد. یك چنین کشورى، با چنین نگاهى، با چنین بینشى، دچار ضربه می شود؛ بصیرت لازم است. اگر بصیرت وجود داشته باشد، انسان راه را درست بشناسد، آن وقت عزم و اراده هم به خرج بدهد و نشان بدهد، راه، آسان پیموده خواهد شد. 🔹تقویت ایمان دینی در جامعه ناسیونالیسم مثبت باید مبتنی بر احساس دینی باشد؛ به این معنا که همواره پروردگار عالم را حاضر و ناظر خویش بداند و همین موضوع عملکرد ملت را استحکام می بخشد. پس باید توجه داشت که بعضی ها از میهن دوستى، از احساسات ناسیونالیستى، یا احساسات تشکیلاتى و سازمانى استفاده می کنند؛ لیکن واضح شده است که همه ى اینها در جاهایى لنگ می مانند. آن احساسى که همه جا بُرّایى خودش را دارد، احساس دینى و احساس حضور در مقابل پروردگار عالم است. دستاویزهاى فکرى و عملى از قومیت و ناسیونالیزم تا چپ گرایىِ مارکسیستى و امثال آن از بوته ى آزمایش، ناموفق بیرون می آیند. ادامه دارد 🆔 @Jarianshenasi