eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
260 ویدیو
351 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰بخش دوم/پایانی🔰 طیف روشنفکران غرب‌گرایی که با خارج‌کردن نهضت انقلابی مردم از مسیر اسلامی و کشاندنش به مسیر غرب‌گرایانه، لفظ مشروطه را وارد کرده بودند تا بتوانند دیدگاه‌های غرب‌گرایانه را سیطره دهند، به‌خوبی فهمیدند که شیخ فضل‌الله چه حرکتی را شروع کرده است و اگر موفق می‌شد تمام زحمات آنان بر باد می‌رفت. بنابراین، به‌شدت ایستادند و جنگ روانی و عملیات سیاسی علیه شیخ به‌راه انداختند و توانستند درظاهر بر او پیروز شوند. از حمایت‌های سفارت انگلیس هم برخوردار بودند و البته بعضی از علما هم آن تیزبینی شیخ فضل‌الله را نداشتند. هرچند سرانجام متوجه شدند این طیف غرب‌گرا چه حقه‌ای را به‌کار برده است و چه اهدافی را در ذهنش دنبال می‌کند، باید بگوییم کمی دیر متوجه شدند و زمانی متوجه شدند که شیخ فضل‌الله اعدام شده بود و روشنفکران غرب‌گرا بر جریان امور کاملا مسلط شده بودند و قدرت را در دست گرفته بودند. هرچند حرکاتی انجام دادند که بتوانند نهضت مردم ایران را به مسیر اصلی خود برگردانند، دیگر کار از کار گذشته بود. ◽️تجربه تاریخی مردم ایران در مشروطه با تقریری که شما فرمودید، ادامه پیدا می‌کند و به انقلاب اسلامی می‌رسد. آیا ما می‌توانیم نسبتی میان این دو مقطع و تجربه پیدا کنیم؟ ملت ایران در جریان انقلاب اسلامی به چه خودآگاهی‌ای رسید؟ نهضت مشروطه و انحراف آن از مسیر اصلی تجربه بزرگی برای مردم ایران بود؛ به‌ویژه رهبری انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) تجربه بسیار گرانبهایی را از مشروطه داشت. اگر بخواهیم نمونه و خلاصه مطلب را بگوییم، وقتی قرار شد نام نظام بعد از سرنگونی رژیم پهلوی تعیین شود، کسانی گفتند «جمهوری دموکراتیک اسلامی». حضرت امام با بهره‌گیری از تجربه نهضت مشروطه می‌دانستند که اگر واژه غربی وسط نام جمهوری اسلامی بیاید، این واژه می‌تواند توسط کسانی به‌صورت یک پایگاه و سکوی پرتاب دربیاید و آن‌ها برمبنای همین واژه تفکرات و روش‌های غربی را بر نظام بعد از انقلاب بار کنند. حضرت امام جلوی این رخنه و انحراف را گرفتند و گفتند: «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. هرآنچه ما بخواهیم در همین لفظ جمهوری اسلامی هست. اگر انتخابات بخواهیم هست، احکام اسلام هست، بهره‌گیری از تجربه جوامع بشری هست و.... چه نیازی وجود دارد که ما یک عنوان دیگر را به آن اضافه کنیم؟ چه ضرورتی دارد که واژه‌هایی را وارد کنیم که مانند یک نفوذ همان بلایی را که بر سر نهضت عدالت‌خواهی آن زمان آوردند، بر سر انقلاب اسلامی هم بیاورند. این تیزبینی حضرت امام بود. طیف غرب‌گرا و غرب‌اندیش در هر لباس و شکل و شمایلی باشند، همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند. همچنان تلاش می‌کنند مفاهیم غربی را به‌عنوان سرمشق سیاست و فرهنگ در ایران رواج دهند. درواقع، پروژه نفوذ ابتدا ازطریق «واژه‌ها» در گفتمان ما و جدال واژگانی صورت می‌گیرد. بله، معمولا ازطریق یک واژه این نفوذ انجام می‌شود؛ مثلا می‌گویند شعار مشروطه بدهید. همه می‌گویند مشروطه چیست؟ بعد می‌گویند تفسیر این واژه با ماست؛ مایی که این کلمه را رواج دادیم. وقتی تفسیر می‌کند می‌بینیم منظورش همان فرهنگ غربی و ضداسلام است؛ مثلا جمهوری دموکراتیک اسلامی. حالا چه کسی باید «دموکراتیک» را تفسیر کند؟ همان کسانی که آن را وارد کردند. 🔸منبع : صبح نو ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📑 از گروه راهبرد سدید ✍ در تاریخ معاصر شاید کمتر به این نکته اشاره شده باشد که رفتار مشروطه خواهان با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه در دوران تحصن و چه در دوران پس از تسلط بر محمد علی شاه و برگزاری دادگاه فرمایشی و محاکمه شیخ هرگز طبق اصول وعده داده شده مشروطه خواهان نبود. مناقشات دوران مشروطه در جامعه آن زمان و بین خواص و عوام به قدری تند و پرحاشیه بوده است که جناح‌های درگیر تقریباً فرصت شنیدن درست نظرات و مباحث یکدیگر را نداشته و عموماً با سبقه ذهنی و با پیش‌فرض‌های فکری خود نظرات را مورد بررسی قرار می‌داده‌اند. در این میان نزاع سیاسی– فکری شیخ فضل‌الله نوری با برخی مشروطه خواهان تا حدودی بیشتر از دیگر نزاع‌ها موردتوجه تاریخ‌نگاران قرارگرفته است. دلیل این توجه هم جایگاه شیخ فضل الله در آغاز حرکت مشروطه‌خواهی و تحصن اول بوده است و هم به شأنیت شیخ به عنوان مجتهد [مرجع تقلید] اول تهران بر می‌گردد البته سرنوشت شیخ نیر در این میان بی اثر نبوده است چرا که به قول فانون، انقلاب‌ها فرزندان خود را می‌بلعند و شیخ نیز از این قاعده مستثنا نبود. در این مجال قصد داریم با اشاره به یک معضل بزرگ که در ابتدا به آن اشاره شد بدون ورود به اصل مناقشات، فضای حاکم بر جامعه و نخبگان را ترسیم نماییم. در ایام تحصن شیخ در حرم عبدالعظیم حسنی که با حمایت مردمی و رجال دینی تهران همراه شد به گزارش مستوفی تفرشی شاهد عینی ماجرا، شیخ به منبر رفت و گفت: «همه می‌دانند چه مقدار ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد... و دست خط مشروطیت را گرفتیم، حال به تمام شما می‌گویم همه بدانید که مرا در موضوع مشروطیت و محدود بودن سلطنت ابداً حرفی نیست...» در این فراز شیخ به صراحت می‌گوید نه با مشروطه مخالف است و نه با محدود کردن سلطنت و اصلاح ساختارها، اما نقدش به نحوه قانون نویسی و عدم رعایت مواردی در این خصوص است در واقع ایراد شیخ به اصل مشروطه نیست، ولی نحوه اجرای آن را مغایر با آنچه باید باشد و لحاظ قانون شریعت می‌داند. در همین راستا در طرف دیگر ماجرا برخی از اهل مجلس نیز بدون توجه به اصل نظرات شیخ و با پیش داوری نسبت به نیات و اهداف وی به مقابله می‌پردازند. سید محمد طباطبایی می‌گوید: «خیال این‌ها جر فساد چیزی نیست آنچه لازم مساعدت بود با این فرد کردیم، ابداً متقاعد نشد و جز تخریب اساس مشروطیت هیچ غرضی ندارد» (مذاکرات مجلس دور اول، ص. ۲۰۱) حسام رشتی یکی دیگر از نمایندگان می‌گوید: «شیخ درد دین ندارد می‌خواهد ترتیبات روحانی مجلس به‌کلی به ایشان واگذار شود!» (همان، ص. ۲۰۲) و شهشهانی نماینده دیگر با صراحت گفت: «چون شیخ فتنه انداخته است آیه‌ای که در این خصوص واردشده باید خوانده شود و حکمش هم معلوم است» (همان، ص. ۲۰۲). این نمونه‌ای از دو سر ماجرای مناقشات مشروطه بود. البته دیگرانی نیز در این میان پادرمیانی می‌کردند و یا به دنبال جمع بین مطالب و اصلاح ذات البین بودند، اما از آنجا که گوش شنوایی وجود نداشت این تلاش‌ها به نتیجه نرسید و نزاع‌ها بالا گرفت و در این میان جریانات مرموز نیز دست‌به‌کار شده و اختلاف‌افکنی را به حد اعلا رساندند و شد آنچه شد. در تاریخ معاصر شاید کمتر به این نکته اشاره‌ شده باشد که رفتار مشروطه خواهان با شیخ چه در دوران تحصن که نمونه‌ای از آن بیان شد و چه در دوران پس از تسلط بر محمدعلی شاه و برگزاری دادگاه فرمایشی و محاکمه شیخ هرگز طبق اصول وعده داده‌شده مشروطه خواهان نبود. مشروطه خواهان شیخ را مخالف آزادی بیان و آزادی مطبوعات می‌دانستند، اما دقیقاً در محاکمه شیخ وی را به دلیل مخالفت با برخی اصول مشروطه خواهان و انتشار مواضعش در قالب روزنامه محکوم کردند. مشروطه‌ای که اساسش بر گفتگو و تبادل اندیشه می‌توانست مستحکم شود به جایی رسید که نماینده مجلسی خواستار جاری شدن حکم مفسد فی‌الارض برای یک معترض به نحوه قانون‌گذاری مجلس شد و علناً شیخ را محکوم‌ به اعدام نامید. گرچه تعدادی از مورخان به دلیل مخالفت با دیدگاه‌های شیخ نوری سعی کرده‌اند بیشتر مواضع و اقدامات ایشان را در مخالفت و معارضه با مشروطه تحلیل نمایند، اما نباید فراموش کرد رفتارها و برخوردهای طیف مقابل شیخ که داعیه آزادی‌خواهی و حق شهروندی و آزادی بیان و اندیشه و تجمع داشتند نیز کاملاً بر خلاف ادعاهایشان بود و با شیخ همانگونه برخورد کردند که قبل از ایشان شاهان قجری با مخالفین خود می‌کردند داغ و درفش و اعدام. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 اواخر سده ۱۳(ه.ش) آبستن تحولات زیادی است که شیخ فضل الله را از مدافع سرسخت مشروطه به شیخ شهید مخالف مشروطه تبدیل می‌کند. نفوذ جریانات غرب گرا در صفوف این حرکت مردمی مظلومیت تفکر اسلام ناب را بیش از پیش و مجتهدین شیعه را در انزوایی چندین ساله فرو برد. این مطلب تلاشی برای کاستن از شدت مظلومیت شیخ شهید مشروطه است. انقلاب مشروطه یا به عبارت بهتر جنبش مشروطه که از آذر ۱۲۸۴ (ش) تا مرداد ۱۲۸۵ (ش) رخ داد از منظر تأثیر گذاری بر هندسه سیاسی ایران معاصر جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد، به عبارت بهتر مبدأ تاریخ معاصر ایران را شاید بتوان مشروطه گذاشت، در واقع تاریخ معاصر ایران امروز متشکل از کش و قوس‌هایی است که در میان جریان‌های فعال در مشروطه رخ داد، این أمر به میزانی جدی است که حتی برخی از اندیشمندان تاریخ معاصر، انقلاب اسلامی را خیزش دوباره جریانی در مشروطه می‌دانند که با اعدام شیخ فضل الله به ظاهر از بین رفت. در مشروطه چه گذشت؟ ابتدا و برای آنکه اطلاعات و تحلیل‌های ارائه شده در این بخش معنادار شوند لازم است نگاهی کوتاه به آنچه در مشروطه گذشت بیندازیم. با اوج گرفتن بی عدالتی‌ها در سطح جامعه، فلک کردن تعدادی از تجار توسط میرزا احمد خان علاء الدوله همانند کبریتی در انبار باروت عمل کرده و اعتراضات مردم به رهبری علما را شکل می‌دهد. این اعتراضات با شعار عدالتخانه نخست با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم و سپس با مهاجرت کبری و تحصن در حرم حضرت معصومه (س) ادامه یافت. با غیبت روحانیون به واسطه تحصن در حرم حضرت معصومه (س) روشنفکری عنان جریان را در دست گرفته و تحصن‌ها به سفارت انگلیس انتقال یافت. در این اثنا شعار عدالتخانه جای خود را به مشروطه داد. سپس مجلس اول مشروطه شکل یافته و شیخ فضل الله نوری شعار مشروطه مشروعه را سر داد، سپس با به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه دوران استبداد صغیر شروع می‌شود. در مرحله بعد مشروطه خواهان توسط روسیه و انگلیس از شمال و جنوب مسلح شده و روانه تهران می‌شوند و پس از ساقط کردن محمد علی شاه مجلس مشروطه دوم شکل گرفته و شیخ فضل الله اعدام می‌گردد. بستر‌های اجتماعی وقوع مشروطه شاید این بخش از رساله مقیم و مسافر حاج آقا نورالله اصفهانی برای نمایاندن وضعیت آن روز‌ها کفایت کند: «یک موقع سفری به نزدیکی‌های مشهد داشتیم. در آنجا هنگام پخت غذا صاحب خانه التماس کرد که اگر چلو طبخ می‌کنید آبش را در نهایت به ما بدهید. پذیرفتم، ولی کنجکاو شدم که آن‌ها آب چلو را برای چه می‌خواهند. بعد که آب چلو را به آن‌ها دادیم آشپز را مأمور کردم که برود و ببیند آب چلو را برای چه می‌خواستند. سپس آشپز دید که در آن سبوس جو ریخته و با اشتها از دست هم می‌ربایند و می‌خورند. بعد که شدت فقر آن‌ها را دیدم به آشپز دستور دادم که یک بشقاب چلو به آن‌ها بدهد، اما به محض اینکار دیدم صدای شیون از خانه آن‌ها بلند شد. با همراهان به نزد آن‌ها رفتیم و علت شیون را پرسیدیم که گفتند سال گذشته محصول کمی به دست آمد که آنرا فروختیم و به عنوان مالیات به دولت دادیم؛ بعد فروعات حواله کردند که دو بره و گاو داشتیم فروخته و به آن‌ها دادیم. سپس رسوم پیشکاری حواله کردندکه دیگر چیزی نداشیم. مأموران چنان سختگیری می‌کردند که ناچار طفل خود را نزد ترکمن‌ها برده و به هفت تومان فروختیم. طفل وقتی ترکمن‌ها را دید لرزید و به ما پناه آورد. اورا آرام کرده و خواباندم و بعد به ترکمن‌ها گفتم تا من نرفتم اورا بیدار نکنید. اکنون از آن موقع ما هر وقت غذای خوشمزه می‌خوریم به یاد دختر خویش می‌افتیم.» گذشته از فقر گسترده و ظلم ساختاری موجود، قرارداد‌های ننگین استعماری همچون گلستان، ترکمچای، قرارداد‌های اقتصادی رویتر و تالبوف و افزایش نفوذ بیگانگان همگی زمینه را برای ایجاد اعتراضات مساعد می‌ساخت. صحنه گردانان مشروطه بازیگران انقلاب مشروطه را می‌توان به چهار قسم تقسیم نمود: نیرو‌های مذهبی: جریان‌های مذهبی فعال در مشروطه را می‌توان به مشروطه خواهان مقدس به رهبری آخوند خراسانی و [محمد حسین] نائینی [که مدافع و پشتیبان مشروطه چیان جریان غربگرا بودند] و مشروطه مشروعه به رهبری شیخ فضل الله نوری [که با سیطره غربگرایان مخالف بودند] تقسیم کرد. هسته مرکزی اندیشه مذهبی را باور به ربوبیت خداوند متعال تشکیل می‌داد؛ به عبارت دیگر حکومت تنها متعلق به خداوند و هر سیستمی که بتواند به این ایده نزدیک‌تر شود مطلوب این جریان بود. در خصوص اختلافات این دو دسته از جریان مشروطه خواه در ادامه مطالبی را مطرح خواهیم کرد. استبداد: به صورت کلی هر کس رأی خود را بدون توجه به هدایت الهی ملاک و میزان قرار دهد مستبد نام دارد. ریشه استبداد ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام در نظام ایلیاتی حاکم استوار شدن است. در این ساختار رئیس حتی اگر دینی عمل کند قدرت خود را از دین نگرفته و محبوبیت 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 او میان مردم پیوندی با شیوه عمل او ندارد. روشنفکری و استعمار: روشنفکری پدیده‌ای نوظهور در جوامع اسلامی است که ریشه در تعالیم غربی دارد، این طبقه نوظهور از میان شاهزادگان قاجار که سفر‌هایی به اروپا داشته اند شکل می‌گیرد. دو شاخصه اصلی این طبقه نخست نا آگاهی از تعالیم دینی و سپس ارتباط مستمر با غرب است که به دنبال آن نوعی احساس دلدادگی در میان افراد این طبقه نسبت به غرب شکل می‌گیرد. اشخاصی همچون ملکم خان و آخوند زاده که غرب را خیر مطلق می‌پنداشتند و تنها وظیفه ما را وابسته شدن به آن‌ها تصور می‌کردند از چهره‌های شاخص روشنفکری در این عصر هستند. یکی از مهره‌های اصلی روشنفکری در این برهه حسینقلی خان نواب است که در زمان تحریم تنباکو در استخدام کمپانی رژی به سر می‌برد. وی که همسری ایرلندی داشت، درس خوانده انگلیس و از فعالان ویژه مشروطه در این برهه بود. حسینقلی خان در نهایت کارمند سفارت انگلیس شده و در مجلس اول مشروطه نفوذ فراوانی داشت. وی نقشه ترور شیخ فضل الله در دوران استبداد صغیر را کشید و همچنین در روز به توپ بستن مجلس جان تقی زاده و دیگر روشن فکران را نجات داد. بنا بر سخن سفیر انگلیس، رهبری واقعی جریان با او بوده و در حزب دموکرات تقی زاده، نقش هادی و رهبر را ایفا می‌کرده؛ سپس وزیر خارجه کشور شده و در جریان شوستر به ایران و خلع سلاح ستارخان در پارک اتابک نقش موثری داشت. سر جرج بارکلی سفیر انگلیس پس از اعدام شیخ به انگلیس نامه می‌زند که کمیته ملیون اداره کشور را بر عهده گرفته و حسینقلی خان نواب آن را از نظر فکری اداره می‌کند. حضور چنین اشخاصی نشانه‌ای بزرگ بر تأثیر و نفوذ بریتانیا در جریان مشروطه است. شرح مبسوط اتفاقات مشروطه [۱] شیخ فضل الله در لوایح صادره در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم که تحت عنوان شرح مقاصد منتشر شده بود علل و عوامل شروع حرکت اولیه عدالتخانه را چنین تشریح می‌کند: «سال گذشته از سمت فرنگستان سخنی به مملکت ما سرایت کرد و آن سخن این بود که هر دولتی که پادشاه و وزراء و حکامش به دلخواه با رعیت رفتار می‌کنند آن دولت سرچشمه ظلم و تعدی و تطاول است و مملکتی که ابواب ظلم و تعدی و تطاول در آن مفتوح باشد آبادانی برنمی دارد و لایزال در پریشانی رعیت و بی سامانی اهالی می‌افزاید تا آنجا که بالمره آن مملکت از استقلال می‌افتد و در هاضمه جانور‌های جهانخوار به تحلیل می‌رود.» شیخ سپس در ادامه می‌گوید که علما باهم جلسه گرفته و در آنجا گفتند: «معالجه این مرض مهلک آن است که مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر دهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی؛ و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچ وقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یک دیگر بنویسند به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند. سلسله علمای عظام و حجج اسلام، چون از این تقریر و از این ترتیب استحضار تام به هم رسانیدند؛ مکرر با یکدیگر ملاقات نمودند و مقالات سرودند و همه تصدیق فرمودند که این خرابی در مملکت ایران از بی قانونی و ناحسابی دولت است و باید ازدولت تحصیل مجلس شورای ملی کرد که تکلیف دوایر دولتی را معین و تکالیفشان را محدود نماید.» همانطور که ملاحظه می‌کنید در این لوایح دو عنصر غرب و استبداد داخلی در رساندن مردم و روحانیت به اندیشه عدالت خانه و مجلس تأثیر گذار بوده است. در واقع در توضیح عامل غرب باید گفت که سیلی از طرف مغرب زمین آمده؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم تجدد با ساختار‌های غربی اش به سمت ما هجوم آورده از همین رو روحانیت با درک درست این مطلب سعی در برخوردی گزینشی با غرب مبتنی بر دین کردند که حاصل آن عدالتخانه بود. ابتدا نهضتی با گرایش اصیل اسلامی به رهبری علما با عنوان جنبش عدالتخانه شکل گرفت. مهاجرت به قم و بسط نشینی در حرمین مطهر حضرت عبدالعظیم و حضرت معصومه متعلق به همین جریان است و دست خط مظفرالدین شاه برای تأسیس مجلس مشروطه هم پاسخی به همین حرکت بود. شهید شیخ فضل الله نوری، نماینده میرزای شیرازی در تهران، مجتهدی چیره دست و آشنا به مکاتب غربی بود از همین رو در تهران نقشی کلیدی را ایفا می‌کرد؛ روحانیت نجف یعنی آخود خراسانی علی رغم دریافت ده هزار نامه از تهران برای ورود به بحث مشروطه هرگز ورودی به موضوع نداشتند مگر بعد از دریافت نامه شیخ که حرکت عدالت خواهی مردم را تأیید کرده بود. شیخ فضل الله در این باره می‌گوید: «علمای بزرگ که در مجاورت عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ یک همراه نبودند همه آن‌ها را با اقامه دلایل و براهین؛ من همراه کردم.» از حرم تا سفارت انگلیس مرحله بعد انقلاب از سفر علما به قم شروع می‌شود که سفارت انگلیس به همراهی روشنفکران داخلی شعار‌ها را از عدالتخانه تغییر داده و جریان 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 را به سفارت انگلیس می‌کشانند. اولین بار به دنبال تحصن ۱۵ هزار نفره مردم در سفارت انگلیس به مردم گفته شد که مشروطه بخواهید که دوای شما در مشروطه است. بعد از آن با دسیسه دست خط شاه محتضر را تغییر داده و واژه اسلامی را حذف کرده و واژه ملی را به جای آن نشاندند. مشروطه برخلاف تصور رایج که گمان می‌شود از زبان عربی گرفته شده از لاشارت فرانسوی؛ شارت بلژیکی و چارک انگلیسی گرفته شده که مقصود همان قانون اساسی بلژیک و فرانسه است. مشروطه به دست آمده تقریبا بر همان مفهوم فراماسونری آزادی؛ برابری و برادری استوار بود. جریان روشنفکری با زیرکی تمام مشروطه را با واژگان اسلامی معرفی می‌کرد. کسروی در این باره می‌گوید: «تا دیری سخن از شریعت و رواج آن می‌رفت و بسیاری از مردم می‌پنداشتند آنچه خواسته می‌شود همین است. اما پس از این فریب؛ میتینگ‌های ضد اسلامی و شب نامه‌های وهن آمیز علیه اسلام پخش شد و بابی‌ها و فراماسون‌ها سلسله جنبان مجلس مشروطه شدند.» در مقابل همین جریان بود که شیخ شهید مشروطه مشروعه را مطرح ساخت. هنوز یک ماه و نیم از تشکیل مجلس اول مشروطه نگذشته بود که طرح استقراض از انگلیس مطرح شد. یکی از کسانی که در مقابل این طرح به شدت مخالفت کرد و از طرح راه اندازی بانک ملی دفاع کرد شیخ فضل الله بود به گونه‌ای که کسروی می‌نویسد: «ملایان که به چنین کار‌ها کمتر ورود می‌کردند هم همراهی نمودند، از جمله حاجی شیخ فضل الله که ۲۰۰ تومان گردن گرفت». مجلسی که مظفرالدین شاه حکم تأسیس آن را داد وبر اساس آن انتخابات مجلس صدر مشروطه رخ داد، متناسب با تز عدالتخانه و متشکل از اصناف مختلف مردم بود. در واقع عدالت خانه عنصر نظارتی و محدود کنند دولت و مشروطه عنصر جانشین برای شریعت اسلامی است که یکی از کار‌های آن قانون گذاری برای محدود کردن حکومت بود از همین رو مشروطه مفهوم وسیع تری را به نسبت عدالتخانه در بر می‌گیرد. مجلس اول برای عدالت خانه تشکیل شد به همین دلیل اگر به اسم افراد آن نگاه کنید می‌بینید متشکل شده است از اسامی مانند میرزا باقر بقال و رزار و ... که سوادی برای تدوین قانون اساسی نداشتند از همین رو اقلیت روشنفکر مجلس که با قانون اساسی انگلیس و فرانسه آشنا بودند به مجلس خط دهی کرده و قوانین غربی را حتی بر شریعت اسلام هم برتری دادند. طرح شیخ فضل الله در این برهه آن بود که اگر می‌خواهید برای همه چیز قانون بنویسید پس باید بر اساس شریعت اسلام این قوانین تدوین شود، از آنجا که اینکار جز از فقهای اسلام بر نمی‌آید پس باید شورایی از فقها بر مجلس نظارت کنند. جنجال در مشروطه اول بر سر چه بود؟ در جریان نهضت مشروطه یک قانون اساسی وجود دارد که عمدتا در رابطه با نحوه انتخابات مجلس شورا است و یک متمم قانون اساسی که در رابطه با قوانین قضا، دولت، حد و مرز ملت و حکومت است که پس از تصویب به امضاء محمد علی شاه رسیده و جنجالی که در مشروطه اول رخ داد و منجر به بست نشینی شیخ فضل الله و مجتهدین دیگر در حرم حضرت عبدالعظیم شد بر سر همین متمم است. طبعا اشخاصی، چون شیخ فضل الله نمی‌توانستند در مقابل تلاش لژ‌های فراماسونری در تصویب این قانون سکوت کنند. این مطلب تصور اشتباهی است که جناح روشنفکر تنها خودکار در دست دارد بلکه این جریان بمب و شش لول خود را در مقابل علما نشان دادند. در رأس این گروه ها، گروه ترور حیدر عمو اغلی قرار دارد که هر مخالف سرسختی را ترور می‌کند. در چنین فضایی شیخ بر سر هدایت مشروطه، به صورت علنی با سفارت روس و انگلیس درافتاده و شاه را مجبور به نوشتن اعلامیه علیه بیگانگان کرد. در رابطه با شدت نفوذ انگلیس توجه به این دو نکته ضروری است که چرچیل مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس تحت نام آخوند طالقانی به همراه آزادی خواهان برای هدایت افراد نفوذی به قم رفته و از همه مشکل ساز‌تر اداره پست و تلگراف در قبضه انگلیس قرار داشت، در نتیجه بر همه اخبار و حوادث کشور اگاهی و نظارت فائقه داشته که گاهی منجر به تحریف تلگراف‌ها هم می‌شد. [۲]در نهایت جریان روشنفکری وابسته به سفارت انگلیس با مأمور کردن شخصی به نام عبدالکریم دوات‌گر از اوباش تهران تصمیم به ترور شیخ فضل الله گرفت. وی در مقابل خانه با زدن تیری به سمت شیخ اقدام به این کار کرد، البته اطرافیان شیخ فضل الله، دوات‌گر را گرفته و ترور نافرجام می‌ماند.[شیخ به سختی مجروح می شود] در این برهه جریان وارد دوره‌ای جدید می‌شود؛ مجلس توسط محمد علی شاه به توپ بسته شده و دوران استبداد صغیر شروع می‌شود. برچشیدن مجلس فرنگی مآب چنان موج شادی آفرید که بنابر قول[بابی ازلی] ناظم الاسلام[کرمانی] همه مردم مگر تعداد محدودی از شاه تعریف می‌کردند. به توپ بستن مجلس دستمایه‌ای برای استعمار فراهم کرده تا فشار را بر حکومت بیشتر کند. 🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰 از طرفی انگلیس، اسعد بختیاری نگهبان لوله های نفت دارسی و مدافع بریتیش پترولیوم را تحت عنوان مشروطه خواه مسلح و از جنوب راهی تهران نمود و از طرف دیگر روسیه، سپهدار تنکابنی مدافع منافع خویش را مسلح و به عنوان مشروطه خواه از گیلان راهی تهران کرد. اتحاد این دو شخصیت با شخصیت یپرم ارمنی؛ مجموعه مخوفی را تشکیل می‌داد که تحقق آن نه به سود کشور بود و نه به سود دین. در چنین وضعیتی شیخ فضل الله با مشروطه مخالفت کرد، اما در مقابل جناح مشروطه خواه مقدس نجف بر احیای این مشروطه تأکید داشت. شیخ فضل الله می‌دید اسعد بختیاری؛ سپهسالار تنکابنی و یپرم ارمنی هنگامی که پابه تهران بگذارند ریشه دین و دیانت باقی نمی‌گذارند. شیخ می‌دانست که حضور دولتی متشکل از چنین اشخاصی به منزله تشکیل شرکت سهامی استعمار و مقدمه اجرای قرارداد ۱۹۰۷ است که دو مانع مهم دولت قاجار و روحانیت بر سر راه آن قرار داشت. در نتیجه شیخ فضل الله [بر اساس دفع افسد به فاسد] از محمد علی شاه و مجلس شورای مملکتی که وی تأسیس کرده بود موافقت مشروط کرد. اما در رابطه با حمایت نجف از این نوع از مشروطه باید گفت: که: آزادی در اندیشه نجف به معنای آزادی در برابر استبداد و برابری به معنای برابری در مقابل شریعت اسلام بود. نائینی در کتاب تنبیه الامه خود می‌گوید مگر در خواب ببینیم که کسی آزادی را به معنای آزادی از مذهب بداند. نجف تصور دیگری نداشت که اکنون شعار‌ها معنای دیگری پیداکرده اند. آیت الله طالقانی در ذیل این جمله می‌گوید: با چشم باز پس از پنجاه سال در بیداری می‌بینیم؛ باید به این حقیقت تلخ و ناگوار اعتراف نمود که آزادی از عبودیت استبداد آزادی از قیود دین را به همراه داشت. شیخ فضل الله می‌دید که شعار آزادی در زبان مشروطه خواهان امروزه یعنی آزادی از دین و برابری به معنای نبود تفاوت میان مسلمان و غیر مسلمان است از همین رو به مخالفت می‌پرداخت. [۳]پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان چندین بار شایعه پناهندگی شیخ فضل الله نوری به سفارت‌های بیگانه منتشر شده تا جایی که شیخ در نامه خود به عضد الملک اینچنین می‌گوید که: «آن روز که وقت نزول بلیات بود و هر کسی به خیال خود پناهی می‌یافت، غیرت اسلامی مرا مانع شد که به احدی غیر از خداوند پناهنده شوم، در آغاز نهضت چهار هزار تومان از مال خود را خرج کردم و بعد از انعقاد مجلس چه همراهی‌ها کردم، تمام حرفم این بود که مجلس باید تهذیب شود. پس پناهندگی برای چه؟» [۴]در رابطه با سرنوشت مشروطه مشروعه پس از فتح پایتخت باید گفت: که: شیخ فضل الله نوری رهبر این جریان اعدام شد، اما این اعدام موجی از تنفر میان مردم ساخت که در نتیجه آن اعدام آشکارا جای خود را به مسموم کردن و ترور و تبعید کردن داد. ملا قربانعلی [زنجانی مشهور به حجت الاسلام] مجتهد برجسته زنجان توسط یپرم خان با [نظر آخوند خراسانی] به [کاظمین] سامرا تبعید شد. حاج میرزا حبیب خراسانی مجتهد بزرگ مشهد مسموم و آیت الله خمامی در رشت هم ترور و به شهادت رسید. در نتیجه [تعداد زیادی] از همفکران شیخ ترور و یا تبعید شدند. جناح مشروطه خواه مقدس نجف پس از اعدام شیخ فضل الله و رو شدن نیات ضد اسلامی مشروطه خواهان به رهبری آخوند خراسانی؛ میرزای نائینی؛ سید بهبهانی و سید طباطبایی با جناح فاتح اختلاف کردند. سرانجام پس از تشکیل کمیته ترور حزب دموکرات تقی زاده؛ سید طباطبایی خانه نشین؛ سید بهبهانی ترور و آخوند هم فوت شد. نائینی هم بعد از این جریان کتاب تنبیه الامه خود را جمع و همه را به فرات ریخت و تا آخر عمر دیگر وارد سیاست نشد. لازم به ذکر است که فاتحان تهران همگی ضد مذهب نبوده بلکه اشخاصی، چون ستارخان هم در این میان نقش ایفا می‌کردند. ستارخان در این ماجرا در واقع لوتی با مرامی است که طبق فتوای آخوند خراسانی و برای دفاع از دین به نفع مشروطه قیام کرده، اما وقتی می‌بیند که در تهران یپرم و ضد دین‌ها حاکم شده و مجتهدین مشروطه خواه را به جرم اسلام خواهی اعدام و ترور می‌کنند؛ تیم ترور تشکیل داده و عناصر روشنفکر ضد دین را از میان بر می‌دارد، اما جریان روشنفکری در پارک اتابک، ستارخان را به توپ و گلوله می‌بندد. وی زخمی شده و یاران خود را از دست می‌دهد و بعد از آن منزوی شده و دیگر در مسائل دخالت نمی‌کند. در نتیجه مشروطه خواهان غرب گرا فاتح کل شده و در مرحله بعد از دل این مشروطه خواهان دولت مستبد پهلوی ظاهر می‌شود. [۱]زمانه: مرداد ۱۳۸۲-شماره ۱۱؛ گفتگو با علی ابوالحسنی، از صفحه ۳ تا ۲۲ [۲]آموزه: تابستان ۱۳۸۳-شماره ۴؛ بررسی پنج اثر از علی ابوالحسنی صفحه ۴۶۰ [۳]ﭘﺎﺭﺳﺎﻧﯿﺎ، ﺣﻤﯿﺪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻭ ﮐﻼﻡ:: ﻗﺒﺴﺎﺕ:: ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ۰۸۳۱ - ﺷﻤﺎﺭﻩ ۲۲ [۴]ر.ک: رهدار، احمد. غرب شناسی علمای شیعه در تجربه ایران معاصر ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 به بهانه فرا رسیدن ایام شمسیِ ارتحال شاگردی از شاگردانِ علامه شیخ فضل الله نوری(ره)🔰 ✍ مجتهد و خطیب شهیر مرحوم آیت الله سید محمد سلطان الواعظین شیرازی، صاحب کتاب گرانسنگ "شب های پیشاور و از شاگردانِ مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی ره(شیخ عبدلکریم، از شاگردانِ خاصِ علامه شیخ فضل الله نوری بوده است) ایشان برای تبلیغ و سخنرانی راهی پیشاور شد. مجلسی بزرگ با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و علمای شیعه و سنی برگزار شد.سلطان الواعظین مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت. در پایان سخنرانی دو تن از علمای اهل سنت نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضای مناظره کردند. مناظره تا ده شب به طول انجامید. استدلال سلطان الواعظین در طول این مناظره، فقط از كتب و منابع اهل سنت بود، و این خود نشانه تسلط و احاطه آن بزرگوار به منابع اهل سنت بوده است.سید در این مناظره طولانی و كم نظیر چنان با صلابت، قدرت و منطق قوی وارد بحث شد كه پس از مدت كوتاهی یكه تاز میدان گردید و آقایان اهل سنت بیشتر به مستمع تبدیل شدند. در پایان شب دهم، تعدادی از رجال و بزرگان اهل سنت به مذهب تشیع مشرف شدند؛ ولی آنچه ثمره جاوید این مناظره پر ارج به شمار می آید، كتاب «شبهای پیشاور» است.مؤلف مشروح مذكرات را كه روز بعد از جلسه توسط جراید محلی چاپ می شد مجدداً بررسی كرده و پس از تنظیم در این اثر ارزشمند آورده است. سلطان الواعظین، واپسین سال‌های عمر خویش را با بیماری شدید قلبی می‌گذراند، به طوری که تقریباً در ده سال آخر زندگی کاملاً خانه‌نشین شد. وی سرانجام در روز جمعه ۱۷ شعبان المعظم ۱۳۹۱ ه. ق، برابر با ۱۶ مهرماه ۱۳۵۰ ه. ش در تهران از دنیا رفت.(در برخی نقل ها ۱۸ مهر ذکر شده) تاریخ قمری فوت ایشان را در وفیات العلماء، بیستم شعبان دانسته‌اند و روی جلد شب‌های پیشاور چاپ دارالکتب نیز همین تاریخ نوشته شده است؛ ولی برابر نوشته حک شده بر سنگ مزار ایشان این تاریخ را ۱۷ شعبان ذکر کرده‌اند. پیکر ایشان پس از انتقال به قم، با تشییع باشکوهی توسط علماء و فضلای حوزه علمیه قم، در جوار بارگاه نورانی حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد. والدِ سلطان الواعظین، حاج سیدعلی‌اکبر اشرف الواعظین شیرازی، رئیس جمعیت بسیاری از سادات شیراز و از پرچمداران دیانت و مروجین مذهب و شریعت بود. ایشان سال‌ها در تهران به ترویج و تبلیغ مشغول بود تا آن که حوادث مشروطه پیش آمد. مرحوم اشرف الواعظین به کرمانشاه نقل مکان کرد و در این شهر ماندگار شد. او در کرمانشاه قدرت و نفوذ بسیاری یافت و در برابر دشمنان دین و معاندین سدی استواری گشت. وی در ترویج شرع انور [مشروعه خواهی] و جلوگیری از انحرافات و ایستادگی در برابر ارباب تفکرهای گمراه کننده، نهایت سعی خود را مبذول داشت. ایشان همواره مورد احترام و توجه علما، همچون آیت‌الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی(صاحب عروه و از همفکران و دوستان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره) و مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم و از شاگردان مرجع شهید علامه نوری ره) بود. وی بعد از تقریباً هشتاد سال زندگی، در سپیده دم روز سه شنبه ۲۱ شعبان سال ۱۳۵۱ ه. ق در کرمانشاه بدرود حیات گفت. به مناسبت درگذشت مرحوم سیدعلی‌اکبر اشرف الواعظین از سوی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دروس حوزه علمیه قم تعطیل شد و مجلس ترحیمی نیز از سوی ایشان در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) برگزار گردید. 🌹 شادی روح تمامی عالمان واقعی دین، «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم 🔸 منابع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه(حوزه نت)، ویکی فقه و... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ با جدّ آیت الله سیستانی (حفظه الله) بیشتر آشنا شوید 🔰👇👇
🖋📃 معرفی اجمالیِ یکی از علمای مشروعه خواهِ مخالفِ مشروطه سکولار در خراسان، از همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه ✍ مرحوم آقا سید علی مجتهد سیستانی (فرزند سید محمد رضا حسینی سیستانی و جد آیت الله سید علی سیستانی، از مراجع کنونیِ عراق) از فقها و علما و مجتهدان بلند پایه خراسان در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری ◽️مخالفت با مشروطه ایشان در دوره مشروطه، نسبت به مشروطه خواهی معترض و مخالف بود. با آخوند محمد کاظم خراسانی و میرزا حسین نائینی از علمای حامی مشروطه در نجف، مکاتبه داشت و حمایت آنان از مشروطه چیان سکولار را مورد انتقاد قرار می داد و به همین دلیل مورد حمله مشروطه خواهان قرار گرفت و حتی مدتی را در زندان به سر برد. این بزرگوار از همفکران مرجع شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری (ره) بود. او مردانه در برابر غربزدگان ایستادگی کرد و به ستیز با جناح سکولار پرداخت. بدین جهت بارها نقشه ترور و قتل وی را طراحی کردند ولی چون نفوذ ایشان اجازه نمی‌داد، ناکام ماندند و دست به تبعید ایشان زدند. آیت الله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی در مورد وی می گوید: «ایشان به شدت با مشروطه مخالف بود و همین قضیه ایشان را معروف کرده بود. وی با پسر بزرگ آخوند خراسانی که طرفدار جِدّی مشروطه بود، اختلاف نظر داشت و دیدگاه خود را صریح بیان می کرد. ایشان فرد مقدّسی بود و مقدّسین در مشهد خیلی به او عقیده داشتند.» ◽️خانواده و اجداد اجداد ایشان از سادات حسینی و اصالتاً اهل اصفهان بوده اند. سید محمد جد اعلای وی که از سادات علوی حسینی و از نوادگان فیلسوف شهیر سید محمد باقر داماد می باشد به عنوان شیخ الاسلام (امام جمعه) از طرف سلیمان صفوی، در منطقه سیستان منصوب شد و به همراه خانواده از اصفهان به آنجا هجرت کرد. از این رو، این خاندان، به «سیستانی» معروف شده اند. از نوادگان ایشان اولین فردی که از سیستان به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در این شهر اقامت نمود، آقا سید علی مجتهد سیستانی و سپس برادر کوچکترش آقا سید زین العابدین سیستانی می باشد. ◽️فعالیت های علمی آقا سید علی مجتهد سیستانی پس از عزیمت به شهر مقدس مشهد، در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری مستقر گردید و پس از مدتی از آنجا برای تکمیل دروس خود به نجف اشرف مهاجرت نمود. ایشان در حوزه علمیه نجف از شاگردان ملا علی نهاوندی و در سامرا از اطرافیان و ملازمین آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی و آیت الله سید اسماعیل صدر بود که پس از سال ها تلاش علمی و عملی به مقامات والای علمی و پارسایی دست یافت. وی حدود سال ۱۳۱۸ قمری به ایران آمد و تا آخر عمر شریفش در مشهد مقدس ساکن شد و در مسجد گوهرشاد به اقامت جماعت و ارشاد مردم و تدریس فقه و اصول پرداخت و شاگردان برجسته ای تربیت نمود. از مهمترین شاگردانش، فقیه بزرگوار شیخ محمدرضا آل یاسین و آیت الله سید علی مدد موسوی قائنی می باشند. ◽️سیره عملی آقا سید علی مجتهد سیستانی عالمی متقی، زاهد و ساده زیست بود و در خانه محقر و خرابی زندگی می کرد و در شمار مردان خوش خلق، غیور و سلیم النفس محسوب می شد. ◽️رحلت این عالم ربانی سرانجام در شب 13 رمضان سال 1340 هجری قمری به طور ناگهانی درگذشت و پیکرش با حضور جمع کثیری از علما و مردم در دارالحفاظ حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد. 🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ◽️باقیات الصالحات آقا سید علی مجتهد سیستانی دارای یک فرزند به نام آیت الله سید محمد باقر سیستانی بوده است که راه پدرش را ادامه داده و به جای وی، اقامه جماعت می نمود. وی عالمی متقی، آرام و گوشه گیر و در عین حال مورد احترام مردم بود و در سال ۱۳۷۰ قمری جان به جان آفرین تسلیم کرد. سید محمدباقر دارای دوازده فرزند (شش پسر و شش دختر) بوده است. پسران سید محمد باقر عبارتند از: 🔹حجت الاسلام سید ابراهیم (از وعاظ مشهد)؛ 🔹سید محمد جواد؛ 🔹آیت الله سید علی سیستانی (مرجع تقلید کنونی در نجف اشرف)؛ 🔹آیت الله سید محمود مجتهدی (از علما و مدرسین مشهد)؛ 🔹سید حسین و حجت الاسلام سید هادی (از فضلای نجف اشرف). 🔸منابع: کتاب طبقات اعلام الشیعه شیخ آقا بزرگ تهرانی، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید علی سیستانی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه خراسان، پایگاه اطلاع رسانی حوزه (حوزه نت) کد مطلب 63819، کانال مدرسه انقلاب... ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻🔺 «بررسی مشروطه‌خواهی در ایران» در گفت‌وگو با🔰 ✍ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر علی احمدی‌‌خواه کوه‌نانی، استاد تاریخ و اندیشه معاصر مسلمین و از شاگردان مرحوم حجت‌الاسلام علی ابوالحسنی منذر است. از جمله کتاب‌های وی در مورد تاریخ مشروطه می‌توان به «مشروطه از قم تا قلهک، روندها و جریان‌ها»، «مشتی از مزخرفاتِ مطبوعات و مکتوباتِ مشروطه (کفریات)»، «شیخ فضل‌الله نوری از زبان خویش و غیر» و «زندگی، زمانه و عملکرد محمدعلی‌‎شاه قاجار در مشروطه» اشاره کرد. وی تحصیل‌کرده مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) است و پایان‌نامه‌اش در مورد بررسی مبانی نظری دو جریان مشروعه‌خواه و مشروطه‌خواه بوده که قرار است در قالب کتاب منتشر شود. حجت‌الاسلام احمدی‌خواه در حال حاضر به عنوان همکار علمی کارگروه دانشنامه مشروطه گروه تاریخ اندیشه معاصر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) مشغول فعالیت است. 💠 دکتر احمدی خواه: علمای نجف مخصوصاً آخوند [محمد کاظم] خراسانی را هم [مرجع شهید علامه] شیخ فضل‌الله [نوری] (ره) با نامه‌نگاری به میدان مبارزه کشاند و خود آخوند اهل این‌چنین کاری نبود و خیلی اهل احتیاط بود... انگلستان با تبدیل نهضت عدالت‌خانه به مشروطه انتقام گرفت...نهضت عدالت‌خانه در باغ قلهک [پایگاه دسیسه های انگلیس] به مشروطه تبدیل شد و دلیل این کار انتقام‌گیری انگلیسی‌ها از نهضت تحریم تنباکو بود... ✍ کامل گفتگوی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با ایشان 🔰👇👇
🔹نقش گروه‌های افراطی در مشروطه را توضیح دهید و بفرمایید این گروه‌ها چه نقشی در به بن‌بست رساندن مشروطه داشتند؟ مقدمتاً درباره پاسخ به پرسش شما باید بگویم اوایل 1324ش، یعنی در 118 سال پیش به همراهی مردم تهران و رهبری علما به ویژه مرحوم شیخ فضل‌الله نوری نهضتی به نام عدالت‌خانه در ایران آغاز شد، اما متأسفانه این نهضت در نیمه راه به دست سفارت انگلستان در تهران البته با نام مشروطه منحرف شد. در زمان مشروطه نشریات و انجمن‌های عجیب و غریبی به قول مخبرالسلطنه، وزیر اوقاف آن دوره، «قارچ‌گونه» با اسامی عجیب مثل شارلاتان، میمون، حشرات‌الارض، بوقلمون، کلاه‌نمدی‌ها، حقوق‌برها و... پیدا شد که دست به اقدامات خودسرانه‌ای می‌زدند، وزیر و وکیل عوض می‌کردند و مانند داعشی‌ها دست به اقداماتی گوناگون و عجیبی می‌زدند که آسایش عمومی  را سلب می‌کرد و هرج و مرج را در کشور اشاعه می‌داد این در حالی بود که انقلاب به مرحله تثبیت نرسیده بود. متأسفانه افراطی‌گری در بین مشروطه‌خواهان اشاعه یافته بود و برخی مشروطه‌خواهان فکر می‌کردند هر چه بیشتر فحاشی کنند، مشروطه‌طلب و آزادی‌خواه‌تر هستند. مشروطه‌خواهان در نشریات و مجلات خود به زمین و زمان و مقدسات فحاشی می‌کردند و با اقدامات خود سبب سلب آسایش عمومی شدند چنان راه افراط پیمودند که عقلا از مشروطه پشیمان شدند. شیخ فضل‌الله نوری از رهبران عدالت‌خانه با مشاهده این وضعیت مدتی سکوت کرد، اما با بدتر شدن اوضاع دست از حمایت از مشروطه برداشت و برای خروج از این وضعیت اعلام کرد مشروطه باید مشروعه باشد و پیش‌نویسی با امضای علما تهیه کرد تا همه مصوبات مجلس به تأیید علما برسد و در واقع شرعی باشد، اما متأسفانه متمم قانون اساسی هم نتوانست مانع از اقدامات افراطی مشروطه‌خواهان شود. شیخ فضل‌الله نوری حکم به حرمت مشروطه غربی داد. 🔹بیشتر برای ما توضیح بدهید چگونه نهضت عدالت‌خواهانه ایرانی تبدیل به مشروطه شد؟ برای پاسخ به این پرسش باید بگویم از این جهت می‌گویم عدالت‌خانه و نه مشروطه چراکه از ابتدا مردم دنبال این بودند. حتی کسروی هم می‌گوید چیزی که مردم می‌خواستند اجرای احکام اسلام در سراسر کشور است؛ چراکه از جور شاهان و شاهزادگان به تنگ آمده بودند و با همکاری و سردمداری علما و به‌خصوص شیخ فضل‌الله این نهضت شکل گرفت. علمای نجف مخصوصاً آخوند [خراسانی] را هم شیخ فضل‌الله با نامه‌نگاری به میدان مبارزه کشاند و خود آخوند اهل این‌چنین کاری نبود و خیلی اهل احتیاط بود. از او که علت حمایتش از مشروطه را پرسیدند گفت: «من به اعتبار مردی که اگر بگوید کاری انجام بده من با ده انگشت امضا می‌کنم وسط آمدم». پرسیدند این شخص کیست. گفت: «شیخ فضل‌الله نوری». عدالت‌خانه برای اجرای احکام اسلام بود همه از جمله [دین ستیزِ فراماسون، احمد] کسروی و [بابی ازلی ماسون، محمد] ناظم‌الاسلام [کرمانی] هم گفته‌اند که عدالت‌خانه برای اجرای احکام اسلام بوده است. در مهاجرت صغری علما تا حرم حضرت عبدالعظیم آمدند و از شاه قول گرفتند، ولی عین‌الدوله نگذاشت که آنچه می‌خواستند پیاده شود. پس از عمل نکردن درباریان به وعده‌هایشان در پی مهاجرت صغری، علما برای بار دوم مهاجرت کردند و به قم آمدند که به مهاجرت کبری مشهور است. در همین ایام بود که عده‌ای هم از ترس عین‌الدوله یا علل دیگر به سفارت رفتند؛ در اینجا بود که انگلیس وارد شد و دستکاری خود را کرد. ناظم‌الاسلام از قول [ماسون، محمد] ملک‌زاده می‌گوید که ماسونی‌ها در آنجا شروع به دادن درس آدمیت به این گروه کردند و لازم است بگوییم که اینها از قبل برای این کار برنامه‌ریزی کردند؛ برای مثال سرویس بهداشتی‌های بسیاری را از قبل فراهم کرده بودند و یا دیگ‌هایی از قبل آماده کرده بودند. نقل است که زن کاردار انگلیس در باغ قلهک از یکی از متحصنان یا اطرافیان سفارت پرسید که شما چه می‌خواهید؟ که کسی در جواب گفته بود ما عدالت‌خانه می‌خواهیم. آن زن می‌پرسد که عدالت‌خانه چیست؟ آنها می‌گویند یعنی اینکه ریش‌سفیدهای ما بنشینند و مطابق شرع احکام و دستورات را اجرا کنند. آن زن می‌گوید نه، احتمالا شما مشروطه می‌خواهید! مخاطب هم گفت آره همان! اصلا کسی به مشروطه آگاهی نداشت و برای مثال گفته شده است برخی گمان می‌کردند که مشروطه نوعی آبگوشت است که در سفارت می‌دهند! حتی آنجا برخی با اشتباه در تلفظ مشروطه می‌گفتند آری ما مشربه می‌خواهیم. آن زن می‌گوید که شما نگویید مشروطه چراکه اگر مشروطه بخواهید باید همه علمایتان را بکشید؛ چون ما در انگلیس وقتی گفتیم مشروطه می‌خواهیم همه کشیش‌هایمان را کشتیم. و برخی گفتند اشکالی ندارد ما هم می‌کشیم! اینجا می‌بینیم که چطوری برای آینده این جریان خط داده می‌شود. 🔹انگلستان با کدام عوامل توانست نهضت عدالت‌خواهانه را به مشروطه تبدیل کند؟ سرانجام مشروطه چه شد و چرا به اهداف خود نرسید؟ 🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰 توسط عوامل نفوذی خود در نهضت و احزاب و انجمن های [مخفی و عمدتاً ماسونیِ] تندرو که در نشریات گوناگون فعال بودند. نشریه‌‌ای به نام «صوراسرافیل» که دهخدا آن را اداره می‌کرد در ستون آزاد خود به ایرانیان و دین فحاشی می‌کرد. تحصن در سفارت نقش کلیدی در انحراف نهضت عدالت‌خواهانه داشت و پای انگلیس را رسماً به جریان اعتراضات مردمی باز کرد. [بابی ازلی ماسون، محمد] ناظم‌الاسلام کرمانی [از بنیانگذاران انجمن های مخفی] که از دشمنان شیخ فضل‌الله نوری بود می‌گوید: مشروطه، تهران را گدا کرد. رفقای من مانند جمال واعظ و ملک‌المتکلمین (هر دو نفر بابی ازلی ماسون، بودند) فقط به پول اهمیت می‌دهند. این افراد منافق‌اند و نه دین و نه خدا را می‌شناسند دست به اقداماتی زدند که محمدعلی‌شاه به این نتیجه رسید مجلس خانه فساد شده است و مجلس را به توپ بست. حتی دشمن شاه می‌گوید که اگر شاه نبود نه از اسلام نامی مانده بود نه از خدا. شیخ فضل‌الله که از همه پیشروتر بود متوجه اهداف مشروطه‌خواهان افراطی شد. آش آن‌قدر شور شد صدای خیلی‌ها علاوه بر شیخ فضل‌الله درآمد. نشریات متعدد طوماری منتشر کردند و محمدعلی‌شاه را حرام‌زاده خواندند و زمانی که شاه شکایت می‌کند به شکایت شاه رسیدگی نمی‌شود. از دیگر اقدامات مشروطه‌خواهان افراطی ترور ناموفق شاه و شیخ فضل‌الله است؛ تروریست‌ها هم محاکمه نمی‌شوند. تروریست‌هایی که دست به ترور شیخ زدند در منزل میرزا جواد سعدالدوله، وزیر خارجه وقت، با حضور نماینده انگلیس جلسه برگزار می‌کنند و مدعی می‌شوند نکند به آن تروریست ظلم شود و بعد با شربت و شیرینی او را آزاد می‌کنند. اقدامات این‌چنینی باعث نا امیدی دلسوزان از مشروطه می‌شود؛ به نحوی که محتشم‌السلطنه، از رؤسای مجلس، اعلام می‌کند اگر محمدعلی‌شاه مجلس را به توپ نمی‌بست، عن‌قریب خود مردم این لانه فساد را ویران می‌کردند، ولی محمدعلی‌شاه با به توپ بستن مجلس از آنها قهرمان ساخت. به طور خاص [بابی ازلی ماسون] یحیی دولت‌آبادی که خودش از دست‌اندرکاران مشروطه است، در کتاب «حیات یحیی» می‌گوید: ما قبل از آغاز مشروطه با سفارت انگلیس ارتباط خصوصی داشتیم و رابط او و روشنفکران، سیدحسن تقی‌زادهِ [فراماسون] بود. تبدیل نهضت عدالت‌خانه به مشروطه انتقام انگلیس از نهضت تحریم تنباکو بود. پرچم‌دار تحریم در ایران هم شیخ فضل‌الله بود. به هر حال انگلیسی‌ها از شیخ ضربه خورده بودند؛ به همین دلیل شیخ را اعدام کردند ارتباط رهبران افراطی مشروطه با سفارت انگلستان کاملا برنامه‌ریزی‌شده و با حساب و کتاب بود. در روزی که مجلس به توپ بسته می‌شود انگلیس حدود هفتاد نفر از مهره‌هایش از جمله یحیی دولت‌آبادی، سیدحسن تقی‌زاده و دهخدا و... را نجات می‌دهد، به لندن می‌فرستد و در کمبریج نزد ادوارد براون [مأمور اینتلیجن سرویس انگلیس، که به جهت نفوذ، به ایران اعزام شد] از آنها پذیرایی می‌شود و بعد هم به تهران برمی‌گردند. 🔹آیا از میان رهبران فکری مشروطه مثل طالبوف و میرزا ملکم‌خان [از بنیانگذاران فراموشخانه] و... که تجددخواه بودند کسی قبلا نام مشروطه را نشنیده بود؟ بعید است افرادی مانند میرزا ملکم‌خان اسم مشروطه را نشنیده باشد، اما در ایران بحث مشروطه نبود. او هم می‌خواست با لفظ قانون در کشور اصلاح ایجاد کند. سیدحسن تقی‌زاده نیز مدعی بود ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا غربی شود و همفکران او هم ایران را مانند جلبکی می‌دانستند که باید روی سنگ غرب رشد کند، اما طالبوف حسابش جداست. او کاری با مشروطه نداشت؛ قصد داشت ریشه دین در ایران زده شود. یکی از افرادی بود که باعث به بن بست رسیدن مشروطه شد. 🔸کد مطلب گفتگو/14046/مصاحبه کننده: رحمت رمضانی ✳️ @ShahidRabe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ به بهانه روز ملی خوشنویسی/۲۱ مهر 📸 1⃣ « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » به دستخط رهبران بیداری مسلمانان رمز و رازهای نهفته در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » که شما را حیرت زده می‌کند، اهمیت و آثار « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»... 📸 2⃣ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) خوشنویسی متبحر...نمونه هایی از دستخط زیبای ایشان... 📸 3⃣ اجمالی درباره میرزا محمد رضا کلهر کرمانشاهی، نامدارترین خوشنویس عصر قاجار، از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)... 🔰👇👇
✍ به بهانه روز ملی خوشنویسی/۲۱ مهر 📸 1⃣ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » به دستخط رهبران بیداری مسلمانان ✍ رمز و رازهای نهفته در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» نخستین عبارت قرآن که در اول سوره علق (اقرأ) بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است...👇 https://www.yjc.ir/00RhzO اهمیت و آثار آن👇 https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6774/81006/ 📸 2⃣ نمونه هایی از دستخط زیبای مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) ✍ علامه نوری، در خوشنویسیِ نسخ، ثلث، نستعلیق و شکسته نستعلیق متبحر بود. دست نوشته های ایشان در نهضت مشروطه و جنبش تحریم تنباکو که نمایشگر هنر اصیل ایرانی اسلامی است در مراکز نگهداری اسناد، موجود بوده که نمونه هایی از آنرا شاهدید. ایشان بر خوشنویسی طلاب، تأکید داشت و از استادان خوشنویس برای آموزش طلاب به عنوان یکی از مواد درسی، بهره می گرفتند. 📸 3⃣ اجمالی دربار نامدار ترین خوشنویس دوره قاجار، از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) ✍ فَخرالکتاب، میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (۱۲۴۵- ۱۳۱۰ه‍.ق/ ۱۸۲۹- ۱۸۹۲ م) از ایل کلهر کرمانشاه، خانواده شیه رگ، تیره خمان یکی از خوشنویسان ایران در زمان قاجاریه است. میرزا محمد رضا کلهر از خوشنویسان دوره ناصری و از نستعلیق‌نویسان زبردست مهم تاریخ هنر ایران است که شیوه خاصی در نستعلیق‌نویسی ایجاد کرد. این شیوه بر نستعلق‌نویسان پس از او و تازمان حاضر بسیار موثر بوده و شیوه رایج در نستعلیق‌نویسی دوران معاصر شد. محمد رضا کلهر فرزند «محمدرحیم بیک» بود. او در جوانی به سبب زندگی ایلی به سوارکاری و تیراندازی تمایل داشت. از این رو مردی خوش‌بنیه و نیرومند بار آمد. بعدها به کار خوشنویسی رو آورد؛ بنابراین به تهران آمد و نزد میرزا محمد خوانساری شاگرد محمد مهدی تهرانی تعلیم خط گرفت. از آنجایی که از استادان خود پیشی گرفت از روی خطوط باقی مانده از میرعماد مشق کرد. حتی یکبار به اصفهان رفت تا از روی کتیبه معروف میرعماد در تکیه میرفندرسکی مشق کند. او افزون بر نستعلیق در شکسته نویسی نیز استاد بود. میرزا رضا چون در نستعلیق سرآمد شد و شهرت یافت ناصرالدین شاه قاجار او را احضار کرد و بسیار مورد توجه شاه قرار گرفت. حتی شاه اندکی شخصاً نزد وی مشق خط کرد. ناصرالدین شاه خواست که وی در وزارت انطباعات (وزارت چاپ) به کار گمارده شود اما از آنجایی که میرزا مردی بلندهمت و آزادمنش بود نپذیرفت و با کتابتی مختصر و دستمزدی اندک می‌ساخت. او شاگرد یکی از مریدان و شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) یعنی ادیب بزرگ، سید احمد رضوی(ادیب پیشاوری) بود و در مدارسی خوشنویسی تعلیم می داد که علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در آن تدریس می فرمود و کرسی درس و بحث داشت. سرانجام با شیوع همگانی وبا در تهران، او هم مبتلا شد و در روز جمعه ۲۵ محرم الحرام سال ۱۳۱۰ در گورستانی که اکنون محل آتش‌نشانی شهرداری تهران است(میدان حسن آباد/محله سنگلج) به خاک سپرده شد. در دوره قاجار با ظهور پدیده چاپ و چاپ سنگی و همچنین گسستگی ارتباط خوشنویسان با سلسله اساتید قدیمی در خط ایرانی به ویژه نستعلیق‌ نویسی تغییراتی حاصل شد. از سویی جامعه‌ای که گام‌های نخست برای حرکت به‌سوی مدرن شدن را طی می‌کرد. خوشنویسی هم به سمت هنرهای کاربردی رفت و با این تحولات همراه شد. خوشنویسی ایرانی با از دست دادن مصرف اصلی آن یعنی کتابت و مواجهه با نیازهای جامعه مدرن در قرن اخیر روند تازه‌ای را دنبال کرد. کلهر با نگارش روزنامه‌ ای و کتاب‌هایی چون فیض‌الدموع و سفرنامه‌ها نمونه‌هایی برای تمرین مشق در وسعت زیاد برای مشتاقان به‌جای گذاشت. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ که برای چاپ سنگی اجتناب‌ناپذیر بود شیوه‌ای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیده‌ها کوتاه بودند. پس از کلهر عمادالکتاب سیفی قزوینی از آثار او مشق کرد و این شیوه را رواج داد. عمادالکتاب را می‌توان آخرین حلقه از سلسله استادان پیشین در خط دانست که از او «آداب المشقی» باقی ماند و همین او را به سلسله خوشنویسان معاصر متصل کرد. از شاگردان مستقیم میرزا رضا کلهر کرمانشاهی، میرزا زین العابدین شریفی قزوینی معروف به ملک الخطاطین است. از نظر اشاعه هنر خوشنویسی و شیوه خطاطی کلهر مهمترین شاگرد او آقاسید مرتضی برغانی بود که سبک کلهر را به دو فرزند خود حسن میرخانی و حسین میرخانی آموزش داد. این دو استاد که با یک واسطه شاگرد کلهر محسوب می‌شوند با تاسیس انجمن خوشنویسان ایران در تعلیم خوشنویسان معاصر بسیار کوشیدند. 🔶 منابع: باشگاه خبرنگاران جوان، آثار استاد فقید منذر، محفل خوشنویسی کلهر، خبرگزاری مهر، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ و ایثار و شهادت و... ✳️ @ShahidRabe