🔰بخش چهارم🔰
را به سفارت انگلیس میکشانند. اولین بار به دنبال تحصن ۱۵ هزار نفره مردم در سفارت انگلیس به مردم گفته شد که مشروطه بخواهید که دوای شما در مشروطه است. بعد از آن با دسیسه دست خط شاه محتضر را تغییر داده و واژه اسلامی را حذف کرده و واژه ملی را به جای آن نشاندند. مشروطه برخلاف تصور رایج که گمان میشود از زبان عربی گرفته شده از لاشارت فرانسوی؛ شارت بلژیکی و چارک انگلیسی گرفته شده که مقصود همان قانون اساسی بلژیک و فرانسه است. مشروطه به دست آمده تقریبا بر همان مفهوم فراماسونری آزادی؛ برابری و برادری استوار بود. جریان روشنفکری با زیرکی تمام مشروطه را با واژگان اسلامی معرفی میکرد. کسروی در این باره میگوید: «تا دیری سخن از شریعت و رواج آن میرفت و بسیاری از مردم میپنداشتند آنچه خواسته میشود همین است. اما پس از این فریب؛ میتینگهای ضد اسلامی و شب نامههای وهن آمیز علیه اسلام پخش شد و بابیها و فراماسونها سلسله جنبان مجلس مشروطه شدند.» در مقابل همین جریان بود که شیخ شهید مشروطه مشروعه را مطرح ساخت. هنوز یک ماه و نیم از تشکیل مجلس اول مشروطه نگذشته بود که طرح استقراض از انگلیس مطرح شد. یکی از کسانی که در مقابل این طرح به شدت مخالفت کرد و از طرح راه اندازی بانک ملی دفاع کرد شیخ فضل الله بود به گونهای که کسروی مینویسد: «ملایان که به چنین کارها کمتر ورود میکردند هم همراهی نمودند، از جمله حاجی شیخ فضل الله که ۲۰۰ تومان گردن گرفت».
مجلسی که مظفرالدین شاه حکم تأسیس آن را داد وبر اساس آن انتخابات مجلس صدر مشروطه رخ داد، متناسب با تز عدالتخانه و متشکل از اصناف مختلف مردم بود. در واقع عدالت خانه عنصر نظارتی و محدود کنند دولت و مشروطه عنصر جانشین برای شریعت اسلامی است که یکی از کارهای آن قانون گذاری برای محدود کردن حکومت بود از همین رو مشروطه مفهوم وسیع تری را به نسبت عدالتخانه در بر میگیرد.
مجلس اول برای عدالت خانه تشکیل شد به همین دلیل اگر به اسم افراد آن نگاه کنید میبینید متشکل شده است از اسامی مانند میرزا باقر بقال و رزار و ... که سوادی برای تدوین قانون اساسی نداشتند از همین رو اقلیت روشنفکر مجلس که با قانون اساسی انگلیس و فرانسه آشنا بودند به مجلس خط دهی کرده و قوانین غربی را حتی بر شریعت اسلام هم برتری دادند. طرح شیخ فضل الله در این برهه آن بود که اگر میخواهید برای همه چیز قانون بنویسید پس باید بر اساس شریعت اسلام این قوانین تدوین شود، از آنجا که اینکار جز از فقهای اسلام بر نمیآید پس باید شورایی از فقها بر مجلس نظارت کنند.
جنجال در مشروطه اول بر سر چه بود؟
در جریان نهضت مشروطه یک قانون اساسی وجود دارد که عمدتا در رابطه با نحوه انتخابات مجلس شورا است و یک متمم قانون اساسی که در رابطه با قوانین قضا، دولت، حد و مرز ملت و حکومت است که پس از تصویب به امضاء محمد علی شاه رسیده و جنجالی که در مشروطه اول رخ داد و منجر به بست نشینی شیخ فضل الله و مجتهدین دیگر در حرم حضرت عبدالعظیم شد بر سر همین متمم است. طبعا اشخاصی، چون شیخ فضل الله نمیتوانستند در مقابل تلاش لژهای فراماسونری در تصویب این قانون سکوت کنند.
این مطلب تصور اشتباهی است که جناح روشنفکر تنها خودکار در دست دارد بلکه این جریان بمب و شش لول خود را در مقابل علما نشان دادند. در رأس این گروه ها، گروه ترور حیدر عمو اغلی قرار دارد که هر مخالف سرسختی را ترور میکند. در چنین فضایی شیخ بر سر هدایت مشروطه، به صورت علنی با سفارت روس و انگلیس درافتاده و شاه را مجبور به نوشتن اعلامیه علیه بیگانگان کرد. در رابطه با شدت نفوذ انگلیس توجه به این دو نکته ضروری است که چرچیل مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس تحت نام آخوند طالقانی به همراه آزادی خواهان برای هدایت افراد نفوذی به قم رفته و از همه مشکل سازتر اداره پست و تلگراف در قبضه انگلیس قرار داشت، در نتیجه بر همه اخبار و حوادث کشور اگاهی و نظارت فائقه داشته که گاهی منجر به تحریف تلگرافها هم میشد. [۲]در نهایت جریان روشنفکری وابسته به سفارت انگلیس با مأمور کردن شخصی به نام عبدالکریم دواتگر از اوباش تهران تصمیم به ترور شیخ فضل الله گرفت. وی در مقابل خانه با زدن تیری به سمت شیخ اقدام به این کار کرد، البته اطرافیان شیخ فضل الله، دواتگر را گرفته و ترور نافرجام میماند.[شیخ به سختی مجروح می شود]
در این برهه جریان وارد دورهای جدید میشود؛ مجلس توسط محمد علی شاه به توپ بسته شده و دوران استبداد صغیر شروع میشود. برچشیدن مجلس فرنگی مآب چنان موج شادی آفرید که بنابر قول[بابی ازلی] ناظم الاسلام[کرمانی] همه مردم مگر تعداد محدودی از شاه تعریف میکردند.
به توپ بستن مجلس دستمایهای برای استعمار فراهم کرده تا فشار را بر حکومت بیشتر کند.
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰
از طرفی انگلیس، اسعد بختیاری نگهبان لوله های نفت دارسی و مدافع بریتیش پترولیوم را تحت عنوان مشروطه خواه مسلح و از جنوب راهی تهران نمود و از طرف دیگر روسیه، سپهدار تنکابنی مدافع منافع خویش را مسلح و به عنوان مشروطه خواه از گیلان راهی تهران کرد. اتحاد این دو شخصیت با شخصیت یپرم ارمنی؛ مجموعه مخوفی را تشکیل میداد که تحقق آن نه به سود کشور بود و نه به سود دین. در چنین وضعیتی شیخ فضل الله با مشروطه مخالفت کرد، اما در مقابل جناح مشروطه خواه مقدس نجف بر احیای این مشروطه تأکید داشت. شیخ فضل الله میدید اسعد بختیاری؛ سپهسالار تنکابنی و یپرم ارمنی هنگامی که پابه تهران بگذارند ریشه دین و دیانت باقی نمیگذارند. شیخ میدانست که حضور دولتی متشکل از چنین اشخاصی به منزله تشکیل شرکت سهامی استعمار و مقدمه اجرای قرارداد ۱۹۰۷ است که دو مانع مهم دولت قاجار و روحانیت بر سر راه آن قرار داشت. در نتیجه شیخ فضل الله [بر اساس دفع افسد به فاسد] از محمد علی شاه و مجلس شورای مملکتی که وی تأسیس کرده بود موافقت مشروط کرد. اما در رابطه با حمایت نجف از این نوع از مشروطه باید گفت: که: آزادی در اندیشه نجف به معنای آزادی در برابر استبداد و برابری به معنای برابری در مقابل شریعت اسلام بود. نائینی در کتاب تنبیه الامه خود میگوید مگر در خواب ببینیم که کسی آزادی را به معنای آزادی از مذهب بداند. نجف تصور دیگری نداشت که اکنون شعارها معنای دیگری پیداکرده اند. آیت الله طالقانی در ذیل این جمله میگوید: با چشم باز پس از پنجاه سال در بیداری میبینیم؛ باید به این حقیقت تلخ و ناگوار اعتراف نمود که آزادی از عبودیت استبداد آزادی از قیود دین را به همراه داشت.
شیخ فضل الله میدید که شعار آزادی در زبان مشروطه خواهان امروزه یعنی آزادی از دین و برابری به معنای نبود تفاوت میان مسلمان و غیر مسلمان است از همین رو به مخالفت میپرداخت. [۳]پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان چندین بار شایعه پناهندگی شیخ فضل الله نوری به سفارتهای بیگانه منتشر شده تا جایی که شیخ در نامه خود به عضد الملک اینچنین میگوید که:
«آن روز که وقت نزول بلیات بود و هر کسی به خیال خود پناهی مییافت، غیرت اسلامی مرا مانع شد که به احدی غیر از خداوند پناهنده شوم، در آغاز نهضت چهار هزار تومان از مال خود را خرج کردم و بعد از انعقاد مجلس چه همراهیها کردم، تمام حرفم این بود که مجلس باید تهذیب شود. پس پناهندگی برای چه؟» [۴]در رابطه با سرنوشت مشروطه مشروعه پس از فتح پایتخت باید گفت: که: شیخ فضل الله نوری رهبر این جریان اعدام شد، اما این اعدام موجی از تنفر میان مردم ساخت که در نتیجه آن اعدام آشکارا جای خود را به مسموم کردن و ترور و تبعید کردن داد. ملا قربانعلی [زنجانی مشهور به حجت الاسلام] مجتهد برجسته زنجان توسط یپرم خان با [نظر آخوند خراسانی] به [کاظمین] سامرا تبعید شد. حاج میرزا حبیب خراسانی مجتهد بزرگ مشهد مسموم و آیت الله خمامی در رشت هم ترور و به شهادت رسید. در نتیجه [تعداد زیادی] از همفکران شیخ ترور و یا تبعید شدند.
جناح مشروطه خواه مقدس نجف پس از اعدام شیخ فضل الله و رو شدن نیات ضد اسلامی مشروطه خواهان به رهبری آخوند خراسانی؛ میرزای نائینی؛ سید بهبهانی و سید طباطبایی با جناح فاتح اختلاف کردند. سرانجام پس از تشکیل کمیته ترور حزب دموکرات تقی زاده؛ سید طباطبایی خانه نشین؛ سید بهبهانی ترور و آخوند هم فوت شد. نائینی هم بعد از این جریان کتاب تنبیه الامه خود را جمع و همه را به فرات ریخت و تا آخر عمر دیگر وارد سیاست نشد.
لازم به ذکر است که فاتحان تهران همگی ضد مذهب نبوده بلکه اشخاصی، چون ستارخان هم در این میان نقش ایفا میکردند. ستارخان در این ماجرا در واقع لوتی با مرامی است که طبق فتوای آخوند خراسانی و برای دفاع از دین به نفع مشروطه قیام کرده، اما وقتی میبیند که در تهران یپرم و ضد دینها حاکم شده و مجتهدین مشروطه خواه را به جرم اسلام خواهی اعدام و ترور میکنند؛ تیم ترور تشکیل داده و عناصر روشنفکر ضد دین را از میان بر میدارد، اما جریان روشنفکری در پارک اتابک، ستارخان را به توپ و گلوله میبندد. وی زخمی شده و یاران خود را از دست میدهد و بعد از آن منزوی شده و دیگر در مسائل دخالت نمیکند. در نتیجه مشروطه خواهان غرب گرا فاتح کل شده و در مرحله بعد از دل این مشروطه خواهان دولت مستبد پهلوی ظاهر میشود.
[۱]زمانه: مرداد ۱۳۸۲-شماره ۱۱؛ گفتگو با علی ابوالحسنی، از صفحه ۳ تا ۲۲
[۲]آموزه: تابستان ۱۳۸۳-شماره ۴؛ بررسی پنج اثر از علی ابوالحسنی صفحه ۴۶۰
[۳]ﭘﺎﺭﺳﺎﻧﯿﺎ، ﺣﻤﯿﺪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻭ ﮐﻼﻡ:: ﻗﺒﺴﺎﺕ:: ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ۰۸۳۱ - ﺷﻤﺎﺭﻩ ۲۲
[۴]ر.ک: رهدار، احمد. غرب شناسی علمای شیعه در تجربه ایران معاصر
✳️ @ShahidRabe
🏴 به بهانه فرا رسیدن ایام شمسیِ ارتحال شاگردی از شاگردانِ #مرجع_شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)🔰
✍ مجتهد و خطیب شهیر مرحوم آیت الله سید محمد سلطان الواعظین شیرازی، صاحب کتاب گرانسنگ "شب های پیشاور و از شاگردانِ مؤسس حوزه علمیه قم، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی ره(شیخ عبدلکریم، از شاگردانِ خاصِ علامه شیخ فضل الله نوری بوده است)
ایشان برای تبلیغ و سخنرانی راهی پیشاور شد. مجلسی بزرگ با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و علمای شیعه و سنی برگزار شد.سلطان الواعظین مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت. در پایان سخنرانی دو تن از علمای اهل سنت نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضای مناظره کردند. مناظره تا ده شب به طول انجامید. استدلال سلطان الواعظین در طول این مناظره، فقط از كتب و منابع اهل سنت بود، و این خود نشانه تسلط و احاطه آن بزرگوار به منابع اهل سنت بوده است.سید در این مناظره طولانی و كم نظیر چنان با صلابت، قدرت و منطق قوی وارد بحث شد كه پس از مدت كوتاهی یكه تاز میدان گردید و آقایان اهل سنت بیشتر به مستمع تبدیل شدند.
در پایان شب دهم، تعدادی از رجال و بزرگان اهل سنت به مذهب تشیع مشرف شدند؛ ولی آنچه ثمره جاوید این مناظره پر ارج به شمار می آید، كتاب «شبهای پیشاور» است.مؤلف مشروح مذكرات را كه روز بعد از جلسه توسط جراید محلی چاپ می شد مجدداً بررسی كرده و پس از تنظیم در این اثر ارزشمند آورده است.
سلطان الواعظین، واپسین سالهای عمر خویش را با بیماری شدید قلبی میگذراند، به طوری که تقریباً در ده سال آخر زندگی کاملاً خانهنشین شد. وی سرانجام در روز جمعه ۱۷ شعبان المعظم ۱۳۹۱ ه. ق، برابر با ۱۶ مهرماه ۱۳۵۰ ه. ش در تهران از دنیا رفت.(در برخی نقل ها ۱۸ مهر ذکر شده)
تاریخ قمری فوت ایشان را در وفیات العلماء، بیستم شعبان دانستهاند و روی جلد شبهای پیشاور چاپ دارالکتب نیز همین تاریخ نوشته شده است؛ ولی برابر نوشته حک شده بر سنگ مزار ایشان این تاریخ را ۱۷ شعبان ذکر کردهاند. پیکر ایشان پس از انتقال به قم، با تشییع باشکوهی توسط علماء و فضلای حوزه علمیه قم، در جوار بارگاه نورانی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.
والدِ سلطان الواعظین، حاج سیدعلیاکبر اشرف الواعظین شیرازی، رئیس جمعیت بسیاری از سادات شیراز و از پرچمداران دیانت و مروجین مذهب و شریعت بود. ایشان سالها در تهران به ترویج و تبلیغ مشغول بود تا آن که حوادث مشروطه پیش آمد. مرحوم اشرف الواعظین به کرمانشاه نقل مکان کرد و در این شهر ماندگار شد. او در کرمانشاه قدرت و نفوذ بسیاری یافت و در برابر دشمنان دین و معاندین سدی استواری گشت. وی در ترویج شرع انور [مشروعه خواهی] و جلوگیری از انحرافات و ایستادگی در برابر ارباب تفکرهای گمراه کننده، نهایت سعی خود را مبذول داشت.
ایشان همواره مورد احترام و توجه علما، همچون آیتالله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی(صاحب عروه و از همفکران و دوستان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره) و مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم و از شاگردان مرجع شهید علامه نوری ره) بود. وی بعد از تقریباً هشتاد سال زندگی، در سپیده دم روز سه شنبه ۲۱ شعبان سال ۱۳۵۱ ه. ق در کرمانشاه بدرود حیات گفت.
به مناسبت درگذشت مرحوم سیدعلیاکبر اشرف الواعظین از سوی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دروس حوزه علمیه قم تعطیل شد و مجلس ترحیمی نیز از سوی ایشان در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) برگزار گردید.
🌹 شادی روح تمامی عالمان واقعی دین،
«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
🔸 منابع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه(حوزه نت)، ویکی فقه و...
✳️ @ShahidRabe
🖋📃 معرفی اجمالیِ یکی از علمای مشروعه خواهِ مخالفِ مشروطه سکولار در خراسان، از همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه
✍ مرحوم آقا سید علی مجتهد سیستانی (فرزند سید محمد رضا حسینی سیستانی و جد آیت الله سید علی سیستانی، از مراجع کنونیِ عراق) از فقها و علما و مجتهدان بلند پایه خراسان در قرن سیزدهم و چهاردهم قمری
◽️مخالفت با مشروطه
ایشان در دوره مشروطه، نسبت به مشروطه خواهی معترض و مخالف بود.
با آخوند محمد کاظم خراسانی و میرزا حسین نائینی از علمای حامی مشروطه در نجف، مکاتبه داشت و حمایت آنان از مشروطه چیان سکولار را مورد انتقاد قرار می داد و به همین دلیل مورد حمله مشروطه خواهان قرار گرفت و حتی مدتی را در زندان به سر برد.
این بزرگوار از همفکران مرجع شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری (ره) بود. او مردانه در برابر غربزدگان ایستادگی کرد و به ستیز با جناح سکولار پرداخت. بدین جهت بارها نقشه ترور و قتل وی را طراحی کردند ولی چون نفوذ ایشان اجازه نمیداد، ناکام ماندند و دست به تبعید ایشان زدند.
آیت الله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی در مورد وی می گوید: «ایشان به شدت با مشروطه مخالف بود و همین قضیه ایشان را معروف کرده بود. وی با پسر بزرگ آخوند خراسانی که طرفدار جِدّی مشروطه بود، اختلاف نظر داشت و دیدگاه خود را صریح بیان می کرد. ایشان فرد مقدّسی بود و مقدّسین در مشهد خیلی به او عقیده داشتند.»
◽️خانواده و اجداد
اجداد ایشان از سادات حسینی و اصالتاً اهل اصفهان بوده اند.
سید محمد جد اعلای وی که از سادات علوی حسینی و از نوادگان فیلسوف شهیر سید محمد باقر داماد می باشد به عنوان شیخ الاسلام (امام جمعه) از طرف سلیمان صفوی، در منطقه سیستان منصوب شد و به همراه خانواده از اصفهان به آنجا هجرت کرد. از این رو، این خاندان، به «سیستانی» معروف شده اند.
از نوادگان ایشان اولین فردی که از سیستان به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در این شهر اقامت نمود، آقا سید علی مجتهد سیستانی و سپس برادر کوچکترش آقا سید زین العابدین سیستانی می باشد.
◽️فعالیت های علمی
آقا سید علی مجتهد سیستانی پس از عزیمت به شهر مقدس مشهد، در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزواری مستقر گردید و پس از مدتی از آنجا برای تکمیل دروس خود به نجف اشرف مهاجرت نمود.
ایشان در حوزه علمیه نجف از شاگردان ملا علی نهاوندی و در سامرا از اطرافیان و ملازمین آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی و آیت الله سید اسماعیل صدر بود که پس از سال ها تلاش علمی و عملی به مقامات والای علمی و پارسایی دست یافت.
وی حدود سال ۱۳۱۸ قمری به ایران آمد و تا آخر عمر شریفش در مشهد مقدس ساکن شد و در مسجد گوهرشاد به اقامت جماعت و ارشاد مردم و تدریس فقه و اصول پرداخت و شاگردان برجسته ای تربیت نمود. از مهمترین شاگردانش، فقیه بزرگوار شیخ محمدرضا آل یاسین و آیت الله سید علی مدد موسوی قائنی می باشند.
◽️سیره عملی
آقا سید علی مجتهد سیستانی عالمی متقی، زاهد و ساده زیست بود و در خانه محقر و خرابی زندگی می کرد و در شمار مردان خوش خلق، غیور و سلیم النفس محسوب می شد.
◽️رحلت
این عالم ربانی سرانجام در شب 13 رمضان سال 1340 هجری قمری به طور ناگهانی درگذشت و پیکرش با حضور جمع کثیری از علما و مردم در دارالحفاظ حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
◽️باقیات الصالحات
آقا سید علی مجتهد سیستانی دارای یک فرزند به نام آیت الله سید محمد باقر سیستانی بوده است که راه پدرش را ادامه داده و به جای وی، اقامه جماعت می نمود. وی عالمی متقی، آرام و گوشه گیر و در عین حال مورد احترام مردم بود و در سال ۱۳۷۰ قمری جان به جان آفرین تسلیم کرد. سید محمدباقر دارای دوازده فرزند (شش پسر و شش دختر) بوده است. پسران سید محمد باقر عبارتند از:
🔹حجت الاسلام سید ابراهیم (از وعاظ مشهد)؛
🔹سید محمد جواد؛
🔹آیت الله سید علی سیستانی (مرجع تقلید کنونی در نجف اشرف)؛
🔹آیت الله سید محمود مجتهدی (از علما و مدرسین مشهد)؛
🔹سید حسین و حجت الاسلام سید هادی (از فضلای نجف اشرف).
🔸منابع: کتاب طبقات اعلام الشیعه شیخ آقا بزرگ تهرانی، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سید علی سیستانی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه خراسان، پایگاه اطلاع رسانی حوزه (حوزه نت) کد مطلب 63819، کانال مدرسه انقلاب...
✳️ @ShahidRabe
🔻🔺 «بررسی مشروطهخواهی در ایران» در گفتوگو با🔰
✍ حجتالاسلام والمسلمین دکتر علی احمدیخواه کوهنانی، استاد تاریخ و اندیشه معاصر مسلمین و از شاگردان مرحوم حجتالاسلام علی ابوالحسنی منذر است. از جمله کتابهای وی در مورد تاریخ مشروطه میتوان به «مشروطه از قم تا قلهک، روندها و جریانها»، «مشتی از مزخرفاتِ مطبوعات و مکتوباتِ مشروطه (کفریات)»، «شیخ فضلالله نوری از زبان خویش و غیر» و «زندگی، زمانه و عملکرد محمدعلیشاه قاجار در مشروطه» اشاره کرد. وی تحصیلکرده مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) است و پایاننامهاش در مورد بررسی مبانی نظری دو جریان مشروعهخواه و مشروطهخواه بوده که قرار است در قالب کتاب منتشر شود. حجتالاسلام احمدیخواه در حال حاضر به عنوان همکار علمی کارگروه دانشنامه مشروطه گروه تاریخ اندیشه معاصر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) مشغول فعالیت است.
💠 دکتر احمدی خواه:
علمای نجف مخصوصاً آخوند [محمد کاظم] خراسانی را هم [مرجع شهید علامه] شیخ فضلالله [نوری] (ره) با نامهنگاری به میدان مبارزه کشاند و خود آخوند اهل اینچنین کاری نبود و خیلی اهل احتیاط بود...
انگلستان با تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه انتقام گرفت...نهضت عدالتخانه در باغ قلهک [پایگاه دسیسه های انگلیس] به مشروطه تبدیل شد و دلیل این کار انتقامگیری انگلیسیها از نهضت تحریم تنباکو بود...
✍ کامل گفتگوی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با ایشان 🔰👇👇
🔹نقش گروههای افراطی در مشروطه را توضیح دهید و بفرمایید این گروهها چه نقشی در به بنبست رساندن مشروطه داشتند؟
مقدمتاً درباره پاسخ به پرسش شما باید بگویم اوایل 1324ش، یعنی در 118 سال پیش به همراهی مردم تهران و رهبری علما به ویژه مرحوم شیخ فضلالله نوری نهضتی به نام عدالتخانه در ایران آغاز شد، اما متأسفانه این نهضت در نیمه راه به دست سفارت انگلستان در تهران البته با نام مشروطه منحرف شد.
در زمان مشروطه نشریات و انجمنهای عجیب و غریبی به قول مخبرالسلطنه، وزیر اوقاف آن دوره، «قارچگونه» با اسامی عجیب مثل شارلاتان، میمون، حشراتالارض، بوقلمون، کلاهنمدیها، حقوقبرها و... پیدا شد که دست به اقدامات خودسرانهای میزدند، وزیر و وکیل عوض میکردند و مانند داعشیها دست به اقداماتی گوناگون و عجیبی میزدند که آسایش عمومی را سلب میکرد و هرج و مرج را در کشور اشاعه میداد این در حالی بود که انقلاب به مرحله تثبیت نرسیده بود.
متأسفانه افراطیگری در بین مشروطهخواهان اشاعه یافته بود و برخی مشروطهخواهان فکر میکردند هر چه بیشتر فحاشی کنند، مشروطهطلب و آزادیخواهتر هستند. مشروطهخواهان در نشریات و مجلات خود به زمین و زمان و مقدسات فحاشی میکردند و با اقدامات خود سبب سلب آسایش عمومی شدند چنان راه افراط پیمودند که عقلا از مشروطه پشیمان شدند.
شیخ فضلالله نوری از رهبران عدالتخانه با مشاهده این وضعیت مدتی سکوت کرد، اما با بدتر شدن اوضاع دست از حمایت از مشروطه برداشت و برای خروج از این وضعیت اعلام کرد مشروطه باید مشروعه باشد و پیشنویسی با امضای علما تهیه کرد تا همه مصوبات مجلس به تأیید علما برسد و در واقع شرعی باشد، اما متأسفانه متمم قانون اساسی هم نتوانست مانع از اقدامات افراطی مشروطهخواهان شود. شیخ فضلالله نوری حکم به حرمت مشروطه غربی داد.
🔹بیشتر برای ما توضیح بدهید چگونه نهضت عدالتخواهانه ایرانی تبدیل به مشروطه شد؟
برای پاسخ به این پرسش باید بگویم از این جهت میگویم عدالتخانه و نه مشروطه چراکه از ابتدا مردم دنبال این بودند. حتی کسروی هم میگوید چیزی که مردم میخواستند اجرای احکام اسلام در سراسر کشور است؛ چراکه از جور شاهان و شاهزادگان به تنگ آمده بودند و با همکاری و سردمداری علما و بهخصوص شیخ فضلالله این نهضت شکل گرفت.
علمای نجف مخصوصاً آخوند [خراسانی] را هم شیخ فضلالله با نامهنگاری به میدان مبارزه کشاند و خود آخوند اهل اینچنین کاری نبود و خیلی اهل احتیاط بود. از او که علت حمایتش از مشروطه را پرسیدند گفت: «من به اعتبار مردی که اگر بگوید کاری انجام بده من با ده انگشت امضا میکنم وسط آمدم». پرسیدند این شخص کیست. گفت: «شیخ فضلالله نوری». عدالتخانه برای اجرای احکام اسلام بود همه از جمله [دین ستیزِ فراماسون، احمد] کسروی و [بابی ازلی ماسون، محمد] ناظمالاسلام [کرمانی] هم گفتهاند که عدالتخانه برای اجرای احکام اسلام بوده است. در مهاجرت صغری علما تا حرم حضرت عبدالعظیم آمدند و از شاه قول گرفتند، ولی عینالدوله نگذاشت که آنچه میخواستند پیاده شود.
پس از عمل نکردن درباریان به وعدههایشان در پی مهاجرت صغری، علما برای بار دوم مهاجرت کردند و به قم آمدند که به مهاجرت کبری مشهور است. در همین ایام بود که عدهای هم از ترس عینالدوله یا علل دیگر به سفارت رفتند؛ در اینجا بود که انگلیس وارد شد و دستکاری خود را کرد. ناظمالاسلام از قول [ماسون، محمد] ملکزاده میگوید که ماسونیها در آنجا شروع به دادن درس آدمیت به این گروه کردند و لازم است بگوییم که اینها از قبل برای این کار برنامهریزی کردند؛ برای مثال سرویس بهداشتیهای بسیاری را از قبل فراهم کرده بودند و یا دیگهایی از قبل آماده کرده بودند.
نقل است که زن کاردار انگلیس در باغ قلهک از یکی از متحصنان یا اطرافیان سفارت پرسید که شما چه میخواهید؟ که کسی در جواب گفته بود ما عدالتخانه میخواهیم. آن زن میپرسد که عدالتخانه چیست؟ آنها میگویند یعنی اینکه ریشسفیدهای ما بنشینند و مطابق شرع احکام و دستورات را اجرا کنند. آن زن میگوید نه، احتمالا شما مشروطه میخواهید! مخاطب هم گفت آره همان! اصلا کسی به مشروطه آگاهی نداشت و برای مثال گفته شده است برخی گمان میکردند که مشروطه نوعی آبگوشت است که در سفارت میدهند! حتی آنجا برخی با اشتباه در تلفظ مشروطه میگفتند آری ما مشربه میخواهیم. آن زن میگوید که شما نگویید مشروطه چراکه اگر مشروطه بخواهید باید همه علمایتان را بکشید؛ چون ما در انگلیس وقتی گفتیم مشروطه میخواهیم همه کشیشهایمان را کشتیم.
و برخی گفتند اشکالی ندارد ما هم میکشیم! اینجا میبینیم که چطوری برای آینده این جریان خط داده میشود.
🔹انگلستان با کدام عوامل توانست نهضت عدالتخواهانه را به مشروطه تبدیل کند؟ سرانجام مشروطه چه شد و چرا به اهداف خود نرسید؟
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰
توسط عوامل نفوذی خود در نهضت و احزاب و انجمن های [مخفی و عمدتاً ماسونیِ] تندرو که در نشریات گوناگون فعال بودند. نشریهای به نام «صوراسرافیل» که دهخدا آن را اداره میکرد در ستون آزاد خود به ایرانیان و دین فحاشی میکرد. تحصن در سفارت نقش کلیدی در انحراف نهضت عدالتخواهانه داشت و پای انگلیس را رسماً به جریان اعتراضات مردمی باز کرد.
[بابی ازلی ماسون، محمد] ناظمالاسلام کرمانی [از بنیانگذاران انجمن های مخفی] که از دشمنان شیخ فضلالله نوری بود میگوید: مشروطه، تهران را گدا کرد. رفقای من مانند جمال واعظ و ملکالمتکلمین (هر دو نفر بابی ازلی ماسون، بودند) فقط به پول اهمیت میدهند. این افراد منافقاند و نه دین و نه خدا را میشناسند دست به اقداماتی زدند که محمدعلیشاه به این نتیجه رسید مجلس خانه فساد شده است و مجلس را به توپ بست. حتی دشمن شاه میگوید که اگر شاه نبود نه از اسلام نامی مانده بود نه از خدا.
شیخ فضلالله که از همه پیشروتر بود متوجه اهداف مشروطهخواهان افراطی شد. آش آنقدر شور شد صدای خیلیها علاوه بر شیخ فضلالله درآمد. نشریات متعدد طوماری منتشر کردند و محمدعلیشاه را حرامزاده خواندند و زمانی که شاه شکایت میکند به شکایت شاه رسیدگی نمیشود. از دیگر اقدامات مشروطهخواهان افراطی ترور ناموفق شاه و شیخ فضلالله است؛ تروریستها هم محاکمه نمیشوند.
تروریستهایی که دست به ترور شیخ زدند در منزل میرزا جواد سعدالدوله، وزیر خارجه وقت، با حضور نماینده انگلیس جلسه برگزار میکنند و مدعی میشوند نکند به آن تروریست ظلم شود و بعد با شربت و شیرینی او را آزاد میکنند. اقدامات اینچنینی باعث نا امیدی دلسوزان از مشروطه میشود؛ به نحوی که محتشمالسلطنه، از رؤسای مجلس، اعلام میکند اگر محمدعلیشاه مجلس را به توپ نمیبست، عنقریب خود مردم این لانه فساد را ویران میکردند، ولی محمدعلیشاه با به توپ بستن مجلس از آنها قهرمان ساخت.
به طور خاص [بابی ازلی ماسون] یحیی دولتآبادی که خودش از دستاندرکاران مشروطه است، در کتاب «حیات یحیی» میگوید: ما قبل از آغاز مشروطه با سفارت انگلیس ارتباط خصوصی داشتیم و رابط او و روشنفکران، سیدحسن تقیزادهِ [فراماسون] بود.
تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه انتقام انگلیس از نهضت تحریم تنباکو بود. پرچمدار تحریم در ایران هم شیخ فضلالله بود. به هر حال انگلیسیها از شیخ ضربه خورده بودند؛ به همین دلیل شیخ را اعدام کردند
ارتباط رهبران افراطی مشروطه با سفارت انگلستان کاملا برنامهریزیشده و با حساب و کتاب بود. در روزی که مجلس به توپ بسته میشود انگلیس حدود هفتاد نفر از مهرههایش از جمله یحیی دولتآبادی، سیدحسن تقیزاده و دهخدا و... را نجات میدهد، به لندن میفرستد و در کمبریج نزد ادوارد براون [مأمور اینتلیجن سرویس انگلیس، که به جهت نفوذ، به ایران اعزام شد] از آنها پذیرایی میشود و بعد هم به تهران برمیگردند.
🔹آیا از میان رهبران فکری مشروطه مثل طالبوف و میرزا ملکمخان [از بنیانگذاران فراموشخانه] و... که تجددخواه بودند کسی قبلا نام مشروطه را نشنیده بود؟
بعید است افرادی مانند میرزا ملکمخان اسم مشروطه را نشنیده باشد، اما در ایران بحث مشروطه نبود. او هم میخواست با لفظ قانون در کشور اصلاح ایجاد کند. سیدحسن تقیزاده نیز مدعی بود ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا غربی شود و همفکران او هم ایران را مانند جلبکی میدانستند که باید روی سنگ غرب رشد کند، اما طالبوف حسابش جداست.
او کاری با مشروطه نداشت؛ قصد داشت ریشه دین در ایران زده شود. یکی از افرادی بود که باعث به بن بست رسیدن مشروطه شد.
🔸کد مطلب گفتگو/14046/مصاحبه کننده: رحمت رمضانی
✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه روز ملی خوشنویسی/۲۱ مهر
📸 1⃣ « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » به دستخط رهبران بیداری مسلمانان
رمز و رازهای نهفته در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » که شما را حیرت زده میکند، اهمیت و آثار « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»...
📸 2⃣ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) خوشنویسی متبحر...نمونه هایی از دستخط زیبای ایشان...
📸 3⃣ اجمالی درباره میرزا محمد رضا کلهر کرمانشاهی، نامدارترین خوشنویس عصر قاجار، از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)...
🔰👇👇
✍ به بهانه روز ملی خوشنویسی/۲۱ مهر
📸 1⃣ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » به دستخط رهبران بیداری مسلمانان
✍ رمز و رازهای نهفته در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» نخستین عبارت قرآن که در اول سوره علق (اقرأ) بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است...👇
https://www.yjc.ir/00RhzO
اهمیت و آثار آن👇
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6774/81006/
📸 2⃣ نمونه هایی از دستخط زیبای مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه)
✍ علامه نوری، در خوشنویسیِ نسخ، ثلث، نستعلیق و شکسته نستعلیق متبحر بود. دست نوشته های ایشان در نهضت مشروطه و جنبش تحریم تنباکو که نمایشگر هنر اصیل ایرانی اسلامی است در مراکز نگهداری اسناد، موجود بوده که نمونه هایی از آنرا شاهدید. ایشان بر خوشنویسی طلاب، تأکید داشت و از استادان خوشنویس برای آموزش طلاب به عنوان یکی از مواد درسی، بهره می گرفتند.
📸 3⃣ اجمالی دربار نامدار ترین خوشنویس دوره قاجار، از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ فَخرالکتاب، میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (۱۲۴۵- ۱۳۱۰ه.ق/ ۱۸۲۹- ۱۸۹۲ م) از ایل کلهر کرمانشاه، خانواده شیه رگ، تیره خمان یکی از خوشنویسان ایران در زمان قاجاریه است.
میرزا محمد رضا کلهر از خوشنویسان دوره ناصری و از نستعلیقنویسان زبردست مهم تاریخ هنر ایران است که شیوه خاصی در نستعلیقنویسی ایجاد کرد. این شیوه بر نستعلقنویسان پس از او و تازمان حاضر بسیار موثر بوده و شیوه رایج در نستعلیقنویسی دوران معاصر شد.
محمد رضا کلهر فرزند «محمدرحیم بیک» بود. او در جوانی به سبب زندگی ایلی به سوارکاری و تیراندازی تمایل داشت. از این رو مردی خوشبنیه و نیرومند بار آمد. بعدها به کار خوشنویسی رو آورد؛ بنابراین به تهران آمد و نزد میرزا محمد خوانساری شاگرد محمد مهدی تهرانی تعلیم خط گرفت. از آنجایی که از استادان خود پیشی گرفت از روی خطوط باقی مانده از میرعماد مشق کرد. حتی یکبار به اصفهان رفت تا از روی کتیبه معروف میرعماد در تکیه میرفندرسکی مشق کند.
او افزون بر نستعلیق در شکسته نویسی نیز استاد بود. میرزا رضا چون در نستعلیق سرآمد شد و شهرت یافت ناصرالدین شاه قاجار او را احضار کرد و بسیار مورد توجه شاه قرار گرفت. حتی شاه اندکی شخصاً نزد وی مشق خط کرد. ناصرالدین شاه خواست که وی در وزارت انطباعات (وزارت چاپ) به کار گمارده شود اما از آنجایی که میرزا مردی بلندهمت و آزادمنش بود نپذیرفت و با کتابتی مختصر و دستمزدی اندک میساخت.
او شاگرد یکی از مریدان و شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) یعنی ادیب بزرگ، سید احمد رضوی(ادیب پیشاوری) بود و در مدارسی خوشنویسی تعلیم می داد که علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در آن تدریس می فرمود و کرسی درس و بحث داشت.
سرانجام با شیوع همگانی وبا در تهران، او هم مبتلا شد و در روز جمعه ۲۵ محرم الحرام سال ۱۳۱۰ در گورستانی که اکنون محل آتشنشانی شهرداری تهران است(میدان حسن آباد/محله سنگلج) به خاک سپرده شد.
در دوره قاجار با ظهور پدیده چاپ و چاپ سنگی و همچنین گسستگی ارتباط خوشنویسان با سلسله اساتید قدیمی در خط ایرانی به ویژه نستعلیق نویسی تغییراتی حاصل شد.
از سویی جامعهای که گامهای نخست برای حرکت بهسوی مدرن شدن را طی میکرد. خوشنویسی هم به سمت هنرهای کاربردی رفت و با این تحولات همراه شد. خوشنویسی ایرانی با از دست دادن مصرف اصلی آن یعنی کتابت و مواجهه با نیازهای جامعه مدرن در قرن اخیر روند تازهای را دنبال کرد.
کلهر با نگارش روزنامه ای و کتابهایی چون فیضالدموع و سفرنامهها نمونههایی برای تمرین مشق در وسعت زیاد برای مشتاقان بهجای گذاشت. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ که برای چاپ سنگی اجتنابناپذیر بود شیوهای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیدهها کوتاه بودند.
پس از کلهر عمادالکتاب سیفی قزوینی از آثار او مشق کرد و این شیوه را رواج داد. عمادالکتاب را میتوان آخرین حلقه از سلسله استادان پیشین در خط دانست که از او «آداب المشقی» باقی ماند و همین او را به سلسله خوشنویسان معاصر متصل کرد.
از شاگردان مستقیم میرزا رضا کلهر کرمانشاهی، میرزا زین العابدین شریفی قزوینی معروف به ملک الخطاطین است. از نظر اشاعه هنر خوشنویسی و شیوه خطاطی کلهر مهمترین شاگرد او آقاسید مرتضی برغانی بود که سبک کلهر را به دو فرزند خود حسن میرخانی و حسین میرخانی آموزش داد. این دو استاد که با یک واسطه شاگرد کلهر محسوب میشوند با تاسیس انجمن خوشنویسان ایران در تعلیم خوشنویسان معاصر بسیار کوشیدند.
🔶 منابع: باشگاه خبرنگاران جوان، آثار استاد فقید منذر، محفل خوشنویسی کلهر، خبرگزاری مهر، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ و ایثار و شهادت و...
✳️ @ShahidRabe
🔳 شهادت غم بار امام عسکری(ع)، تسلیت و 🌹 آغاز امامت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تهنیت
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِيءِ خَازِنِ عِلْمِكَ
اى خدا درود فرست بر حسن فرزند على بن محمد (ع) كه آن بزرگوار نيكوكار و پرهيزكار و صادق و وفادار بود نور فروزنده و خزينه دار علم تو
وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا
و ياد آورنده مقام توحيد و يكتايى و صاحب فرمان تو و جانشين پيشوايان دين و هاديان و رهبران خلق و حجت خدا بر اهل دنيا بود
فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلاَدِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
پس خدايا بر او درودى فرست بهتر از هر درودى كه بر احدى از خاصان و بندگان خالص حجتهاى خود بر خلق و فرزندان رسولانت فرستادى اى خداى تمام عوالم وجود./ ص ۳۳۴ صحیفه عسکریه
📷 تصویر تاریخی از سامَرّاء/سُرِّ مَن رَأیٰ شاد شد هرکه آن را دید/محل تولد و غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف/ مزار مطهر امامان هادی و عسکری علیهما السلام/درکرانهٔ دجله/حوزه علمیه اصلی شیعه در زمان میرزای بزرگ، سید محمد حسن شیرازی و شاگرد و جانشینش مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(شهید رابع)/ رضوان الله تعالی علیهما
✳️ @ShahidRabe
🌹سالگرد شهادت پنجمین شهید محراب انقلاب اسلامی
🌹حضرت آیت الله حاج شیخ عطاء الله اشرفی، نماینده امام راحل در استان و امام جمعه کرمانشاه، تسلیت باد.
🌹شهادت: ۲۳ مهر ۱۳۶۱ شمسی، توسط گروهک تروریستی آمریکایی منافقین (فرقه رجوی)
📷 ویژه:
تصویر سمت چپ،
مبارز فرهیخته انقلابی، مرحوم سید مرتضی پاک نژاد، از اقوام سببیِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و نوه مشروعه خواه بنام کرمانشاه (آقا سید کوچک کرمانشاهی)، رئیس تشریفات مقام معظم رهبری در دوره ریاست جمهوری، در معیت شهید محراب آیت الله اشرفی/ سال ۱۳۵۸ش
📷 تصویر سمت راست: #شهدای_محراب انقلاب اسلامی
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe