🔻🔺 «بررسی مشروطهخواهی در ایران» در گفتوگو با🔰
✍ حجتالاسلام والمسلمین دکتر علی احمدیخواه کوهنانی، استاد تاریخ و اندیشه معاصر مسلمین و از شاگردان مرحوم حجتالاسلام علی ابوالحسنی منذر است. از جمله کتابهای وی در مورد تاریخ مشروطه میتوان به «مشروطه از قم تا قلهک، روندها و جریانها»، «مشتی از مزخرفاتِ مطبوعات و مکتوباتِ مشروطه (کفریات)»، «شیخ فضلالله نوری از زبان خویش و غیر» و «زندگی، زمانه و عملکرد محمدعلیشاه قاجار در مشروطه» اشاره کرد. وی تحصیلکرده مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) است و پایاننامهاش در مورد بررسی مبانی نظری دو جریان مشروعهخواه و مشروطهخواه بوده که قرار است در قالب کتاب منتشر شود. حجتالاسلام احمدیخواه در حال حاضر به عنوان همکار علمی کارگروه دانشنامه مشروطه گروه تاریخ اندیشه معاصر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) مشغول فعالیت است.
💠 دکتر احمدی خواه:
علمای نجف مخصوصاً آخوند [محمد کاظم] خراسانی را هم [مرجع شهید علامه] شیخ فضلالله [نوری] (ره) با نامهنگاری به میدان مبارزه کشاند و خود آخوند اهل اینچنین کاری نبود و خیلی اهل احتیاط بود...
انگلستان با تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه انتقام گرفت...نهضت عدالتخانه در باغ قلهک [پایگاه دسیسه های انگلیس] به مشروطه تبدیل شد و دلیل این کار انتقامگیری انگلیسیها از نهضت تحریم تنباکو بود...
✍ کامل گفتگوی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با ایشان 🔰👇👇
🔹نقش گروههای افراطی در مشروطه را توضیح دهید و بفرمایید این گروهها چه نقشی در به بنبست رساندن مشروطه داشتند؟
مقدمتاً درباره پاسخ به پرسش شما باید بگویم اوایل 1324ش، یعنی در 118 سال پیش به همراهی مردم تهران و رهبری علما به ویژه مرحوم شیخ فضلالله نوری نهضتی به نام عدالتخانه در ایران آغاز شد، اما متأسفانه این نهضت در نیمه راه به دست سفارت انگلستان در تهران البته با نام مشروطه منحرف شد.
در زمان مشروطه نشریات و انجمنهای عجیب و غریبی به قول مخبرالسلطنه، وزیر اوقاف آن دوره، «قارچگونه» با اسامی عجیب مثل شارلاتان، میمون، حشراتالارض، بوقلمون، کلاهنمدیها، حقوقبرها و... پیدا شد که دست به اقدامات خودسرانهای میزدند، وزیر و وکیل عوض میکردند و مانند داعشیها دست به اقداماتی گوناگون و عجیبی میزدند که آسایش عمومی را سلب میکرد و هرج و مرج را در کشور اشاعه میداد این در حالی بود که انقلاب به مرحله تثبیت نرسیده بود.
متأسفانه افراطیگری در بین مشروطهخواهان اشاعه یافته بود و برخی مشروطهخواهان فکر میکردند هر چه بیشتر فحاشی کنند، مشروطهطلب و آزادیخواهتر هستند. مشروطهخواهان در نشریات و مجلات خود به زمین و زمان و مقدسات فحاشی میکردند و با اقدامات خود سبب سلب آسایش عمومی شدند چنان راه افراط پیمودند که عقلا از مشروطه پشیمان شدند.
شیخ فضلالله نوری از رهبران عدالتخانه با مشاهده این وضعیت مدتی سکوت کرد، اما با بدتر شدن اوضاع دست از حمایت از مشروطه برداشت و برای خروج از این وضعیت اعلام کرد مشروطه باید مشروعه باشد و پیشنویسی با امضای علما تهیه کرد تا همه مصوبات مجلس به تأیید علما برسد و در واقع شرعی باشد، اما متأسفانه متمم قانون اساسی هم نتوانست مانع از اقدامات افراطی مشروطهخواهان شود. شیخ فضلالله نوری حکم به حرمت مشروطه غربی داد.
🔹بیشتر برای ما توضیح بدهید چگونه نهضت عدالتخواهانه ایرانی تبدیل به مشروطه شد؟
برای پاسخ به این پرسش باید بگویم از این جهت میگویم عدالتخانه و نه مشروطه چراکه از ابتدا مردم دنبال این بودند. حتی کسروی هم میگوید چیزی که مردم میخواستند اجرای احکام اسلام در سراسر کشور است؛ چراکه از جور شاهان و شاهزادگان به تنگ آمده بودند و با همکاری و سردمداری علما و بهخصوص شیخ فضلالله این نهضت شکل گرفت.
علمای نجف مخصوصاً آخوند [خراسانی] را هم شیخ فضلالله با نامهنگاری به میدان مبارزه کشاند و خود آخوند اهل اینچنین کاری نبود و خیلی اهل احتیاط بود. از او که علت حمایتش از مشروطه را پرسیدند گفت: «من به اعتبار مردی که اگر بگوید کاری انجام بده من با ده انگشت امضا میکنم وسط آمدم». پرسیدند این شخص کیست. گفت: «شیخ فضلالله نوری». عدالتخانه برای اجرای احکام اسلام بود همه از جمله [دین ستیزِ فراماسون، احمد] کسروی و [بابی ازلی ماسون، محمد] ناظمالاسلام [کرمانی] هم گفتهاند که عدالتخانه برای اجرای احکام اسلام بوده است. در مهاجرت صغری علما تا حرم حضرت عبدالعظیم آمدند و از شاه قول گرفتند، ولی عینالدوله نگذاشت که آنچه میخواستند پیاده شود.
پس از عمل نکردن درباریان به وعدههایشان در پی مهاجرت صغری، علما برای بار دوم مهاجرت کردند و به قم آمدند که به مهاجرت کبری مشهور است. در همین ایام بود که عدهای هم از ترس عینالدوله یا علل دیگر به سفارت رفتند؛ در اینجا بود که انگلیس وارد شد و دستکاری خود را کرد. ناظمالاسلام از قول [ماسون، محمد] ملکزاده میگوید که ماسونیها در آنجا شروع به دادن درس آدمیت به این گروه کردند و لازم است بگوییم که اینها از قبل برای این کار برنامهریزی کردند؛ برای مثال سرویس بهداشتیهای بسیاری را از قبل فراهم کرده بودند و یا دیگهایی از قبل آماده کرده بودند.
نقل است که زن کاردار انگلیس در باغ قلهک از یکی از متحصنان یا اطرافیان سفارت پرسید که شما چه میخواهید؟ که کسی در جواب گفته بود ما عدالتخانه میخواهیم. آن زن میپرسد که عدالتخانه چیست؟ آنها میگویند یعنی اینکه ریشسفیدهای ما بنشینند و مطابق شرع احکام و دستورات را اجرا کنند. آن زن میگوید نه، احتمالا شما مشروطه میخواهید! مخاطب هم گفت آره همان! اصلا کسی به مشروطه آگاهی نداشت و برای مثال گفته شده است برخی گمان میکردند که مشروطه نوعی آبگوشت است که در سفارت میدهند! حتی آنجا برخی با اشتباه در تلفظ مشروطه میگفتند آری ما مشربه میخواهیم. آن زن میگوید که شما نگویید مشروطه چراکه اگر مشروطه بخواهید باید همه علمایتان را بکشید؛ چون ما در انگلیس وقتی گفتیم مشروطه میخواهیم همه کشیشهایمان را کشتیم.
و برخی گفتند اشکالی ندارد ما هم میکشیم! اینجا میبینیم که چطوری برای آینده این جریان خط داده میشود.
🔹انگلستان با کدام عوامل توانست نهضت عدالتخواهانه را به مشروطه تبدیل کند؟ سرانجام مشروطه چه شد و چرا به اهداف خود نرسید؟
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰
توسط عوامل نفوذی خود در نهضت و احزاب و انجمن های [مخفی و عمدتاً ماسونیِ] تندرو که در نشریات گوناگون فعال بودند. نشریهای به نام «صوراسرافیل» که دهخدا آن را اداره میکرد در ستون آزاد خود به ایرانیان و دین فحاشی میکرد. تحصن در سفارت نقش کلیدی در انحراف نهضت عدالتخواهانه داشت و پای انگلیس را رسماً به جریان اعتراضات مردمی باز کرد.
[بابی ازلی ماسون، محمد] ناظمالاسلام کرمانی [از بنیانگذاران انجمن های مخفی] که از دشمنان شیخ فضلالله نوری بود میگوید: مشروطه، تهران را گدا کرد. رفقای من مانند جمال واعظ و ملکالمتکلمین (هر دو نفر بابی ازلی ماسون، بودند) فقط به پول اهمیت میدهند. این افراد منافقاند و نه دین و نه خدا را میشناسند دست به اقداماتی زدند که محمدعلیشاه به این نتیجه رسید مجلس خانه فساد شده است و مجلس را به توپ بست. حتی دشمن شاه میگوید که اگر شاه نبود نه از اسلام نامی مانده بود نه از خدا.
شیخ فضلالله که از همه پیشروتر بود متوجه اهداف مشروطهخواهان افراطی شد. آش آنقدر شور شد صدای خیلیها علاوه بر شیخ فضلالله درآمد. نشریات متعدد طوماری منتشر کردند و محمدعلیشاه را حرامزاده خواندند و زمانی که شاه شکایت میکند به شکایت شاه رسیدگی نمیشود. از دیگر اقدامات مشروطهخواهان افراطی ترور ناموفق شاه و شیخ فضلالله است؛ تروریستها هم محاکمه نمیشوند.
تروریستهایی که دست به ترور شیخ زدند در منزل میرزا جواد سعدالدوله، وزیر خارجه وقت، با حضور نماینده انگلیس جلسه برگزار میکنند و مدعی میشوند نکند به آن تروریست ظلم شود و بعد با شربت و شیرینی او را آزاد میکنند. اقدامات اینچنینی باعث نا امیدی دلسوزان از مشروطه میشود؛ به نحوی که محتشمالسلطنه، از رؤسای مجلس، اعلام میکند اگر محمدعلیشاه مجلس را به توپ نمیبست، عنقریب خود مردم این لانه فساد را ویران میکردند، ولی محمدعلیشاه با به توپ بستن مجلس از آنها قهرمان ساخت.
به طور خاص [بابی ازلی ماسون] یحیی دولتآبادی که خودش از دستاندرکاران مشروطه است، در کتاب «حیات یحیی» میگوید: ما قبل از آغاز مشروطه با سفارت انگلیس ارتباط خصوصی داشتیم و رابط او و روشنفکران، سیدحسن تقیزادهِ [فراماسون] بود.
تبدیل نهضت عدالتخانه به مشروطه انتقام انگلیس از نهضت تحریم تنباکو بود. پرچمدار تحریم در ایران هم شیخ فضلالله بود. به هر حال انگلیسیها از شیخ ضربه خورده بودند؛ به همین دلیل شیخ را اعدام کردند
ارتباط رهبران افراطی مشروطه با سفارت انگلستان کاملا برنامهریزیشده و با حساب و کتاب بود. در روزی که مجلس به توپ بسته میشود انگلیس حدود هفتاد نفر از مهرههایش از جمله یحیی دولتآبادی، سیدحسن تقیزاده و دهخدا و... را نجات میدهد، به لندن میفرستد و در کمبریج نزد ادوارد براون [مأمور اینتلیجن سرویس انگلیس، که به جهت نفوذ، به ایران اعزام شد] از آنها پذیرایی میشود و بعد هم به تهران برمیگردند.
🔹آیا از میان رهبران فکری مشروطه مثل طالبوف و میرزا ملکمخان [از بنیانگذاران فراموشخانه] و... که تجددخواه بودند کسی قبلا نام مشروطه را نشنیده بود؟
بعید است افرادی مانند میرزا ملکمخان اسم مشروطه را نشنیده باشد، اما در ایران بحث مشروطه نبود. او هم میخواست با لفظ قانون در کشور اصلاح ایجاد کند. سیدحسن تقیزاده نیز مدعی بود ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا غربی شود و همفکران او هم ایران را مانند جلبکی میدانستند که باید روی سنگ غرب رشد کند، اما طالبوف حسابش جداست.
او کاری با مشروطه نداشت؛ قصد داشت ریشه دین در ایران زده شود. یکی از افرادی بود که باعث به بن بست رسیدن مشروطه شد.
🔸کد مطلب گفتگو/14046/مصاحبه کننده: رحمت رمضانی
✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه روز ملی خوشنویسی/۲۱ مهر
📸 1⃣ « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » به دستخط رهبران بیداری مسلمانان
رمز و رازهای نهفته در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » که شما را حیرت زده میکند، اهمیت و آثار « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»...
📸 2⃣ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) خوشنویسی متبحر...نمونه هایی از دستخط زیبای ایشان...
📸 3⃣ اجمالی درباره میرزا محمد رضا کلهر کرمانشاهی، نامدارترین خوشنویس عصر قاجار، از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)...
🔰👇👇
✍ به بهانه روز ملی خوشنویسی/۲۱ مهر
📸 1⃣ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » به دستخط رهبران بیداری مسلمانان
✍ رمز و رازهای نهفته در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» نخستین عبارت قرآن که در اول سوره علق (اقرأ) بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است...👇
https://www.yjc.ir/00RhzO
اهمیت و آثار آن👇
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6774/81006/
📸 2⃣ نمونه هایی از دستخط زیبای مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع، اعلی الله مقامه الشریف، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه)
✍ علامه نوری، در خوشنویسیِ نسخ، ثلث، نستعلیق و شکسته نستعلیق متبحر بود. دست نوشته های ایشان در نهضت مشروطه و جنبش تحریم تنباکو که نمایشگر هنر اصیل ایرانی اسلامی است در مراکز نگهداری اسناد، موجود بوده که نمونه هایی از آنرا شاهدید. ایشان بر خوشنویسی طلاب، تأکید داشت و از استادان خوشنویس برای آموزش طلاب به عنوان یکی از مواد درسی، بهره می گرفتند.
📸 3⃣ اجمالی دربار نامدار ترین خوشنویس دوره قاجار، از مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ فَخرالکتاب، میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (۱۲۴۵- ۱۳۱۰ه.ق/ ۱۸۲۹- ۱۸۹۲ م) از ایل کلهر کرمانشاه، خانواده شیه رگ، تیره خمان یکی از خوشنویسان ایران در زمان قاجاریه است.
میرزا محمد رضا کلهر از خوشنویسان دوره ناصری و از نستعلیقنویسان زبردست مهم تاریخ هنر ایران است که شیوه خاصی در نستعلیقنویسی ایجاد کرد. این شیوه بر نستعلقنویسان پس از او و تازمان حاضر بسیار موثر بوده و شیوه رایج در نستعلیقنویسی دوران معاصر شد.
محمد رضا کلهر فرزند «محمدرحیم بیک» بود. او در جوانی به سبب زندگی ایلی به سوارکاری و تیراندازی تمایل داشت. از این رو مردی خوشبنیه و نیرومند بار آمد. بعدها به کار خوشنویسی رو آورد؛ بنابراین به تهران آمد و نزد میرزا محمد خوانساری شاگرد محمد مهدی تهرانی تعلیم خط گرفت. از آنجایی که از استادان خود پیشی گرفت از روی خطوط باقی مانده از میرعماد مشق کرد. حتی یکبار به اصفهان رفت تا از روی کتیبه معروف میرعماد در تکیه میرفندرسکی مشق کند.
او افزون بر نستعلیق در شکسته نویسی نیز استاد بود. میرزا رضا چون در نستعلیق سرآمد شد و شهرت یافت ناصرالدین شاه قاجار او را احضار کرد و بسیار مورد توجه شاه قرار گرفت. حتی شاه اندکی شخصاً نزد وی مشق خط کرد. ناصرالدین شاه خواست که وی در وزارت انطباعات (وزارت چاپ) به کار گمارده شود اما از آنجایی که میرزا مردی بلندهمت و آزادمنش بود نپذیرفت و با کتابتی مختصر و دستمزدی اندک میساخت.
او شاگرد یکی از مریدان و شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) یعنی ادیب بزرگ، سید احمد رضوی(ادیب پیشاوری) بود و در مدارسی خوشنویسی تعلیم می داد که علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در آن تدریس می فرمود و کرسی درس و بحث داشت.
سرانجام با شیوع همگانی وبا در تهران، او هم مبتلا شد و در روز جمعه ۲۵ محرم الحرام سال ۱۳۱۰ در گورستانی که اکنون محل آتشنشانی شهرداری تهران است(میدان حسن آباد/محله سنگلج) به خاک سپرده شد.
در دوره قاجار با ظهور پدیده چاپ و چاپ سنگی و همچنین گسستگی ارتباط خوشنویسان با سلسله اساتید قدیمی در خط ایرانی به ویژه نستعلیق نویسی تغییراتی حاصل شد.
از سویی جامعهای که گامهای نخست برای حرکت بهسوی مدرن شدن را طی میکرد. خوشنویسی هم به سمت هنرهای کاربردی رفت و با این تحولات همراه شد. خوشنویسی ایرانی با از دست دادن مصرف اصلی آن یعنی کتابت و مواجهه با نیازهای جامعه مدرن در قرن اخیر روند تازهای را دنبال کرد.
کلهر با نگارش روزنامه ای و کتابهایی چون فیضالدموع و سفرنامهها نمونههایی برای تمرین مشق در وسعت زیاد برای مشتاقان بهجای گذاشت. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ که برای چاپ سنگی اجتنابناپذیر بود شیوهای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیدهها کوتاه بودند.
پس از کلهر عمادالکتاب سیفی قزوینی از آثار او مشق کرد و این شیوه را رواج داد. عمادالکتاب را میتوان آخرین حلقه از سلسله استادان پیشین در خط دانست که از او «آداب المشقی» باقی ماند و همین او را به سلسله خوشنویسان معاصر متصل کرد.
از شاگردان مستقیم میرزا رضا کلهر کرمانشاهی، میرزا زین العابدین شریفی قزوینی معروف به ملک الخطاطین است. از نظر اشاعه هنر خوشنویسی و شیوه خطاطی کلهر مهمترین شاگرد او آقاسید مرتضی برغانی بود که سبک کلهر را به دو فرزند خود حسن میرخانی و حسین میرخانی آموزش داد. این دو استاد که با یک واسطه شاگرد کلهر محسوب میشوند با تاسیس انجمن خوشنویسان ایران در تعلیم خوشنویسان معاصر بسیار کوشیدند.
🔶 منابع: باشگاه خبرنگاران جوان، آثار استاد فقید منذر، محفل خوشنویسی کلهر، خبرگزاری مهر، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ و ایثار و شهادت و...
✳️ @ShahidRabe
🔳 شهادت غم بار امام عسکری(ع)، تسلیت و 🌹 آغاز امامت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، تهنیت
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِيءِ خَازِنِ عِلْمِكَ
اى خدا درود فرست بر حسن فرزند على بن محمد (ع) كه آن بزرگوار نيكوكار و پرهيزكار و صادق و وفادار بود نور فروزنده و خزينه دار علم تو
وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا
و ياد آورنده مقام توحيد و يكتايى و صاحب فرمان تو و جانشين پيشوايان دين و هاديان و رهبران خلق و حجت خدا بر اهل دنيا بود
فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ وَ أَوْلاَدِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
پس خدايا بر او درودى فرست بهتر از هر درودى كه بر احدى از خاصان و بندگان خالص حجتهاى خود بر خلق و فرزندان رسولانت فرستادى اى خداى تمام عوالم وجود./ ص ۳۳۴ صحیفه عسکریه
📷 تصویر تاریخی از سامَرّاء/سُرِّ مَن رَأیٰ شاد شد هرکه آن را دید/محل تولد و غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف/ مزار مطهر امامان هادی و عسکری علیهما السلام/درکرانهٔ دجله/حوزه علمیه اصلی شیعه در زمان میرزای بزرگ، سید محمد حسن شیرازی و شاگرد و جانشینش مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(شهید رابع)/ رضوان الله تعالی علیهما
✳️ @ShahidRabe
🌹سالگرد شهادت پنجمین شهید محراب انقلاب اسلامی
🌹حضرت آیت الله حاج شیخ عطاء الله اشرفی، نماینده امام راحل در استان و امام جمعه کرمانشاه، تسلیت باد.
🌹شهادت: ۲۳ مهر ۱۳۶۱ شمسی، توسط گروهک تروریستی آمریکایی منافقین (فرقه رجوی)
📷 ویژه:
تصویر سمت چپ،
مبارز فرهیخته انقلابی، مرحوم سید مرتضی پاک نژاد، از اقوام سببیِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و نوه مشروعه خواه بنام کرمانشاه (آقا سید کوچک کرمانشاهی)، رئیس تشریفات مقام معظم رهبری در دوره ریاست جمهوری، در معیت شهید محراب آیت الله اشرفی/ سال ۱۳۵۸ش
📷 تصویر سمت راست: #شهدای_محراب انقلاب اسلامی
🌹 «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe
📄 مقاله
🔸عنوان: مروری بر زندگی و مبارزات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه
🔸نویسنده: سید صادق سید نژاد
✍ بی تردید مطالعه رخ دادهای انسان بزرگ و تحلیل و بررسی وقایع مهم گذشته، می تواند در نوع تصمیم گیری و برنامه ریزی های فردی و اجتماعی آینده مفید واقع شود; چرا که علی رغم تفاوت های ظاهری و زمانی این پیش آمدها اغلب علل و ریشه های یکسانی هستند. بنابراین، از بررسی و مطالعه علل حوادث تلخ و شیرین گذشته، هم می توان از وقوع بسیاری از پیش آمدهای تلخ آینده جلوگیری به عمل آورد و برای تداوم دست آوردهای سازنده و افتخار و عزت آفرین گذشته، گام های بیش تر و بهتری برداشت . به این مهم دربررسی های تاریخی، به عنوان «چراغ راه » ، «معلم »، «سرمشق » آیندگان یاد شده است.
در مجموعه آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت نیز در موارد زیادی ضمن اشاره به اهمیت دقت در علل پیش آمدهای گذشته، به عبرت گیری و درس آموزی از آن تاکید شده است . خداوند متعال به پیامبراکرم صلی الله علیه وآله دستور می دهند که به مردم بگو: در روی زمین بگردند و بررسی کنند تا ببینند سرانجام کسانی که پیش از آن ها زندگی می کردند و به خدا شرک می ورزیدند، چه شد! (روم: 42) در آیه ای دیگر ضمن سرزنش مردم به خاطر عدم دقت در وقایع گذشته و عبرت آموزی از حوادث می فرماید: «. . . چرا در زمین نمی گردند تا بنگرند که سرانجام کسانی که که پیش از آنان بودند چگونه بوده است . . . ؟» (یوسف: 110 - 109)
در وصیت نامه ای که حضرت علی علیه السلام به فرزند بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه السلام نوشته اند، درباره عبرت آموزی از تاریخ گذشتگان می فرمایند: «فرزندم . . . دلت را با پند و اندرز زنده کن و . . . تاریخ سرگذشت در گذشتگان را بر او تذکر بده و آنچه بر سر پیشینیان آمده است، به یادش آر و در دیار و آثار ویران شده آنان گردش کن و در کارهای ایشان اندیشه کن . . .» (1)
رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره نیز همواره به ضرورت عبرت آموزی از تاریخ توجه داشتند و در مناسبت های گوناگون تاکید می فرمودند که: تاریخ باید سرمشق ما باشد.(2)
با توجه به آن چه گذشت نیز و با توجه به شباهت های زیاد وقایع دوران مشروطیت، به ویژه رخ دادهای زندگی مرحوم آیة الله مجاهد مرجع شهید شیخ فضل الله نوری(ره) با پیش آمدهای دوران تثبیت و تداوم اهداف انقلاب اسلامی، شایسته است به بهانه نکوداشت این رهبر بیدارگر فرزانه، مروری کوتاه به زندگی و موضع گیری های روشنگرانه آن فقیه شجاع و متعهد و تیزبین بیفکنیم . باشد که تاریخ گذشته و عبرت های آن چراغ راه آینده ما باشد.
کامل مقاله در👇
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/114/4646/35221
✳️ @ShahidRabe
🔴 بیش از یک قرن پیش
⁉️ اعلام خطر از فعالیت فرقه ها و مکاتب نوظهور انحرافی،
توسط بزرگ مردی که به گفته بزرگان،
"می فهمید، می دید، می دانست و پیش بینی می کرد. جلوتر از زمانش بود و جامع علوم معقول و منقول"
✅ ...در این عصر ما فرقههایی پیدا شدهاند که بالمره منکر ادیان و حقوق و حدود هستند. این فرق مستحدثه را، بر حسب تفاوت اغراض، اسمهای مختلف است: آنارشیست[۱]، نیهیلیست[۲]، سوسیالیست[۳]، ناطورالیست[۴]، بابیست[۵]؛ و اینها یک نحو چالاکی و تردستی در اثاره [برانگیختن] فتنه و فساد دارند و به واسطه ورزشی که در این کارها کردهاند، هر جا که هستند، آنجا را آشفته و پریشان میکنند. سالهاست که دو دسته اخیر از اینها، در ایران پیدا شده و مثل شیطان، مشغول وسوسه و راهزنی و فریبندگی عوام اضل من الانعام هستند. یکی فرقه "بابیه" است و دیگر فرقه "طبیعیه" (ماتریالیست[۶]). این دو فرقه، لفظاً مختلف است و لبّاً [= در باطن] متفق هستند و مقصد صمیمی آنها نسبت به مملکت ایران، دو امر عظیم است: یکی تغییر مذهب، و دیگری تبدیل حکومت[از صورت و ظاهر اسلامی به صورت و باطن صد در صد ضد اسلامی] / از فرمایشات مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(شهید رابع) اعلی الله مقامه(رهبر نهضت مشروطه مشروعه که توسط عوامل فراماسون #انگلیس_خبیث ناجوانمردانه به شهادت رسید)/ (ر. ک: رسائل، اعلامیهها…، ترکمان، ص ۷۴)
[۱] اقتدارگریزی، سروریستیزی یا آنارشیسم (به فرانسوی: Anarchisme) در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا بهطور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم، همکاری داوطلبانه را درست میداند در قالب ایجاد گروههای خودمختار! آنارشیستها بهطور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت میدانند.نهایت کار آنارشیسم، هرج و مرج است.
[۲] در فلسفه، بیمعنیاِنگاری، به معنای انکار معنی و ارزش برای هستی جهان است. هیچانگاری، نیستانگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ)، نامهای دیگر بیمعنیانگاری است.
بیمعنیانگاری، به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند.این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شکگرایی رادیکال است.
[۳] جامعهخواهی، جامعهگرایی یا سوسیالیسم (به فرانسوی: Socialisme)، اندیشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که برای ایجاد نظم اجتماعی مبتنی بر انسجام همگانی میکوشد.هدف سوسیالیسم نفی و لغو مالکیت خصوصی است و برقراری مالکیت اجتماعی بر ابزارهای تولید. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ صنایع توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع…
[۴] طبیعتگرایی یا ناطورالیسم یا ناتورالیسم (به فرانسوی: Naturalisme) گرایش و جنبش ادبی است که اواخر قرن نوزده تحت تأثیر نظریات داروین که معتقد بود انسان از نسل میمون است! شکل گرفت. این جنبش بر جزئیات روزمرهٔ زندگی تأکید میکرد، چرا که رفتار آدمی و سرنوشتش را در چارچوب جبر تحمیل شده از سوی وراثت و محیط به رسمیت میشناخت.
[۵] بابیت یا آیین بابی (بیانی)، بابیه، بابیست، فرقه ای ضاله است که در سال ۱۲۶۰ قمری توسط علیمحمد باب با کمک انگلیس برای خدشه به تشیع جعفری اثنی عشری در ایران پدید آمد.باب خود را پیامبری جدید و بشارت دهندهٔ دینی که قرار است پس از او توسط «من یُظهِرهالله» (آنکه خداوند او را ظاهر خواهد ساخت)، ظاهر شود خواند.دستگیر و اعدام شد، پیروانش که به «بابی» مشهور بودند بر طبق بیانات باب به دنبال «من یظهره الله» میگشتند. تا اینکه بهاءالله، باکمک انگلیس خود را «من یظهره الله» یا همان موعود خواند.برخی بابیان به او ایمان آورده و بهائی نام گرفتند.
[۶] مادّهگرایی، مادّهباوری یا ماتریالیسم (به انگلیسی: Materialism)، به دیدگاهی گفته میشود که بر این باور است که هر آنچه در هستی وجود دارد ماده یا انرژی است و همهٔ چیزها از ماده تشکیل شدهاند و همهٔ پدیدهها (از جمله آگاهی) نتیجهٔ برهمکنشهای مادی است. به عبارت دیگر، ماده تنها چیز است و واقعیت عملاً همان کیفیتهای در حالِ رخ دادنِ ماده و انرژی است. شاخههای مهم آن مادهباوری مکانیکی و مادهباوری دیالکتیکی میباشند.
@ShahidRabe
✅ انقلاب اسلامی، بازگشتی به شیخ شهید
✍ نویسنده: مرحوم شمس آل احمد 🔰
تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و فتوای «الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلواه الله علیه است» و همچنین زعامت و رهبری سیاسی چند تن از مراجع تقلید صدر مشروطیت، آیات عظام (همچون شیخ فضل الله نوری) نمونه های زنده تحرک روحانیت مبارز بود. اگر سلسله قاجار، ناچار شد تن به حکومت مشروطه بدهد، به علت پایداری مراجع روحانی بود. اما در تداوم انقلاب، روحانیت نقش مؤثر خود را از دست داد و عملاً از سیاست انزوا جست. دو علت عمده این انزوای سیاسی روحانیت، یا جدایی سیاست از روحانیت را باید در عوامل زیر جست:
۱- سیاست جهانی استعمار زمان، با فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو، در ایران مواجه با شکست شد. این ضربه، استعمار جهانی را متوجه نقطه مثبت منطقه کرد. این نقطه مثبت، نفوذ کلام بی رقیب روحانیت بود در توده مردم. آن چنان که حتی زنان حرم ناصرالدین شاه هم دیگر قلیان کشیدن و چاق کردن را ترک کردند. اگر طرف مذاکره سیاست استعماری دربار بود و اگر دربار، عامل زنده سیاست آن روز، حتی کلامش در اندرون و خانه خویش نفوذی نداشت، تنها چاره آن بود که روحانیت از این نفوذ کلام خلع شود.
۲- وقتی انقلاب مشروطه، به زعامت و رهبری انحصاری روحانیون، دربار را تا صحه و امضا گذاشتن به یک قانون، عقب نشاند، آن وقت این سئوال پیش آمد که آن قانون، چه قانونی باید باشد. آنچه بی تردید و یک قول، تمام روحانیون دوران می گفتند و در آن وحدت کلام داشتند، این بود که منصفانه و خداپسندانه نیست که تمایلات فردی یک تن به نام شاه، قانونیت داشته باشد. اما در این که چگونه تمایلاتی به جاست که قانونیت پیدا کند، بین روحانیت اختلاف سلیقه وجود داشت. و این اختلاف سلیقه در طی هشت ده ماه، تبدیل شد به اختلافات اصولی و اساسی. و روحانیت یکپارچه، منشعب شد به دو گروه:
الف: گروه طالب مشروطه مشروعه؛ کسانی بر این باور بودند که هیچ تمایلی جز تمایل پروردگار نمی تواند قانونیت داشته باشد. و تمایلات پروردگار در کتاب آسمانی قرآن مدون است. قانون گذار اصلی و به حق، خداست. مجاهد شهید، حضرت شیخ فضل الله نوری، جلوه شناخته شده این نوع باورمندی بود.
ب: گروه طالب مشروطه سلطنتی؛ کسانی که بعضاً، قرآن را قدر می گذاشتند. اما اداره جامعه را تنها با تکیه بر آن عملی نمی شناختند. شاید بین افراد این گروه آرا و افکار مونتسکیو و روسوی فرانسوی شیفتگانی یافته بود، افرادی که قانون را قراردادهای اجتماعی موضوعه می شناختند. قرادادهایی که باید بین افراد یک جامعه وضع و محترم و مجری شمرده شوند. تجلی این طرز تفکر، مجاهدان دوگانه، حضرات سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، شناخته شده اند که به زعم من زیر سلطه فرزندان از فرنگ برگشته خویش بودند.
بروز این اختلاف و شکاف، سیاست استعماری را که گوش خوابانده و مترصد بود، در کار آورد. و آنان به تشویق و تحریض روحانی زادگانی چون پسران طباطبایی و بهبهانی و روحانیون جوان و فرصت طلب آن زمان چون تقی زاده، سید ضیاء طباطبایی، شیخ علی دشتی، محمد تدین، یعقوب انوار و امثالهم پرداختند. وجه مشترک اینها، آن بود که شیفته تمدن مغرب بودند. و به نقاط ضعف روحانیت آشنا بودند، به پشتوانه پدران روحانی شان، بین مردم نفوذ کلام داشتند. با این ویژگی ها، دامن همت و خدمت به کمر زدند و آتش نفاق را بین مراجع روحانی سه گانه (که جرقه اش در اختلاف سلیقه اولی بین آنان راجع به تدوین و تنظیم قانون اساسی به وجود آمده بود) دامن زدند. و مآلا" شدند رجال زادگان به مشروطیت رسیده ای که وظیفه اساسی شان آن بود تا زهر یا تیزی قانون اساسی اولیه را بگیرند که تأکید داشت مصوبات مجلس باید مورد قبول پنج تن از نمایندگان مراجع تقلید باشد [که طرح مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، برای نظارت بر مصوبات مجلس بود]. انقلاب بهمن 1357 و حوادث پیروزمندانه سال اول انقلاب (تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تثبیت ولایت فقیه) نمی تواند دلیلی باشد بر حقانیت تلقی و برداشت آن گونه روحانیونی که در صدر مشروطیت قبول عام نیافتند؟ و این حوادث، ما را موظف نمی کند در قضاوت های قالبی مورخان مشروطه، که غالباً مقهور عواطف و احساسات و مجذوب ظواهر تمدن مغرب بوده اند، تجدیدنظری بکنیم؟
🔸برگرفته از: کتاب جلال، "از چشم برادر" تألیف، شمس آل احمد
✳️ @ShahidRabe
آغاز هفته #تربیت_بدنی
همه ساله از 26 مهر تا دوم آبان به منظور آشنایی جامعه با اهمیت و اثرات کاربرد ورزش در زندگی فردی و اجتماعی، اشاعه و توسعه و ترویج #ورزش در خانه و خانواده و هدایت و ارشاد جامعه به #ورزش_های_همگانی برگزار می شود.
همانطور که می دانیم، مراقبت و تربیت جسم در دین بزرگ اسلام سفارش شده و بزرگان دین از جمله برخی مراجع معظم تقلید شیعه، با کلام و عمل خویش، ورزش را در میان آحاد جامعه نهادینه نمودند.
در اینجا به نمونه ای اشاره می کنیم که مربوط به بیش از یک قرن پیش است.
🔻🔺برداشتی بر مبنای مستندات، از سیره مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
شیخ فضل الله نوری(ره)، مجتهد طراز اول ایران (در عصر قاجار و مشروطه) هنگام تردد در تهران با اینکه می توانست مسافت های طولانی را از درشکه استفاده نماید، ولی ترجیح می داد حتی الامکان با پای پیاده این مسیر ها را طی نماید! وقتی از ایشان علت را جویا می شدند،
می فرمود:
«خداوند این پاهارا به ما داده که راه برویم. تا جایی که قدرت استفاده از آن باشد و تا جایی که پاها، صحیح و سالم باشد و یاری کنند، باید از این موهبت به نحو احسن استفاده کنیم. جسم و روح ما با #پیاده_روی طراوت و تعادل و قدرت می یابد و به تبع آن، فکر و ذهن ما، متعالی می گردد»
ایشان به پیاده روی، #کوه_نوردی و #اسب_سواری علاقه و اهتمام داشت، ضمن اینکه به عنوان اهل خطه شمال، #شنا (به شیوه های رایج قدیم) را هم می دانست.
نقل از: یکی از منابر مرحوم جعفر شجونی از وعاظ مبارز تهران (ارسالی مخاطبین)
✳️ @ShahidRabe
📄 #مقاله
✍ ویژگیهای نظام سیاسی مطلوب در آرای مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره)
.
🖋📄 نویسنده: سید محمد جواد قربی
عضو هیأت علمی گروه اندیشه سیاسی مرکز اسناد انقلاب اسلامی
✍ [مرجع] شهید شیخ فضلالله نوری(ره) از علمای مطرح دوران مشروطه بود که دیدگاههای وی در امور سیاسی در آن برهه تاریخی در نوع خود بینظیر بود. از منظر شیخ فضلالله، نظام سیاسی مطلوب یک نظام قانونی است. او همچنین بر اسلامی بودن مجلس تاکید دارد و معتقد به آزادی در چارچوب موازین اسلامی است. شیخ همچنین به نیابت فقها از جانب امام معصوم(ع) تصریح دارد و استقلال را از جمله ملزومات حکومتداری میداند.
در این نوشتار کوتاه تلاش میشود ویژگیهای نظام سیاسی مردم سالار از دیدگاه شهید شیخ فضلالله نوری مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
🔹۱. التزام به قانون
از دیدگاه شیخ فضلالله نوری، نظام سیاسی مطلوب یک نظام قانونی است و در جامعه اسلامی، حاکمیت قوانین اسلامی لازمه بقای جامعه است و به تعبیر او، حفظ نظام اسلامی در پیوند با قانون مداری قرار دارد. وی تاکید میورزد: «حفظ نظام، محتاج به قانون است و هر ملتى که تحت قانون داخل شدند و بر طبق آن عمل نمودند، امور آنان به استعداد قانونشان منظم شد، ولى بهترین قوانین، قانون الهى است و این مطلب از براى مسلمانان، محتاج به دلیل نیست. این قانونى است که خداوند عالم بسوى خاتم الانبیاء(ص)، وحى فرموده: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى.»[1]
🔹۲. تاکید بر اسلامی بودن فعالیتهای مجلس
شيخ فضلالله هرگز با مشروطه و مجلس مخالف نبود، هر چند مخالفينش وي را با اين اتهام منزوي كردند. مخالفت شيخ با اساسنامه غيرشرعي و گفتار غربگرايان و نوشتههاي توهينآميز مطبوعات نسبت به اسلام بود و شيخ تصميم داشت اصولي را به قانوناساسي اضافه كند كه حرمت اسلام حفظ شود.
شیخ فضل الله نوری معتقد به کنشگری مجلس در نظام سیاسی بود ولی برای فعالیت این نهاد قانونی نیز شرطی قائل بود و آن اینکه، روندهای قانونی مجلس نباید خارج از امور شرعی و قوانین اسلامی باشد. از این رو، اساس مجلس باید بر مدار اسلام و احکام مبتنی بر آن باشد. به اعتقاد او «کسي ضدّ مجلس نيست. علما هم اختلافي ندارند که مجلس بايد بر اساسه اسلام باشد».[2]
شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم میزد و تأکید داشت که هیچ وقت منکر مجلس نبوده و فقط در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن از دو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگیمآب سخن گفت و از اولی دفاع نمود و با دومی مخالفت کرد. مخالفت شیخ فضلالله با مجلسی بود که پذیرای احکام و قوانین الهی نبود. شيخ براي جلوگيري از وضع قوانين خلاف شريعت نظريهاي جالب ارائه داد و براي حل مشكل، اصل نظارت هيئتي از مجتهدين منتخب مراجع تقليد را پيشنهاد كرد.
🔹۳. آزادی در چارچوب موازین اسلامی
يكي ديگر از اعتراضهاي شيخ، نسبت به قانون مطبوعات بود كه بر طبق آن عامه مطبوعات غير از كتب ضلال و مواد مضره به دين مبين آزاد بود. شيخ معتقد بود: «بهموجب اين ماده، بسياري از محرماتِ ضرورالحرمه، تحليل شد؛ زيرا كه مستثني فقط دو امر شد و حال آنكه يكي از محرمات ضروريه افترا است و يكي از محرمات مسلّمه غيبت از مسلم است و همچنين قذف مسلم، ايذاء و سبّ و فحش و توهين و تخويف و تهديد و نحو آن من الممنوعات الشرعيه و المحرمات الالهيه. آزادي اين امور، آيا غير ازتحليل ما حرّمهالله است؟»[3]
در خصوص افراط در «آزادي» که در صدر مشروطيت مطرح بود، مرحوم شيخ در يکي از لوايح خود چنين مينويسد: «از جمله يک فصل از قانونهاي خارجه که ترجمه کردهاند، اين است که مطبوعات مطلقاً آزاد است (يعني هر چه را که هر کسي چاپ کرد، احدي را حق چون و چرا نيست) اين قانون با شريعت ما نميسازد؛ لهذا علماي عظام تغيير دادند و تصحيح فرمودند، زيرا که نشر کتب ضلال و اشاعه فحشا در دين اسلام ممنوع است و کسي که شرعاً نميرسد که کتابهاي گمراه کننده حرام را منتشر کند و يا بدگويي و هرزگي را در حق مسلماني بنويسد و به مردم برساند».[4]
🔰ادامه در قسمت دوم🔰