🔳 به بهانه سالروز درگذشت آیتالله نظری، خادم الشریعه (از ارادتمندان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره)
💠 پیام تسلیت امام خامنه ای(حفظه الله)🔰
بسم الله الرّحمن الرّحیم
درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیةالله آقای حاج شیخ عبدالله نظری رحمة الله علیه را به خاندان مکرّم و ارادتمندان ایشان و به عموم مردم عزیز مازندران تسلیت عرض میکنم.
ایشان از شاگردان قدیمی امام راحل بودند و سابقهی مبارزاتیشان به سالهای اختناق دوران طاغوت برمیگردد که محور و شمع جمع جوانان حقطلب و تشنهی حقایق اسلامی در مسجد جامع ساری بهشمار میرفتند و پس از انقلاب همواره پشتیبان و مروج مفاهیم انقلابی و حرکتهای انقلابی بودند.
از خداوند متعال رحمت و مغفرت و علوّ درجات برای ایشان مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
📷 توضیح تصویر🔰
گفتگوی علمی استاد ابوالحسنی (منذر) با آیت الله نظری، ۲۹ مرداد ۸۳، سوادکوه/ در این جلسه، آیت الله نظری، مسموعات و اطلاعات ارزندهای را که از استادش آیت الله العظمی مهدی امامی مازندرانی(ره) مستقیما از استادَش، مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری (ره) شنیده، روایت میکند و از اشکهای آن عالم غیور در مویه شیخ سربدار، میگوید. پدر ایشان، آیت الله عبدالنبی نظری نیز، مشروعه خواه و از هواداران علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و در برابر عناصر التقاطی، غربگرا و دین ستیز پایداری میکرد.
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
🔸منابع: کانال اسرار تاریخ | استاد علی ابوالحسنی/کانال روزنه...
✳️ @ShahidRabe
سلسله مراجعِ حکومت اسلامی.pdf
4.3M
👆نمودار PDF/ اطلاع نگاشت
(اینفوگرافیک)🔰
♻️ هفت مرجعِ عظیم الشأن
✍ مسیرِ مرجعیتی که خداوند متعال برای تحقق و تداوم #حکومت_اسلامی در سلسله اُستاد و شاگردی، مُقَدَر فرمود
🌺🍃#دهه_فجر
✳️ @ShahidRabe
🌺🍃به مناسبت #ایام_الله #دهه_فجر #انقلاب_اسلامی🍃🌺
💢مقایسه
#مشروطه_مشروعه
#انقلاب_اسلامی
💢اقتباسی از مقاله مشرق نیوز و آثار مورخان معاصر
✍ مقایسه دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نشان میدهد که در هر دو انقلاب، طیف اسلام خواهانِ انقلابی، بلعکسِ طیف غربگرایان، اهداف مشترکی را دنبال میکردند. مبارزه با استبداد و استعمار و قانونگذاری بر مبنای شرع مقدس، از جمله اهداف مشترک آنها بود و #مشروعه مورد نظر مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، نیز همان حکومت اسلامی است که مورد نظر امام راحل بوده است.
💢کامل مطلب👇
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
با وجود گذشته بیش از یک قرن از مشروطه و 4 دهه از انقلاب اسلامی یکی از مسایلی که بسیاری از صاحبنظران درصدد پاسخگویی به آن بودند، مقایسه این دو انقلاب و بررسی نقاط تشابه و افتراقشان است. به طوری که برخی مشروطه را ادامه انقلاب اسلامی و برخی دیگر این دو را در تضاد با یکدیگر تلقی کردهاند. این نوشتار درصدد است که با بررسی این دو انقلاب به این پرسش پاسخ دهد که مشروطه و انقلاب اسلامی چه نسبتی با یکدیگر دارند.
💢مقابله با استبداد
رژیم ایران در دوره قاجاریه یک رژیم استبدادی بود که بر طبق سلسله مراتب قدرت از بالا به پایین و به شکل هرم ترسیم میشد. مشخصه مهم این وضعیت سیاسی آن بود که قدرت در راس هرم متمرکز بود. گرانت واتسن مینویسد: در ایران، شاه یعنی کشور و همه افراد برای خاطر سلطان زندهاند. تمام انتصابات در سراسر قلمرو ایران به وسیله شاه یا کسانیکه از جانب او اختیار دارند انجام میگیرد. بر این اساس میتوانیم کنترل قدرت شاه و حکومت مرکزی و پایبندی او به قانون را از جمله آرمانهای مهم انقلاب مشروطه و به خصوص مشروعهخواهان تلقی کنیم. در واقع مشروطهخواهان درصدد بودند که با نوشتن و پایبندی مقامات سیاسی به قانون قدرت آنها را مهار کرده و از استبداد در کشور جلوگیری کنند.1
علامه شیخ فضلالله نوری در این خصوص نوشته است: «معنای مشروطیت؛ حفظ حقوق ملت و تحدید حدود سلطنت و تعیین تکلیف کارگزاران دولت است. بر وجهی که مستلزم رفع استبداد و سلب اختیارات مستبدانه اولیای دولت بشود.» البته بلافاصله علامه شیخ فضل الله نوری تاکید میکند که حدود قدرت و قانونگذاری توسط شرع مشخص شده و حکومت باید تابع نظرات دین اسلام باشد.2
در جریان مبارزات انقلاب اسلامی نیز با توجه به قدرت استبدادی شاه، تلاش برای کنترل و مهار قدرت و پایبندی به قانون پیگیری میشد. بر این اساس بعد از انقلاب در قانون اساسی سعی شد تا تفکیک قوا، پاسخگو بودن نهادهای مختلف مانند دولت و مجلس به یکدیگر در آن گنجانده شود. از این رو میتوانیم پاسخگو کردن و نهادینه کردن قدرت و خروج نظام سیاسی از جنبه شخصی و نهادینگی شکلی از نظام سیاسی را از جمله اهداف مشترک هر دو انقلاب بشماریم.
امام خمینی(ره) در این باره در جریان مبارزات بر علیه شاه گفتهاند: «حکومت اسلامی استبدادی نیست که رئیس دولت آن مستبد و خود رای باشد؛ بلکه مشروطه است البته نه مشروطه به معنای متعارف که تصویب قانون تابع آرای اشخاص و اکثریت باشد بلکه به معنی پیروی اداره کنندگان از مجموعه شروطی است که در قرآن و سنت پیامبر معین گشته است.»3
هر چند هر دو انقلاب به دنبال پاسخگو کردن و کنترل قدرت بودند اما در زمان مشروطه به مرور بخشی از مشروطهخواهان که به جریان غربگرای مشروطه مشهور شدند، تحت حمایت علمای مشروطه طلبِ نجف و ایران، بعد از بردار کردن علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و حذف مشروعهخواهان تمایل یافتند به جای اینکه ساماندهی وضعیت آشفته کشور را از طریق پاسخگو بودن قدرت دنبال کنند، با حمایت از ایجاد دیکتاتوری جدید دنبال کنند. این مسئله موجب شد تا زمینه روی کار آمدن رضاخان و ایجاد دیکتاتوری و از بین رفتن مشروطه فراهم شود.
💢مرجع قانونگذاری
یکی از مسایلی که در هر دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی مطرح شد، مرجع قانونگذاری بود. در واقع به دلیل اسلامی بودن ایران و استخراج قانونها از متون شرعی در زمان مشروطه، این سوال ایجاد شده بود که قانونگذاری مجلس در چه محدودهای باید مقید شود. برای پاسخ به این سوال علمایی مانند علامه شیخ فضلالله نوری که مدافع مشروطه مشروعه بودند و در آن زمان از سوی روشنفکراندوابسته به اجانب، ناجوانمردانه متهم به حمایت از استبداد میشدند اعلام کردند که نه تنها با مجلس مخالفت ندارند بلکه وجود آن را ضرورتی برای ایجاد نظم و کنترل قدرت میدانند با این حال آنها تاکید کردند که باید قانونگذاری در حدود شرع مقید باشد و نمایندگان مجلس باید از ورود به حدود شرع خودداری کنند.4
در انقلاب اسلامی نیز امام خمینی حدود قانونگذاری را محدود به احکام ثانویه کردند. بر این اساس امام(ره) هر چند تاکید کردند شارع مقدس اسلام یگانه قوه قانونگذاری محسوب میشود اما با این حال در چارچوب احکام ثانویه و به منظور حل مسایل جامعه اجازه قانونگذاری را دادند.5
از این رو مقایسه دو نظریه مشروطه مشروعه و گفتمان انقلاب اسلامی نشان میدهد که هر دو ضمن اینکه بر ضرورت قانونگذاری تاکید میکنند اما این مسئله را مقید به حدود شرعی کرده، به طوری که قانونگذار حق ندارد برخلاق احکام اولیه اسلام قانونی را به تصویب برساند.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
💢نظارت بر قدرت
یکی از نقاط مشترکی که در هر دو انقلاب مشروطه مشروعه و انقلاب اسلامی دیده میشود، تلاش برای نظارت بر قدرت و مقید کردن قانونگذاری در چارچوب احکام اسلام است. از این رو، با وجود اینکه ابتدا در قانون اساسی مشروطه درباره نظارت بر قوانین حکمی وجود نداشت با اصرار مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) در اصل دوم متمم قانون اساسی، نظارت پنج نفر از علما به منظور تطبیق مصوبات مجلس شورای ملی با احکام اسلام گنجانده شد. 6
در جمهوری اسلامی نیز تلاش شد تا با تأکید بر طرح علامه شیخ فضل الله نوری، با ایجاد نهاد شورای نگهبان، قوه قانونگذاری در حدود شرع مقید شده و هم دستگاهی برای نظارت بر فرآیند قانونگذاری ایجاد شود. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در اصل 94، در رابطه با نظارت بر قانون اساسی آمده است: «کلیه مصوبات مجلس شورای اسلامی باید به شورای نگهبان فرستاده شود. شورای نگهبان موظف است آن را از نظر انطباق بر موازین اسلام و قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد.»7
مقایسه این دو انقلاب نشان میدهد که با وجود اینکه توجه به قانونگذاری مد نظر هر دو بوده است اما با این حال تلاش شده تا دغدغه تعدی نکردن به احکام دینی در قانون گنجانده شود. با این حال در زمان مشروطه به دلیل سنگاندازیهایی که از سوی جریانات سیاسی روشنکفر وابسته به اجانب صورت گرفت این اصل هیچ گاه اجرا نشد.
💢مبارزه با استکبار
بسیاری از متفکران جنگهای روسیه و ایران را سرآغاز برخورد ایرانیها با غرب و شروع تجددگرایی در کشور عنوان کرده و تلاشهایی را که از زمان عباس میرزا تا زمان مشروطه صورت گرفته در این راستا تلقی کردهاند. با این حال شاید یکی از نکاتی که کمتر به آن توجه شده تلاش برای کسب استقلال سیاسی توسط ایرانیها است. در واقع بعد از اتمام جنگ ایران و روسیه، با ایجاد رقابت بین روسیه و انگلیس در کشورهای منطقه، استقلال سیاسی ایران به معنی واقعی کلمه از بین رفته بود. به طوری که پادشاهان قاجار نمیتوانستند بدون مشورت دو دولت قراردادای منعقد کنند.8
این مسئله موجب شده بود تا کسب استقلال سیاسی برای ایرانیها به یک آرمان تبدیل شود؛ از همین رو تلاشهایی را که برای ایجاد بانک ملی، کنترل گمرکات، در مجالس اول و دوم مشروطه صورت گرفت میتوان در همین راستا تفسیر کرد. علامه شیخ فضلالله نوری یکی از بزرگترین اعتراضاتی که به مشروطه خواهان داشت بیتفاوتی آنها نسبت به نفوذ انگلیس و روس در ایران بود. به طوری که وی همواره از خطر نفوذ این کشورها از طریق فرهنگی به کشور و از بین رفتن استقلال ایران هشدار میداد.
در انقلاب اسلامی نیز با توجه به وابستگی پهلوی اول و دوم به قدرتهای خارجی تلاش برای استقلال سیاسی به یکی از اهداف انقلابیون تبدیل شد. به طوری که امام خمینی(ره) از همان سال 1342 که نهضت اسلامی را پایه گذاری کرد، درکنار مبارزه با استبداد پهلوی، موضوع استقلال سیاسی ایران و مبارزه با آمریکا را نیز دنبال میکرد.9
هر چند برای دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی کسب استقلال سیاسی هدف بود؛ اما این دو در عمل از دو تاکتیک متفاوت برای نیل به این هدف استفاده کردند. در انقلاب مشروطه، انقلابیون اسلام خواه(مشروعه خواهان)، همانند انقلاب اسلامی سیاست نَه به انگلیس و روس تزاری و دیگر اجانب را برگزیدند، اما جریان غربگرای مشروطه به دلیل وابستگی شان به اجانب، به دنبال بیشتر وابسته کردن مملکت به غرب بودند.
در جمهوری اسلامی نیز امام خمینی با انتخاب شعار «نه شرقی و نه غربی» و ایجاد خط مشی مستقلانه به دنبال کسب استقلال سیاسی همچون طیف مشروعه خواهِ علامه شیخ فضل الله نوری بودند. 10
نظریه عدم وابستگی به شرق و غرب موجب شد تا جمهوری اسلامی بعد از استقرار با وجود حوادثی که در سطح بینالملل رخ داد، استقلال سیاسیاش را از دست ندهد.
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
💢فرجام سخن
مقایسه دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نشان میدهد که هر دو انقلاب به دنبال کنترل قدرت بوده و تلاش میکردند تا به پاسخگو کردن و مقید کردن صاحبان قدرت، از استبداد جلوگیری کنند. با این حال انقلاب مشروطه به دلیل حوادث مختلف به سمتی رفت که این مسئله نه تنها محقق نشد بلکه پس از آن فرد دیکتاتوری مانند رضاخان به قدرت رسید. همچنین هر دو انقلاب ضمن درک اهمیت قانونگذاری بر اداره کشور، حدود قانونگذاری را مقید به حدود شرعی میدانستند. یکی دیگر از وجوه مشترک این دو انقلاب تلاش برای نظارت بر قدرت و قانونگذاری بود. از این رو نظارت علما بر قانونگذاری در مشروطه توسط زعیمِ شهیدِ مشروعه خواهان گنجانده شد. همچنین در جمهوری اسلامی نیز نهاد شورای نگهبان برای نظارت بر قدرت و رعایت محدود شرعی در قانونگذاری گنجانده شد.
در نهایت میتوان دستیابی به استقلال سیاسی به معنی واقعی کلمه را از اهداف هر دو انقلاب دانست شاید از همین رو بود که مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) در آخرین ساعات عمر خود به قیمت تاکید بر استقلال سیاسی کشور و از دست دادن جان خود حاضر نشد پرچم کشور بیگانهای را بر فراز خانه خود بیفرازد تا به مدعیان و حامیان مشروطه اعم از معمم و غیرِ معمم نشان دهد که نظامی که با حمایت بیگانگان به پیروزی برسد حتی اگر مشروع هم باشد پایدار نخواهد ماند.
امام خمینی(ره) پیشوای فقید انقلاب اسلامی ایران، از معتقدان به مقام علمی و مجاهدات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و او را علمدار دفاع از دین و از فقهای بزرگ عملگرا در تحقق حکومت اسلامی می شمرد و درباره قاتلان و مسببین اعدام وی دیدگاهی شدیداً منفی داشت.
از نظر امام:
«شیخ شهید نوری رحمه الله» یک شخصیت «مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه» بود که برای انطباق قوانین مشروطه با اسلام قیام کرد و «متمم قانون اساسی» حاصل تلاش و «کوشش ایشان بود» و به همین علت نیز
«خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند... یک دادگاه درست کردند و توسط یک منحرف روحانی نما [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی]، [شیخ] را محاکمه کردند و در میدان توپخانه، در حضور جمعیت به دار آویختند».
همچنین امام، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند!
«اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸
به گفته مورخ فقید معاصر، استاد دوانی، مزار مرجع شهید در قم، پیش از تبعید امام به عراق، پاتوق ایشان و دوستان محسوب می شد. امام با جمعی از یاران خود زمستانها در حجره مرقد شیخ شهید گرد می آمدند. مباحث مربوط به حکومت اسلامی و مصلحین حوزه...در آنجا مطرح می شد و در واقع آنچه آن #مرجع_بزرگ و #مجاهد [شیخ فضل الله نوری ره] می خواست به وسيله جانشین بحقش حضرت امام خمينی انجام گرفت.
امام پس از پیروزی انقلاب نیز کراراً از شخصیت و مظلومیت شیخ و اصل پیشنهادی او در قانون اساسی (نظارت فقها بر مجلس) یاد و ستایش می کرد و ملت ایران را به غور در حوادث مشروطه و عبرت گیری از سرنوشت آن به ویژه شهادت جانگداز شیخ فرا می خواند:
«اگر روحانیون، ملت، خطبا، علما، نویسندگان و روشنفکران متعهد سستی بکنند و از قضایای صدر مشروطه عبرت نگیرند، به سر این انقلاب آن خواهد آمد که بر سر انقلاب مشروطه آمد...۶۰/۸/۴»
ایشان به نویسندگان توصیه می کرد در باره شیخ قلم بزنند. حسین مکی، سیاستمدار و مورخ مشهور، نقل می کند که امام در تاریخ ۱۳۵۸/۲/۲ به وی گفته است که «چرا راجع به مرحوم شیخ فضل الله چیزی نمی نویسید؟»
امام در حاشیه مباحث مربوط به حکومت اسلامی و ولایت فقیه در نجف(مسجد شیخ انصاری ۱۳۴۸ش) فرموده بودند:
«این بزرگ مرد (شیخ فضل الله) را بشناسید و بشناسانید ابعاد عظیم علمیش را که جامع علوم معقول و منقول بود، بُعد مرجعیتش را که سعی کردند از اذهان مخفی کنند، اندیشه های والای سیاسیش را که بر گرفته از اسلام ناب بود...
و مخالفین و دشمنان شیخ را از جاهلین و معاندین میدانستند.(از:خاطرات یاران)»
آری، امام در مسیر تحقق حکومت اسلامی، دفاع از اسلام و ستیز با عناصر سکولار، شباهتهایی آشکار بین خود با مرجع شهید نوری می دید و دشمنان نظام جمهوری اسلامی را از سنخ کسانی می شمرد که در مشروطه، باعث فتنه شدند و مرجع شیعه را بردار کردند.
🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰