🔰بخش سوم🔰
از خارج آمد. البته بستگی دارد. مثل کلمه آزادی است. بعضی کلمات، عمومی است؛ مهم این است که چه کسی بخواهد آن را تعریف، تبیین یا تدوین کند.
آزادی، برادری، برابری، مساوات، قسط، مشروطه و عدالتخانه اصل مطالبات بود که حکام تهران مثل عینالدوله ظلم و ستم نکنند و یک جایی باشد که جلوی اینها را بگیرد. لذا با این حرکت[عدالتخانه] شروع و بعد تبدیل شد به مشروطه.
🔸تفسیر متفاوت «مشروطه» از زبان گروهها و جریانهای مختلف
برخی میگویند سفیر انگلیس مشروطه را مطرح کرد، بعضیها میگویند در آن تجمع [تحصن ذلت بار در سفارت انگلیس] گفته شده است. مهم این است که چه کسی، چه کسانی و چه جریانی «مشروطه» را مطرح میکنند!
🔸مروری بر رساله انصافیه از ملا حبیب الله کاشی
رساله است که ملا حبیب الله کاشی آن را نوشته است. ایشان آن موقع یک روحانی و مدرس 40 ساله بود. او برادرزاده و داماد ملامحمد کاشانی است که از مراجع و علما و مدرسین بزرگ حوزه علمیه اصفهان میباشد.
ملامحمد کاشانی یک تقریظی هم بر این رساله نوشته است. ایشان در این رساله، مشروطه را بر اساس قرآن و نهج البلاغه تعریف میکند. بیشتر هم نهجالبلاغه را متن قرار میدهد. ایشان این رساله را در سال 1328 ق، یعنی دوسالونیم بعد از انقلابِ مشروطه چاپ کرده است.
معلوم میشود رساله را یک سال بعد از مشروطه نوشته است. دوازده مطالبه جامعه را از مشروطه مطرح میکند. او نامه حضرت امیر به مالک اشتر را میآورد و قانون را بر اساس قرآن و اسلام تبیین میکند.
اول حاکمیت قانون را مطرح میکند. بعد بحث تعدیل ظلم و تأسیس عدالتخانه برای رسیدگی به خواستههای مردم، تا بین شاه و عامی تفاوتی نباشد. آزادی در حیطه اسلام و قرآن باشد تا جامعه بتواند به رشد و تعالی برسد. همچنین آزادی مطبوعات و آزادی انجمنها را در چارچوب قرآن و دین میبرد.
او حدود ده آسیب را برای مشروطه بیان میکند که باعث شد مشروطه به اهدافش نرسد. یعنی یک سال و نیم بعد از انقلاب مشروطه احساس میکند مشروطه به انحراف رفته و مطبوعات به دست جهال افتاده است؛ تا جایی که به جای تربیت و ایجاد اتحاد در مردم، موجب اختلاف و رویارویی جامعه شدهاند. [يعنى همان آفَت ها و آسيب هايى كه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، بارها تذكر داده و نتایج آنرا پیش بینی کرده بود:
ایها الناس
بانیان مشروطه از لامذهبین هستند و قصد فریب مردم و انحراف نهضت را دارند...مشروطه ای که از دیگ پلوی سفارت انگلیس درآید، آخر و عاقبتش معلوم است]
كاشانى، آسیب ها را اینگونه باز گو می کند
- عدم تقیدِ دولتمردان به قانون؛ میگوید قانونی که نوشته شد دولتمردان عمل نکردند.
- تزاحم مشاغل، دولتمردان هر کدامش چند شغل داشتند و به هیچ کدام نرسیدند.
- انتقاد از پارتیبازی و توصیههایی که در حکومت صورت میگرفت.
- مشکلات علمی و اقتصادی جامعه را مطرح میکند که ما مصرفمان بیش از تولیدمان است. میگوید تمامِ طلاها و نقره و دفینههایمان را به خارجی دادیم، در مقابل از آنها جنس بنجول گرفتیم...
در رابطه با رجال مشروطه، باید رسائلی را که علمای ما نوشتند دید. مجموعه رسائل مشروطه، از دکتر غلامحسین زرگرنژاد است. مقدمه و حواشی این کتاب گویاتر است.
🔸با توجه به شرایط اجتماعی آن دوران که بیان کردید، یکی از آنها عدم درک سیاسیِ مردم بود. با توجه به چنین شرایطی چگونه مردم و روشنفکران به این نتیجه میرسند که مشروطه را مطرح کنند؟
یک تعبیری در سیاسیون است که نمیشود آن را همه جا تعمیم داد. گاهی در زندگی فردی افراد نیز هست؛ میدانند چه نمیخواهند، ولی نمیدانند چه میخواهند؛ نه فقط عامه مردم، حتی خیلی از روشنفکران هم نمیدانستند چه میخواهند. گاهی مردم چنان از ظلم و ستم و تباهی به تنگ میآیند [که فقط به دنبال راهی هستند که از این مخصمه فرار کنند] اما نمیدانند بعد از آن چه میشود؛ اگرچه برخی گفتند ظلم و ستم قبل از مشروطه، کمتر از بعد مشروطه بود.
جریان شیخ فضل الله نوری و آسید محمد کاظم یزدی، مشکلات را میدانستند و میفهمیدند که چه میخواهند؛ ولی برخی درک صحیحی نداشتند و با همان جو جلو میآمدند. وقتی واعظ بالای منبر علیه اینها حرف میزند یا در حرم حضرت معصومه(س) تحصن میکنند یا به عنوان اعتراض مهاجرت میکنند، جامعه حس میکند که اصلا فقها و علما امنیت ندارند.
یعنی این قسمت را میبینند، اما اینکه چه میخواهند [را نمیدانند] و گرگهایی که لباس میش به تن دارند را نمیتوانند تشیخص بدهند؛ حتی گاهی خوبهایمان نتوانستند تشخیص بدهند. ما بعد از صدواندی سال...
🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰
داریم تحلیل میکنیم؛ وگرنه چه بسا اگر ما هم بودیم همان بودیم.
طلبه جوانِ سیواندی ساله بود به نام سلطانالعلمای خراسانی. او همان حرفهای شیخ فضل الله نوری را میزند، اما کاملا در موضع تقیزاده حرکت میکند! آخر هم کشته میشود. وقتی میخواست از مشهد بیاید تهران، پدرش اجازه نمیداد و میگفت اوضاع ناجور است. آدم مؤمن، متدین و مقیدی است که به تهران میآید. او روزنامه دارد. نوشتههایش را که میخوانید، کاملا عادی است که یک روحانی اینگونه بنویسد؛ اما در جایگاهی میایستد که تقیزاده و جریان فراماسونری هستند. خودش هم متوجه نیست. واقعا هم متوجه نیست. از روی عمد نیست.
🔸غبار فتنه، مانند تیراندازی در تاریکی است
خیلی جاها فرد متوجه قضیه نیست. وقتی که فتنه میآید انسانها جلوی چشمشان را نمیبینند؛ فضا غبارآلود میشود و دودی جلوی چشمها را میگیرد و فرد جلوی پایش را نمیبیند و افراد را گم میکند. مثل اینکه در شب تیراندازی میکند نمیداند به چه کسی تیراندازی میکند. طبیعت فتنه همینطور است.
در جنگ روانی همین است. حجم جنگ روانی بهقدری وسیع و گسترده است که افراد متوجه نمیشوند. اوایل انقلاب علیه آیت الله شهید سیدمحمد بهشتی جوی درست کردند که بعضی آدمهای خوب قضیه را نمیفهمیدند. میگفتند بهشتی آدم خوبی است، ولی کمی قدرتطلب است، آدم خوبی است، ولی یکخرده به انحراف کشیده شده است، آدم خوبی است، ولی یکخرده تکبر دارد.
چون آدمهای صادقی بودند بعد از شهادت بهشتی، از مواضعشان برگشتند. ولی کسانی که آگاهانه آن تهمتها را میزدند، میدانستند چه کار دارند میکنند و میفهمیدند بهشتی کیست؟
🔸طرفداران مشروطه با تشکیلات منسجم مجلس را به دست گرفتند
به هر حال در چنین اوضاع و احوالی وقتی مشروطه را مطرح میکنند آخوند خراسانی در صف اول حامیان است! سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی،
که منفرد عمل میکردند؛ اما جریان وابسته، تشکیلاتی عمل میکند؛ بهطوری امر را مشتبه میکنند؛ که سید عبدالله و سیدمحمد خیلی چیزها را متوجه نمیشدند. واقعا متوجه نمیشدند.
آنها چون تشکیلاتی بودند توانستند با سرعت مجلس را بگیرند و قانون نیز تنظیم کنند.
مجلسی که در آن ماسونها و بابیها و ازلیها هستند. مطبوعات نیز بهطوری علنی علیه اسلام، قرآن و ائمه اطهار(ع) مینویسند.
مطالب صریحِ بابیها، بهاییها، ازلیها، غربیها و ماسونها علیه دین جای خود، اما در نطقهای اول مجلس همین حرفها را میزدند. به صراحت میگفتند مگر ما آمدهایم اینجا مسجد درست کنیم؟ آمدهایم معیشت مردم را درست کنیم؛ چه ربطی به دین دارد.
در این موقعیت شیخ فضل الله، احساس خطر کرد. نشریات را میخواند و آنها را نقد میکرد. معلوم بود آن دو [سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی] نشریات را نمیخواندند.
جریان وابسته در نجف هم فعال بود؛ چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است؛ یعنی جریان فرماسونری و جریان غربی در نجف هم در برابر این قضایا فتنهانگیزی میکرد؛ [در حمایت از علمای مشروطه خواه، علمای مشروعه خواه را ناجوانمردانه مورد هجمه و تخریب قرار می دادند] تا جایی که آسیدمحمدکاظم یزدی[صاحب عروه و از همفکران شیخ فضل الله] را تهدید به مرگ کردند. میخواستند به خانهاش حمله کنند که عشایر مدتها دور خانه آسیدکاظم را محاصره میکنند و اجازه رفتوآمد به عدهای نمیدهند.
🔸شیخ فضلالله با فهم عمیق، به مشروطه قید «مشروعه» اضافه میکند
🔹به نام مردم علیه شیخ فضلالله و برخی افرادی که منتقد بودند حجم زیادی تلگراف به نجف میزنند. تلگراف نجف، خیلیهایش به اینجا نمیرسید. شیخ احساس میکند اینها که میگویند ما مشروطه میخواهیم [قصد توطئه دارند بنابراین تأکید میکند] قید اضافه کنید. قید مشروعه همان قید اسلامی است.
🔹لفظ «مشروطه» را هر کس یک جوری تفسیر میکند؛ مثل کلمه «جمهوری» است؛ میشود پنجاه پسوند برای آن آورد: جمهوری دموکراتیک، جمهوری ملی، جمهوری مارکسیستی، جمهوری سوسیالیستی؛ ولی امام (ره) میگویند «جمهوری اسلامی» و محکم میایستند که نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نمیخواهیم. در اینجا نیز قیدی که شیخ فضلالله(ره) زد، قید بسیار مهمی بود.[مشروطه فقط مشروعه، یعنی اسلامی باید باشد] گفت چرا کتاب قانون ما باید از سفارت بلژیک و فرانسه و انگلیس بیاید؟ ما قرآن داریم و خودمان قانون تدوین میکنیم. بعد آن را در راستای مخالف قانون مطرح کردند.
🔹بسیاری از علما و روحانیون طرفدار شیخ فضلالله بودند
🔹نکته خیلی مهم این است که در سراسر مملکت دهها مجتهد، چندین مرجع و هزاران روحانی داریم که از مدافعان شیخ بودند، ولی در تاریخ اسم آنها را نمیآورند. در تحصن حرم عبدالعظیم حسنی، هشت مجتهد مسلم و حدود هفتادوچند نفر امام جماعت...
🔰ادامه در بخش پنجم🔰
🔰بخش پنجم🔰
[که اکثرشان مجتهد بودند]، سیصد طلبه و در مجموع هزار نفر شرکت میکنند. ولی در تاریخ فقط یک شیخ فضل الله نوری مطرح میشود! و مدافعین ایشان را در استانها و شهرها، تهدید و منزوی میکنند.
یکی از آنها میرزا حسن مجتهد تبریزی است. او در آن طرف مرز فققاز هم مرجعیت دارد. او را به عنوان زمیندار تبعید میکنند. چون اگر آنجا باشد اجازه فعالیت به مشروطهخواهان نمیدهد. برادرش آمیزرا صادق مجتهد تبریزی نیز که در دوره رضاشاه مبارزه میکند، دستگیر و او را زندانی میکنند. او را نیز منزوی میکنند.
شما نامههای ثقةالاسلام به پسرش را مطالعه کنید و ببینید اوضاع جریانهای ضد دینی در تبریز چگونه است. میرزاعلیاکبر مجتهد اردبیلی را محدود میکنند به اتهام اینکه او مدافع استبداد بود. علمای زیادی در خراسان داریم [که مخالف مشروطه بودند].
شگرد مشروطهخواهان؛ دوقطبیِ یا مشروطه یا استبداد
شگرد اینها این بود که یک خط وسط میکشند: مشروطهخواهان و مستبدین؛ یعنی هر کس مشروطه را قبول نداشت، مستبد است. اینکه به [مرجع شهید علامه] شیخ [فضل الله نوری(ره)] تهمت استبداد میزنند بهخاطر همین است.
هر عالمی که در هر نقطه از ایران منتقد بود گفتند او مستبد است. به مرحوم آسیدمحمدکاظم یزدی نیز اتهام میزنند که طرفدار استبداد است. نمیگویند ما چند نوع مشروطه داریم؛ مشروطه غربی، مشروطه مشروعه و... داریم، بلکه یک خط میکشند: یا استبداد یا مشروطهخواه.
در این موقعیت ما شاهد شقاق وسیعی بین جریان روحانیت هستیم. آیت الله شهید مرتضی مطهری نیز در کتاب اسلام و مقتضیات زمان به این قضیه اشاره دارد؛ که در قضیه مشروطه، در نجف برخورد اسلام و کفر بود؛ یعنی هر کس که مخالف مشروطه است کافر است. در داخل هم همین مسئله بود. اینها چنین جو ناجوری ساختند./876/ت۳۰۲/س، گفتگوی آقای قاسم تبریزی، پژوهشگر و مورخ معاصر با رسا، به همراه ویرایش و اضافات
🔰ادامه در بخش ششم/پایانی🔰
🔰بخش ششم/پایانی🔰
✍ سخنان آقای قاسم تبریزی(مورخ) در مراسم بزرگداشت مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری(ره) با عنوان «شیخ شهید» در تالار جلسات موزه کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی/گزارش: خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)🔰
شیخ فضلالله نوری وقتی متوجه حضور پررنگ جریانهای ماسونری، بابیها، سوسیالیستها و نهلیستها در مجلس مشروطه شد، این سخن را مطرح کرد که مشروطه باید مشروعه باشد. چون آن مشروطه که اینان قانونش را تنظیم کردند؛ مشروطه غربی شده بود. شیخ این قید مشروعه را گذاشت و لذا گفت ما الان که انقلاب کردیم، میتوانیم قوانینی تبیین و تدوین کنیم که مستقیم از قرآن و فقه اسلامی و سیره اهل بیت الهام بگیرد. این نگاه درست بود، متاسفانه موضوع مشروطه مشروعه به درستی تحلیل و تبیین نمیشود. در حالی که مشروطه مشروعه در برابر مشروطه غربی است که جریان فراماسونی با نفاق و حیله، درصدد بود آن را از مسیرش منحرف کند.
در قضیه انحراف مشروطه از ویژگیهای شیخ این بود که جایگاه رهبری داشت؛ قدرت، توان، موقعیت و به اصطلاح از روش رهبری برخوردار بود. چنانکه شاگردان برجسته بسیاری تربیت کرد از جمله شیخ عبدالکریم حائری شاگرد او بود. از طرفی علما و مراجع بلاد هم او را قبول داشتند. ویژگی دیگر شیخ، دارای مبانی فکری بود. این دو ویژگی در سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی ضعیف بود. لذا با مبانی فکری که شیخ داشت مسائل را به درستی میفهمید. چنانکه کسروی در «تاریخ مشروطیت» به تمسخر میگوید شیخ فضلالله نوری میخواهد قرآن را قانون کند و در این مملکت حکومت کند. چون خودش ضد اسلام بود و با صراحت میگوید اما امثال تقیزاده که حیلهگر است در هالهای از ابهام چنین سخنانی را مطرح میکرد.
شیخ برای خودش مبانی فکری داشت که ابتدا مشروطه را فهمید و بعد با آن مشکل پیدا کرد. زیرا با نفوذ جریانهای غربگرا در آن مشکل داشت. لذا نسبت به مقتضیات زمان آگاه بود و آن بینش و نگرش را نسبت به جریانهای استعماری داشت و استعمار را به خوبی میشناخت. در آن بیانیه که پیرامون تحریم تنباکو داد، میگوید عجیب است که دولت ایران متوجه نیست که انگلستان با یک ساختمان گرفتن در هندوستان تمام شبه جزیره را بلعید. آیا انگلستان با قرارداد تنباکو همه ایران را به تسخیر خودش درنمیآورد؟
این بیانیه پیرامون تحریم تنباکو نشان میدهد که شیخ آن نگاه عمیق ضد استعماری را داشت که متاسفانه این نگاه ضداستعماری در علمای مشروطه طلب نجف نبود. وقتی کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» محمدحسین نائینی را میخوانید، با این که فقیه است و بسیاری زیر دست او تربیت شدند، اما در کتابش تنها استبداد را دیده است! و به استعمار توجهی ندارد. او تاکید میکند شجره فاسده استبدادیه را باید از بین برد. این سخن درست است اما وقتی استعمار مملکت را تسخیر میکند باید ابتدا استعمار را از بین برد. حال به تعبیر امام خمینی(ره) باید با هر دو آنها مبارزه کرد.
شیخ فضلالله برخلاف نائینی و آخوند خراسانی، در نزدیک ماجرای مشروطه قرار دارد و مشاهده میکند که چه طور قانون اساسی را از روی قوانین غربی استخراج میکنند و اینجاست که بر مشروطه مشروعه تاکید میکند و خواهان تطابق قوانین با شرع اسلام میشود. لذا از این نقطه به بعد شیخ در برابر جریان غربگرا و تجددگرا قرار میگیرد. اگرچه او اصل مشروطه را نفی نمیکند. چون خودش در ابتدا در صف نخست حامیان آن قرار داشت، اما هشدار میدهد که مشروطه غربی نمیخواهیم، اینجا پارلمان انگلستان و لندن نیست که قوانین غربی به اجرا دربیاید. اینجا کشور اسلامی است و باید قوانین پارلمان آن بر اساس اسلام باشد.
به نظرم مشروطیت به نحوی که پیروز شد، پیروزی انگلستان بر ایران بود. چنانکه جلال ال احمد میگوید من نعش شیخ را بر بالای بام این مملکت پس از ۲۰۰ سال استیلای استعمار انگلیس میبینم که غربزدهها بر آن مسلط شدند. در طرح شیخ که تصویب شد، پنج مجتهد بر مصوبات مجلس نظارت داشتند تا خلاف اسلام نباشد اما غربگرایان حتی یک دوره اجازه ندادند که این امر انجام شود.
امروز وظیفه داریم که تاریخ خودمان را بنویسیم و آنچه را نمیدانیم از منابع دیگر تکرار نکنیم. از طرفی درباره تاریخ انقلاب اسلامی کوتاهی نکنیم هر چند که خارج از کشور بیکار ننشستند و دانشگاهها، شرکتها و افراد مختلفی دست به کار شدند و منابع زیادی را درباره تاریخ ما تولید کردند. اما ما باید با تکیه بر آنچه از سند و مدرک داریم تاریخ را روایت کنیم.
✳️ @ShahidRabe
2⃣1⃣ قسمت دوازدهم/ آغاز مخالفت با مشروطه
📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی
✳️ @ShahidRabe
🌺🍃گرامی باد، سالروز ولادت مرجع شهیدِ جهان تشیع، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه)، حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف/دوم ذی الحجه ۱۲۵۹ ق
💠 اقتباس از فرمایشات امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه):
جرم شیخ فضل الله(ره) این بود که قانون باید اسلامی باشد...این بزرگ مردِ مجاهد، مجتهد دارای مقامات عالیه را بشناسید و بشناسانید ابعاد عظیم علمیش را که جامع علوم معقول و منقول بود، بُعد مرجعیتش را که سعی کردند از اذهان مخفی کنند، اندیشه های والای سیاسیش را که بر گرفته از اسلام ناب بود...مخالفین و دشمنان ایشان از جاهلین و معاندین بوده و هستند...
💠 اقتباس از فرمایشات امام خامنه ای(حفظه الله):
واقعاً به شیخ فضلاللَّه خیلی ظلم شده است...مجتهد بزرگ...آن شهید بزرگ اسلام که شرافت اسلامیش را تا لحظه آخر حفظ کرد و تسلیم نشد...شهید ابقاء اسلام در محتوای مشروطیتی شد که مشروطیت، با انگیزه اسلامی در اول بوجود آمده بود و نقطه مقابلش هم، آن جریان غربزده متمایل به فرهنگ غرب بود...شیخ فضل الله قربانی عدالت شد...
🌺🍃نثار روح با عظمتش،
«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✳️ @ShahidRabe