هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🗓 به بهانه ۱۲ آذر، سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
‼️قانون اساسی جمهوری اسلامی منبعث از نظریات و خواسته های مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و برگزاری اولین انتخابات که منجر به تعیین نوع حکومت و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران شد، بحث راجع به تعیین قانون اساسی نظام در محافل مختلف گسترش یافت.
در این مرحله با تیزبینی حضرت امام خمینی (ره) پیشنویس قانون اساسی که پایه نظام جمهوری اسلامی ایران را بر آموزه ها و ارزشهای حیات بخش اسلام به ویژه عدالت اجتماعی و جامعه توحیدی قرار داده، نگارش یافت و با تاکید آن حضرت، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ برگزار شد.
این مجلس در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸ فعالیت خود را آغاز کرد تا این که پس از ۳ ماه تلاش و کوشش فوقالعاده و کار پرمسئولیت تدوین قانون اساسی جمهوری ایران را به انجام رساند.
این قانون اساسی در نهایت در ۱۲ فصل و ۱۷۵ اصل توسط خبرگان قانون اساسی مورد تصویب قرار گرفت. سپس در یک همه پرسی در ۱۲ آذر ۱۳۵۸ ش به تأیید اکثریت مردم ایران رسید و بدین گونه قانون اساسی تازه ای بر مبنای حقوق انسانی و اصول اسلامی تدوین و فصلی تازه در برابر قوانین اساسی کشورهای جهان گشوده شد.
در سال ۱۳۶۸ بخشهایی از قانون اساسی پس از بازنگری در شورای بازنگری قانون اساسی و برگزاری همه پرسی(با تأیید اکثریت مردم)، به اجرا درآمد./ ۲۱ آبان ۱۳۸۷
همشهری آنلاین
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده🔰
💠 مورخ و پژوهشگر فقید، استاد علی دوانی(ره):
پس از پيروزی انقلاب اسلامی ملت ايران به رهبری حضرت امام خمينی(قده)، بيشتر مقاصد آيت الله شهيد حاج شيخ فضل الله نوری جامه عمل پوشيده، و آنچه آن #مرجع_بزرگ و #مجاهد می خواست[همچون یک قانون اساسی اسلامی و...] بوسيله جانشین بحقش حضرت امام خمينی انجام گرفت/برگرفته ازمقاله استاد دوانی در یادمان «تندیس پايداری»، ویژه نامه روزنامه رسالت در نکوداشت آیت الله شهید شیخ فضل الله نوری(ره)/نوید شاهد
🔴 متأسفانه بسیاری از اسناد مشروطه[از جمله قانون اساسی نوشته شده توسط مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره] از بین رفتهاند./مهدی انصاری🔰
💠 استاد مهدی انصاری،
مورخ، پژوهشگر و مشروطه پژوه معاصر، در گفتگو با نسیم آنلاین🔰
یکی از کسانی که در از بین بردن اسناد مشروطه نقش بسیار برجستهای داشت، احمد کسروی (روحانی نمای فراماسون) است که خود در خاطراتش مینویسد، به هر شکلی که امکان داشته اسناد مشروطه را از دست این و آن جمع کرده، بعد هر کدام را که صلاح دانسته نگه داشته و بقیه را نابود کرده و هیچ سندی را هم به هیچ کسی...برنگردانده است! متأسفانه #قانون_اساسی نگارش شده توسط شیخ فضلالله هم در بین این اسناد بود، آن هم یک قانون اساسی مشروعه مشروطه، نه غربی یا عرفی و درباری... متأسفانه عمق تفکر سیاسی شیخ فضلالله نوری(ره) و عمق فاجعه نفوذ اندیشههای غربی برای نابودی هویت ایرانی ـ اسلامی ما، درست مطالعه نشده است.
💠 امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه):
اگر قانون اساسی با متمم آن، که شیخ فضل الله در راه آن شهید شد، دستخوش تصرفات غربی نمیگردید، اسلام و مسلمین ایران آن رنجها را نمیکشید. ما باید از آن توطئهها که از انزوای معممین و متدینین پیش آمد و سیلی که اسلام و مسلمین خوردند عبرت بگیریم و اگر بر اسلام و کشور اسلامی، بخاطر عدم دخالت ما در سرنوشت جامعه، صدمه وارد شود، مقابل ملت و خدا مسئولیم! ۶۲/۱۱/۲۲
💠 امام خامنه ای (حفظه الله):
مرحوم شیخ فضل الله، سر قضیه متمّم قانون اساسی[۱*] چهها که نکشید... ۹۱/۳/۲۲
اگر علمای پیشبینی شده در متمم قانون اساسی [این اصل را، در متمّم قانونِ اساسیِ دوران مشروطه گذاشتند؛ این چیزی بود که توسط شیخ فضلالله انجام شد ۷۲/۵/۵] ، حضور میداشتند، ما امروز از آنچه که هستیم، خیلی جلوتر بودیم. لذا این غفلت در انقلاب و نظام نشد و خوشبختانه حضور امام در انقلاب، با آن قاطعیت و آن بصیرت و آن حزم و آن حکمتی که در ایشان بود، اجازه نداد که دشمنان بخواهند نسبت نظارت علما بر قانون که همان شورای نگهبان است، کاری بکنند که در مشروطه با علمای طراز اول کردند! ۷۰/۱۲/۱۴
♦️مأخذ، نظرات امام راحل و رهبر انقلاب، از کانال جهادتبیینی
[۱*]✍ با تورقی در تاریخ میتوان گفت ساختار مشابه شورای نگهبان و #نظارت مشابه نظارت استصوابی كنونی شورای نگهبان در دوران مشروطه نیز از سوی مرجع شهید علامه شیخ فضلالله نوری، رهبر نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) تئوریزه شده بود. ساختاری كه در آن دوران به عنوان اصل تراز معروف و برای #فقها و علمای دین وظیفه "نظارت" تعریف شده بود.
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش دوم/پایانی🔰
✍ پس از امضای فرمان مشروطه و انعقاد #مجلس و مطرح شدن بحث نگارش #قانون اساسی، درحالی كه اوضاع سیاسی كشور به سمت سكولاریزه شدن پیش میرفت شیخ با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) با طرح نظریه مشروطه مشروعه خواستار نظارت علما بر قوانین مجلس شد؛ عمده نظرات وی در تقابل با مشروطهخواهی #سكولار قرار داشت. در واقع شیخ بر اهمیت وجود #علما به منظور نظارت بر امور مجلس تاكید داشت، از این رو نظریات ایشان را میتوان منطبق با تئوری شورای نگهبان و نظارت استصوابی دانست و مورد بررسی قرار داد.
♦️شهادت شیخ به دست عوامل جریان سکولار و انگلیسی مشروطه، كه معتقد به تطبیق قوانین مجلس با شرع مقدس اسلام و نظارت علما بر امور مجلس بود و همچنین استبداد شاهی و آزادیخواهی انگلیسی را دو روی یک سکه می دانست. ضربهای جبرانناپذیر به جنبش مشروطه وارد ساخت، تحت تاثیر این اقدام جنایت بار عوامل انگلیس، راه برای نفوذ استکبار گشوده شد و با ظهور دیكتاتوری رضاخان انگلیسی، بنیانهای نیمبند مشروطهخواهی متزلزل گشت و مجلس به حربهای در دست استبداد شاهی مبدل شد.
♦️[با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) که خود شاگردی از شاگردان مرجع شهید محسوب می شدند(به واسطه استادش شیخ عبدالکریم حائری که شاگردِ مرجع شهید بود) با تأسی به این تدبیر اساسی و حیاتی ایشان، بر وجود چنین نظارتی از طرف علما به عنوان اصل ضروری از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی(تحت نام شورای نگهبان) تأکید ورزیدند] منابع بخش اول: مرکز اسناد انقلاب اسلامی/کانال حمید رسایی...
🔸قانون اساسی مشروطه؛ طفلی که ناقص به دنیا آمد!
✍ با آغاز به کار مجلس، تهیه قانونی که ساختار حکومت را تعریف و محدود سازد، به دغدغه بنیادین نمایندگان مجلس بدل شد. نخستین مجموعهای که به این منظور تهیه شد، سندی 51 مادهای بود که توسط برادران پیرنیا (حسن معروف به مشیر الدوله و حسین ملقب به موتمن الملک) به نگارش درآمد. بخش عمده این سند ترجمهای از قوانین اساسی چند کشور اروپایی بود. نکتهای که حتی احمد کسروی (فراماسون) هم در کتاب «تاریخ مشروطه» خود به آن ازعان دارد.
طراحان قانون اساسی و برخی از نمایندگان مجلس اول که در مقابل گفتمان «مشروطه مشروعه» مرحوم شیخ فضل الله نوری، نگرش غربگرایانه و غیردینی از مشروطه را مدنظر داشتند، با بهرهگیری از فضای روانی و غلبه حس مشروطهخواهی در میان افکار عمومی، این متن را با شتاب به تصویب رساندند. فاصله گرفتن از این فضای هیجانی و آرام شدن سیر رویدادها میتوانست فضایی عقلانی مهیا سازد تا در سایه آن، ریشههای فکری و اهداف غایی سردمداران این طرز تفکر، با محک نقد عالمانه سنجیده شود تا «سیه روی شود هر که در او غش باشد». امّا تعجیل در تدوین و تصویب قانون اساسی مانع از این امر شد و گفتمان شیخ فضلالله را به حاشیه راند...
این شتاب بیش از حد باعث شد تا در اولین قانون اساسی مصوب مجلس مشروطه، فقدان ارکان و بنیانهای مرسوم در قوانین اساسی، به چشم بیاید. در نتیجه آنچه قانون اساسی نامیده میشد عملاً «سند قانونی روشمندی نبود و مرکب از مجموعه شروط با عجله سرهم بندی شده بود! از این مهم تر اینکه در هیچ کدام از اصول آن به حقوق و آزادیهای عمومی، آزادی احزاب، تفکیک قوا و استقلال قوه قضائیه نیز اشارهای نشده بود.
متمم قانون اساسی رسما" در ۱۵ مهر ۱۲۸۶ ش و یک سال پس از تأسیس مجلس شورای ملی به تصویب رسید. امّا ناهمخوانی با خصلتهای مذهبی و اجتماعی جامعه، زمین ناهموار سیاست در ایران و حرکات همراه با احتیاط و مدارا و غیرمستقل، برخی نخبگان سیاسی و نمایندگان مجلس (وابستگی به غرب و اجانب) این متمم را نیز دچار ناکارآمدی کرد و زمینه های آغاز دوران سیاه دیکتاتوری رضاشاه را فراهم آورد.
مهم ترین اصل آن که با تلاش #مرجع_شهید علامه «شیخ فضلالله نوری» و پیگیریهای مداوم ایشان به متمم اضافه شد، اصل دوم متمم بود. متن اصل تنظیم شده شیخ، چنین بود:🔰
«مجلس .... باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسهی اسلام و قوانین موضوعهی حضرت خیرالانام(صلیاللهعلیهوآلهوسَلم) نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجودهم بوده و هست». در ادامه این اصل هم ترتیب نظارت مجتهدین بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی را به تشکیل هیاتی پنج نفره از«مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند» منوط میساخت.../سید مرتضی حسینی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد5001
✳️ @ShahidRabe
آیت الله جوادی آملی.mp3
4.64M
🎙روایت شنیدنی آیت الله العظمی جوادی آملی(حفظه الله) از ماجرای مشروطه و عبرتهای آن با ذکر خاطرهای از مرحوم آیت الله العظمی شیخ مهدی امامی مازندرانی (اشتهار به آیت الله امیرکلایی، از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشریف)
✳️ @ShahidRabe
🔴 ادامه سیدحسن تقیزاده
⏪ قسمت ۳۹/ یک بام و دو هوا
📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی
✳️ @ShahidRabe
آیت الله جوادی آملی .mp3
2.69M
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی(حفظه الله)
منزلت علمی و ارادت خاص مرحوم آيت الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی(اشتهار به امیرکلایی) نسبت به استادِ شهیدش، آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری(مرجع شهید رابع)
✳️ @ShahidRabe
📜 برگی از تاریخ ناگفته و ناشنیده!
⁉️استاد امام راحل و از شاگردانِ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره)، مُعممینِ مُسببِ قتلِ استادِ شهیدش را چگونه توصیف کرد؟👇
«دستاربندانی[۱]* که در قتل شیخ دست داشتند، مشابه شریح قاضی (فتوا دهنده به قتل سید الشهداء علیه السلام) بودند»
✍ مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی حاج شیخ مهدی امامی مازندرانی(ره)، فقیه، متکلم، خطیب، عارف پارسا و غیور و مجاهد از شاگردان برجسته و خصیصین مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و از اساتید #امام_راحل، قریب ده سال نزد مرجع شهید، دانش و معرفت آموخت.ویژگی بارز او احیای نام و مرام، شیخ نوری پس از شهادت بود. گویی، برخود فرض می دید که، مستمراً نزد این و آن، از شخصیت بزرگ شیخ و راز اعدام و پیامد های سوء شهادت وی، سخن گوید و به تعبیر آیت الله العظمی اراکی ره، روضه شیخ را بخواند.🔰
◽️کشته شدن مظلومانه آن آیت حق الهی، برایش قابل تحمل نبود. هر وقت از مشروطه سخن به میان می آمد، به طرفداری از استادش سخن می گفت و با گریه و اشک، آن حادثه را نقل می کرد، می گریست و می گریاند و از هم کسوتان، شکوه (شکایت) می کرد. در همین زمینه، دستار بندانی (معممینی) را که در قتل شیخ دست داشتند به شریح قاضی(فتوا دهنده به قتل سیدالشهداء علیه السلام) تشبیه می کرد.🔰
◽️اعدام شیخ را در راستای فاجعه عاشورا ارزیابی می کرد و به گفته آیت الله جوادی آملی، در مصیبت امام حسین علیه السلام و شیخ فضل الله نوری(ره)، اشکها می ریخت.🔰
◽️آیت الله شیخ مهدی امامی مازندرانی در حالیکه میگریست میگفت:🔰
وقتی شیخ ما بر دار شد و به جنازه مطهرش اهانت شد، گفتم، قصه حضرت اباعبدالله روشن شد! [و تکرار شد] بابی انت و امی یا اباعبدالله، پدر و مادرم فدای تو باد، امروز می بینم، مسلمانان جمع شدند و همان کار ها با نوکر شما شده است...🔰
✍ختم کلام آیت الله امامی مازندرانی(ره):🔰
شیخ، فردی که با آن سن و سال، کم نظیر بود، با آن وضع شهید کردند و به جنازه اش جسارت نمودند...من زمانی بی سرمایه شدم که استادم، حاج شیخ فضل الله را بالای دار دیدم.
[۱]*محمد کاظم خراسانی(معروف به آخوند)/حسین خلیلی( معروف به آ میرز خلیل طهرانی)/عبدالله دیوشلی(معروف به مازندرانی)/ابراهیم زنجانی(فراماسون، از شاگردان، معتمدین، مرتبطین و مبلغین آخوند خراسانی و رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به قتل علامه شیخ فضل الله داد)/ و...
🔸منابع: کتاب خانه بر دامنه آتشفشان، علی ابوالحسنی منذر(ره)/مشرق/۲۲بهمن/انقلاب اسلامی/کانال جهادتبیینی...
✳️ @ShahidRabe
👆#بصیرت شیخ شهیدِ مرجعیت، از منظر امام خامنهای(حفظه الله)
👈بصیرتی که باعث شد تا الان مورد هجمه منحرفین باشد!
#جهاد_تبیین
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔳 به بهانه ۱۵ آذر سالروز درگذشت نویسنده و روشنفکر معاصر، از منصوبین امام راحل، زنده یاد شمس آل احمد (برادر مرحوم جلال آل احمد)🔰
✍ سید شمس الدین و سید جلال الدین، فرزندان آیت الله سید احمد طالقانی(ره) و پسر عموی مرحوم سید محمود طالقانی بودند. شمس، از روشنفکران معاصر به شمار می رود. وی در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن، از جمله حامیان فکری و عملی آن بود و از همین روی نیز، راه خود را از بسیاری از همگنان خویش جدا کرد. وی پس از پیروزی انقلاب، از طرف امام راحل به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد و همچنین، مدیر انتشارات رواق بود.
شمس، همچون برادرش جلال، از مدافعان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و همچنین از ارادتمندان امام راحل و مقام معظم رهبری.
شمس، روز یکشنبه 15 آذر سال 89 پس از یک دوره بیماری طولانی ریوی به دلیل ایست قلبی در بیمارستان فرهنگیان شهید باهنر درگذشت.
جلال بیش از هر کسی بر زندگی و آثار او تأثیر گذاشته است و حتماً به همین دلیل است که پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن، همه جا و به هر بهانه در آثارش از جلال گفته و خود در سایه ایستاده است. شمار زیادی از آثار زندهیاد جلال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زیرنظر و به همت و کوشش او چاپ و منتشر شد و از این نظر نیز شمس حق بزرگی بر گردن دوستداران جلال و آثار او دارد و به همین اعتبار میتوان گفت تاکنون هیچکس به اندازه او درباره جلال نگفته و ننوشته است.
🌹جهت شادی روحشان، الفاتحه مع الصلوات
📷 شمس (نفر سمت چپ) در کنار جلال آل احمد/۱۳۲۷ ش
🔰ادامه در بخش دوم🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش دوم🔰
✅ توصیه های امام خمینی(ره) به شمس آل احمد
✍ امام خمینی(ره) به عنوان شخصیتی موثر در تاریخ معاصر ایران، شناخت دقیقی از جریانات فکری روزگار خود داشت. ایشان جریان روز روشنفکری را می شناخت و با برخی از روشنفکران گفت و شنودهایی نیز داشت. از جمله افرادی که امام به نیکی از آنها یاد می کند، مرحوم جلال آل احمد است. آنچه در پی می آید سخنان امام در دیدار با شمس آل احمد در 26 اردیبهشت 1359 است که در آن به مسئولیت ها و وظایف روزنامه نگاران می پردازد. شمس آل احمد در آن دوران سردبیر روزنامه اطلاعات بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
من با خانواده شما سابقه دارم. با مرحوم پدر شما آقا سید احمد، و با مرحوم آقا سید محمدتقی - خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد - سوابقی دارم. منتها آقای جلال آل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیده ام. در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اتاق نشسته اند و کتاب ایشان – غربزدگی - جلو من بود. ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرتها پیش شما آمده است. - یک همچنین تعبیری- فهمیدم که ایشان جلال آل احمد است. مع الأسف دیگر او را ندیدم. خداوند او را رحمت کند. شما را هم در تلویزیون گاهی می بینم. شما بهتر می دانید این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود، و حالا چگونه می باشد. مع الأسف همان طور که شما می دانید ما مبتلا به یک طایفه روشنفکر غربزده هستیم که هر اصلاحی در کشور بخواهد بشود نمی گذارند. در گذشته شاه نمی گذاشت، حالا اینها. اینان ولو همانها نباشند اما کار آن را می کنند. اگر ما بخواهیم یک روزنامه را بگوییم که به خط ملت باشید، تو روزنامه ای هستی که از ملت هستی و ملت هر چه می خواهد شما باید در روزنامه هایتان بنویسید، تا یک همچون صحبتی می شود و یک روزنامه ای که برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است، و بی اذن هم منتشرمی شده، جلویش گرفته می شود یکدفعه می بینیم در روزنامه ها آن طایفه از روشنفکران شروع می کنند به اعتراض که خیر. خوب قلم آزاد است، اما هر قلمی؟! بیان آزاد است، اما هر بیانی؟! یک بیان است که یک مملکت را به دامن ابرقدرتها می اندازد. آیا این بیان آزاد است؟! این را ما بگوییم آزادی، که مملکت ما را به فساد بکشید؟! یک قلمی است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارد. یک روزنامه ای که با بودجه آنها اداره می شود و خودشان تیراژی ندارند تا خود را اداره کنند. ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟! کجای دنیا یافت شده که یک انقلابی بشود و اینهمه روزنامه داشته باشد؟ همه روزنامه ها را می بستند و یک، روزنامه ارگان خود حزب، مثلًا یا خود دولت را می گذاشتند باشد.
کجای دنیا اینطور آزادی به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هر چه می خواهند به هر کس بگویند، و تا پنج - شش ماه هم هیچ کس به کسی حرف نزد، تا فهمیدند به اینکه اینها یک دسته ای هستند در داخل که با خارج مرتبط می باشند، و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل می کنند. باز هم ما بگوییم که شما آزادید؟! فقط به واسطه کلمه آزادی! باید حدود آزادی آن چیزی باشد که ملت می خواهد. نه اینکه بر خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، یک تفنگ هم دستم هست بزنم یک کسی را بکشم. این چه آزادی است؟ آزادی موازین دارد، و بحمدالله شما اینطور که من تا حالا دیده ام و حرفهای شما را شنیده ام از روی میزان حرف می زنید. حالا که در مؤسسه اطلاعات وارد شده اید باز هم همان میزانی که از آزادی پیش شما هست و همان میزانی که در نشریات می باشد، که باید نشریات در خدمت این ملت باشد، و نه بر ضد ملت، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شوید. شما قدرتش را دارید. به شما کسی نمی تواند بگوید مرتجع هستید. دیگران اگر بخواهند کاری بکنند، ممکن است ارباب قلم یک همچون حرفی را به او بزنند. اما نسبت به شما نمی توانند این حرف را بزنند. شما با قدرت عمل کنید و این عناصری که بر ضد مسیر نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازی نمایید. خداوند ان شاء الله شما را موفق کند ./سایت امام خمینی(ره)، کد مطلب 2336 از رک: صحیفه امام؛ ج 12، صص 298 - 300
🔰ادامه در بخش سوم/پایانی🔰
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔰بخش سوم/پایانی🔰
✅ #انقلاب_اسلامی، بازگشتی به شیخ شهید علامه فضل الله نوری(ره)
✍ نوشتاری از: مرحوم شمس آل احمد 🔰
تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و فتوای «الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلواه الله علیه است» و همچنین زعامت و رهبری سیاسی چند تن از مراجع تقلید صدر مشروطیت، آیات عظام (همچون شیخ فضل الله نوری) نمونه های زنده تحرک روحانیت مبارز بود. اگر سلسله قاجار، ناچار شد تن به حکومت مشروطه بدهد، به علت پایداری مراجع روحانی بود. اما در تداوم انقلاب، روحانیت نقش مؤثر خود را از دست داد و عملاً از سیاست انزوا جست. دو علت عمده این انزوای سیاسی روحانیت، یا جدایی سیاست از روحانیت را باید در عوامل زیر جست:
۱- سیاست جهانی استعمار زمان، با فتوای میرزای شیرازی و تحریم تنباکو، در ایران مواجه با شکست شد. این ضربه، استعمار جهانی را متوجه نقطه مثبت منطقه کرد. این نقطه مثبت، نفوذ کلام بی رقیب روحانیت بود در توده مردم. آن چنان که حتی زنان حرم ناصرالدین شاه هم دیگر قلیان کشیدن و چاق کردن را ترک کردند. اگر طرف مذاکره سیاست استعماری دربار بود و اگر دربار، عامل زنده سیاست آن روز، حتی کلامش در اندرون و خانه خویش نفوذی نداشت، تنها چاره آن بود که روحانیت از این نفوذ کلام خلع شود.
۲- وقتی انقلاب مشروطه، به زعامت و رهبری انحصاری روحانیون، دربار را تا صحه و امضا گذاشتن به یک قانون، عقب نشاند، آن وقت این سئوال پیش آمد که آن قانون، چه قانونی باید باشد. آنچه بی تردید و یک قول، تمام روحانیون دوران می گفتند و در آن وحدت کلام داشتند، این بود که منصفانه و خداپسندانه نیست که تمایلات فردی یک تن به نام شاه، قانونیت داشته باشد. اما در این که چگونه تمایلاتی به جاست که قانونیت پیدا کند، بین روحانیت اختلاف سلیقه وجود داشت. و این اختلاف سلیقه در طی هشت ده ماه، تبدیل شد به اختلافات اصولی و اساسی. و روحانیت یکپارچه، منشعب شد به دو گروه:
الف: گروه طالب مشروطه مشروعه؛ کسانی بر این باور بودند که هیچ تمایلی جز تمایل پروردگار نمی تواند قانونیت داشته باشد. و تمایلات پروردگار در کتاب آسمانی قرآن مدون است. قانون گذار اصلی و به حق، خداست. مجاهد شهید، حضرت شیخ فضل الله نوری، جلوه شناخته شده این نوع باورمندی بود.
ب: گروه طالب مشروطه سلطنتی؛ کسانی که بعضاً، قرآن را قدر می گذاشتند. اما اداره جامعه را تنها با تکیه بر آن عملی نمی شناختند. شاید بین افراد این گروه آرا و افکار مونتسکیو و روسوی فرانسوی شیفتگانی یافته بود، افرادی که قانون را قراردادهای اجتماعی موضوعه می شناختند. قرادادهایی که باید بین افراد یک جامعه وضع و محترم و مجری شمرده شوند. تجلی این طرز تفکر، مجاهدان دوگانه، حضرات سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، شناخته شده اند که به زعم من زیر سلطه فرزندان از فرنگ برگشته خویش بودند.
بروز این اختلاف و شکاف، سیاست استعماری را که گوش خوابانده و مترصد بود، در کار آورد. و آنان به تشویق و تحریض روحانی زادگانی چون پسران طباطبایی و بهبهانی و روحانیون جوان و فرصت طلب آن زمان چون تقی زاده، سید ضیاء طباطبایی، شیخ علی دشتی، محمد تدین، یعقوب انوار و امثالهم پرداختند. وجه مشترک اینها، آن بود که شیفته تمدن مغرب بودند. و به نقاط ضعف روحانیت آشنا بودند، به پشتوانه پدران روحانی شان، بین مردم نفوذ کلام داشتند. با این ویژگی ها، دامن همت و خدمت به کمر زدند و آتش نفاق را بین مراجع روحانی سه گانه (که جرقه اش در اختلاف سلیقه اولی بین آنان راجع به تدوین و تنظیم قانون اساسی به وجود آمده بود) دامن زدند. و مآلا" شدند رجال زادگان به مشروطیت رسیده ای که وظیفه اساسی شان آن بود تا زهر یا تیزی قانون اساسی اولیه را بگیرند که تأکید داشت مصوبات مجلس باید مورد قبول پنج تن از نمایندگان مراجع تقلید باشد [که طرح مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، برای نظارت بر مصوبات مجلس بود]. انقلاب بهمن 1357 و حوادث پیروزمندانه سال اول انقلاب (تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی و تثبیت ولایت فقیه) نمی تواند دلیلی باشد بر حقانیت تلقی و برداشت آن گونه روحانیونی که در صدر مشروطیت قبول عام نیافتند؟ و این حوادث، ما را موظف نمی کند در قضاوت های قالبی مورخان مشروطه، که غالباً مقهور عواطف و احساسات و مجذوب ظواهر تمدن مغرب بوده اند، تجدیدنظری بکنیم؟
🔸برگرفته از: کتاب جلال، "از چشم برادر" تألیف، شمس آل احمد
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
📷 مرحوم شمس آل احمد، برادر جلال از نویسندگان متعهد و مردمی و از منصوبین امام راحل، در حال سخنرانی برای جمعی از طلاب حوزه علمیه قم، سال ۵۸
📷 شمس آل احمد در آیینه تصاویر
کاری از: شاهد توحیدی👇
http://www.iichs.ir/s/3507
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
🔳 به بهانه ایام ارتحال آیت الله سید محسن سلطان آبادی اراکی، معروف به آقا میرزا محسن عراقی، (اواخر جمادی الاول-اوایل جمادی الثانی در ۷۸ سالگی، به روایتی ۲۳ جمادی الاول)
از علمای متنفذ و خَیّر عصر قاجار، از دوستان، یاران و همفکران مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)
✍ آقامحسن سلطانآبادی عراقی (اراکی)، فقیه و مجتهد شیعه سده ۱۳ هجری قمری بود. او از بزرگترین واقفان شهر اراک و عراق عجم بهشمار میآمد. وی دایی حاج آقا ضیاء الدین عراقی(از مراجع نجف) و همچنین یکی از عوامل ماندگاری آقا شیخ عبدالکریم حائری یزدی(مؤسس حوزه قم، از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری و استاد امام خمینی) در اراک و رونق حوزه علمیه اراک بود. در اراک فوت نمود و در قبرستان قدیمی شهر، به خاک سپرده شد.
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
🔶🔸 خاطره خطیب شهیر، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی فلسفی(ره) از آقا محسن عراقی(ره)🔰
در اينجا بي مناسبت نمي بينم تا خاطره ای مربوط به شیخ را كه برخي موثقين برايم نقل كرده اند بيان كنم: شيخ فضل الله نوري به دليل طرفداري از مشروطه مشروعه در شرايطي قرار گرفت كه به ناچار تهران را ترك كرد و در حضرت عبدالعظيم تحصن نمود. در اين ايام در مضيقه مالي قرار گرفت[او و اصحابش را که شامل چندین مجتهد بودند، عوامل غربگرا، تحت محاصره و مضیقه مالی و...قرار دادند]، ولي آن بحران را به خوبي از سر گذرانيد. در آن زمان شايع شد كه از نقطه مجهولي براي ایشان کمک مالی فرستاده مي شود و هيچ كس هم نمي دانست كه آن پول چگونه و از كجا آمده است. پس از گذشت ساليان دراز از ماجراي مشروطه، مرحوم حسين خاكباز، آخرين فرزند بلاواسطه مرحوم آیت الله حاج آقا محسن اراكي، براي من نقل كرد كه آن پول را مرحوم پدرم كه در امر زراعت فعاليت مي كرد و املاك زراعی قابل ملاحظه اي داشت و قسمتي از آنها را نيز وقف نجف اشرف و تحصيل طلاب نموده بود، به طور محرمانه براي شيخ فضل الله[که با یکدیگر دوستی دیرینه ای داشتند] مي فرستاد، زيرا او نيز طرفدار مشروطه مشروعه بود و احساس مي کرد كه شيخ در معرض خطر كشته شدن قرار گرفته است، به همين دليل به همراه پول يك بيت شعر هم روي كاغذ كوچكي نوشت و توسط حامل پول برايش فرستاد، متن شعر اين بود:
من نمي گويم
سمندر باش يا پروانه باش
چون به فكر سوختن افتاده اي مردانه باش[۱]
[۱]خاطرات و مبارزات زبان گویای اسلام فلسفی، صص۳۶۴-۳۶۳، (گفتنی است، مخالفت مرحوم آقا محسن عراقی با مشروطه در اصل متوجه غربزدگی بود که در پوشش عنوان مشروطه و آزادی ترویج می شد. علی ابوالحسنی، ک، خانه بر دامنه آتشفشان، ص ۸۹)
✍ لازم به توضیح است که پیکر مطهر پدرِ امام راحل، شهید آیت الله حاج سید مصطفی موسوی رضوان الله تعالی علیه، مجتهد منطقه خمین، از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، که توسط خوانین ظالم به شهادت رسید به اراک انتقال داده شد و پس از تشییع باشکوه توسط مردم، در قبرستان اراک، محل فعلی سر قبر آقای معروف (#آقا_محسن_عراقی-اراکی) به عنوان امانت دفن می شود. مدتی بعد جنازه والد امام به نجف اشرف حمل و در وادی السلام دفن شد ولی متأسفانه نشانی دقیقی از مزار ایشان در دست نیست.
🔸منابع دیگر: پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران(مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی)/پایگاه اطلاع رسانی صدا و سیمای استان مرکزی/ كتاب، پنجاه و یك عریضه و حكم شرعی، امید رضایی/مشرق نیوز/سینما پرس/ تبیان، عطاالله باباپور/پرتال جامع امام خمینی/جماران نیوز...
✳️ @ShahidRabe
‼️برای نخستین بار!
‼️با #مسئول_دفتر مرجع شهید آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله الله نوری ، اعلی الله مقامه الشریف آشنا شوید🔰
✍ میرزا علی هستهای اصفهانی از عالمان بزرگ اصفهان از نزدیکان، شاگردان برجسته و امین مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و در نهضت مشروطه در معیت ایشان وفادارانه شرکت جست. میرزا علی با نظر شیخ، در بیت ایشان ساکن و امورات دفتر معظم له را عهده دار شد.
وی، فرزند محمد، فرزند علی، فرزند محمدرضا، فرزند شیخ زینالدین فرزند عین علی در اصل اهل خوانسار بود که در سال ۱۲۵۰ ش. در «هَسْتان»، حومه اصفهان، در خانوادهای ریشهدار و متدین دیده به جهان گشود.
جدش آقا محمدرضا از عالمان و فقیهان بزرگ اصفهان بود که در نهم ربیع الاول ۱۲۰۲ ق وفات یافت و در قبرستان تخت فولاد نزدیک بقعه آقا محمد بیدآبادی دفن شد. جد دیگرش، شیخ زینالدین، از عالمان بزرگ بود و مدتی امامت جمعه اصفهان را بر عهده داشت که در سال ۱۱۶۷ ق در قبرستان آب بخشان به خاک سپرده شد و بقعه کوچکی داشت. شیخ زین الدین، که اهل عرفان بود و در خوانسار زندگی میکرد، مورد طمع ورزی صوفیان قرار میگیرد و مقام «قطب» به او پیشنهاد میشود، ولی او نمیپذیرد. مراتب فضل و کمال شیخ زینالدین چنان بود که علامه مجلسی دامادش، میر محمدصالح خاتون آبادی را به خوانسار فرستاد تا او را به اصفهان دعوت کند که شیخ میپذیرد و علامه مجلسی سمت «شیخ الاسلامی» اصفهان را به وی واگذار مینماید.
🔰ادامه در بخش دوم🔰