eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
259 ویدیو
349 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
📄 ✍ ویژگی‌های نظام سیاسی مطلوب در آرای مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره) . 🖋📄 نویسنده: سید محمد جواد قربی عضو هیأت علمی گروه اندیشه سیاسی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ✍ [مرجع] شهید شیخ فضل‌الله نوری(ره) از علمای مطرح دوران مشروطه بود که دیدگاه‌های وی در امور سیاسی در آن برهه تاریخی در نوع خود بی‌نظیر بود. از منظر شیخ فضل‌الله، نظام سیاسی مطلوب یک نظام قانونی است. او همچنین بر اسلامی بودن مجلس تاکید دارد و معتقد به آزادی در چارچوب موازین اسلامی است. شیخ همچنین به نیابت فقها از جانب امام معصوم(ع) تصریح دارد و استقلال را از جمله ملزومات حکومت‌داری می‌داند. در این نوشتار کوتاه تلاش می‌شود ویژگی‌های نظام سیاسی مردم سالار از دیدگاه شهید شیخ فضل‌الله نوری مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. 🔹۱. التزام به قانون از دیدگاه شیخ فضل‌الله نوری، نظام سیاسی مطلوب یک نظام قانونی است و در جامعه اسلامی، حاکمیت قوانین اسلامی لازمه بقای جامعه است و به تعبیر او، حفظ نظام اسلامی در پیوند با قانون مداری قرار دارد. وی تاکید می‌ورزد: «حفظ نظام، محتاج به قانون است و هر ملتى که تحت قانون داخل شدند و بر طبق آن عمل نمودند، امور آنان به استعداد قانونشان منظم شد، ولى بهترین قوانین، قانون الهى است و این مطلب از براى مسلمانان، محتاج به دلیل نیست. این قانونى است که خداوند عالم بسوى خاتم الانبیاء(ص)، وحى فرموده: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى.»[1] 🔹۲. تاکید بر اسلامی بودن فعالیت‌های مجلس شيخ‌ فضل‌الله‌ هرگز با مشروطه‌ و مجلس‌ مخالف‌ نبود، هر چند مخالفينش‌ وي‌ را با اين‌ اتهام‌ منزوي‌ كردند. مخالفت‌ شيخ‌ با اساسنامه‌‌ غيرشرعي‌ و گفتار غربگرايان‌ و نوشته‌هاي‌ توهين‌آميز مطبوعات‌ نسبت به‌ اسلام‌ بود و شيخ‌ تصميم‌ داشت‌ اصولي‌ را به‌ قانون‌اساسي‌ اضافه‌ كند كه‌ حرمت‌ اسلام‌ حفظ‌ شود. شیخ فضل الله نوری معتقد به کنشگری مجلس در نظام سیاسی بود ولی برای فعالیت این نهاد قانونی نیز شرطی قائل بود و آن اینکه، روندهای قانونی مجلس نباید خارج از امور شرعی و قوانین اسلامی باشد. از این رو، اساس مجلس باید بر مدار اسلام و احکام مبتنی بر آن باشد. به اعتقاد او «کسي ضدّ مجلس نيست. علما هم اختلافي ندارند که مجلس بايد بر اساسه‌ اسلام باشد».[2] شیخ در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) همواره از دارالشورای کبرای اسلامی دم می‌زد و تأکید داشت که هیچ وقت منکر مجلس نبوده و فقط در پی تصحیح و تکمیل مجلس و حفظ اسلامیت آن است. وی در این تحصن از دو نوع مجلس شورای اسلامی و مجلس فرنگی‌مآب سخن گفت و از اولی دفاع نمود و با دومی مخالفت کرد. مخالفت شیخ فضل‌الله با مجلسی بود که پذیرای احکام و قوانین الهی نبود. شيخ‌ براي‌ جلوگيري‌ از وضع‌ قوانين‌ خلاف‌ شريعت‌ نظريه‌اي‌ جالب‌ ارائه‌ داد و براي‌ حل‌ مشكل‌، اصل‌ نظارت‌ هيئتي‌ از مجتهدين‌ منتخب‌ مراجع‌ تقليد را پيشنهاد كرد. 🔹۳. آزادی در چارچوب موازین اسلامی يكي‌ ديگر از اعتراض‌هاي‌ شيخ‌، نسبت‌ به‌ قانون‌ مطبوعات‌ بود كه‌ بر طبق‌ آن‌ عامه‌ ‌مطبوعات‌ غير از كتب‌ ضلال‌ و مواد مضره‌ به‌ دين‌ مبين‌ آزاد بود. شيخ‌ معتقد بود: «به‌موجب‌ اين‌ ماده،‌ بسياري‌ از محرمات‌ِ ضرورالحرمه‌، تحليل‌ شد؛ زيرا كه‌ مستثني‌ فقط‌ دو امر شد و حال‌ آنكه‌ يكي‌ از محرمات‌ ضروريه‌ افترا است‌ و يكي‌ از محرمات‌ مسلّمه‌ غيبت‌ از مسلم‌ است‌ و همچنين‌ قذف‌ مسلم‌، ايذاء و سب‌ّ و فحش‌ و توهين‌ و تخويف‌ و تهديد و نحو آن‌ من‌ الممنوعات‌ الشرعيه‌ و المحرمات‌ الالهيه‌. آزادي‌ اين‌ امور، آيا غير ازتحليل‌ ما حرّمه‌الله‌ است‌؟»[3] در خصوص افراط در «آزادي» که در صدر مشروطيت مطرح بود، مرحوم شيخ در يکي از لوايح خود چنين مي‌نويسد: «از جمله يک فصل از قانون‌هاي خارجه که ترجمه کرده‌اند، اين است که مطبوعات مطلقاً آزاد است (يعني هر چه را که هر کسي چاپ کرد، احدي را حق چون و چرا نيست) اين قانون با شريعت ما نمي‌سازد؛ لهذا علماي عظام تغيير دادند و تصحيح فرمودند، زيرا که نشر کتب ضلال و اشاعه‌ فحشا در دين اسلام ممنوع است و کسي که شرعاً نمي‌رسد که کتاب‌هاي گمراه کننده‌ حرام را منتشر کند و يا بدگويي و هرزگي را در حق مسلماني بنويسد و به مردم برساند».[4] 🔰ادامه در قسمت دوم🔰
✅ قسمت دوم/پایانی🔰 🔹۴. ولایت فقیه شیخ‌فضل‌الله نوری نیز همانند دیگر فقهای شیعه به نیابت فقها از جانب امام معصوم(ع) معتقد است. وی در یکی از لوایح تحصن حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تصریح ‌کرده که در منطق شیعه، دولت و سلطنتی که زمام آن به دست خدا، رسول، امام و نایبان امام، یعنی فقهای عادل نباشد،‌ اوامرش واجب‌الاطاعه نیست. شیخ نه تنها مشروعیت حکومت را به نصب امام و از جانب خدا و نیابت از امام معصوم(ع) می‌داند، بلکه نیابت فقیه جامع‌الشرایط را در امور اجتماعی و سیاسی انحصاری تلقی می‌کند و به مشروعیت نداشتن حکومت غیر فقیه تصریح می‌نماید و می‌گوید: «امور عامه یعنی اموری که مربوط به تمام افراد رعایای مملکت باشد و تکلّم در امور عامه و مصالح عمومی ناس، مخصوص است به امام(ع) یا نواب او و ربطی به دیگران ندارد.»[5] 🔹۵. حکومت مستقل و آزاد مرحوم شیخ فضل‌الله نوری در واقع از حکومت، به یک نوع امانت الهی تعبیر می‌کند و از همان ابتدا با دو شعار، گفتمان سیاسی خود را شکل می‌دهد و در واقع نگاه خویش را به سیاست بیان می‌کند؛ مقابله با استبداد و خودکامگی‌های رژیم استبدادی؛ و رهایی از سلطه استعمار بیگانه. تأکید شیخ بر شعار دوم، بسیار بیشتر از شعار اول بود؛ چون نفوذ روسیه و انگلستان را می‌دید و گرایش‌های برخی از غرب زدگان را به این دو کشور مشاهده می‌کرد؛ اما به طور کلی شیخ شهید در نوشته‌هایش به هر دو مطلب اشاره کرده است. در مورد استبداد داخلی هم به طور مکرر خصوصا هنگام تحصن به شاه فشار آورد تا نظامنامه‌ای تدوین شود و رفتار پادشاه و طبقاتی که همراه او بودند، تا حدودی محدود گردد. عدالتخانه را که شیخ مطرح کرد و بعضی نیز به آن اشاره نمودند، در واقع وسیله‌ای برای همین کار بود که در قالب یک روش اسلامی مطرح شد؛ چون بحث عدالت یک مفهوم دینی بود و مردم با این مفهوم آشنایی داشتند؛ از این رو، برای مهار خودکامگی‌های شاه، بحث عدالتخانه مطرح شد. 🔸پی‌نوشت‌ها: 1- سيّد ميرصالح حسينى جبلّى، «شيخ فضل الله نورى؛ هويت و نظريه»، ويژه‌نامه آموزه ، شماره پنجم، 1383، ص352. 2- هما رضواني، لوايح آقا شيخ فضل الله نوري، تهران، نشر تاريخ، 1362، ص53. 3- حجت‌الاسلام حسینیان، چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 409 4- موسی نجفی، « انديشه سياسي شيخ فضل الله نوري»، در انديشه سياسي متفکران مسلمان، به کوشش علي اکبر عليخاني، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگي و اجتماعي، 1390، جلد10. 5- حمید هوشنگی، «آرای محمد حسین نائینی و شیخ فضل الله نوری»، زمانه شماره 59، مرداد1386، ص14. ✳️ @ShahidRabe
🌸🍃 به مناسبت سالروز پُر برکتِ ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم ✍ «حضرت معصومه (س) روز يكشنبه ۲۳ ربيع الاول سال ۲۰۱ هجري قمري، شهر قم را با قدوم مباركش منور ساخت». خانه موسي بن خزرج كه محل فرود آمدن حضرت معصومه است در آن روز در منتهي اليه سمت جنوب غربي شهر قم بوده ... امروزه در محله «ميدان مير» محلي است به نام ستيه كه مسجد و مدرسه اي در اطراف آن بنا كرده اند و از قديم الايام سينه به سينه رسيده است كه اين مكان جاي فرود آمدن حضرت فاطمه معصومه است.یدالله حاجی زاده/پژوهشكده باقرالعلوم علیه السلام🔰 https://www.balagh.ir/content/5568?amp 🌸🍃برکات ورود حضرت معصومه علیها السلام به شهر قم+تاریخچه قم🔰 https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/4281/27798/ 🌸🍃«ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ 🌸🍃زندگی نامه و فضائل حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام | پرتال جامع آستان مقدس حضرت معصومه (س)🔰 https://amfm.ir/zendeginameh/ 🌸🍃زیارت‌نامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها |صوتی و متنی، پرتال جامع آستان مقدس حضرت معصومه (س) + نسخه PDF زیارتنامه🔰 https://amfm.ir/ziaratnameh/ 📸 موقعیت مکانی مزار مطهر مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، شهید رابع اعلی الله مقامه الشریف، در حرم مطهر حضرت معصومه، سلام الله علیها ✳️ @ShahidRabe
📑 از گروه راهبرد سدید ✍ در تاریخ معاصر شاید کمتر به این نکته اشاره شده باشد که رفتار مشروطه خواهان با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) چه در دوران تحصن و چه در دوران پس از تسلط بر محمد علی شاه و برگزاری دادگاه فرمایشی و محاکمه شیخ هرگز طبق اصول وعده داده شده مشروطه خواهان نبود. مناقشات دوران مشروطه در جامعه آن زمان و بین خواص و عوام به قدری تند و پرحاشیه بوده است که جناح‌های درگیر تقریباً فرصت شنیدن درست نظرات و مباحث یکدیگر را نداشته و عموماً با سبقه ذهنی و با پیش‌فرض‌های فکری خود نظرات را مورد بررسی قرار می‌داده‌اند. در این میان نزاع سیاسی– فکری شیخ فضل‌الله نوری با برخی مشروطه خواهان تا حدودی بیشتر از دیگر نزاع‌ها موردتوجه تاریخ‌نگاران قرارگرفته است. دلیل این توجه هم جایگاه شیخ فضل الله در آغاز حرکت مشروطه‌خواهی و تحصن اول بوده است و هم به شأنیت شیخ به عنوان مجتهد [مرجع تقلید] اول تهران بر می‌گردد البته سرنوشت شیخ نیر در این میان بی اثر نبوده است چرا که به قول فانون، انقلاب‌ها فرزندان خود را می‌بلعند و شیخ نیز از این قاعده مستثنا نبود. در این مجال قصد داریم با اشاره به یک معضل بزرگ که در ابتدا به آن اشاره شد بدون ورود به اصل مناقشات، فضای حاکم بر جامعه و نخبگان را ترسیم نماییم. در ایام تحصن شیخ در حرم عبدالعظیم حسنی که با حمایت مردمی و رجال دینی تهران همراه شد به گزارش مستوفی تفرشی شاهد عینی ماجرا، شیخ به منبر رفت و گفت: «همه می‌دانند چه مقدار ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد... و دست خط مشروطیت را گرفتیم، حال به تمام شما می‌گویم همه بدانید که مرا در موضوع مشروطیت و محدود بودن سلطنت ابداً حرفی نیست...» در این فراز شیخ به صراحت می‌گوید نه با مشروطه مخالف است و نه با محدود کردن سلطنت و اصلاح ساختارها، اما نقدش به نحوه قانون نویسی و عدم رعایت مواردی در این خصوص است در واقع ایراد شیخ به اصل مشروطه نیست، ولی نحوه اجرای آن را مغایر با آنچه باید باشد و لحاظ قانون شریعت می‌داند. در همین راستا در طرف دیگر ماجرا برخی از اهل مجلس نیز بدون توجه به اصل نظرات شیخ و با پیش داوری نسبت به نیات و اهداف وی به مقابله می‌پردازند. سید محمد طباطبایی می‌گوید: «خیال این‌ها جر فساد چیزی نیست آنچه لازم مساعدت بود با این فرد کردیم، ابداً متقاعد نشد و جز تخریب اساس مشروطیت هیچ غرضی ندارد» (مذاکرات مجلس دور اول، ص. ۲۰۱) حسام رشتی یکی دیگر از نمایندگان می‌گوید: «شیخ درد دین ندارد می‌خواهد ترتیبات روحانی مجلس به‌کلی به ایشان واگذار شود!» (همان، ص. ۲۰۲) و شهشهانی نماینده دیگر با صراحت گفت: «چون شیخ فتنه انداخته است آیه‌ای که در این خصوص واردشده باید خوانده شود و حکمش هم معلوم است» (همان، ص. ۲۰۲). این نمونه‌ای از دو سر ماجرای مناقشات مشروطه بود. البته دیگرانی نیز در این میان پادرمیانی می‌کردند و یا به دنبال جمع بین مطالب و اصلاح ذات البین بودند، اما از آنجا که گوش شنوایی وجود نداشت این تلاش‌ها به نتیجه نرسید و نزاع‌ها بالا گرفت و در این میان جریانات مرموز نیز دست‌به‌کار شده و اختلاف‌افکنی را به حد اعلا رساندند و شد آنچه شد. در تاریخ معاصر شاید کمتر به این نکته اشاره‌ شده باشد که رفتار مشروطه خواهان با شیخ چه در دوران تحصن که نمونه‌ای از آن بیان شد و چه در دوران پس از تسلط بر محمدعلی شاه و برگزاری دادگاه فرمایشی و محاکمه شیخ هرگز طبق اصول وعده داده‌شده مشروطه خواهان نبود. مشروطه خواهان شیخ را مخالف آزادی بیان و آزادی مطبوعات می‌دانستند، اما دقیقاً در محاکمه شیخ وی را به دلیل مخالفت با برخی اصول مشروطه خواهان و انتشار مواضعش در قالب روزنامه محکوم کردند. مشروطه‌ای که اساسش بر گفتگو و تبادل اندیشه می‌توانست مستحکم شود به جایی رسید که نماینده مجلسی خواستار جاری شدن حکم مفسد فی‌الارض برای یک معترض به نحوه قانون‌گذاری مجلس شد و علناً شیخ را محکوم‌ به اعدام نامید. گرچه تعدادی از مورخان به دلیل مخالفت با دیدگاه‌های شیخ نوری سعی کرده‌اند بیشتر مواضع و اقدامات ایشان را در مخالفت و معارضه با مشروطه تحلیل نمایند، اما نباید فراموش کرد رفتارها و برخوردهای طیف مقابل شیخ که داعیه آزادی‌خواهی و حق شهروندی و آزادی بیان و اندیشه و تجمع داشتند نیز کاملاً بر خلاف ادعاهایشان بود و با شیخ همانگونه برخورد کردند که قبل از ایشان شاهان قجری با مخالفین خود می‌کردند داغ و درفش و اعدام. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰 اواخر سده ۱۳(ه.ش) آبستن تحولات زیادی است که شیخ فضل الله را از مدافع سرسخت مشروطه به شیخ شهید مخالف مشروطه تبدیل می‌کند. نفوذ جریانات غرب گرا در صفوف این حرکت مردمی مظلومیت تفکر اسلام ناب را بیش از پیش و مجتهدین شیعه را در انزوایی چندین ساله فرو برد. این مطلب تلاشی برای کاستن از شدت مظلومیت شیخ شهید مشروطه است. انقلاب مشروطه یا به عبارت بهتر جنبش مشروطه که از آذر ۱۲۸۴ (ش) تا مرداد ۱۲۸۵ (ش) رخ داد از منظر تأثیر گذاری بر هندسه سیاسی ایران معاصر جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد، به عبارت بهتر مبدأ تاریخ معاصر ایران را شاید بتوان مشروطه گذاشت، در واقع تاریخ معاصر ایران امروز متشکل از کش و قوس‌هایی است که در میان جریان‌های فعال در مشروطه رخ داد، این أمر به میزانی جدی است که حتی برخی از اندیشمندان تاریخ معاصر، انقلاب اسلامی را خیزش دوباره جریانی در مشروطه می‌دانند که با اعدام شیخ فضل الله به ظاهر از بین رفت. در مشروطه چه گذشت؟ ابتدا و برای آنکه اطلاعات و تحلیل‌های ارائه شده در این بخش معنادار شوند لازم است نگاهی کوتاه به آنچه در مشروطه گذشت بیندازیم. با اوج گرفتن بی عدالتی‌ها در سطح جامعه، فلک کردن تعدادی از تجار توسط میرزا احمد خان علاء الدوله همانند کبریتی در انبار باروت عمل کرده و اعتراضات مردم به رهبری علما را شکل می‌دهد. این اعتراضات با شعار عدالتخانه نخست با تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم و سپس با مهاجرت کبری و تحصن در حرم حضرت معصومه (س) ادامه یافت. با غیبت روحانیون به واسطه تحصن در حرم حضرت معصومه (س) روشنفکری عنان جریان را در دست گرفته و تحصن‌ها به سفارت انگلیس انتقال یافت. در این اثنا شعار عدالتخانه جای خود را به مشروطه داد. سپس مجلس اول مشروطه شکل یافته و شیخ فضل الله نوری شعار مشروطه مشروعه را سر داد، سپس با به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه دوران استبداد صغیر شروع می‌شود. در مرحله بعد مشروطه خواهان توسط روسیه و انگلیس از شمال و جنوب مسلح شده و روانه تهران می‌شوند و پس از ساقط کردن محمد علی شاه مجلس مشروطه دوم شکل گرفته و شیخ فضل الله اعدام می‌گردد. بستر‌های اجتماعی وقوع مشروطه شاید این بخش از رساله مقیم و مسافر حاج آقا نورالله اصفهانی برای نمایاندن وضعیت آن روز‌ها کفایت کند: «یک موقع سفری به نزدیکی‌های مشهد داشتیم. در آنجا هنگام پخت غذا صاحب خانه التماس کرد که اگر چلو طبخ می‌کنید آبش را در نهایت به ما بدهید. پذیرفتم، ولی کنجکاو شدم که آن‌ها آب چلو را برای چه می‌خواهند. بعد که آب چلو را به آن‌ها دادیم آشپز را مأمور کردم که برود و ببیند آب چلو را برای چه می‌خواستند. سپس آشپز دید که در آن سبوس جو ریخته و با اشتها از دست هم می‌ربایند و می‌خورند. بعد که شدت فقر آن‌ها را دیدم به آشپز دستور دادم که یک بشقاب چلو به آن‌ها بدهد، اما به محض اینکار دیدم صدای شیون از خانه آن‌ها بلند شد. با همراهان به نزد آن‌ها رفتیم و علت شیون را پرسیدیم که گفتند سال گذشته محصول کمی به دست آمد که آنرا فروختیم و به عنوان مالیات به دولت دادیم؛ بعد فروعات حواله کردند که دو بره و گاو داشتیم فروخته و به آن‌ها دادیم. سپس رسوم پیشکاری حواله کردندکه دیگر چیزی نداشیم. مأموران چنان سختگیری می‌کردند که ناچار طفل خود را نزد ترکمن‌ها برده و به هفت تومان فروختیم. طفل وقتی ترکمن‌ها را دید لرزید و به ما پناه آورد. اورا آرام کرده و خواباندم و بعد به ترکمن‌ها گفتم تا من نرفتم اورا بیدار نکنید. اکنون از آن موقع ما هر وقت غذای خوشمزه می‌خوریم به یاد دختر خویش می‌افتیم.» گذشته از فقر گسترده و ظلم ساختاری موجود، قرارداد‌های ننگین استعماری همچون گلستان، ترکمچای، قرارداد‌های اقتصادی رویتر و تالبوف و افزایش نفوذ بیگانگان همگی زمینه را برای ایجاد اعتراضات مساعد می‌ساخت. صحنه گردانان مشروطه بازیگران انقلاب مشروطه را می‌توان به چهار قسم تقسیم نمود: نیرو‌های مذهبی: جریان‌های مذهبی فعال در مشروطه را می‌توان به مشروطه خواهان مقدس به رهبری آخوند خراسانی و [محمد حسین] نائینی [که مدافع و پشتیبان مشروطه چیان جریان غربگرا بودند] و مشروطه مشروعه به رهبری شیخ فضل الله نوری [که با سیطره غربگرایان مخالف بودند] تقسیم کرد. هسته مرکزی اندیشه مذهبی را باور به ربوبیت خداوند متعال تشکیل می‌داد؛ به عبارت دیگر حکومت تنها متعلق به خداوند و هر سیستمی که بتواند به این ایده نزدیک‌تر شود مطلوب این جریان بود. در خصوص اختلافات این دو دسته از جریان مشروطه خواه در ادامه مطالبی را مطرح خواهیم کرد. استبداد: به صورت کلی هر کس رأی خود را بدون توجه به هدایت الهی ملاک و میزان قرار دهد مستبد نام دارد. ریشه استبداد ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام در نظام ایلیاتی حاکم استوار شدن است. در این ساختار رئیس حتی اگر دینی عمل کند قدرت خود را از دین نگرفته و محبوبیت 🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰 او میان مردم پیوندی با شیوه عمل او ندارد. روشنفکری و استعمار: روشنفکری پدیده‌ای نوظهور در جوامع اسلامی است که ریشه در تعالیم غربی دارد، این طبقه نوظهور از میان شاهزادگان قاجار که سفر‌هایی به اروپا داشته اند شکل می‌گیرد. دو شاخصه اصلی این طبقه نخست نا آگاهی از تعالیم دینی و سپس ارتباط مستمر با غرب است که به دنبال آن نوعی احساس دلدادگی در میان افراد این طبقه نسبت به غرب شکل می‌گیرد. اشخاصی همچون ملکم خان و آخوند زاده که غرب را خیر مطلق می‌پنداشتند و تنها وظیفه ما را وابسته شدن به آن‌ها تصور می‌کردند از چهره‌های شاخص روشنفکری در این عصر هستند. یکی از مهره‌های اصلی روشنفکری در این برهه حسینقلی خان نواب است که در زمان تحریم تنباکو در استخدام کمپانی رژی به سر می‌برد. وی که همسری ایرلندی داشت، درس خوانده انگلیس و از فعالان ویژه مشروطه در این برهه بود. حسینقلی خان در نهایت کارمند سفارت انگلیس شده و در مجلس اول مشروطه نفوذ فراوانی داشت. وی نقشه ترور شیخ فضل الله در دوران استبداد صغیر را کشید و همچنین در روز به توپ بستن مجلس جان تقی زاده و دیگر روشن فکران را نجات داد. بنا بر سخن سفیر انگلیس، رهبری واقعی جریان با او بوده و در حزب دموکرات تقی زاده، نقش هادی و رهبر را ایفا می‌کرده؛ سپس وزیر خارجه کشور شده و در جریان شوستر به ایران و خلع سلاح ستارخان در پارک اتابک نقش موثری داشت. سر جرج بارکلی سفیر انگلیس پس از اعدام شیخ به انگلیس نامه می‌زند که کمیته ملیون اداره کشور را بر عهده گرفته و حسینقلی خان نواب آن را از نظر فکری اداره می‌کند. حضور چنین اشخاصی نشانه‌ای بزرگ بر تأثیر و نفوذ بریتانیا در جریان مشروطه است. شرح مبسوط اتفاقات مشروطه [۱] شیخ فضل الله در لوایح صادره در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم که تحت عنوان شرح مقاصد منتشر شده بود علل و عوامل شروع حرکت اولیه عدالتخانه را چنین تشریح می‌کند: «سال گذشته از سمت فرنگستان سخنی به مملکت ما سرایت کرد و آن سخن این بود که هر دولتی که پادشاه و وزراء و حکامش به دلخواه با رعیت رفتار می‌کنند آن دولت سرچشمه ظلم و تعدی و تطاول است و مملکتی که ابواب ظلم و تعدی و تطاول در آن مفتوح باشد آبادانی برنمی دارد و لایزال در پریشانی رعیت و بی سامانی اهالی می‌افزاید تا آنجا که بالمره آن مملکت از استقلال می‌افتد و در هاضمه جانور‌های جهانخوار به تحلیل می‌رود.» شیخ سپس در ادامه می‌گوید که علما باهم جلسه گرفته و در آنجا گفتند: «معالجه این مرض مهلک آن است که مردم جمع شوند و از پادشاه بخواهند که سلطنت دلخواهانه را تغییر دهد و در تکالیف دولتی و خدمات دیوانی؛ و وظایف درباری قراری بگذارند که من بعد رفتار و کردار پادشاه و طبقات خدم و حشم او هیچ وقت از آن قرار تخطی نکند و این قرارداد هم مردمان عاقل و امین و صحیح از خود رعایا به تصویب یک دیگر بنویسند به صحه پادشاه رسانده و در مملکت منتشر نمایند. سلسله علمای عظام و حجج اسلام، چون از این تقریر و از این ترتیب استحضار تام به هم رسانیدند؛ مکرر با یکدیگر ملاقات نمودند و مقالات سرودند و همه تصدیق فرمودند که این خرابی در مملکت ایران از بی قانونی و ناحسابی دولت است و باید ازدولت تحصیل مجلس شورای ملی کرد که تکلیف دوایر دولتی را معین و تکالیفشان را محدود نماید.» همانطور که ملاحظه می‌کنید در این لوایح دو عنصر غرب و استبداد داخلی در رساندن مردم و روحانیت به اندیشه عدالت خانه و مجلس تأثیر گذار بوده است. در واقع در توضیح عامل غرب باید گفت که سیلی از طرف مغرب زمین آمده؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم تجدد با ساختار‌های غربی اش به سمت ما هجوم آورده از همین رو روحانیت با درک درست این مطلب سعی در برخوردی گزینشی با غرب مبتنی بر دین کردند که حاصل آن عدالتخانه بود. ابتدا نهضتی با گرایش اصیل اسلامی به رهبری علما با عنوان جنبش عدالتخانه شکل گرفت. مهاجرت به قم و بسط نشینی در حرمین مطهر حضرت عبدالعظیم و حضرت معصومه متعلق به همین جریان است و دست خط مظفرالدین شاه برای تأسیس مجلس مشروطه هم پاسخی به همین حرکت بود. شهید شیخ فضل الله نوری، نماینده میرزای شیرازی در تهران، مجتهدی چیره دست و آشنا به مکاتب غربی بود از همین رو در تهران نقشی کلیدی را ایفا می‌کرد؛ روحانیت نجف یعنی آخود خراسانی علی رغم دریافت ده هزار نامه از تهران برای ورود به بحث مشروطه هرگز ورودی به موضوع نداشتند مگر بعد از دریافت نامه شیخ که حرکت عدالت خواهی مردم را تأیید کرده بود. شیخ فضل الله در این باره می‌گوید: «علمای بزرگ که در مجاورت عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ یک همراه نبودند همه آن‌ها را با اقامه دلایل و براهین؛ من همراه کردم.» از حرم تا سفارت انگلیس مرحله بعد انقلاب از سفر علما به قم شروع می‌شود که سفارت انگلیس به همراهی روشنفکران داخلی شعار‌ها را از عدالتخانه تغییر داده و جریان 🔰ادامه در بخش چهارم🔰
🔰بخش چهارم🔰 را به سفارت انگلیس می‌کشانند. اولین بار به دنبال تحصن ۱۵ هزار نفره مردم در سفارت انگلیس به مردم گفته شد که مشروطه بخواهید که دوای شما در مشروطه است. بعد از آن با دسیسه دست خط شاه محتضر را تغییر داده و واژه اسلامی را حذف کرده و واژه ملی را به جای آن نشاندند. مشروطه برخلاف تصور رایج که گمان می‌شود از زبان عربی گرفته شده از لاشارت فرانسوی؛ شارت بلژیکی و چارک انگلیسی گرفته شده که مقصود همان قانون اساسی بلژیک و فرانسه است. مشروطه به دست آمده تقریبا بر همان مفهوم فراماسونری آزادی؛ برابری و برادری استوار بود. جریان روشنفکری با زیرکی تمام مشروطه را با واژگان اسلامی معرفی می‌کرد. کسروی در این باره می‌گوید: «تا دیری سخن از شریعت و رواج آن می‌رفت و بسیاری از مردم می‌پنداشتند آنچه خواسته می‌شود همین است. اما پس از این فریب؛ میتینگ‌های ضد اسلامی و شب نامه‌های وهن آمیز علیه اسلام پخش شد و بابی‌ها و فراماسون‌ها سلسله جنبان مجلس مشروطه شدند.» در مقابل همین جریان بود که شیخ شهید مشروطه مشروعه را مطرح ساخت. هنوز یک ماه و نیم از تشکیل مجلس اول مشروطه نگذشته بود که طرح استقراض از انگلیس مطرح شد. یکی از کسانی که در مقابل این طرح به شدت مخالفت کرد و از طرح راه اندازی بانک ملی دفاع کرد شیخ فضل الله بود به گونه‌ای که کسروی می‌نویسد: «ملایان که به چنین کار‌ها کمتر ورود می‌کردند هم همراهی نمودند، از جمله حاجی شیخ فضل الله که ۲۰۰ تومان گردن گرفت». مجلسی که مظفرالدین شاه حکم تأسیس آن را داد وبر اساس آن انتخابات مجلس صدر مشروطه رخ داد، متناسب با تز عدالتخانه و متشکل از اصناف مختلف مردم بود. در واقع عدالت خانه عنصر نظارتی و محدود کنند دولت و مشروطه عنصر جانشین برای شریعت اسلامی است که یکی از کار‌های آن قانون گذاری برای محدود کردن حکومت بود از همین رو مشروطه مفهوم وسیع تری را به نسبت عدالتخانه در بر می‌گیرد. مجلس اول برای عدالت خانه تشکیل شد به همین دلیل اگر به اسم افراد آن نگاه کنید می‌بینید متشکل شده است از اسامی مانند میرزا باقر بقال و رزار و ... که سوادی برای تدوین قانون اساسی نداشتند از همین رو اقلیت روشنفکر مجلس که با قانون اساسی انگلیس و فرانسه آشنا بودند به مجلس خط دهی کرده و قوانین غربی را حتی بر شریعت اسلام هم برتری دادند. طرح شیخ فضل الله در این برهه آن بود که اگر می‌خواهید برای همه چیز قانون بنویسید پس باید بر اساس شریعت اسلام این قوانین تدوین شود، از آنجا که اینکار جز از فقهای اسلام بر نمی‌آید پس باید شورایی از فقها بر مجلس نظارت کنند. جنجال در مشروطه اول بر سر چه بود؟ در جریان نهضت مشروطه یک قانون اساسی وجود دارد که عمدتا در رابطه با نحوه انتخابات مجلس شورا است و یک متمم قانون اساسی که در رابطه با قوانین قضا، دولت، حد و مرز ملت و حکومت است که پس از تصویب به امضاء محمد علی شاه رسیده و جنجالی که در مشروطه اول رخ داد و منجر به بست نشینی شیخ فضل الله و مجتهدین دیگر در حرم حضرت عبدالعظیم شد بر سر همین متمم است. طبعا اشخاصی، چون شیخ فضل الله نمی‌توانستند در مقابل تلاش لژ‌های فراماسونری در تصویب این قانون سکوت کنند. این مطلب تصور اشتباهی است که جناح روشنفکر تنها خودکار در دست دارد بلکه این جریان بمب و شش لول خود را در مقابل علما نشان دادند. در رأس این گروه ها، گروه ترور حیدر عمو اغلی قرار دارد که هر مخالف سرسختی را ترور می‌کند. در چنین فضایی شیخ بر سر هدایت مشروطه، به صورت علنی با سفارت روس و انگلیس درافتاده و شاه را مجبور به نوشتن اعلامیه علیه بیگانگان کرد. در رابطه با شدت نفوذ انگلیس توجه به این دو نکته ضروری است که چرچیل مدیر اداره شرقی سفارت انگلیس تحت نام آخوند طالقانی به همراه آزادی خواهان برای هدایت افراد نفوذی به قم رفته و از همه مشکل ساز‌تر اداره پست و تلگراف در قبضه انگلیس قرار داشت، در نتیجه بر همه اخبار و حوادث کشور اگاهی و نظارت فائقه داشته که گاهی منجر به تحریف تلگراف‌ها هم می‌شد. [۲]در نهایت جریان روشنفکری وابسته به سفارت انگلیس با مأمور کردن شخصی به نام عبدالکریم دوات‌گر از اوباش تهران تصمیم به ترور شیخ فضل الله گرفت. وی در مقابل خانه با زدن تیری به سمت شیخ اقدام به این کار کرد، البته اطرافیان شیخ فضل الله، دوات‌گر را گرفته و ترور نافرجام می‌ماند.[شیخ به سختی مجروح می شود] در این برهه جریان وارد دوره‌ای جدید می‌شود؛ مجلس توسط محمد علی شاه به توپ بسته شده و دوران استبداد صغیر شروع می‌شود. برچشیدن مجلس فرنگی مآب چنان موج شادی آفرید که بنابر قول[بابی ازلی] ناظم الاسلام[کرمانی] همه مردم مگر تعداد محدودی از شاه تعریف می‌کردند. به توپ بستن مجلس دستمایه‌ای برای استعمار فراهم کرده تا فشار را بر حکومت بیشتر کند. 🔰ادامه در بخش پنجم/پایانی🔰
🔰بخش پنجم/پایانی🔰 از طرفی انگلیس، اسعد بختیاری نگهبان لوله های نفت دارسی و مدافع بریتیش پترولیوم را تحت عنوان مشروطه خواه مسلح و از جنوب راهی تهران نمود و از طرف دیگر روسیه، سپهدار تنکابنی مدافع منافع خویش را مسلح و به عنوان مشروطه خواه از گیلان راهی تهران کرد. اتحاد این دو شخصیت با شخصیت یپرم ارمنی؛ مجموعه مخوفی را تشکیل می‌داد که تحقق آن نه به سود کشور بود و نه به سود دین. در چنین وضعیتی شیخ فضل الله با مشروطه مخالفت کرد، اما در مقابل جناح مشروطه خواه مقدس نجف بر احیای این مشروطه تأکید داشت. شیخ فضل الله می‌دید اسعد بختیاری؛ سپهسالار تنکابنی و یپرم ارمنی هنگامی که پابه تهران بگذارند ریشه دین و دیانت باقی نمی‌گذارند. شیخ می‌دانست که حضور دولتی متشکل از چنین اشخاصی به منزله تشکیل شرکت سهامی استعمار و مقدمه اجرای قرارداد ۱۹۰۷ است که دو مانع مهم دولت قاجار و روحانیت بر سر راه آن قرار داشت. در نتیجه شیخ فضل الله [بر اساس دفع افسد به فاسد] از محمد علی شاه و مجلس شورای مملکتی که وی تأسیس کرده بود موافقت مشروط کرد. اما در رابطه با حمایت نجف از این نوع از مشروطه باید گفت: که: آزادی در اندیشه نجف به معنای آزادی در برابر استبداد و برابری به معنای برابری در مقابل شریعت اسلام بود. نائینی در کتاب تنبیه الامه خود می‌گوید مگر در خواب ببینیم که کسی آزادی را به معنای آزادی از مذهب بداند. نجف تصور دیگری نداشت که اکنون شعار‌ها معنای دیگری پیداکرده اند. آیت الله طالقانی در ذیل این جمله می‌گوید: با چشم باز پس از پنجاه سال در بیداری می‌بینیم؛ باید به این حقیقت تلخ و ناگوار اعتراف نمود که آزادی از عبودیت استبداد آزادی از قیود دین را به همراه داشت. شیخ فضل الله می‌دید که شعار آزادی در زبان مشروطه خواهان امروزه یعنی آزادی از دین و برابری به معنای نبود تفاوت میان مسلمان و غیر مسلمان است از همین رو به مخالفت می‌پرداخت. [۳]پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان چندین بار شایعه پناهندگی شیخ فضل الله نوری به سفارت‌های بیگانه منتشر شده تا جایی که شیخ در نامه خود به عضد الملک اینچنین می‌گوید که: «آن روز که وقت نزول بلیات بود و هر کسی به خیال خود پناهی می‌یافت، غیرت اسلامی مرا مانع شد که به احدی غیر از خداوند پناهنده شوم، در آغاز نهضت چهار هزار تومان از مال خود را خرج کردم و بعد از انعقاد مجلس چه همراهی‌ها کردم، تمام حرفم این بود که مجلس باید تهذیب شود. پس پناهندگی برای چه؟» [۴]در رابطه با سرنوشت مشروطه مشروعه پس از فتح پایتخت باید گفت: که: شیخ فضل الله نوری رهبر این جریان اعدام شد، اما این اعدام موجی از تنفر میان مردم ساخت که در نتیجه آن اعدام آشکارا جای خود را به مسموم کردن و ترور و تبعید کردن داد. ملا قربانعلی [زنجانی مشهور به حجت الاسلام] مجتهد برجسته زنجان توسط یپرم خان با [نظر آخوند خراسانی] به [کاظمین] سامرا تبعید شد. حاج میرزا حبیب خراسانی مجتهد بزرگ مشهد مسموم و آیت الله خمامی در رشت هم ترور و به شهادت رسید. در نتیجه [تعداد زیادی] از همفکران شیخ ترور و یا تبعید شدند. جناح مشروطه خواه مقدس نجف پس از اعدام شیخ فضل الله و رو شدن نیات ضد اسلامی مشروطه خواهان، به رهبری آخوند خراسانی؛ نائینی؛ سید بهبهانی و سید طباطبایی با جناح فاتح اختلاف کردند. سرانجام پس از تشکیل کمیته ترور حزب دموکرات تقی زاده؛ طباطبایی خانه نشین؛ بهبهانی ترور شد و آخوند خراسانی هم [که مردم و خواص، او را از مقصرین بردار شدن شیخ می دانستند و نتوانست جایگاه مرجعیت تام عراق را به دست آورد، با عذاب وجدان] درگذشت. نائینی هم بعد از این جریان کتاب تنبیه الامه خود را جمع و همه را به فرات ریخت و تا آخر عمر دیگر وارد سیاست نشد. لازم به ذکر است که فاتحان تهران همگی ضد مذهب نبوده بلکه اشخاصی، چون ستارخان هم در این میان نقش ایفا می‌کردند. ستارخان در این ماجرا در واقع لوتی با مرامی است که طبق فتوای آخوند خراسانی و برای دفاع از دین به نفع مشروطه قیام کرده، اما وقتی می‌بیند که در تهران یپرم و ضد دین‌ها حاکم شده و مجتهدین مشروطه خواه را به جرم اسلام خواهی اعدام و ترور می‌کنند؛ تیم ترور تشکیل داده و عناصر روشنفکر ضد دین را از میان بر می‌دارد، اما جریان روشنفکری در پارک اتابک، ستارخان را به توپ و گلوله می‌بندد. وی زخمی شده و یاران خود را از دست می‌دهد و بعد از آن منزوی شده و دیگر در مسائل دخالت نمی‌کند. در نتیجه مشروطه خواهان غرب گرا فاتح کل شده و در مرحله بعد از دل این مشروطه خواهان دولت مستبد پهلوی ظاهر می‌شود. [۱]زمانه: مرداد ۱۳۸۲-شماره ۱۱؛ گفتگو با علی ابوالحسنی، از صفحه ۳ تا ۲۲ [۲]آموزه: تابستان ۱۳۸۳-شماره ۴؛ بررسی پنج اثر از علی ابوالحسنی صفحه ۴۶۰ [۳]ﭘﺎﺭﺳﺎﻧﯿﺎ، ﺣﻤﯿﺪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻭ ﮐﻼﻡ:: ﻗﺒﺴﺎﺕ:: ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ۰۸۳۱ - ﺷﻤﺎﺭﻩ ۲۲ [۴]ر.ک: رهدار، احمد. غرب شناسی علمای شیعه در تجربه ایران معاصر ✳️ @ShahidRabe