📚 معرفی کتاب
1⃣ «در کشاکش مشروطه و استبداد»
🖋اثر: دکتر علی احمدی خواه کوه نانی
⁉️ مشهورات جعلی مشروطهخواهان
✍ کتاب «در کشاکش مشروطه و استبداد» (بررسی عملکرد محمدعلیشاه قاجار در مشروطه) به همت پژوهشکده تاریخ معاصر و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر شده است.
✍ ...سیاهنماییها، بزرگنماییها، کوچکنماییها و... در لابهلای منابع #مشروطه بهآسانی قابل شناساییاند. در این کتاب از مطالب افرادی مانند مخبرالسلطنه هدایت، بابی ازلی ماسون ناظمالاسلام کرمانی، عینالسلطنه سالور، مامونتف، ماسون کسروی و ماسون ملکزاده و مقاله «روحیات، ویژگیها و پایان کار محمدعلیشاه» و کتاب «محمدعلیشاه و مشروطه» نجمی استفاده شده است. هرچند نویسنده معتقد است این دو اثر نیز نتوانستهاند از قید مشهورات تاریخی خارج شوند. نویسنده در این کتاب معتقد است این اثر میکوشد بدون پیشداوری و فارغ از مشهورات مکرر، منصفانه و بیتعصب کارنامه و عملکرد محمد علی شاه را ارزیابی کند.
اطلاعات بیشتر دربار ه کتاب 👇
http://www.iichs.ir/s/19936
💠 احمدی خواه کوه نانی:
حضور [#مرجع_شهید_علامه] شیخ[فضل الله نوری، اعلی الله مقامه] در نهضت عدالتخانه در قد و قامت رهبریِ نهضت، نافی این تهمت است که شیخ، شاه را ظلالله میدانست و معتقد بود فقهاء به جز قضاوت نباید در سیاست دخالت کنند!
روشنترین دلیل بر عدم اعتقاد شیخ به سلطانیزم، عملکرد اول و آخر ایشان؛ یعنی رهبری جنبش عدالتخانه بر ضد حاکمیت سلطنتی موجود و در آخر، خشم و نارضایتی از شاه و تشر به او و تحریک علما بر ضد او که حکایت از واقعیت جدایی مسیر او از شاه دارد، که سرانجام محمد علی شاه به سفارت پناه برد و ایشان جان خویش را در راه تحقق مشروطه مشروعه فدا کرد... طبق اسناد، سخنان، لوایح و عملکرد مجتهد نوری(ره)، او درست، مثل امام خمینی(ره) به ولایت فقیهان، معتقد بوده و تمام حاکمان را مجری و مأمور فرمان فقیه میدانسته...این سخن صریح شیخ که گفت: «حکومت در زمان غیبت امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، از آن فقهای مبسوطالید است، نه فلان بقال و بزاز و…» این اتهام را رد میکند که «شیخ در هیچ یک از آثارش سخنی از ولایت فقیه نگفته و دیانت را از سیاست جدا میدانسته»...مجتهد نوری، اتهامات سهگانه (ظلالله دانستن سلطان، جدایی دین از سیاست، عدم اعتقاد به ولایت فقیه) را قبول ندارد. عملکرد اوّل و آخر، اسناد و سخنان و لوایح او نشان از اعتقاد نظری و عملی به ولایت مطلقه فقیه دارد./ برگرفته از #مقاله آقای احمدی خواه، تحت عنوان «ولایت فقیهان از دیدگاه علامه شیخ فضل الله نوری(ره)»
2⃣ «مشروطه از قم تا قلهک»
ناشر: دانشگاه باقرالعلوم (ع)
✍ این کتاب رساله سطح چهار (دکتری) آقای علی احمدی خواه کوه نانی است، که به بررسی مبانی فکری جریان های مشروطه پرداخته. عنوان پایان نامه، بررسی مبانی نظری مشروطه خواهان و مشروطه طلبان بوده.
در این کتاب بسیاری از شبهات راجع به مشروطه و اختلاف ظاهری علما و مواضع مجتهد نوری و آخوند خراسانی و نظر ایشان راجع به ولایت فقیه و پاسخ مستشکلان راجع به علما، از منظر آقای کوه نانی مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ داده شده است.
✳️ @ShahidRabe
📙📙عنوان: مجموعه دو جلدی «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران»
اثر: دکتر شهریار زرشناس
ناشر: كتاب صبح
موضوع كتاب: سیاست
موضوع كتاب: علوم انسانی
موضوع كتاب: تاریخ
نوبت چاپ: سوم
تاریخ چاپ: بهار ۱۳۸۷
🔸 جلد اول کتاب به پیدایش اندیشه و دوران روشنگری در غرب و ظهور نسل اول روشنفکری در ایران عصر #مشروطه میپردازد و در جلد دوم نسل دوم روشنفکران در ادامه دوره مشروطه و دورانu پهلوی بررسی می شود.
🔸 به نظر دکتر زرشناس استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است.
🔸 نویسنده در بخشی از کتاب می نویسد:
آنچه در مشروطه رخ داد پيروزي توأم با استبداد روشنفکران وابسته به لژ (ماسونی) بيداري پس از استبداد صغير و محاکمه و اعدام شهید آیت الله شيخ فضل الله نوری و در پيش گرفتن خشونت تروريستي ... و سکولاريزه کردن فضاي فرهنگي و سياسي کشور که نهايتاً به ظهور استبداد متجدّدانه و سکولاريستي رضاخان انجاميد،
به راستي يک تراژدي تلخ بود
که توسط منورالکفران ايراني و در مسير اغراض دولت انگليس اجرا گردید
✳️ @ShahidRabe
mash1-5.pdf
910K
#PDF
📙 پی دی اف👆 فهرست و مقدمه کتاب مشروطه از آغاز تا سرانجام (۲۰ صفحه)
⬅️ به همراه 📞 تلفن تماس نمایندگی های پخش در شهرستانها
📚 مشخصات و توضیح کتاب🔰
◽️تألیف، تحقیق، تدوین، نشر: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
◽️تعداد صفحه: ۱۰۷۵
◽️۱۸ فصل + پیوست ها
✍ تاريخ، معلم انسانهاست. قرآن كريم و آموزههاي اسلام بر مساله تاريخ و درس و عبرت گرفتن از آن تائيد بسيار دارد.يكي از مقاطع مهم تاريخ ايران اسلامي، كه چندان از آن فاصله هم نگرفته ايم، مشروطه است. مطالعه مقطع مشروطه به جهت وجود پديده ها و حركات و عوامل مشابه انقلاب اسلامي با نهضت مشروطه مانند: حضور مردم و روحانيت و علما، اسلامخواهي و عدالت طلبي، حضور دشمنان سرسخت و تلاشهاي آنان براي انحراف در مسير خواستهاي مردم، همواره مورد تاكيد حضرت امام و مقام معظم رهبري براي آگاهي از آن و درس و عبرت گرفتن بوده است. در اين كتاب بطور مشروح رويدادها و وقايع مشروطه که منجر به شهادت مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)زعیم نهضت مشروعه خواهی توسط عوامل فراماسون انگلیس شد و سرانجام آن و همچنین نقش تخریبی بابی ازلی ماسون هایی همچون، ناظم الاسلام کرمانی، یحیی دولت آبادی، ملکزاده، ملک المتکلمین، جمال واعظ، احمد کسروی، حسن تقیزاده، فریدون ادمیت، محمد علی تهرانی(کاتوزیان) و...در انحراف مشروطه و تحریف تاریخ آن، به طور مستند و مصور بررسی شده است. #انقلاب_اسلامی و پیروزی آن مرهون خون مرجع شهید علامه نوری و بیداری حاصل از آن در میان علما و حوزه های علمیه است.
◽️توزیع: تهران، خ پاستور، خ ۱۲ فروردین جنوبی، کوچه خاقانی، پ، ۸/تلفن، ۶۶۴۶۹۹۵۸-۶۶۴۱۱۱۵۱
✳️ @ShahidRabe
تاریخ مصور رساله عملیه مجتهدین.pdf
11.79M
📚 نسخه #PDF
📗 «تاریخ مصور رساله عملیه مجتهدین شیعه»
📑 تعداد صفحه: ۹۵
📷 ضمیمه: تصاویر بیش از ۶۰ مجتهد بزرگ شیعه (مرجع تقلید)
✍ عناوین:🔰
1⃣ آشنایی با القاب حوزوی
2⃣ سیر تحول در رساله نویسی از ابتدا تاکنون(تحلیل و بررسی)
3⃣ معرفی رساله مجتهدین بزرگ شیعه
4⃣ سرگذشت مکتومِ برخی از رساله های عملیه (رساله های عملیه و فقهی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه الشریف)
5⃣ نمونه دستخط و امضاء ۲۵ مرجع بزرگ شیعه در یک قاب ماندگار
6⃣ ابهام زدایی و رفع شبهه از اسامی مراجع شهید اربعة (اول، ثانی، ثالث و رابع)
7⃣ نمودار مسیر مرجعیتی که خداوند متعال برای تحقق و تداوم حکومت اسلامی در سلسله استاد و شاگردی مُقدر فرمود
✍ با بهره گیری از آثار جمعی از پژوهشگران🔰
◽️فریده سعیدی
◽️علی ابوالحسنی (منذر)
◽️مهدی انصاری قمی
◽️عبدالحسین امینی
◽️جعفر سبحانی
◽️محمد ترکمان
◽️جواد بهمنی
◽️آقا بزرگ تهرانی (منزوی)
◽️محمد ابراهیم جناتی
◽️علی دوانی...
❇️ به همراه منابع و مستندات
✳️ @ShahidRabe
تنهای شکیبا.pdf
1.67M
📚 #معرفی_کتاب
◽️پی دی اف، شامل: فهرست مندرجات کتاب/مقدمه مرجع عالیقدر آیت الله جعفر سبحانی(دامت برکاته)/مقدمه مؤسسه کتابشناسی شیعه
◽️عنوان کتاب: تنهای شکیبا (احوال، افکار و آثار شیخ فضل الله نوری ره)
◽️مؤلف: علی ابوالحسنی (منذر)
◽️ناشر: مؤسسه کتاب شناسی شیعه
◽️سال نشر: 1394
◽️تعداد صفحات: 920
✍ یکی از طرحهای گسترده مؤسسه کتابشناسی شیعه طرح «بزرگان شیعه» به فارسی و «أعلام الشیعة» به عربی است.
این کتاب هشتاد و ششمین عنوان از سلسلۀ «بزرگان شیعه» است و در آن شرح حال، آراء و اندیشهها، آثار علمی، مجاهدات، خدمات و فعالیتهای اجتماعی زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه)، مرجع شهید حضرت آیت اللـه العظمی علامه شیخ فضلاللـه نوری شهید رابع (ره) از مراجع و شخصیتهای تأثیرگذار و ماندگار عصر مشروطه، بررسی و تحلیل شده است.
معرفی برخی از آثار، سالشمار زندگی و سفرها، مأخذشناسی تفصیلی، نظریات علمی و سیاسی ایشان در مورد نهضت مشروطه و نیز انظار بزرگان دربارۀ ایشان را میتوان در این کتاب یافت. قابل توضیح است که بخش مربوط به آثار مرجع شهید توسط افرادی به غیر از استاد منذر تهیه و به کتاب افزوده شده! که خالی از ایراد و اشکال و خطا، نیست. متأسفانه در چاپ اول این اثر به علت بی دقتی و سهل انگاری ناشر، شاهد اشتباهات فاحش چاپی در برخی واژه ها و تصاویر نیز هستیم! که بازنگری آنرا لازم می نماید.
◀️ تهیه : مؤسسه کتابشناسی شیعه به آدرس : قم خیابان صفائیه (شهداء) کوچه ممتاز ، فرعی ۸ شماره ۸ - تلفن:۰۲۵۳۷۷۴۲۸۵۰ و کتابفروشی کلبه شروق : قم ابتدای خیابان شهداء (صفائیه) تلفن : ۰۲۵۳۷۸۳۸۱۴۴
✳️ @ShahidRabe
💠 رهبر معظم انقلاب:
‼️در قضیهی مشروطیت، قضایای تبریز شگفتآور است. در مورد نقش آذربایجان در مشروطیت و جهتگیری مردم آذربایجان خیلی کتاب نوشتهاند؛ اما به نظر من هنوز هم حرفهای نگفتهای وجود دارد که میشود نوشت و باید نوشت. پدرم در قضایای مشروطهی تبریز جوانی بوده است در این شهر. ایشان از نزدیک مسائل را دیده بود و نقل میکرد. میدانیم که جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، درست نقطهی مقابل جهتگیری کسانی بود که مشروطیت انگلیسی و مشروطیتِ زیر پرچم بیگانه را میخواستند. ستارخان در سخنرانی و اعلامیهاش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حرکت کنم». بودند کسانی که میخواستند نهضت را بکشانند به سمت حرکت انگلیسی، اما ستارخان ایستادگی کرد. بعد هم همانها بودند که ستارخان و باقرخان را [فریب دادند] کشاندند تهران در باغ اتابک... ۸۵/۱۱/۲۸
‼️ يپرم خبیث ارمنی رئیس جنایتکار نظمیه حکومت مشروطه و مجری اعدام علامه شیخ فضل الله نوری(ره) كه خود را مجاهد می نامید! پارک اتابک را محاصره کرد و به مجاهدين آذربايجان به سرپرستی ستارخان و باقرخان درحالي كه آنها بيرق سفيد صلحطلبي خود را نشان ميدادند، حمله کرد و به خاک و خون کشید. ستارخان و باقر خان خود را همواره مرید و وابسته نظامی و تابع فرامین آخوند خراسانی میدانستند! ولی در کمال تعجب مشاهده کردند که آخوند خراسانی در جنایت پارک اتابک، سکوت اختیار کرد! و حتی یپرم ظالم، مورد حمایت آخوند بود و گزارش به صورت تلگراف برای آخوند خراسانی به نجف ارسال مینمود! شاید بتوان گفت که ستار و باقر، چوب ساده لوحی خود را خوردند. آنها نتوانستند جبهه حق را از باطل، تمیز دهند. درست در بیخ گوش آنها و جلوی چشمانشان، آیت الحق، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) توسط جریان غربگرای مشروطه و شخص یپرم، مظلومانه بردار شد و آنها اقدامی برای جلوگیری از این جنایت انجام ندادند! زیرا آخوند خراسانی و دوستانش را بر حق می دانستند!
✍ درباره عوامل اصلی حذف ستارخان و باقرخان و ماجرای پارک اتابک، بیشتر بدانیم👇
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم🔰
‼️اسعد بختیاری
🖋📄 نسیم آنلاین:
علیقلیخان بختیاری (زاده ۱۲۳۶ ه. خ - مرگ ۱-۲ آبان ۱۲۹۶) معروف به سردار اسعد بختیاری، از رؤسای ایل بختیاری و از سیاستمداران دوره قاجاربود، که حیات سیاسی وی مقارن با به قدرت رسیدن چهار پادشاه در ایران بود.
اسعد از جمله کسانی بود که بخش مهمی از زندگی او با مشروطیت پیوند خورد و نقشی تاریخی ایفا کرد و مطابق معمول تاریخ نگاری روشنفکری مشروطه، از جمله چهره های مثبت و «مفاخر» طبقه بندی شده است اما نگاهی به عملکرد او در آن ایام پرآشوب مقابل این ادعا علامت سوال قرار می دهد.
🎭 عضویت در لژ ماسونی بیداری
در تاریخ سیاسی ایران از اواسط دوران قاجار به بعد یک دسته در تمام مقاطع حساس نقشی اساسی ایفا کردند، نقشی که غالبا در برابر روحانیت اصیل شیعی قرار داشت و کنش گری در جهت منافع دولت های استعماری وقت به ویژه انگلستان بود؛ تشکیلاتی که به "فراماسونری" موسوم بود.
اولین لژ ماسونی که از فرانسه به ایران آمد و توانست نقشی حیاتی در جهت خواست غرب ایفا کند، «لژ بیداری» بود؛ لژی که بسیاری از چهره های جناح لیبرال و سکولار مشروطه در آن عضو بودند و اقداماتشان سبب ساز شکست نهضت آزادی خواهانه ملت ایران و سر برآوردن دیکتاتوری رضاخانی از میان آن شد.
یکی از این موثرین مشروطه اسعد بختیاری بود که توانست در لژ بیداری عضو شده و ترقی یابد.
خود اسعد در این زمینه اذعان می کند که: «به فرماسونری پاریس دعوت شد و عضویت بهم رسانید» ( تاریخ بختیاری، ص 270)
اسماعیل رائین در کتاب خود که به نوعی دایره المعارف فراماسونری ایران است در باره لژ بیداری چنین می نویسد: «در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه ایرانیانی که به فرانسه و بلژیک مسافرت کرده و در آنجا وارد فراماسونری شده بودند، به ایران که بازگشتند این فرقه را در تهران تاسیس نموده و بقول ادیب الممالک فراهانی ماسون، آنرا«لژ بیداری ایران» نامیدند. ... میرزا سعید خان وزیر امور خارجه، میرزا سید محمد طباطبایی– سنگلجی، میرزا ابوتراب خان نظم الدوله، علیخان ظهیر الدوله، هادی نجم آبادی، دبیر الملک شیرازی، علی قلی خان سردار اسعد، مسعود میرزای ظل السلطان و... موسسین لژ بیداری بودند» (فراموشخانه و فراماسونری در ایران.،جلد2، ص54)
رایین همچنین تاکید می کند که اسامی، علی قلی خان سردار اسعد، خسرو خان سردار ظفر و جعفر قلیخان سردار بهادر بختیاری [سردار اسعد سوم] در چهار لیست اسامی «اعضاء لژ بیداری ایران» که تاکنون بدست آمده، درج شده است و هر سه نفر موفق به اخذ دیپلم ماسونی نیز شده بودند(همان،صص 70تا79)
حضور اسعد بختیاری در تشکیلات فراماسونری و ارتباط وثیق او با دولت های خارجی از جمله مسائل مهم تاریخی است که تا کنون کسی آن را تکذیب نکرده است.
🇬🇧🤝اسعد بختیاری، یار صمیمی انگلستان
یکی دیگر از مسائلی که پیرامون اسعد بختیاری مطرح است و پیش از انقلاب با افتخار از سوی حامیان وی نقل می شد و پس از انقلاب به ورطه فراموشی سپرده شد، ارتباط علی قلی خان بختیاری و فرزندش با انگلستان و اعتماد زیاد حکومت بریتانیا به وی است.
سید حسن تقی زاده دوست اسعد در خاطرات خودش با عنوان «زندگی طوفانی» در باره وابستگی اسعد به انگلیسی ها می نویسد: «از روسای اردوها مرحوم سردار اسعد بختیاری بود. هم از انگلیسی ها اطاعت می کردند. سهام نفت جنوب را هم داشتند.( زندگی طوفانی ، خاطرات سید حسن تقی زاده، ص 136)
در کتاب « رهبران مشروطه» نیز آمده است: «ممتازالدوله که بین پاریس و لندن رفت و آمد داشت و با معاضدالسلطنه و ادوارد براون و تقی زاده و بعضی مقامات سیاسی انگلستان مربوط بود، سردار اسعد را از نقشه های پشت پرده آگاه کرد.... اسعد که در اروپا برای این اردوکشی تصمیم گرفته بود پس از سفر به لندن و ملاقات با مستر «چارلز» معاون وزارت امور خارجه انگلستان ( ممتازالدوله و ادوارد براون همراهش بودند) و اطمینان از حمایت انگلیسها و قول و قراردادهای لازم به اتفاق چند نفر از جوانان بختیاری از طریق خوزستان وارد ایران شد.( رهبران مشروطه،صص224- 232)»
اعتماد و خوشنودی انگلستان به اسعد به قدری بود که او توانست از این دولت نشان تقدیر دریافت کند.
در صفحه 270 کتاب «ایل بختیاری و مشروطیت » آمده است: «به دنبال خدمات خوانین به پیشنهاد سر والتر تونلی وزیر مختار انگلیس در تهران ، دولت بریتانیا یک نشان K.C.M.G به سردار جنگ و یک نشان K.C.I.E . به سردار اسعد اعطا کرد»
🔰ادامه در بخش سوم🔰
✍بخش سوم🔰
👺تقی زاده و دوستانش، عاملان فساد مشروطه
سیدحسن تقی زاده، یکی از مشهورترین چهره های سکولار و ماسون مشروطه بود که اقدامات افراطی و دین ستیزانه او باعث اعتراض گسترده علمای[حامی مشروطه] شد تا حدی که در ١٢ ربیع الثانی ١٣٢٨ خراسانی و مازندرانی (از علمای ثلاث حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، پس از آشکار شدن دیر هنگام ماهیت مشروطه چیان برایشان) طی نامه و حکمی بر فساد مسلک سیاسی تقیزاده تأکید و حکم به اخراج او از مجلس دادند.
در حکم و نامه آقایان صراحتاً بر ضدیت مسلک او با اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدس تأکید شد و از نایبالسلطنه خواسته می شود که از ورود وی به مجلس جلوگیری شده و تقی زاده را از کشور تبعید کند.
اما این حکم که با تلگراف رسیده بود با اعمال نفوذ علیقلی خان سردار اسعد که از جمله دوستان و هم مسلکان تقی زاده بوده افشا نمی شود. (اوراق تازه یاب مشروطیت و نقش تقی زاده ، ص 538 .)
فساد تقی زاده به حدی بالا بود که ستارخان و باقرخان شدیدا طی نامه ای به نائب السلطنه، تقی زاده و «دوستانش» را «بی شرف» دانسته و خواستار اجرای حکم علما و تبعید او می شوند:
«مقام منیع والاحضرت اقدس نیابت سلطنت عظمی دامت عظمته
فداکاری و زحمات اهالی آذربایجان در قلع ریشه استبداد عموماً ، و این دو نفر فدائی ملت خصوصاً، گویا بر احدی پوشیده نباشد. قریب دو ماه است برحسب احضار وارد تهران شده آثار و علاماتی که فعلاً مشاهده میکنیم جز خرابی وطن عزیز و هدر رفتن زحمات همه، نتیجه دیگری گرفته نشد. چند نفر هستند متفقاً به اغراض شخصی، استقلال مملکت را متزلزل می دارند؛ در ضمن، « چه مقصودی دارند؟!»، به این فدائیان، مجهول است. اکنون جمعی از رؤسای هم مسلک که استقلال مملکت و مشروطیت را می خواهند حاضرند با این فدائیان ملت، عرض می کنیم: این چند نفر خائن ملت که در عین بی شرفی شرف فدائیان مشروطیت را بردند و خرابی مملکت را میخواهند شب و روز به خیال پارتی بازی ادارات کابینه و انتظام ولایات مخل هستند ، در چه مذهب و چه خط سیر میکنند بر احدی پوشیده نیست. مخصوصاً این فدائیان ملت از طرف رؤسای هم مسلک جداً عرض و استدعا می کنیم وجود این چند نفر که اسباب اختلال شرف و ناموس و امنیت و انتظام و آسایش مردم هستند برای استقلال و حفظ مشروطیت مخل می باشند. بدواً به حضور مبارک عرضه می داریم و استدعا می نماییم حتماً باید این چند نفر از این مملکت تبعید بشوند والا از طرف چاکران بر طرد و نفی این چند نفر اقدامی شده است و اگر نشود قطعاً مسئول خدا و خلق و وجدان و والاحضرت اقدس هستیم.
الامرالاقدس الاعلی مطاع» (مرکز اسناد مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سند شماره ٤٦ و ٥١٤٥.)
خودسری و اقدامات خود سردار اسعد هم از جمله مسائلی بود که مورد اعتراض قرار داشت و حتی دوست سابقش سپهدار تنکابنی نیز در متن استعفای خود از ریاست وزرا از آن یاد می کند:
«امروز... بنده از ریاست وزرائی استعفا کردم... هرزگی خوانین بختیاری و سواره آنها در تهران و ولایات و مجاهدین آذربایجانی نمی گذارند کار ایران درست شود» (یادداشتهای سپهسالار تنکابنی، ص ٢٨٣ .)
🔥واقعه پارک اتابک
پس از ترور(حذف درون گروهی) سید عبدالله بهبهانی به دست عوامل تقی زاده، ستارخان و باقرخان که در ماجرای بردار شدن علامه شیخ فضل الله نوری، سکوت اختیار کرده بودند!!! شدیدا به نایب السلطنه اعتراض و خواهان برخورد با عوامل ترور بهبهانی می شوند.
این درخواست با اهمال مواجه شده و سلسله هرج و مرج هایی در تهران به وجود می آید و طی جلسات تصمیم بر خلع سلاح طرفین درگیری ها گرفته می شود.
نکته مهم در این خلع سلاح آن است که نیروهای تقی زاده و هم فکرانش مانند یپرم ارمنی و سردار اسعد بختیاری به بهانه حضور در دستگاه امنیه خلع سلاح نمی شوند و فقط بنا بر گرفتن اسلحه نیروهای ستارخان و باقرخان می شود؛ عملکرد بد و گزینشی مامورین خلع سلاح سبب ساز استنکاف مجاهدین آذربایجانی و همراهان ستارخان که در پارک اتابک (محل فعلی سفارت روسیه) سکنی داشتند می شود و همین بهترین بهانه را به دست جناح ماسون مشروطه می دهد.
کسروی در کتاب خود بر دشمنی سردار اسعد با ستارخان تاکید ورزیده و می نویسد: « مجاهدان نمیخواستند پی کار خود روند و بسیاری از کار خود به یکبار دورافتاده اگر هم میخواستند نمیتوانستند و اینان ناگزیر به نافرمانی برخاستند. از سوی دیگر دولت نخواست این قانون را دادگرانه به کار بندد چون خود مستوفی رئیس الوزراء و بیشتر وزیران از دسته انقلابی بودند. چنانکه گفتیم این دسته کینه چهار تن سردار را (ستارخان، باقرخان، ضرغام السلطنه و معزالسلطان) در دل داشتند. و همچنین اسعد که در همه کارها دست داشت از این چهار تن سخت خشمناک بود. به ویژه از ستارخان که از بس خشمناک بود زبان خود را نگه نمی توانست داشت....» (تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان صص ١٣٤-١٣٦ .
🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰
در اول شعبان 1328، یپرم ارمنی، رئیس خونریز نظمیه به همراه جمعی از نیروهای ارمنی و بختیاری که پسر سردار اسعد همراه ایشان بود درب پارک اتابک را آتش زده و به مجاهدین آذربایجانی هجوم می آورد در نتیجه این اقدام ظرف چهار ساعت، 300 تن از یاران ستار خان کشته شده و خود او نیز از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله قرار می گیرد؛ زخمی که حتی تا مدت ها اجازه درمان آن داده نمی شد و در نهایت منجر به قطع بخشی از پای ستارخان و پس از چند سال مرگ او در 48 سالگی شد. (واقعات اتفاقیه در روزگار . ج٢ ، صص ٥٤٩-٥٥٠ .)
🌹 اعدام مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(زعیم نهضت مشروعه خواهی مشروطه)، گناه نابخشودنی
همانگونه که ذکر شد یکی از جناح های دخیل و بسیار موثر بر جریان مشروطه، جناح ماسونی و غربگرا بود که عملکرد آنها سبب ساز شکاف در جنبش عدالت خواهانه مردم و شکست آن شد. یکی از کسانی که خود در ابتدا از جمله سردمداران عدالتخواهی بود و پس از آشکار شدن نیت برخی افراد موثر در جنبش مشروطه به مخالفین آن بدل شد، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود.
شیخ، که به اعتراف دوست و دشمن بزرگترین #مرجع_شیعه وقت ایران بود پس از فتح تهران به دست قوای مشروطه محاکمه و اعدام شد. اقدامی که آخرین ضربه بر پیکره موریانه خورده مشروطه بود و بسیاری پس از آن به ماهیت مشروطه خواهان سکولار پی بردند. اما نقش سردار علی قلی خان اسعد بختیاری در این جنایت عظیم چه بود؟
در دادگاه فرمایشی[که به ریاست ابراهیم زنجانی(آخوندِ فاسدِ فراماسون و از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی)] برای محاکمه علامه شیخ فضل الله نوری(ره) برگزار شد 12 نفر به عنوان قضات حضور داشتند که یکی از آنها سردار بهادر، پسر سردار اسعد بختیاری بود و همو او نیز حکم اعدام شیخ را [که ابراهیم زنجانی صادر کرده بود] مانند مابقی امضا کرد.
ممکن است گفته شود که ذنب پسر به نام پدر نوشته نمی شود اما این سخن وقتی پذیرفته است که پدر شخصی بی قدرت باشد نه فردی مانند علی قلی خان بختیاری که به گواه تاریخ در آن زمان، همه کاره تهران بود!
در کتاب «رهبران مشروطه» آمده است: «در روز 25 رجب به جای مجلس عالی ، هئیت مدیره موقت به ریاست وثوق الدوله برای نظارت در امور کشور تشکیل شد. سپهدار و سردار اسعد نیز در این هئیت عضویت داشتند و گرداننده اصلی هئیت نیز خود این دو نفر بودند.(رهبران مشروطه، 273)
این مطلب بیان گر قدرت اسعد در آن برهه است. نقش مهم علی قلی خان در جنایتی که بر شیخ شهید رفت تلاش وی برای بی خبر نگاه داشتن نائب السلطنه (که از جمله دوستان شیخ بود) از آن چه می گذشت، بود.
«سردار اسعد که می توانست از این جنایت جلوگیری کند ، شریک این مسئولیت گردید. سپهدار و سردار اسعد ، عضدالملک (نایب السلطنه) را اغفال کردند و الا او نمی گذاشت چنین حادثه ای روی دهد. وی پس از اطلاع بر این حادثه بسیار ناراحت شد و به سپهدار و سردار اسعد و یپرم ناسزا گفت.» (رهبران مشروطه، ص 273)
خسرو معتضد، تاریخ پژوه معاصر هم سردار اسعد را عامل اصلی اعدام شیخ فضل الله معرفی می کند و در مقاله ای با عنوان «چگونه شیخ فضل الله نوری را در میدان سپه بدار کشیدند» می نویسد: «سردار اسعد بدون اطلاع عضدالملک که از هواخواهان شیخ بود، تصمیم دستگیری و اعدام او را به اطلاع اعضای حکومت موقت رسانید و قرار بر این شد که او را محرمانه دستگیر نمایند.»
نقش تاریخی سردار اسعد بختیاری در شکست مشروطه و جنایت بر مشروطه خواهان اسلامی آن چنان آشکار است که کمتر آشنا به تاریخی می تواند آن را منکر شود و در دوران حکومت اسلامی، وی را از جمله مفاخر ملی بداند!
حال سوال این جاست که آیا می توان یکی از وابستگان به انگلستان، عضو تشکیلات فراماسونری و از جمله عاملان موثر در شهادت علامه شیخ فضل الله نوری و سرکوب مشروطه طلبان حقیقی را به عنوان یکی از مفاخر ملی دانست؟ و آیا معرفی چنین اشخاصی به عنوان افتخار، جفا بر قوم سلحشور بختیاری نیست؟
✍ و در پایان بازخوانی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای ستاد نکوداشت شیر علیمردان خان بختیاری خالی از لطف نیست. بخصوص فراز پایانی فرمایشات ایشان که پس از تجلیل مکرر از قوم پرافتخار بختیاری و مفاخر حقیقی ایشان از قبیل علیمردان خان و مادر وی، توصیه کردند: مراقب باشید تفکیک بشود بین آن کسانى که صادقانه، خالصانه، براى خدا در مبارزات حقیقى و آنچه میشود آن را جهاد نامید شرکت کردند، با آن کسانى که نه، اغراض دیگرى داشتند./
در تهیه این گزارش از این سایت ها نیز بهره گیری شده است:
پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران
پارس نیوز
پژوهشکده باقرالعلوم
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
پایگاه پژوهشی آزادمردان بختیاری
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
🔸از نسیم آنلاین، ۹۵ش، کد مطلب 2032877
✳️ @ShahidRabe
✍معرفی یکی از آثار دکتر شهریار زرشناس🔰
📙📙عنوان: مجموعه دو جلدی «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران»
ناشر: كتاب صبح
موضوع كتاب: سیاست
موضوع كتاب: علوم انسانی
موضوع كتاب: تاریخ
نوبت چاپ: سوم
تاریخ چاپ: بهار ۱۳۸۷
🔸 جلد اول کتاب به پیدایش اندیشه و دوران روشنگری در غرب و ظهور نسل اول روشنفکری در ایران عصر #مشروطه میپردازد و در جلد دوم نسل دوم روشنفکران در ادامه دوره مشروطه و دورانu پهلوی بررسی می شود.
🔸 به نظر دکتر زرشناس استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است.
🔸 نویسنده در بخشی از کتاب می نویسد: «آنچه در مشروطه رخ داد پيروزي توأم با استبداد روشنفکران وابسته به لژ (ماسونی) بيداري پس از استبداد صغير و محاکمه و اعدام شهید آیت الله شيخ فضل الله نوری و در پيش گرفتن خشونت تروريستي ... و سکولاريزه کردن فضاي فرهنگي و سياسي کشور که نهايتاً به ظهور استبداد متجدّدانه و سکولاريستي رضاخان انجاميد، به راستي يک تراژدي تلخ بود که توسط منورالکفران ايراني و در مسير اغراض دولت انگليس اجرا گردید
🔰ادامه در بخش دوم🔰
✍ بخش دوم🔰
نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران
دغدغه رهبر انقلاب برای جوان انقلابی امروز
نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" به قلم شهریار زرشناس، شرح سرگذشتِ روشنفکری از بدو پیدایشش در غرب، تا شکلگیری زمینههای آن در ایران، و حضور و تاثیرگذاریاش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بیریشه از روشنفکری غربی معرفی میکند و ...
«من همهی دغدغهام این است که جوان انقلابی امروز، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم. تاریخچهی این صد و پنجاه، دویست سال اخیر از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگهای ایران و روس به این طرف را بخوانید و ببینید چه حوادثی بر این کشور گذشته است. یکی از این حوادث، ایجاد جریان روشنفکری وابسته است.»۱
کتابِ "نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" شرح سرگذشت روشنفکری در همین دوره تاریخی است. روی جلد اول چوب کبریتی روشن میان دو انگشت و طرح جلد دوم دو چوب قرار گرفتهاند که در بدو روشن شدن خاموش شده است! جلد اول به پیدایش روشنفکری و نسل اول آن در دوره مشروطه میپردازد و جلد دوم نسل دوم این جماعت و تا دوران پهلوی را .
روشنگری بیانگر جهانبینی و بینش حاکم بر دوران بسط و گسترش تمدن غرب است. و دارای چنان اهمیتی است که جریان غالب تفکر قرن هجدهم در غرب را با آن میشناسند. در فلسفه جدید، از دکارت به این سو، عقلی پدیدار شد که هرآنچه را روشن نبود، مردود میانگاشت. دکارت، عقل اومانیستی را معیار نهایی کشف حقیقت اعلام میکرد و بشر را بینیاز از هدایت وحیانی و آسمانی. او در طلب احکامی بود که بدیهی و روشن باشند. روشنفکری در ادامه فلسفه دکارت به وجود آمد. روشنفکران نیز در جهت ترویج و تبیین آداب و مشهورات امانیستی عمل میکردند.
اما آنچه در ایران با عنوان روشنفکری سربرآورد، در قیاس با روشنفکریِ غرب، ماهیتی تقلیدی داشت. و صورتی ظاهری از آن بود. جریان روشنفکری در ایران محصول تطور طبیعی تاریخ ما نبود. روشنفکران و متجددان ایران مقلدانی ظاهرگرا بودند که پیشرفت کشور را در وابستگی به استعمارگران میدیدند. و بر این باور بودند که «اصلاح» و بهبود اوضاع کشور از مسیر ورود سرمایههای مادی و معنوی غرب میگذرد. میرزا ملکمخان ناظمالدوله که از پیشگامان روشنفکری در ایران است میگفت باید «دقیقا مثل اروپا عمل کرد». روشنفکری در ایران از زمان فتحعلیشاه قاجار ظهور کرد. و از ابتدا بنایی غیر دینی داشت.۲ «غرب مسلط به فناوری و علم، روزی که خواست در ایران، پایگاه تسلط خودش را مستحکم کند، از راه روشنفکری وارد شد. از میرزا ملکمخانها و امثال اینها، تا تقیزادهها، این روشنفکری دوران قاجار است که بیمار متولد شد. روشنفکری ایران، متأسفانه بیمار و وابسته متولد شد.»۳ "نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران" به قلم شهریار زرشناس، شرح سرگذشتِ روشنفکری از بدو پیدایشش در غرب، تا شکلگیری زمینههای آن در ایران، و حضور و تاثیرگذاریاش در دوران کنونی است. نویسنده کتاب، روشنفکریِ ایران را صورتی نازل و بیریشه از روشنفکری غربی معرفی میکند و میگوید مقدمه اقدام عملی جهت درهم شکستن ساختار کنونی غربزدگیِ شبه مدرن و عبور تاریخی از آن، شناخت مبنایی و تئوریک غرب بر پایه خودآگاهی دینی است. ایده اصلی او، تبیین وضعیت روشنفکری در ایران، و شرح بیگانگی و تقابل آن با پیشینه تاریخی کشور است. به ادعای نویسنده استراتژی روشنفکری در ایران، استحاله هویت دینی نظام و تبدیل آن به یک رژیم سکولار است و خطرِ روشنفکری نئولیبرالی پس از انقلاب، تهاجم در برابر اسلام فقاهتی است. رویاروییای که به نبرد سرنوشت تاریخ و مردم خواهد انجامید. از همین روست که زرشناس پس از توضیح بنیانهای نظری پیدایش روشنفکری در غرب و بیان ریشههای خودبنیاد تفکر غربی، مدعی تضاد ذاتی و مبنایی حقیقت روشنفکری با دین و دیانت و گوهر قدسی و وحیانی آن میشود.
کتاب، در دو جلد توسط انتشارات کتاب صبح (۱۳۸۷) به چاپ رسیده و مشتمل بر هفت فصل است. آغاز آن تبیین ماهیت و پیشینه روشنفکری در غرب به منظور شناخت بهتر ماهیت روشنفکری در ایران است. فصل دوم به توضیح ویژگیهای روشنفکری، مفهوم غربزدگی شبهمدرن و گرایشها و شاخههای روشنفکری در ایران اختصاص دارد و فصول بعدی درباره ادوار تاریخی روشنفکری در ایران است.
🔰ادامه در بخش سوم🔰
🔰بخش سوم🔰
که از این قرارند:
نسل اول و دوم روشنفکری در عصر مشروطه
روشنفکری در دوره پهلوی اول
روشنفکری در دوره پهلوی دوم
روشنفکری پس از انقلاب اسلامی
هر فصل با تحلیلی عمومی از دوره تاریخی مورد بحث آغاز میشود و با معرفی اندیشه و بررسی عملکرد چهرههای شاخص روشنفکری در آن دوره (در فصل سه و چهارِ جلد دوم، احزاب و سازمانهای روشنفکری) ادامه مییابد. نویسنده با تقسیم تاریخ ایران به چهار دورهی:
الف: کهن (ماقبل سلطه هخامنشیان)
ب: تمدن کلاسیک ایران باستان (از سیطره قبیله پارس تا شکست یزدگرد سوم)
ج: تمدن کلاسیک ایران پس از اسلام (از قرن اول هجری تا قرن چهاردهم و ظهور مشروطه)
د: دوره سیطره غربزدگی و تجدد گرایی (پس از مشروطه)
مقطع پایانی را موضوع اصلی کتاب، و زمینه شکلگیری روشنفکران عنوان میکند. زرشناس در توضیح ویژگیهای روشنفکران (شبهه روشنفکران) در این دوره، آنان را اینچنین توصیف میکند: «وابسته به استعمار و لژهای فراماسونری، زمینهساز سرمایهسالاری و امپریالیسم جهانی، فاقد پشتوانه عمیق و جدی فلسفی، در خدمت استبداد مطلقه رضاخانی و مروج پایههای فرهنگی و سیاسی آن رژیم»۴
ویژگی کتاب تقسیمبندی فصول آن به دورههای تاریخیِ حضور روشنفکران در ایران و معرفی چهرههای شاخص جریان روشنفکری در هر دوره است. البته توجه به این نکته نیز ضروری است که لحن نویسنده در توصیف اشخاص، در مواردی از زبانِ علمی متناسب با چنین پژوهشی فاصله گرفته و به بیانیهای علیه آنها مانند میشود. انتخاب این زبان در پژوهشی با مختصات کتاب مذکور، از دقت متن میکاهد و ارتباط اقناعی آن با خواننده را کم اثر میکند. به عنوان نمونه نویسنده در توصیف شخصیت تیمورتاش، او را «مردی پرانرژی، قدرت طلب، شهوتران، شارلاتان صفت، متجدد مآب و روشنفکر صفت»۵ معرفی میکند. طبیعی است که ارتباط این توصیفات با ماهیت روشنفکری چیزی نیست که با صرف ادعای نویسنده و ردیف کردن عباراتی اینچنین اثبات شود. و نیازمند توضیحاتی بیشتر و دقیقتر است. از سوی دیگر ممکن است معرفی اشخاص، احزاب و جریانهای روشنفکری و توضیح اجمالیِ «عمل» آنها، ارتباط کلیِ آن با ماهیت روشنفکری را کمرنگ کند. و خواننده را از دقت و تامل در «ماهیت» روشنفکری باز دارد.
تامل و دقت در این مقطع از تاریخ معاصر ایران، کلید فهم عقبماندگی کشور از جریان تفکر و پیشرفت، و روشنکننده ریشههای وابستگی و ضعف ایران در این دوران است. عمل سیاسی حاکمان و عهد قراردادهای ننگین و خفت باری نظیر گلستان و ترکمانچای و رویتر شاهد کوچکی بر این مدعاست. شاهدی که نشانه و بروزش قبل و همزمان با حاکمان در روشنفکران دیده شد.
نویسنده همان ابتدا کتاب شکل گیری کتاب را اینطور شرح می دهد: سالهای متمادی است که قصد داشتهام تا تاریخی جامع، هرچند مختصر، از جریان روشنفکری ایران تهیه نمایم. وقتی شروع به کار کردم دیدم که برای انجام چنین کاری، زمانی حداقل ۵ – ۶ ساله و تیمی از نفرات پژوهشگر و همراه لازم است؛ بنابراین به انجام یک بررسی بسیار مختصر و تقریبا محدود به برخی چهرههای برجسته این جریان بسنده کردم.
رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به موضوع روشنفکری به شکل صریح پرداخته اند و در پاره ای موارد به مصادیق و مواردی از این جریان اشاره داشته اند. ایشان چندی پیش در دیدار جوانان گفته بودند: «امروز در محیطهای روشنفکری، کسانی هستند با شکلهای گوناگون، با قد و قوارههای گوناگون، اینها ما را از شعارهای مکتبی برحذر میدارند؛ دوران اوج شعارهای مکتبی را که دههی ۶۰ است، زیر سؤال میبرند؛ امروز هم از تکرار شعارهای مکتبی و شعارهای انقلابی و اسلامی، خودشان واهمه دارند و میخواهند در دل دیگران واهمه بیندازند؛ میگویند آقا، هزینه دارد، دردسر دارد، تحریم دارد، تهدید دارد. نگاه خوشبینانه این است که بگوئیم اینها تاریخ نخواندهاند - البته نگاههای بدبینانه هم وجود دارد - اینها اگر تاریخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدنهائی که وجود دارد و همین تمدن مادی غرب که امروز میخواهد دنیا را فتح تصرف کند و این حرف را نمیزدند. باید بگوئیم اینها بیاطلاعند، تاریخ نخواندهاند.»۶
[۱] بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی (۷۱/۵/۲۱)
[۲] برگرفته از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی (۷۰/۹/۲۰)
[۳] بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی (۷۱/۵/۲۱)
[۴] نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (جلد دوم)،ص ۱۱۴ و ۱۱۵، شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح
[۵] نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران (جلد دوم)،ص ۷۵، شهریار زرشناس، انتشارات کتاب صبح
[۶] دیدار جوانان خراسان شمالی ۹۱/۰۷/۲۳
نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران
khamenei .ir /book منبع🔸
🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش چهارم/پایانی🔰
✍ دکتر شهریار زرشناس عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است، سابقه همکاری با شهید مهندس سید مرتضی آوینی در نشریه سوره و انتشار نشریه مشرق را نیز در کارنامه فرهنگی خود دارد.
«فرهنگ، سیاست، فلسفه»، «نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران»، «مدرنیته، آزادی و پسا مدرنیسم»، «جامعه باز، آخرین اتوپی در تمدن غرب»، «شبه مدرنیته در ایران»، «واژه نامه فرهنگی سیاسی» و «مبانی نظری غرب مدرن» از جمله آثار منتشر شده اوست.
«درآمدی به رویکردها و مکاتب ادبی» از آخرین آثار اوست که توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
✅ نظرات دکتر زرشناس درباره مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)🔰
💠 دکتر زرشناس:
به گمان من راهی که شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری به ما نشان داد هنوز هم برای ما ماندگار و قابل استفاده است.
یعنی شما نگاه کنید جمهوری اسلامی به نوعی مشروطه مشروعه آیت الله شیخ فضل الله نوری است، من گمان می کنم که انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) در سال 57 همان مشروطه مشروعه آیت الله فضل الله نوری است.
بنابر این من فکر می کنم ایشان از وجوه سلبی و ایجابی نکات بسیار زیادی دارند که می توانیم از آنها استفاده کنیم...کامل گفتگو👇
http://nafsaniat.blogfa.com/post/76
💠 دکتر زرشناس:
«شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری یک نابغه و پدیدهای بینظیر است. در دورهای که هنوز مظاهر روشنفکری ظهور نکرده و ماهیت ادعاهای آنها دقیقاً آشکارنشده و برخی روحانیون برجسته -اگر در برابر ظواهر زیبای روشنفکری همراه نمیشوند- اما دچار انفعال میشوند، شیخ فضلالله عمق این جریان را میبیند، این مسئله نشانه عظمت علمی و فکری ایشان است.»
✍ این استاد دانشگاه معتقد است «امروز یا حتی از پنجاه سال پیش که تجربه حکومت مدرن رضاشاه و محمدرضا شاه را داریم فهم مدرنیته ساده است، هنر آن است که در سال 1325 قمری بفهمید دموکراسی یا آزادی که منورالفکران میگویند چیست؟ لوایحی که شیخ فضلالله در تحصن حرم حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته نشان از شناخت عمیق از اندیشه غرب دارد. ایشان واقعاً اولین غربشناس تاریخ ما و مظهر روحانیت بیدار، آگاه، هوشیار، هوشمند، مقاوم و مجاهد است. پرسشهایی که ایشان از ماهیت غرب مدرن مطرح میکند نسبت به زمان خود شاهکار است. چنین درکی بینظیر است و کمتر کسی این درک را دارد.»
زرشناس با تأکید بر اینکه شیخ فضلالله نوری آغازگر غربشناسی نقادانه در ایران است که متأسفانه ناشناخته مانده است، میگوید: «بسیاری از علما و دغدغه مندان عصر مشروطه، هنوز خطر وجوه فرهنگی مدرنیته و مشروطه موردنظر منورالفکران را درک نکرده بودند و نگاهشان بیشتر سیاسی بود. هرچند اولین مواجهههای ما با آنها سیاسی و اخلاقی بوده و مثلاً در برابر مظاهر اخلاقی نگران میشدیم و یا به مواجهههای سیاسی میپرداختیم، اما مواجهه فرهنگی عمیق با این جریان بوسیله آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری آغاز میشود.»
این پژوهشگر حوزه ادبیات، فرهنگ و سیاست معتقد است: «کسی مانند شیخ شهید در آن دوره نیست که ماهیت غرب مدرن را بهخوبی شناخته و باطن مقولاتی چون آزادی و مساوات را درک کرده باشد و تا این درجه ایستادگی کند. ما حرکتهای اسلامگرایانه همچون سید جمال و دیگران را داریم که بهنوعی با آرای مدرنیستی درآمیختهاند. آنجا که یک تقابل خالصانه وجود دارد، تقابل شیخ شهید است.»
زرشناس میگوید: «آنچه شیخ، صدسال پیش، در آن فضای محدود و غبارآلود، بدون داشتن وسایل ارتباطجمعی در میان سطور رسائل خود درباره غرب فریاد زده است، امروز بعضی از غربشناسان ما با پیدا شدن اینهمه اسناد و اطلاعات و اخبار، تازه زمزمهاش میکنند.»/منبع👇
https://www.bultannews.com/fa/news/621622
✳️ @ShahidRabe
1⃣ سید محمد صادق طباطبایی(پسر ارشد سید محمد طباطبایی از معممین حامی جریان غربگرای مشروطه)
✍ عضو لژ ماسونی بیداری، بانی وزارت رضاخان و حامی سلطنت پهلوی
💠رهبرانقلاب [امام خامنه ای حفظه الله]:
‼️من بارها گفتهام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالتخواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمد صادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم #مرجع_شهید شیخ فضلالله، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ /جهاد تبیینی
‼️ انجمن های مخفی ماسونی
مأموریت تشکیل انجمن های مخفی که بعدها به انجمنهای سری ماسونی نیز شهرت یافت، از سوی دولت انگلیس، به افرادی چون سید محمد صادق طباطبایی(فرزند سید محمد طباطبایی) و بابی ازلی محمد ناظم الاسلام کرمانی(تحریفگر تاریخ مشروطه تحت عنوان، تاریخ بیداری ایرانیان) سپرده شده بود.
اولین جلسه انجمن مخفی در سال ۱۳۲۲ ق با حضور ۶۰ تن از سران فراماسون به ریاست سید محمد صادق طباطبایی برگزار شد.
در ۱۲ صفر ۱۳۲۳ق، انجمن مخفی تهران در نهمین جلسه در مورد مشروطیت و تطبیق آن با اسلام بحث کرد. این جلسه در خانه ناظم الاسلام کرمانی برگزار شد و وی در مورد آن گزارش داد. بعد ها تیم های ترور انجمن نیز، راه اندازی گردید.(از ک، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص ۵۶-۱۴۴، مهدی انصاری، مندرج در سال شمار شیخ، ک، تنهای شکیبا/
⁉️ آیا می دانید که، نخستین بار در فتنه مشروطه بود که عملیات تروریستی در ایران، به صورت سازماندهی شده توسط محافل فراماسونری انگلیس(انجمن های مخفی)، طراحی و اجرا شد؟
⁉️ ماجرای ترور نافرجام شیخ
✍ علامه شيخ فضل اللّه نورى از جمله عالمان ذو فنون بزرگى بود كه در جایگاه مرجعیت دینی پایتخت و رهبرى نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری، نقش اساسی را ايفا نمود و زمينه هاى تحصن مردم عليه استبداد و استکبار زمان را در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) فراهم آورد. #مرجع_شهید از جمله رادمردانى بود كه در برابر بيگانه سر تسليم فرود نياورد از اين رو طرح ترور شيخ، در سفارت انگليس خبیث و توسط عوامل انجمن مخفی فراماسونری تهیه شد و به دست جوان عیاش ماجراجو و دین ستیزی به نام كريم دواتچی(دواتگر) داده شد، ترور نافرجام ماند، شيخ به شدت از ناحیه پای چپ مجروح شد، و ضارب نیز دستگیر شد. در بازجويى از وى، اسامى افرادى به ميان آمد كه با سفارت انگليس در ارتباط بودند.
طرح ترور و کشتن شیخ توسط انجمن های مخفی چند بار دیکر نیز به مورد اجرا گذاشته شده بود ولی همگی ناموفق بود.
🔸منابع: مشرق نیوز/خبرگزاری مردمی عمار/ک، تنهای شکیبا/ک، خانه بر دامنه آتشفشان...
2⃣ ادیب الممالک فراهانی
✍ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ #فراماسونری! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان
ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است!
فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز #مشروطه غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود.
محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت.
او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. #رضاخان، یکی از اشعار او را به عنوان "سرود ملی" سلطنت #پهلوی انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 6940
✳️ @ShahidRabe
🔳 ایام ارتحال آیت الله مجاهد، حاج شیخ محمد غروی کاشانی(ره)🔰
⏪ از نخستین پیوند دهندگان حوزه و دانشگاه در دهه ۴۰ش!
⏪ از مریدان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)!
⏪ از اصحاب و یاران آیت الله مجاهد سید ابوالقاسم کاشانی(ره) و حضرت امام خمینی(ره)!
⏪ عالم بزرگ انقلابی که توسط دستگاه شاه خائن، فلج شد تا دیگر تحرک انقلابی نداشته باشد!
⏪ بزرگ مردی که سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (در ۵ آذر ۱۳۵۷ش) به ملکوت اعلی پیوست!
🔰👇👇
🌹 آیت الله مجاهد حاج شیخ محمد غروی کاشانی رضوان الله تعالی علیه
◽️ارتحال: سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (۵ آذر ۱۳۵۷ ش)
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
✍ در ایام قیام اسلامی مردم در اوایل دهه ۴۰ شمسی، با جمعی از علما و وعاظ در منزل آیت الله حاج شیخ محمد غروی کاشانی که از کاشان به تهران آمده بود نشسته بودیم و از محضر ایشان بهره علمی و معنوی می بردیم. غافل از آنکه منزل و حتی کوچه های منتهی به منزل ایشان، در محاصره پلیس قرار دارد. ناگهان سرهنگ طاهری با عده ای از ساواکی ها به منزل ریختند و درصدد جلب و دستگیری ایشان و ما برآمدند. سرهنگ طاهری با صدای خشن گفت، آقایان بازداشت هستند! آقای غروی عصبانی شده، به تصویر بردار شده مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) که بالای سرشان در روی رف قرار داشت، اشاره کردند و فرمودند:
"ما در راه دفاع از اسلام، تا اینجا هم حاضریم، و ابایی نداریم که حتی بالای دار برویم"
عکس شیخ فضل الله شهید را بلند کرد و گفت:
"هدف ما آن است که ایشان دنبال می کرد"
سپس همه را سوار اتوبوس کرده به زندان قزل قلعه بردند.آیت الله غروی کاشانی در زندان در پاسخ به تهدید های تند و تیز مأمورین، با صلابت گفتند، دلیلی ندارد که از شما بترسم و دست از یاری دین خدا و حفظ احکام اسلام بردارم. حبس آقا هفت روز طول کشید که پنج روزش در ماه مبارک رمضان بود.
مرحوم آیت الله غروی کاشانی در جریان مبارزات نهضت ملی کردن صنعت نفت، انجمن های ایالتی و ولایت، قیام ۱۵ خرداد و حوادث بعد از آن، فعال بود و پشتیبان جدی مبارزانی چون آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام و امام خمینی(ره) شناخته می شد.تنها عالم مبارزی بود که جرأت نمود و برای شهادت یاران امام، شهید آیت الله سعیدی و شهید آیت الله غفاری مجالس ترحیم گرفت. ایشان از مریدان و پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه بود و نزد دو تن از اصحاب و همفکران مرجع شهید نوری، یعنی میرزا حبیب الله شریف کاشانی و آقا سید محمد باقر درچه ای که از علمای انقلابی مشروعه خواه بودند، تلمذ کرده بود.
دستگاه شاه ظالم با تداوم مبارزات آیت الله غروی ایشان را از طریق شخصی که در نقش پزشک به منزل او رفت و آمد می کرد، با تزریق آمپول از ناحیه دو پا فلج و وی را خانه نشین می کند. پس از وقوع این حادثه خانه محقر این عالم فرهیخته تا پایان مرگ پایگاه علم، فقاهت و سیاست برای مبارزان انقلاب اسلامی، طلاب دینی، اساتید و دانشجویان می شود و با وجود اینکه قدرت ترک منزل را نداشته پس از جمعه سیاه 17 شهریور 57 مجلس ترحیم و اعلام انزجار از این حرکت شاه جنایتکار را نیز برپا می کند.
ارتحال ایشان، ۲۵ ذی حجه ۱۳۹۸ مطابق ۵ آذر ۱۳۵۷ش، نزدیک سه ماه مانده به پیروزی انقلاب، در سن ۸۵ سالگی اتفاق افتاد و باعث تألم امام گشت.
آیت الله غروی کاشانی از نخستین شخصیت هایی بود که پیوند حوزه و دانشگاه را در دهه 40 ایجاد کرد .../
🔸 منابع: ک، تنهای شکیبا، علی ابوالحسنی، نقل از شیخ جعفر خندق آبادی، شیخ حسن شمس گیلانی، حاج احمد شهامت پور و عباسعلی فراهتی...
⏪ اطلاعات بیشتر در خصوص مرحوم آیت الله غروی کاشانی(ره) در گفتگو با عباسعلی فراهتی، محقق و پژوهشگر علوم اسلامی(نوه آیت الله غروی)👇
http://www.razavi.news/fa/news/37902/
✳️ @ShahidRabe