eitaa logo
کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
5.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
288 ویدیو
403 فایل
کانال تخصصی شهید رابع علامه ذوالفنون، فرید و بصیرِ عصر، جامع معقول و منقول، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره سیره، مواضع و آثار مقالات، نظرات پژوهشگران و... کانال دوم در سروش(لوایح): 📲https://splus.ir/Lavayeh_ShahidRabe خادم کانال: @HHAMIDII20
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️✍ چرا و چگونه، فتوای آقایان فاقد ! مشروطه خواه، باعث «بر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) می شود؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی (مورخ شهیر معاصر):🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [آخوند محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 💠 آیت الله بهجت(ره): خدا کند انسان از اول کار، آخر آنرا ببیند، اگر، افراد را نشناسد و اغراضشان را نداند، ناخودآگاه همه چیز را بر باد میدهد، کسانیکه در مشروطه از آخوند [محمدکاظم خراسانی] امضا گرفتند، واسطه انگلیس بودند که با ظاهر آراسته اینکار را کردند! گاهی یک امضای بی‌جا_که مقدمات آنرا دیگران فراهم میکنند موجب از بین رفتن اعراض و نفوس میشود! هرچه بزرگان [همچون شیخ فضل الله] فرمودند با کفار معاشرت نکنید، گوش نکردیم و گرفتار شدیم؛ کفار درفریب دادن ماهرند و ما درفریب خوردن! خدا میداند یک امضا از روی غفلت و فریب خوردن، چقدر آثار زیانبار دارد![۱] 💠 امام خامنه ای(حفظه الله): ...دشمن را باید شناخت اینکه بنده مسئله را برای خواص تکرار میکنم بخاطر اینست... در صدر مشروطه هم علمایی بودند - که اینها ندیدند توطئه‌ غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند؛ توجه نکردند که حرفهای اینها در مبارزه‌ی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که می دانست و می فهمید - مثل مرحوم شیخ فضل‌اللَّه نوری - به دار زده شد.../ [۲] [۱] [۲]⏪ از کانال جهاد تبیینی ✳️ @ShahidRabe
⁉️ چیست؟🔰 🎭 فراماسونری (تاریخچه، ماهیت، اهداف...و نقش خباثت آلود و جنایت آمیز آن در تاریخ معاصر، از جمله منحرف کردن مشروطه و به شهادت رساندن زعیم نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری مشروطه (مشروعه)، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) و... (در پنج بخش)👇👇🔰
⁉️ چیست؟ ◽بخش اول (۱ از ۵) 🎭 فراماسونری (تاریخچه، ماهیت، اهداف و نقش خباثت آلود و جنایت آمیز آن در تاریخ معاصر، از جمله منحرف کردن مشروطه و به شهادت رساندن زعیم نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری مشروطه (مشروعه)، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) ✍ فراماسونری (فرانسوی: Franc-maçonnerie‎ و انگلیسی: Freemasonry‎) به سازمان‌های پنهان برادری! پراکنده و مستقل گفته می‌شود! واژه فراماسونری از free stonemason در انگلیسی به معنی سنگ‌تراش آزاد یا بنّای سنگ‌تراش آزاد و از franc-maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگ‌تراش درستکار! گرفته شده‌. در گذر زمان، سنگ‌تراشی فیزیکی در آن به حاشیه رفته و پیمان برادری مرموز و پایبندی به رسوم غیر متعارف در آن برجسته شد و... به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون می‌گویند Mason در واقعیت امروز، فراماسونری تشكيلاتی است صهیونیستی با مدیریت انگلیسی و شعبات متعدد در گوشه و کنار جهان. مقر اصلی آن در حال حاضر طبق شواهد(تصویر بالا) در شهر ایلات اسرائیل(فلسطین اشغالی)است! پنهان روشی و نخبه گرایی در تشكيلات فراماسونری دو ويژگی اصل است. "پنهان روشی" برای اينكه افرادی خارج از تشكيلات با اهداف و روش هاي آن آشنا نشوند و "نخبه گرايی" را از اين جهت برگزيدند كه قصدشان تسخير كشورها و كل جهان است با استفاده از و برای(جاسوسی، انحراف افکار، تحریف حقایق با انحصاری کردن تاریخ نگاری، تخریب و حذف مخالفین و مزاحمین) و... ✍ ارائه تحقیق: از دکتر موسی فقیه حقانی، مورخ شهیر معاصر، در اولين نشست آموزشي جمعيت دفاع از ملت فلسطين درباره فراماسونري درايران علي رغم شعارهاي زيادي كه پيرامون اين قضيه منتشر شده كار جدي انجام نشده است. شايد كتاب هايي كه درباره فراماسونري نوشته شده و دربين مردم توزيع شده، بيش از 10 جلد نباشد و حتي بعضي از اين كتاب ها هم با اهداف و اغراض خاصي نوشته شده اند. براي مثال كتابي كه «اسماعيل رائين» درسال 1347 منتشر كرده با وجود اسنادي كه مي توان به آن استناد كرد اما با اهداف خاصي نوشته شده و اسناد آن انتخاب شده است و حتي در بعضي اسناد نيز دستكاري و اعمال نظر صورت گرفته است. مشكل ديگر درباره شناخت فراماسونري، پنهاني بودن فعاليت هاي اين تشكيلات است. در اصل، تعريف تشكيلات فراماسونري اين است كه بگوييم: فراماسونري تشكيلات يا جمعيتي است، پنهان روش و نخبه گرا. در تشكيلات فراماسونري اين دو ويژگي اصل است. پنهان روشي را براي اين انتخاب كرد كه افرادي خارج از تشكيلات با اهداف و روش هاي آن آشنا نشوند و نخبه گرائي را از اين جهت برگزيدند كه قصدشان تسخير كشورها و كل جهان است. از اين جهت به هر كشوري كه وارد مي شود سراغ نخبگان مي رود و سعي دارد تا امور اساسي و شريان هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي آن كشور را به دست بياورد و در آن منطقه نفوذ كند و بعد در مناطق ديگر نفوذ خود را گسترش دهد. در جهان عرب با توجه به ظهور پديده اسرائيل و تشكيل حكومت نامشروع آن در فلسطين و درگيري ملت ها و نخبگان آن جوامع با اين مسئله هرچند كه دولت هاي آنان نسبت به اين مسئله بي اعتناد بودند. بيشتر از ما مواجه هستند و درباره اش تحقيق كرده اند. اما درباره ميزان مطالعات و ژرفاي تحقيقات آنها متأسفانه ترديد وجود دارد. آنها در ريشه يابي فراماسونري نتوانسته اند عمق مطلب را پيدا كنند. با توجه به تعريفي كه فراماسونرها از خودشان ارائه مي دهند، فراماسونري يك جمعيت بنّايي است كه از ابتداي خلقت تا به حال سابقه تشكيلاتي داشته است. عبارت فراماسون هم از دو بخش «فري» و «ماسون» تشكيل مي شود، به معناي بنّاي آزاد. مي گويند بنّاي آزاد بنّايي بوده كه برخلاف ساير صنوف بيگاري نمي داده. ظاهرا در قرون وسطي صاحبان صنوف بيگاري مي دادند به جز بناها. اين توجيهي است كه آنها براي اسم و عنوان فراماسونري آورده اند. درباره تاريخچه فراماسونري هم دو نوع پيشينه در مقابل ما مي گذارند. پيشينه قديمي كه عرض كردم از زمان آدم تا زمان حال را شامل مي شود. اين مسئله متأسفانه در ايران رواج پيدا كرده و اديب الممالك فراهاني در آن قصيده اي كه در زمان مشروطه گفته درخصوص تاريخچه فراماسونري به حضرت آدم به عنوان اولين فراماسونري اشاره كرد. و در زمان حضرت سليمان گسترش پيدا كرده. وي تمام انبياء حتي ائمه شيعه را هم در اين زمره قرار مي دهد و اين تعبيري است كه چندان عقلاني نبوده و سند معتبر هم ندارد. دراين گرايش و تحليل رنگ و صبغه هاي يهودي را مي توان ديد. در گرايش دوم، ريشه فراماسونري را در انجمن هاي صنفي و يا صنف بنايان جستجو مي كنند. اين پيشينه سازي با هدف پنهان كردن ريشه هاي اصلي فراماسونري است و به نيت به دست آوردن يك مشروعيت تاريخي ارائه شده درحالي كه اگر ما فراماسونري را محصول دوره استعمار جديد بدانيم آن موقع معلوم مي شود كه اين جمعيت براي چه هدفي تأسيس شده است. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰🔰 🎤گفتگو با دکتر موسی حقانی ⁉️✍ چرا و چگونه، فتوای آقایان فاقد ! مشروطه خواه، باعث «بردار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) می شود؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی (مورخ شهیر معاصر):🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [آخوند محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./ 🔰ادامه در 🔰
⁉️ ادیب الممالک فراهانی کیست؟ به بهانه ۲۸ ربیع الثانی، سالمرگش! ✍ ادیب الممالک؛ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ ! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان!/ ۱۳۳۵ق ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید ادیب الممالک از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است! ادیب الممالک فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود. محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت. او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. ، یکی از اشعار ادیب الممالک را به عنوان "سرود ملی" سلطنت انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 694078 ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش سوم🔰 ⁉️✍ چرا و چگونه، فتوای آقایان مشروطه خواه فاقد ! باعث «بر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی (مورخ شهیر معاصر):🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [آخوند محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است.[۲]* [۱]* گزارش خبرگزاری تسنیم، از آیین نکوداشت مرجع شهید علامه شیخ فضل‌الله نوری(ره)، روز مقاومت اسلامی، نگارخانه مهر فرهنگسرای انقلاب اسلامی، در آیین اختتامیه نمایشگاه «ایستاده در طوفان» ۲۳ مرداد ۹۲ش/کد مطلب 117795 [۲]* برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش سوم🔰 🔹«سند» ديگر نامه‏ اى است كه «لژ كوكب الشرق» در قاهره به شخصى به نام «جمال‏ الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يك سال برگزيده شده است درباره اين نامه نيز بايسته است نكته‏ هايى يادآورى شود: 1. اگر مقصود از «جمال‏ الدين» سيد جمال الدين اسدآبادى است؟ بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى‏ شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مى‏شود. به ويژه اينكه لازمۀ محتواى نامۀ يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!! 2. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامۀ رسمى سازمان شمرده نمى‏ شود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامۀ غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟! 3. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كرده ‏اند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابر اين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟! 4. تاريخ اين نامه سال 1878 مى‏باشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسون‏ها () از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود. 🔸برگ‏هاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسون‏ها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست‏ كم نمى‏ تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهرۀ سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مى‏ گذاريم و مى‏ گذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشته‏ هاى ديگران دربارۀ او بنشينيم و از روى دروغ‏پردازی ‏ها و نيرنگ‏ بازى‏ ها و خيانت‏ هايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم. ليكن نكته‏ اى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارك چاپ‏ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچ گاه رخصت نمى‏ دهد كه سندها، نوشته‏ ها و ديگر نشانه‏ هاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارك» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟! 🔹اسماعيل رائين آورده است: ... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، نمى‏ دانسته است كه نوشته‏ ها، سندها و كتاب‏ هاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشته‏ ها چاپ و پراكنده گرديده است!! اين دسته از نويسندگان بر آن بوده‏ اند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ‏ نشده دربارۀ را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسون‏ها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اي دروغ را بر ملا و نيرنگ‏ بازان را رسوا مى‏ كند، اين است كه نه تنها حاج امين‏ الضرب از اعضاى بوده است بلكه اصغر مهدوى و ايرج افشار كه «مجموعه» يادشده را دسته‏ بندى كرده و در دسترس مردم گذاشته‏ اند نيز از ماسون‏ها مى‏ باشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كرده‏ اند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مى‏باشند و «على‏ القاعده» سازمان پس از مرگ امين‏ الضرب به خانۀ او رفته و «اسناد ماسوني» او را بيرون برده و لابد از بردن «سند»هاى «ماسوني» سيد جمال «خوددارى ورزيده است»؟!! 🔸بنابراين اگر واقعاً هم سندها و نوشته‏ هايى در خانۀ حاج امين‏ الضرب داشته، بى‏ ترديد از ديد پوشيده نبوده و چاپ و پخش اين سندها نيز بنا بر سياست انجام پذيرفته است و اصغر مهدوى و ايرج افشار تنها اجراكنندگان اين سياست بوده ‏اند تا با اين شگرد و با بدنام كردن سيد، نهضت اسلامى ايران را به زير سؤال برند و تاج و تخت شاه و آز و نياز استعمارى امريكا را از خطر حتمى برهانند.(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸) 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
⁉️ چیست؟ 🎭 فراماسونری (تاریخچه، ماهیت، اهداف و نقش خباثت آلود و جنایت آمیز آن در تاریخ معاصر، از جمله منحرف کردن مشروطه و به شهادت رساندن زعیم نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری مشروطه (مشروعه)، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری (ره) ✍ فراماسونری (فرانسوی: Franc-maçonnerie‎ و انگلیسی: Freemasonry‎) به سازمان‌های پنهان برادری! پراکنده و مستقل گفته می‌شود! واژه فراماسونری از free stonemason در انگلیسی به معنی سنگ‌تراش آزاد یا بنّای سنگ‌تراش آزاد و از franc-maçonnerie در فرانسوی به معنی سنگ‌تراش درستکار! گرفته شده‌. در گذر زمان، سنگ‌تراشی فیزیکی در آن به حاشیه رفته و پیمان برادری مرموز و پایبندی به رسوم غیر متعارف در آن برجسته شد و... به عضو فراماسونری، فراماسون یا ماسون می‌گویند Mason در واقعیت امروز، فراماسونری تشكيلاتی است صهیونیستی با مدیریت انگلیسی و شعبات متعدد در گوشه و کنار جهان. مقر اصلی آن در حال حاضر طبق شواهد(تصویر بالا) در شهر ایلات اسرائیل(فلسطین اشغالی)است! پنهان روشی و نخبه گرایی در تشكيلات فراماسونری دو ويژگی اصل است. "پنهان روشی" برای اينكه افرادی خارج از تشكيلات با اهداف و روش هاي آن آشنا نشوند و "نخبه گرايی" را از اين جهت برگزيدند كه قصدشان تسخير كشورها و كل جهان است با استفاده از و برای(جاسوسی، انحراف افکار، تحریف حقایق با انحصاری کردن تاریخ نگاری، تخریب و حذف مخالفین و مزاحمین) و... ✍ مطلب اول از دکتر موسی فقیه حقانی، مورخ شهیر معاصر، در اولين نشست آموزشي جمعيت دفاع از ملت فلسطين درباره فراماسونري درايران علي رغم شعارهاي زيادي كه پيرامون اين قضيه منتشر شده كار جدي انجام نشده است. شايد كتاب هايي كه درباره فراماسونري نوشته شده و دربين مردم توزيع شده، بيش از 10 جلد نباشد و حتي بعضي از اين كتاب ها هم با اهداف و اغراض خاصي نوشته شده اند. براي مثال كتابي كه «اسماعيل رائين» درسال 1347 منتشر كرده با وجود اسنادي كه مي توان به آن استناد كرد اما با اهداف خاصي نوشته شده و اسناد آن انتخاب شده است و حتي در بعضي اسناد نيز دستكاري و اعمال نظر صورت گرفته است. مشكل ديگر درباره شناخت فراماسونري، پنهاني بودن فعاليت هاي اين تشكيلات است. در اصل، تعريف تشكيلات فراماسونري اين است كه بگوييم: فراماسونري تشكيلات يا جمعيتي است، پنهان روش و نخبه گرا. در تشكيلات فراماسونري اين دو ويژگي اصل است. پنهان روشي را براي اين انتخاب كرد كه افرادي خارج از تشكيلات با اهداف و روش هاي آن آشنا نشوند و نخبه گرائي را از اين جهت برگزيدند كه قصدشان تسخير كشورها و كل جهان است. از اين جهت به هر كشوري كه وارد مي شود سراغ نخبگان مي رود و سعي دارد تا امور اساسي و شريان هاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي آن كشور را به دست بياورد و در آن منطقه نفوذ كند و بعد در مناطق ديگر نفوذ خود را گسترش دهد. در جهان عرب با توجه به ظهور پديده اسرائيل و تشكيل حكومت نامشروع آن در فلسطين و درگيري ملت ها و نخبگان آن جوامع با اين مسئله هرچند كه دولت هاي آنان نسبت به اين مسئله بي اعتناد بودند. بيشتر از ما مواجه هستند و درباره اش تحقيق كرده اند. اما درباره ميزان مطالعات و ژرفاي تحقيقات آنها متأسفانه ترديد وجود دارد. آنها در ريشه يابي فراماسونري نتوانسته اند عمق مطلب را پيدا كنند. با توجه به تعريفي كه فراماسونرها از خودشان ارائه مي دهند، فراماسونري يك جمعيت بنّايي است كه از ابتداي خلقت تا به حال سابقه تشكيلاتي داشته است. عبارت فراماسون هم از دو بخش «فري» و «ماسون» تشكيل مي شود، به معناي بنّاي آزاد. مي گويند بنّاي آزاد بنّايي بوده كه برخلاف ساير صنوف بيگاري نمي داده. ظاهرا در قرون وسطي صاحبان صنوف بيگاري مي دادند به جز بناها. اين توجيهي است كه آنها براي اسم و عنوان فراماسونري آورده اند. درباره تاريخچه فراماسونري هم دو نوع پيشينه در مقابل ما مي گذارند. پيشينه قديمي كه عرض كردم از زمان آدم تا زمان حال را شامل مي شود. اين مسئله متأسفانه در ايران رواج پيدا كرده و اديب الممالك فراهاني در آن قصيده اي كه در زمان مشروطه گفته درخصوص تاريخچه فراماسونري به حضرت آدم به عنوان اولين فراماسونري اشاره كرد. و در زمان حضرت سليمان گسترش پيدا كرده. وي تمام انبياء حتي ائمه شيعه را هم در اين زمره قرار مي دهد و اين تعبيري است كه چندان عقلاني نبوده و سند معتبر هم ندارد. دراين گرايش و تحليل رنگ و صبغه هاي يهودي را مي توان ديد. در گرايش دوم، ريشه فراماسونري را در انجمن هاي صنفي و يا صنف بنايان جستجو مي كنند. اين پيشينه سازي با هدف پنهان كردن ريشه هاي اصلي فراماسونري است و به نيت به دست آوردن يك مشروعيت تاريخي ارائه شده درحالي كه اگر ما فراماسونري را محصول دوره استعمار جديد بدانيم آن موقع معلوم مي شود كه اين جمعيت براي چه هدفي تأسيس شده است. 🔰ادامه در بخش دوم🔰
⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✳️ @ShahidRabe
1⃣ سید محمد صادق طباطبایی(پسر ارشد سید محمد طباطبایی از معممین حامی جریان غربگرای مشروطه) ✍ عضو لژ ماسونی بیداری، بانی ‌وزارت ‌رضاخان و حامی ‌سلطنت ‌پهلوی 💠رهبرانقلاب [امام خامنه ای حفظه الله]: ‼️من بارها گفته‌ام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالت‌خواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمد صادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم شیخ فضل‌الله، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ /جهاد تبیینی ‼️ انجمن های مخفی ماسونی مأموریت تشکیل انجمن های مخفی که بعدها به انجمنهای سری ماسونی نیز شهرت یافت، از سوی دولت انگلیس، به افرادی چون سید محمد صادق طباطبایی(فرزند سید محمد طباطبایی) و بابی ازلی محمد ناظم الاسلام کرمانی(تحریفگر تاریخ مشروطه تحت عنوان، تاریخ بیداری ایرانیان) سپرده شده بود. اولین جلسه انجمن مخفی در سال ۱۳۲۲ ق با حضور ۶۰ تن از سران فراماسون به ریاست سید محمد صادق طباطبایی برگزار شد. در ۱۲ صفر ۱۳۲۳ق، انجمن مخفی تهران در نهمین جلسه در مورد مشروطیت و تطبیق آن با اسلام بحث کرد. این جلسه در خانه ناظم الاسلام کرمانی برگزار شد و وی در مورد آن گزارش داد. بعد ها تیم های ترور انجمن نیز، راه اندازی گردید.(از ک، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص ۵۶-۱۴۴، مهدی انصاری، مندرج در سال شمار شیخ، ک، تنهای شکیبا/ ⁉️ آیا می دانید که، نخستین بار در فتنه مشروطه بود که عملیات تروریستی در ایران، به صورت سازماندهی شده توسط محافل فراماسونری انگلیس(انجمن های مخفی)، طراحی و اجرا شد؟ ⁉️ ماجرای ترور نافرجام شیخ ✍ علامه شيخ فضل اللّه نورى از جمله عالمان ذو فنون بزرگى بود كه در جایگاه مرجعیت دینی پایتخت و رهبرى نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری، نقش اساسی را ايفا نمود و زمينه هاى تحصن مردم عليه استبداد و استکبار زمان را در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) فراهم آورد. از جمله رادمردانى بود كه در برابر بيگانه سر تسليم فرود نياورد از اين رو طرح ترور شيخ، در سفارت انگليس خبیث و توسط عوامل انجمن مخفی فراماسونری تهیه شد و به دست جوان عیاش ماجراجو و دین ستیزی به نام كريم دواتچی(دواتگر) داده شد، ترور نافرجام ماند، شيخ به شدت از ناحیه پای چپ مجروح شد، و ضارب نیز دستگیر شد. در بازجويى از وى، اسامى افرادى به ميان آمد كه با سفارت انگليس در ارتباط بودند. طرح ترور و کشتن شیخ توسط انجمن های مخفی چند بار دیکر نیز به مورد اجرا گذاشته شده بود ولی همگی ناموفق بود. 🔸منابع: مشرق نیوز/خبرگزاری مردمی عمار/ک، تنهای شکیبا/ک، خانه بر دامنه آتشفشان... 2⃣ ادیب الممالک فراهانی ✍ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ ! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است! فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود. محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت. او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. ، یکی از اشعار او را به عنوان "سرود ملی" سلطنت انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 6940 ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش دوم/پایانی🔰 امام خمینی(ره) نیز، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غافل می دانستند! پیشوای فقید انقلاب اسلامی ایران، از معتقدان به مقام علمی و مجاهدات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و او را علمدار دفاع از دین و از فقهای بزرگ عملگرا در تحقق حکومت اسلامی می شمرد و درباره قاتلان و مسببین اعدام وی دیدگاهی شدیداً منفی داشت. از نظر امام: «شیخ شهید نوری رحمه الله» یک شخصیت «مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه» بود که برای انطباق قوانین مشروطه با اسلام قیام کرد و «متمم قانون اساسی» حاصل تلاش و «کوشش ایشان بود» و به همین علت نیز «خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند... یک دادگاه درست کردند و توسط یک منحرف روحانی نما [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی]، [شیخ] را محاکمه کردند و در میدان توپخانه، در حضور جمعیت به دار آویختند». «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، علما[ی حامیِ مشروطه] هم غفلت داشتند». اقتباس، صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸ 💠 دکتر موسی حقانی (مورخ شهیر معاصر):🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتند!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش سوم🔰 🔹«سند» ديگر نامه‏ اى است كه «لژ كوكب الشرق» در قاهره به شخصى به نام «جمال‏ الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يك سال برگزيده شده است درباره اين نامه نيز بايسته است نكته‏ هايى يادآورى شود: 1. اگر مقصود از «جمال‏ الدين» سيد جمال الدين اسدآبادى است؟ بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى‏ شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مى‏شود. به ويژه اينكه لازمۀ محتواى نامۀ يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!! 2. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامۀ رسمى سازمان شمرده نمى‏ شود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامۀ غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟! 3. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كرده ‏اند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابر اين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟! 4. تاريخ اين نامه سال 1878 مى‏باشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسون‏ها () از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود. 🔸برگ‏هاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسون‏ها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست‏ كم نمى‏ تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهرۀ سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مى‏ گذاريم و مى‏ گذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشته‏ هاى ديگران دربارۀ او بنشينيم و از روى دروغ‏پردازی ‏ها و نيرنگ‏ بازى‏ ها و خيانت‏ هايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم. ليكن نكته‏ اى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارك چاپ‏ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچ گاه رخصت نمى‏ دهد كه سندها، نوشته‏ ها و ديگر نشانه‏ هاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارك» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟! 🔹اسماعيل رائين آورده است: ... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، نمى‏ دانسته است كه نوشته‏ ها، سندها و كتاب‏ هاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشته‏ ها چاپ و پراكنده گرديده است!! اين دسته از نويسندگان بر آن بوده‏ اند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ‏ نشده دربارۀ را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسون‏ها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اي دروغ را بر ملا و نيرنگ‏ بازان را رسوا مى‏ كند، اين است كه نه تنها حاج امين‏ الضرب از اعضاى بوده است بلكه اصغر مهدوى و ايرج افشار كه «مجموعه» يادشده را دسته‏ بندى كرده و در دسترس مردم گذاشته‏ اند نيز از ماسون‏ها مى‏ باشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كرده‏ اند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مى‏باشند و «على‏ القاعده» سازمان پس از مرگ امين‏ الضرب به خانۀ او رفته و «اسناد ماسوني» او را بيرون برده و لابد از بردن «سند»هاى «ماسوني» سيد جمال «خوددارى ورزيده است»؟!! 🔸بنابراين اگر واقعاً هم سندها و نوشته‏ هايى در خانۀ حاج امين‏ الضرب داشته، بى‏ ترديد از ديد پوشيده نبوده و چاپ و پخش اين سندها نيز بنا بر سياست انجام پذيرفته است و اصغر مهدوى و ايرج افشار تنها اجراكنندگان اين سياست بوده ‏اند تا با اين شگرد و با بدنام كردن سيد، نهضت اسلامى ايران را به زير سؤال برند و تاج و تخت شاه و آز و نياز استعمارى امريكا را از خطر حتمى برهانند.(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸) 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
‼️ درباره و فراماسون ها بیشتر بدانیم🔰 🔴✍ توضیحات فیلم و تصاویر بالا🔰 🎬 مستند نقش روحانی نمایان و نویسندگان وابسته به در به انحراف کشاندن و به شهادت رساندن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه، رهبر نهضت اسلام خواهی مشروطه (مشروعه) 📷 تصاویر ماسون های نفوذی معروف، که مأمور تخریب (ترور شخصیت) مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) از طریق زبان و قلم...بودند👇 میرزا ملکم خان/اردشیر جی ریپورتر/محمد علی فروغی/ادوارد براون/روحانی نما نصرالله بهشتی بابیِ معروف به ملک المتکلمین/مهدی ملکزاده فرزند ملک المتکلمین/روحانی نما ابراهیم زنجانی(یهودی زاده، شاگرد و معتمدِ آخوند محمد کاظم خراسانی و رئیس دادگاه فرمایشی که حکم به قتل شیخ فضل الله داد)/روحانی نما حسن تقی زاده، عامل اصلی بردار کردن شیخ فضل الله، که از معممی درآمد/روحانی نما اسدالله خرقانی(نفوذی در بیت آخوند خراسانی و دیگر علمای حامی مشروطه و دریافت کننده فتوا از آنها بر علیه شیخ فضل الله ره)/روحانی نما محمد ناظم الاسلام کرمانی(نفوذی در بیوت علمای حامی مشروطه و از بنیانگذاران انجمن های مخفی)/روحانی نما احمد کسروی مرتد که‌ از معممی درآمد/فریدون آدمیت/روحانی نما محمدعلی محلاتی(حاج سیاح)که از معممی درآمد/روحانی نمایِ بابی ازلی جمال واعظ اصفهانی(پدر محمد علی جمالزادهِ بابی ازلی) 📷 مرکز فعلی فراماسونری در شهر ایلات اسرائیل(فلسطین اشغالی) 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش پنجم🔰 ‼️امام خمینی(ره) نیز، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غافل می دانستند! پیشوای فقید انقلاب اسلامی ایران، از معتقدان به مقام علمی و مجاهدات سیاسی مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) بود و او را علمدار دفاع از دین و از فقهای بزرگ عملگرا در تحقق حکومت اسلامی می شمرد و درباره قاتلان و مسببین اعدام وی دیدگاهی شدیداً منفی داشت. از نظر امام: «شیخ شهید نوری رحمه الله» یک شخصیت «مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه» بود که برای انطباق قوانین مشروطه با اسلام قیام کرد و «متمم قانون اساسی» حاصل تلاش و «کوشش ایشان بود» و به همین علت نیز «خارجیها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند... یک دادگاه درست کردند و توسط یک منحرف روحانی نما [ابراهیم زنجانیِ فراماسون، از شاگردان و معتمدینِ آخوند خراسانی]، [شیخ] را محاکمه کردند و در میدان توپخانه، در حضور جمعیت به دار آویختند». «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، علما[ی حامیِ مشروطه] هم غفلت داشتند». اقتباس، صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸ 💠 دکتر موسی حقانی (مورخ شهیر معاصر):🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتند!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 🔰ادامه در بخش ششم🔰
⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش سوم🔰 ⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
1⃣ سید محمد صادق طباطبایی(پسر ارشد سید محمد طباطبایی از معممین حامی جریان غربگرای مشروطه) ✍ عضو لژ ماسونی بیداری، بانی ‌وزارت ‌رضاخان و حامی ‌سلطنت ‌پهلوی 💠رهبرانقلاب [امام خامنه ای حفظه الله]: ‼️من بارها گفته‌ام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالت‌خواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمد صادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم شیخ فضل‌الله، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ /جهاد تبیینی ‼️ انجمن های مخفی ماسونی مأموریت تشکیل انجمن های مخفی که بعدها به انجمنهای سری ماسونی نیز شهرت یافت، از سوی دولت انگلیس، به افرادی چون سید محمد صادق طباطبایی(فرزند سید محمد طباطبایی) و بابی ازلی محمد ناظم الاسلام کرمانی(تحریفگر تاریخ مشروطه تحت عنوان، تاریخ بیداری ایرانیان) سپرده شده بود. اولین جلسه انجمن مخفی در سال ۱۳۲۲ ق با حضور ۶۰ تن از سران فراماسون به ریاست سید محمد صادق طباطبایی برگزار شد. در ۱۲ صفر ۱۳۲۳ق، انجمن مخفی تهران در نهمین جلسه در مورد مشروطیت و تطبیق آن با اسلام بحث کرد. این جلسه در خانه ناظم الاسلام کرمانی برگزار شد و وی در مورد آن گزارش داد. بعد ها تیم های ترور انجمن نیز، راه اندازی گردید.(از ک، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص ۵۶-۱۴۴، مهدی انصاری، مندرج در سال شمار شیخ، ک، تنهای شکیبا/ ⁉️ آیا می دانید که، نخستین بار در فتنه مشروطه بود که عملیات تروریستی در ایران، به صورت سازماندهی شده توسط محافل فراماسونری انگلیس(انجمن های مخفی)، طراحی و اجرا شد؟ ⁉️ ماجرای ترور نافرجام شیخ ✍ علامه شيخ فضل اللّه نورى از جمله عالمان ذو فنون بزرگى بود كه در جایگاه مرجعیت دینی پایتخت و رهبرى نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری، نقش اساسی را ايفا نمود و زمينه هاى تحصن مردم عليه استبداد و استکبار زمان را در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) فراهم آورد. از جمله رادمردانى بود كه در برابر بيگانه سر تسليم فرود نياورد از اين رو طرح ترور شيخ، در سفارت انگليس خبیث و توسط عوامل انجمن مخفی فراماسونری تهیه شد و به دست جوان عیاش ماجراجو و دین ستیزی به نام كريم دواتچی(دواتگر) داده شد، ترور نافرجام ماند، شيخ به شدت از ناحیه پای چپ مجروح شد، و ضارب نیز دستگیر شد. در بازجويى از وى، اسامى افرادى به ميان آمد كه با سفارت انگليس در ارتباط بودند. طرح ترور و کشتن شیخ توسط انجمن های مخفی چند بار دیکر نیز به مورد اجرا گذاشته شده بود ولی همگی ناموفق بود. 🔸منابع: مشرق نیوز/خبرگزاری مردمی عمار/ک، تنهای شکیبا/ک، خانه بر دامنه آتشفشان... 2⃣ ادیب الممالک فراهانی ✍ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ ! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است! فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود. محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت. او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. ، یکی از اشعار او را به عنوان "سرود ملی" سلطنت انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 6940 ✳️ @ShahidRabe
✍ به بهانه سالمرگ سید محمد صادق طباطبایی(پسر ارشد سید محمد طباطبایی از معممین حامی جریان غربگرای مشروطه)۳ دی۱۳۴۰ش ✍ عضو لژ ماسونی بیداری، بانی ‌وزارت ‌رضاخان و حامی ‌سلطنت ‌پهلوی 💠امام خامنه ای (حفظه الله): ‼️من بارها گفته‌ام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالت‌خواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمد صادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم شیخ فضل‌الله، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ /جهاد تبیینی ‼️انجمن های مخفی ماسونی مأموریت تشکیل انجمن های مخفی که بعدها به انجمنهای سری ماسونی نیز شهرت یافت، از سوی دولت انگلیس، به افرادی چون سید محمد صادق طباطبایی و بابی ازلی محمد ناظم الاسلام کرمانی(تحریفگر تاریخ مشروطه تحت عنوان، تاریخ بیداری ایرانیان) سپرده شده بود. اولین جلسه انجمن مخفی در سال ۱۳۲۲ ق با حضور ۶۰ تن از سران فراماسون به ریاست سید محمد صادق طباطبایی برگزار شد. در ۱۲ صفر ۱۳۲۳ق، انجمن مخفی تهران در نهمین جلسه در مورد مشروطیت و تطبیق آن با اسلام بحث کرد. این جلسه در خانه ناظم الاسلام کرمانی برگزار شد و وی در مورد آن گزارش داد. بعد ها تیم های ترور انجمن نیز، راه اندازی گردید.(از ک، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص ۵۶-۱۴۴، مهدی انصاری، مندرج در سالشمار شیخ، ک، تنهای شکیبا/ ‼️نخستین بار در فتنه مشروطه عملیات تروریستی در ایران، به صورت سازماندهی شده توسط محافل فراماسونری انگلیس(انجمن های مخفی)، طراحی و اجرا شد. که یکی از اهداف آنها ترور مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، زعیم نهضت اسلام خواهی مشروطه(مشروعه) بود. طرح ترور و کشتن شیخ توسط انجمن های مخفی چند بار به مورد اجرا گذاشته شد ولی همگی ناموفق بود. در یکی از این ترورها شیخ، به شدت از ناحیه پا مجروح شد.[۱*] ‼️نخستین شماره روزنامه مجلس غربگرا نیز، به مدیر مسئولیِ‌ماسون، سید محمد صادق طباطبایی و سردبیریِ ماسون، ادیب الممالک فراهانی در تاریخ ۴ آذر ۱۲۸۵ش منتشر گردید. ادیب الممالک شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ ! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان بود او به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است! فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود. محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت. او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. ، یکی از اشعار او را به عنوان "سرود ملی" سلطنت انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 6940 🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش ششم/پایانی🔰 ⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✍ همچنین امام خمینی(ره)، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند! «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸ ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش ششم🔰 ⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی معروف به مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✍ همچنین امام خمینی(ره)، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند و نسبت به آنان دیدگاه شدیداً منفی داشتند! «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸ 🔰ادامه در بخش هفتم/پایانی🔰
🔰بخش سوم🔰 🔹«سند» ديگر نامه‏ اى است كه «لژ كوكب الشرق» در قاهره به شخصى به نام «جمال‏ الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يك سال برگزيده شده است درباره اين نامه نيز بايسته است نكته‏ هايى يادآورى شود: 1. اگر مقصود از «جمال‏ الدين» سيد جمال الدين اسدآبادى است؟ بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى‏ شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مى‏شود. به ويژه اينكه لازمۀ محتواى نامۀ يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!! 2. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامۀ رسمى سازمان شمرده نمى‏ شود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامۀ غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟! 3. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كرده ‏اند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابر اين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟! 4. تاريخ اين نامه سال 1878 مى‏باشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسون‏ها () از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود. 🔸برگ‏هاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسون‏ها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست‏ كم نمى‏ تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهرۀ سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مى‏ گذاريم و مى‏ گذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشته‏ هاى ديگران دربارۀ او بنشينيم و از روى دروغ‏پردازی ‏ها و نيرنگ‏ بازى‏ ها و خيانت‏ هايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم. ليكن نكته‏ اى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارك چاپ‏ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچ گاه رخصت نمى‏ دهد كه سندها، نوشته‏ ها و ديگر نشانه‏ هاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارك» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟! 🔹اسماعيل رائين آورده است: ... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، نمى‏ دانسته است كه نوشته‏ ها، سندها و كتاب‏ هاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشته‏ ها چاپ و پراكنده گرديده است!! اين دسته از نويسندگان بر آن بوده‏ اند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ‏ نشده دربارۀ را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسون‏ها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اي دروغ را بر ملا و نيرنگ‏ بازان را رسوا مى‏ كند، اين است كه نه تنها حاج امين‏ الضرب از اعضاى بوده است بلكه اصغر مهدوى و ايرج افشار كه «مجموعه» يادشده را دسته‏ بندى كرده و در دسترس مردم گذاشته‏ اند نيز از ماسون‏ها مى‏ باشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كرده‏ اند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مى‏باشند و «على‏ القاعده» سازمان پس از مرگ امين‏ الضرب به خانۀ او رفته و «اسناد ماسوني» او را بيرون برده و لابد از بردن «سند»هاى «ماسوني» سيد جمال «خوددارى ورزيده است»؟!! 🔸بنابراين اگر واقعاً هم سندها و نوشته‏ هايى در خانۀ حاج امين‏ الضرب داشته، بى‏ ترديد از ديد پوشيده نبوده و چاپ و پخش اين سندها نيز بنا بر سياست انجام پذيرفته است و اصغر مهدوى و ايرج افشار تنها اجراكنندگان اين سياست بوده ‏اند تا با اين شگرد و با بدنام كردن سيد، نهضت اسلامى ايران را به زير سؤال برند و تاج و تخت شاه و آز و نياز استعمارى امريكا را از خطر حتمى برهانند.(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸) 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰
1⃣ سید محمد صادق طباطبایی(پسر ارشد سید محمد طباطبایی از معممین حامی جریان غربگرای مشروطه) ✍ عضو لژ ماسونی بیداری، بانی ‌وزارت ‌رضاخان و حامی ‌سلطنت ‌پهلوی 💠رهبرانقلاب [امام خامنه ای حفظه الله]: ‼️من بارها گفته‌ام تاریخ مشروطه را مطالعه کنید چرا که عبرتهای خیلی عجیبی در تاریخ مشروطه هست، در ماجرای مشروطه علت اصلی که جریان عدالت‌خواهی اسلامی به جریان مشروطه انگلیسی تبدیل شد، حضور یک عده روشنفکر وابسته به غرب بود؛ در بین علما اول کسیکه لفظ مشروطه را آورد سید محمد طباطبایی بود چرا که پسرشان محمد صادق که من نمیتوانم سلامت او را تضمین کنم، یک روشنفکر غربزده بود روی ایشان اثر میگذاشت و اسم مشروطه را در دهانشان گذاشت، علت اینکه وقتی مرحوم شیخ فضل‌الله، در تحصن اول از [سید محمد] طباطبایی پرسید که این مشروطه که شما میگویید چیست، این بود که ایشان [یعنی شیخ] میدانست، وضع لفظ مشروطه برای جریان عدالتخواهی اسلامی نشان از نفوذ جریان روشنفکری غربزده در مراکز قدرت بود، پس آن چیزی که مشروطه را به انحراف کشاند یک جریان روشنفکر دلباخته غرب بود که بزرگترین جرمها هم اینها مرتکب شدند از جمله روی کار آوردن رضا خان! ۷۸/۱۲/۲۳ /جهاد تبیینی ‼️ انجمن های مخفی ماسونی مأموریت تشکیل انجمن های مخفی که بعدها به انجمنهای سری ماسونی نیز شهرت یافت، از سوی دولت انگلیس، به افرادی چون سید محمد صادق طباطبایی(فرزند سید محمد طباطبایی) و بابی ازلی محمد ناظم الاسلام کرمانی(تحریفگر تاریخ مشروطه تحت عنوان، تاریخ بیداری ایرانیان) سپرده شده بود. اولین جلسه انجمن مخفی در سال ۱۳۲۲ ق با حضور ۶۰ تن از سران فراماسون به ریاست سید محمد صادق طباطبایی برگزار شد. در ۱۲ صفر ۱۳۲۳ق، انجمن مخفی تهران در نهمین جلسه در مورد مشروطیت و تطبیق آن با اسلام بحث کرد. این جلسه در خانه ناظم الاسلام کرمانی برگزار شد و وی در مورد آن گزارش داد. بعد ها تیم های ترور انجمن نیز، راه اندازی گردید.(از ک، شیخ فضل الله نوری و مشروطیت، ص ۵۶-۱۴۴، مهدی انصاری، مندرج در سال شمار شیخ، ک، تنهای شکیبا/ ⁉️ آیا می دانید که، نخستین بار در فتنه مشروطه بود که عملیات تروریستی در ایران، به صورت سازماندهی شده توسط محافل فراماسونری انگلیس(انجمن های مخفی)، طراحی و اجرا شد؟ ⁉️ ماجرای ترور نافرجام شیخ ✍ علامه شيخ فضل اللّه نورى از جمله عالمان ذو فنون بزرگى بود كه در جایگاه مرجعیت دینی پایتخت و رهبرى نهضت اسلام خواهی و ضد استکباری، نقش اساسی را ايفا نمود و زمينه هاى تحصن مردم عليه استبداد و استکبار زمان را در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) فراهم آورد. از جمله رادمردانى بود كه در برابر بيگانه سر تسليم فرود نياورد از اين رو طرح ترور شيخ، در سفارت انگليس خبیث و توسط عوامل انجمن مخفی فراماسونری تهیه شد و به دست جوان عیاش ماجراجو و دین ستیزی به نام كريم دواتچی(دواتگر) داده شد، ترور نافرجام ماند، شيخ به شدت از ناحیه پای چپ مجروح شد، و ضارب نیز دستگیر شد. در بازجويى از وى، اسامى افرادى به ميان آمد كه با سفارت انگليس در ارتباط بودند. طرح ترور و کشتن شیخ توسط انجمن های مخفی چند بار دیکر نیز به مورد اجرا گذاشته شده بود ولی همگی ناموفق بود. 🔸منابع: مشرق نیوز/خبرگزاری مردمی عمار/ک، تنهای شکیبا/ک، خانه بر دامنه آتشفشان... 2⃣ ادیب الممالک فراهانی ✍ شاعر دربار قاجار! مشروطه خواه غربزده! عضو لژ ! از دشمنان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و شاعر مورد علاقه رضاخان ادیب الممالک به عضویت لژ ماسونی «بیداری ایران» در آمد و در ترویج آیین ماسونی و «برادران ماسون» اشعار مطول سرود. آن گونه که از محتوای بسیاری از اشعار او بر می آید از مروجان ناسیونالیسم و در عین حال در اشعارش تعلقات غربزدگی منورالفکرانه کاملا مشهود است! فراهانی را می توان برجسته ترین شاعر زمینه ساز غربی در ایران دانست. نام او محمد صادق است و زیر برخی اشعار خود را "امیری قائم مقام فراهانی" امضا کرده است. آن گونه که در مقدمه دیوان اشعارش آمده، کُنیه اش "ابو عیسی" بود. محمد صادق، از طریق آشنایی با یکی از شاهزادگان قاجاری و سرودن شعری در مدح او دارای مشاغل دیوانی و دولتی گردید و صاحب مال و منال شد. در سال 1314 ه.ق مظفرالدین شاه لقب ادیب الممالک را به او اعطا کرد.او به لحاظ فرم و قالب شعری، در برخی از اشعارش به ترویج محتوای تجدد خواهانه پرداخت.در مشروطه به فعالیت های مطبوعاتی نیز اشتغال داشت و به ترویج آراء دین ستیزانه و غربگرایانه خود از طریق مطبوعات پرداخت. او در مشروطه، اشعاری در هجو و تخریب شخصیت شیخ فضل الله نوری(ره) زعیم نهضت مشروعه خواهی، سرود و هواخواه اعدام او بود. ، یکی از اشعار او را به عنوان "سرود ملی" سلطنت انتخاب نمود.../برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی مشرق نیوز، کد خبر 6940 ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش ششم/پایانی🔰 ⁉️چگونه، فتوای مُعَمَمینِ حامی جریان غربگرای مشروطه در نجف، باعث «بَر دار» شدن مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) شد؟!🔰 💠 دکتر موسی حقانی، مورخ شهیر معاصر، به این پرسش پاسخ می دهد:🔰 مراجع [حامی مشروطه در] نجف، [محمد کاظم خراسانی، محمد حسین نائینی، حسین خلیلی طهرانی، عبدالله دیوشلی مازندرانی] از یک موضوع بسیار مهم غافل بودند و آن هم اینکه گروه‌های ساختار شکن و دین ستیز توانسته بودند در ظرف یک دهه، کاملاً در کانون‌ها و مراکز مختلف دولتی کنند و مستقر شوند و منتظر فرصت مناسب بنشینند. آخوند خراسانی و طرفداران مشروطه نتوانستند تحلیل درستی از میزان تأثیرگذاری گروه‌های ساختار شکن داشته باشند. عبدالله مازندرانی می گوید: «ما در دفع شجره خبیثه استبداد وارد شدیم و بعضی از مواد فاسده مملکت هم با ما همراهی کردند!» که منظور همان گروه‌های ساختارشکن هستند.[یعنی برای دفع فاسد از فاسد تر کمک گرفتن!] همین اشتباه در [عمل] باعث شد که جریانات به سمت دیگری تغییر مسیر بدهند. فقط شیخ فضل‌الله است که ارزیابی دقیقی از این جریانات دارد. ایشان می‌گوید: اینها گروه منسجم و تردستی هستند که از همه ابزارها به‌خوبی استفاده می‌کنند! ، نیهیلیست‌ها، ماتریالیست‌ها و کلاً گروه‌هایی که در «جامعه آدمیت» و «لژ » جمع شده‌اند و می‌خواهند زمام امور مشروطه را در دست بگیرند و لذا بیکار نمی‌نشیند. اینها در باغ سلیمان خان میکده تشکیل جلسه می‌دهند. اغلب افراد شرکت کننده، بابی [ازلی] یا مثل اردشیر جی هستند که در آن موقع سر جاسوس انگلیس در ایران بود. یکی از این افراد، سید اسدالله خرقانی است که به او مأموریت می‌دهند به نجف برود و شعبه «انجمن مخفی» را در آنجا ایجاد کند. در نجف در بیت مراجع و علمای بزرگ نفوذ و «انجمن مخفی» را راه می‌اندازد. کارش این است که این جریان افراطی هر جا کارش گیر کرد، از مراجع فتوا بگیرد و کارش را راه بیندازد و از طرف دیگر درباره جریان اصیل دینی [که مرجع شهید علامه نوری، نمادش بود]، در ذهن علمای [حامی مشروطه] شبهه و تردید ایجاد کند! اعضای این انجمن هر خبری را که از تهران می‌رسید و به نفع خودشان بود به علما ارائه می‌کردند و هر چه که به نفعشان نبود، واژگونه ارائه می‌دادند. در نتیجه، هر چه شیخ شهید فریاد می‌زد، به گوش علمای نجف نمی‌رسید [یا آن حضرات، تحت تأثیر عوامل ، حاضر به شنیدن سخنان شیخ نبودند]، این‌گونه جلوه می‌دادند که شیخ با مشروطه مخالف است! بعد هم از مراجع کسب تکلیف می‌کنند که تکلیف کسی که با مشروطه و مجلس مخالفت می‌کند، چیست؟! آنها هم حکم می‌دهند او مطرود است! باید چنین فردی را از بین برد! (یک حکم کلی از آنها می گیرند!)، کسی [به آخوند خراسانی و مازندرانی و نائینی و طهرانی...] هشدار می‌دهد که: شاید اینها بروند و با این حکم کلی، هزار کار بکنند! ولی عملاً دیر می‌شود. [و مرجع مجاهد، علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه را بر دار می کنند] [اسد الله] خرقانی (روحانی نمای فراماسون نفوذی که این فتوا را از این آقایان گرفته بود) در نامه ای به تقی‌زاده و دو نماینده افراطی مجلس می‌گوید:🔰 تا دیر نشده است هر چه فتوا می‌خواهید بگویید که برایتان از علمای نجف بگیرم! که میزان نفوذ او در بیوت مراجع [حامی مشروطه] را به‌خوبی نشان می‌دهد! «خرقانی» بعدها گرایش شبه پیدا کرد و امامت حضرت امیر(ع) را منکر شد! او هم با بهائیان همکاری می‌کرد، هم با بابیان سَر و سِرّ داشت، اما به هر حال نقش او در رساندن واژگونه اخبار ایران به علمای حامی مشروطه در نجف [و گول زدن آنها] یک نقش کلیدی بوده است./برگرفته از گفتگوی نسیم آنلاین، رجانیوز، کد مطلب249867 ✍ همچنین امام خمینی(ره)، علمای حامی مشروطه را در اعدام شیخ، مقصر و غفلت زده می دانستند! «اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو اسباب اين شد كه آقا شيخ فضل اللَّه(ره) را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و به دار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸ ✳️ @ShahidRabe
🔰بخش سوم🔰 🔹«سند» ديگر نامه‏ اى است كه «لژ كوكب الشرق» در قاهره به شخصى به نام «جمال‏ الدين» نوشته و به او خبر داده است كه در جلسه اعضاى لژ با اكثريت آرا به عنوان رئيس لژ براى يك سال برگزيده شده است درباره اين نامه نيز بايسته است نكته‏ هايى يادآورى شود: 1. اگر مقصود از «جمال‏ الدين» سيد جمال الدين اسدآبادى است؟ بايد با پيشوند «الشيخ» آورده مى‏ شد. در كشورهاى عربى عنوان «شيخ» براى روحانيان از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و تنها در هنگام خوار داشتن از آوردن آن خوددارى مى‏شود. به ويژه اينكه لازمۀ محتواى نامۀ يادشده نيز تجليل بيشتر از سيد بوده كه به رياست لژ برگزيده شده است!! 2. اين نامه بدون آرم و سربرگ سازمان فراماسونرى است و در واقع نامۀ رسمى سازمان شمرده نمى‏ شود. آيا باور كردنى است كه سازمانى با آن سيستم پيچيده و گسترده، براى شخصيتى كه به رياست يكى از لژهاى آن برگزيده شده است، نامۀ غيررسمى و فاقد عناوين معمولى بفرستد؟! 3. آنان كه ماسونى بودن سيد را مطرح كرده ‏اند، خود اعتراف دارند كه سيد پس از پيوستن به فراماسونرى، ديرى نپاييد كه از آن بيرون آمد و يا بيرونش كردند، بنابر اين چگونه پذيرفتنى است كه عضو تازه واردى را كه هنوز بدرستى آزمايش نشده است، به رياست لژ برگزيده باشند؟! 4. تاريخ اين نامه سال 1878 مى‏باشد در صورتى كه سيد در همين سال بنا بر فرمان ارباب فراماسون‏ها () از مصر بيرون شده بود و اصولاً در مصر حضور نداشت تا به مراسمى در لژ فراخوانده شود. 🔸برگ‏هاى ديگرى نيز پيرامون ارتباط سيد با فراماسون‏ها در اين «مجموعه» آورده شده است كه اگر ساختگى نباشد دست‏ كم نمى‏ تواند براى اثبات ماسونى بودن سيد گواه درخور توجهى باشد و چون در اين دفتر براى بررسى زندگى سيد جمال و نقش مزدوران استعمار در ناپسند نماياندن چهرۀ سيد، مجالى نيست، ناگزير آن را مى‏ گذاريم و مى‏ گذريم و برآنيم كه به يارى خداوند در فرصتى مناسب به بررسى زندگى سيد و نوشته‏ هاى ديگران دربارۀ او بنشينيم و از روى دروغ‏پردازی ‏ها و نيرنگ‏ بازى‏ ها و خيانت‏ هايى كه پيرامون سيد انجام گرفته است پرده برداريم. ليكن نكته‏ اى كه بايسته است پيرامون مجموعه اسناد و مدارك چاپ‏ نشده... ناگفته نماند اين است كه سازمان فراماسونرى، هيچ گاه رخصت نمى‏ دهد كه سندها، نوشته‏ ها و ديگر نشانه‏ هاى فراماسونى يكى از اعضاى سازمان، پراكنده شود و در دسترس مردم قرار گيرد، اكنون بايد ديد كه چگونه به اصطلاح «اسناد و مدارك» ماسونى بودن سيد را آشكارا چاپ و پراكنده ساختند؟! 🔹اسماعيل رائين آورده است: ... چون براى سيد بازماندگانى نبوده، نمى‏ دانسته است كه نوشته‏ ها، سندها و كتاب‏ هاى سيد در كجا و در دست چه كسانى قرار دارد؛ از اين رو به آن دست نيافته و سرانجام آن سندها و نوشته‏ ها چاپ و پراكنده گرديده است!! اين دسته از نويسندگان بر آن بوده‏ اند، چاپ و پخش مجموعه اسناد و مدارک چاپ‏ نشده دربارۀ را بر خلاف سياست سازمان فراماسونرى بنمايانند و اينگونه وانمود كنند كه با پخش اين «مجموعه» در واقعيت فراماسون‏ها غافلگير شدند، ليكن آنچه كه اي دروغ را بر ملا و نيرنگ‏ بازان را رسوا مى‏ كند، اين است كه نه تنها حاج امين‏ الضرب از اعضاى بوده است بلكه اصغر مهدوى و ايرج افشار كه «مجموعه» يادشده را دسته‏ بندى كرده و در دسترس مردم گذاشته‏ اند نيز از ماسون‏ها مى‏ باشند و اصولاً بيشتر آنان كه سيد را فراماسون وانمود كرده‏ اند، خود از سرسپردگان سازمان فراماسونرى مى‏باشند و «على‏ القاعده» سازمان پس از مرگ امين‏ الضرب به خانۀ او رفته و «اسناد ماسوني» او را بيرون برده و لابد از بردن «سند»هاى «ماسوني» سيد جمال «خوددارى ورزيده است»؟!! 🔸بنابراين اگر واقعاً هم سندها و نوشته‏ هايى در خانۀ حاج امين‏ الضرب داشته، بى‏ ترديد از ديد پوشيده نبوده و چاپ و پخش اين سندها نيز بنا بر سياست انجام پذيرفته است و اصغر مهدوى و ايرج افشار تنها اجراكنندگان اين سياست بوده ‏اند تا با اين شگرد و با بدنام كردن سيد، نهضت اسلامى ايران را به زير سؤال برند و تاج و تخت شاه و آز و نياز استعمارى امريكا را از خطر حتمى برهانند.(نهضت امام خمینی،ج۳، ص۸۲-۸۸) 🔰ادامه در بخش چهارم/پایانی🔰