🔳 به بهانه ایام ارتحال مرحوم آیت الله حاج سید احمد زنجانی(ره)، از پیروان مکتب مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، از دوستان صمیمی امام راحل و امام جماعت مدرسه فیضیه/ در ۵ آبان ۱۳۵۲ ش
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
💠 مرحوم آیت الله سید احمد زنجانی(ره):
شیخ [ فضل الله نوری(ره)] در مرکز، استخوان علمیش محکم بود. آن روز از جهت ریاست[مذهب]، شخص اول بود. خداوند جزای مسببین را بدهد که در ۱۳ رجب ۱۳۲۷ق که روز عید ولادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) و روز سرور بود، آن مرحوم را به دار زدند./ ک، میراث اسلامی ایران، ر، جعفریان، ۵۹۶/۹
آیت الله زنجانی(ره) از آقای بروجردی نقل می کرد که ما در نجف [طلبه]بودیم و از طرف شیخ فضل الله(ره) نامه ای آمد که:
«مظفرالدین شاه مکرر قرض می گیرد و مسافرت خارج می رود و از کشور به خارجی ها امتیاز می دهد. اگر این قرض دادن ها و مسافرت کردن ها و امتیاز دادن ها ادامه یابد، کشور از آنِ بیگانگان می شود. خوب است که جمعی بر کارهای شاه نظارت داشته باشند.»
در این مورد همه علما موافقت کردند...اصلا ورود آخوند خراسانی به مشروطه، به خاطر شیخ فضل الله(ره) بود. بعد، مرحوم شیخ فضل الله از این مطلب[به دلیل انحراف مشروطه] برگشت. آخوند... اطلاعاتی که داشت در حد اطلاعاتی بود که [از طرف افراد غیر صالح] می رسید، منتهی بعدا" متوجه شد که آن طور که خیال می کرد، نبوده!/ حیات سیاسی... آخوندخراسانی، در گفتگو با آقاسیدموسیشبیریزنجانی(فرزندآقاسیداحمد)، از نوید شاهد(پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت) و ماهنامه فرهنگی شاهد یاران...
✳️ @ShahidRabe
🎤 گفتوگوی سهیلا عباسپور، خبرنگار گروه اندیشه روزنامه فرهیختگان
⏪ با سید مقداد نبوی رضوی، تاریخ پژوه و نویسنده کتابهای «تاریخ مکتوم» «میزا مهدی اصفهانی» «اندیشه اصلاح دین در ایران» و «مکتب شیخیه»
⏪ درباره بررسی اندیشه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و موضع آن شهید بزرگ اسلام در قبال مشروطهخواهان و حوادث آن دوران
✍ نبوی رضوی با برشمردن خاستگاه فکری علامه شیخ فضلالله نوری و تاثیر حوزه علمیه سامرا بر شکلگیری وقایع آن دوران ایران، با تایید موضعگیری درست و بهنگام شیخ در برابر مشروطهخواهنماها به جریان پویای نهان و خزنده روزهای مشروطیت و برنامههای آنان برای ایران پس از مشروطه اشاره میکند و براساس شواهد و مستندات تاریخی معتقد است بابیه و تحرکات بابیها با پشتیبانی انگلیس، نقش عمدهای در تخریب چهره شیخ داشت تا جایی که شهادت آن عالم بزرگ زمانه را رقم زد.
🔰👇👇
🔰قسمت اول در ۲ بخش🔰
⁉️درخصوص اندیشه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و عوامل موثر بر شکلگیری آن بیشترین نقش را مربوط به کدامیک از عوامل میدانید؟ بهعبارتی با توجه به عامل استعمار، حوزه فقهی، وضعیت اجتماعی ایران، روشنفکران و جو فکری آن زمان، شیخ چگونه توانست جریانساز شود؟ آن آگاهی که ایشان داشت از کجا سرچشمه گرفته بود؟
شیخفضلالله نوری از خانوادهای علمی بهپاخاست. پدرش از علمای سرشناس زمان خود و بهویژه پدربزرگ مادری ایشان علامه محمدتقی نوری، عالم بزرگ خطه مازندران و مورد احترام زیاد مردم آن منطقه بود. داییهایشان که چهارتا بودند همه از مجتهدان محلی بودند به غیر از مرحوم حاجمیرزاحسین نوری که با مهاجرت به عتبات و قرار گرفتن در کنار میرزایشیرازی در سامرا و نگارش آثار علمی گوناگون از شهرت بسیار بالایی برخوردار شده بود. پس خاندان ایشان، یک خاندان علمی بود. او همراه با محدث نوری، دایی خود به عتبات رفت و در نجف نزد فقیهان بزرگ بعد از شیخ انصاری درس خواند و در میان همه آنها به میرزایشیرازی تعلق خاطر خاصی پیدا کرد. در سال ۱۲۹۱ هجری قمری، میرزایشیرازی سفر زیارتی به سامرا داشت که طولانی شد و او برنگشت. در میان اصحاب میرزایشیرازی، ملافتحعلی سلطانآبادی محدث نوری و شیخفضلالله نوری به سامرا رفتند که ببینند چرا استاد بازنگشته است و اگر میخواهد آنجا بماند آنها هم آنجا بمانند. زیرا نظام درسی آنها در نبود وی بههم خورده بود. میرزایشیرازی که قصد اقامت در سامرا داشت امر را به استخاره موکول کرد و با خوب آمدن استخاره، آنجا ماند. شیخفضلالله نوری و محدث نوری و ملافتحعلی که استاد اخلاق آن دو بود، اولین مهاجران به سامرا بودند که هر سه نزد میرزایشیرازی جایگاه والایی داشتند. حوزه علمیه سامرا در این مسیر شکل گرفت که این کار درحقیقت احیای شهر منسوب به امام حی شیعه بود. هدف میرزایشیرازی احیای شهر سامرا، محل تولد و غیبت امامزمان(عج) و بارگاه عسکریین(ع) بود؛ خانه امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) بود و به ارث به حضرت عصر(عج) رسید و در دیوان شیعی عراق به نام حضرت سند خورده و ثبت شده است. درواقع، هدف میرزایشیرازی شیعی کردن سامرا و پایتخت معنوی شدن آن شهر سنینشین بود که از جنبه زیارتی هم گاهی برای شیعیان خطرات جانی به همراه داشت. پس با مهاجرت خود و شاگردانش و طلبههایی که به وی و شاگردانش ارادت و تعلق خاطر داشتند، حوزه معتبری آنجا ایجاد کرد با ریاست خودش و شیعیانی را به سامرا مهاجرت داد. برایشان خانه و مغازه تهیه کرد و دو حمام برای زنان و مردان ساخت، کتابخانه درست کرد و در سالهای بعد مدرسه علمیه جعفریه را بنیان کرد. او تعمیر حرم عسکریین(ع) که سالها قبل از مهاجرت ایشان توسط شیخ عبدالحسین تهرانی «شیخ العراقین» شروع شده بود را ادامه داد و سامرا را در راستای همان شیعی کردن شهر پیشرفته کرد. البته مقاومتهایی از جانب ساکنان سامرا در برابر این امر بوده که به دو جنگ میان ساکنان آنجا و شیعیان مهاجر انجامید و در یکی از آنها فرزند بزرگ میرزایشیرزای که میرزامحمد نام داشت و نوادگانش الان در ایران و عراق هستند کشته شد. اما میرزایشیرازی قاتل را بخشید. در آن زمان انگلیسیها قصد نفوذ در عراق را داشتند، کما اینکه ۳۰ سال بعد سامرا را تصرف کردند. انگلیسیها که دیدند میان اهل سنت سامرا و شیعیان مهاجر جنگ پیش آمده تصمیم گرفتند از آب گلآلود ماهی بگیرند برای نفوذ در عراق عثمانی و برای واسطه شدن به میرزایشیرازی مراجعه کردند که وی نپذیرفت و آن را یک درگیری و دعوای داخلی شمرد که انگلیسیها نباید در آن دخالت میکردند. خبر بخشش میرزا به سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی رسید و او بسیار خوشحال شد، چون خود او نیز با انگلیسیها درگیر بود و هدایایی همراه با پیغام سپاس نزد میرزایشیرازی فرستاد و این مساله در حافظه تاریخی سنیهای سامرا تا به امروز مانده است و سبب شده نگاه مثبتی به میرزا داشته باشند، طوری که حتی الان کسانی که در سامرا هستند و برای تعمیر حرم مطهر میرفتند، گفتهاند اگر نوادهای از میرزایشیرازی همراه ما باشد اهل سامرا با ما طور دیگری رفتار میکنند و احترام دیگری قائل میشوند. بیش از ۱۳۰ سال از وفات میرزایشیرازی گذشته و من در کتابهایی خواندهام پیرمردهایی که در زمان آن درگیری نوجوان بودهاند یا کودک، گفتهاند: نحن طلقاء المیزرا؛ یعنی ما آزادشدگان میرزا هستیم. چون میتوانست از ما انتقام بگیرد، اما انتقام نگرفت. شیخفضلالله نوری در سامرا از شاگردان برتر میرزایشیرازی بود. حتی در کتاب «المآثر و الآثار» که منسوب به اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات قاجار است، او را برترین شاگرد میرزا معرفی کردهاند.
🔰ادامه در بخش دوم🔰
🔰بخش دوم از قسمت اول🔰
مرحوم سیدحسن صدر که او هم از شاگردان میرزا و در مرتبه بعد از شیخفضلالله بوده، در کتاب «تکمله عمل العامل» گفته: او در عتبات درس خواند تا اینکه همه به اجتهاد او اقرار کردند. از نگاه اساتید، خود او به درجه اجتهاد رسیده بود و حتی در منابعی که مخالفان شیخفضلالله مثل مهدی ملکزاده که در کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت نوشته از دانش، هوش و ذکاوت او تعریف شده است؛ حتی ناظمالاسلام کرمانی که هم از نظر فکری با شیخفضلالله نوری مغایرت دارد و من معتقدم بابی بوده و مورد تکفیر او یا چیزی شبیه به آن در سالهای مشروطه قرار گرفته است، در کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» اذعان دارد که شیخفضلالله نوری اگر اندکی در عتبات توقف کند شخص اول عالم اسلام خواهد شد، چون هم دانش کلان دارد و هم نکات مدیریتی را بهتر از بقیه میداند و هم مردمدار است. اینها نکاتی است که دشمنان شیخ گفتهاند و از مخالفان جدی وی بوده و در مشروطیت در برابر او ایستادند. شیخفضلالله از نظر فقهی و اصولی در حوزه علمیه سامرا تربیت شده میرزایشیرازی بود و جایگاه والایی در تاریخ فقهای تاریخ شیعه دارد. از نظر معرفتی و سلوک روحانی از شاگردان ملافتحعلی سلطانآبادی بوده حتی از دوره پیش از مهاجرت به سامرا؛ مجموعهای از خاطرات و نوشتههای سلوک روحانی او اکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود که به خط خود شیخ است. ملافتحعلی سلطانآبادی یکی از بزرگترین اهل سلوک شیعه طی دو قرن اخیر است و ایشان به تعبیر آیتالله شبیریزنجانی یکی از چهار اهل کرامت زمان خود بوده که دیدگاه خاص سلوکی و مریدانی داشته است و در همان کتاب المآثر آمده که بسیاری از علما و اهل معنا که شاگردان زیادی داشتهاند خود مرید ملافتحعلی بودهاند. رابطه ایشان با میرزایشیرازی هم استاد و شاگردی دوطرفه بوده است. محدث نوری، دایی شیخفضلالله نوری که پدر همسر وی نیز بود شاید نزدیکترین کس به ملافتحعلی سلطانآبادی بود. مقامات باطنی شیخفضلالله نوری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از آن شفاهی تا الان منتقل شده و بیشتر آن هم منتقل نشده و کمتر در کتابها منعکس شده است. از این بعد هم خاستگاه مهمی را شیخفضلالله داشته است. طبیعی است که شیخفضلالله در مسائل علوم حدیث هم گفتوگو و مباحثاتی با محدث نوری داشته است. حدود ۱۳۰۳ هجریقمری که شیخفضلالله «صحیفه قائمیه» را تالیف کرد و ادعیه معروف امام عصر(ع) را آنجا تدوین میکند، پس از نگارش آن صحیفه، محدث نوری یک اجازهنامه روایی مبسوط به شیخفضلالله میدهد تا او نیز به مشایخی متصل شود که در گردآوری کتاب احادیث دعاییاش آمده و تا ائمهمعصومین(ع) پیگیری شده بودند. او این مشایخ را در خاتمه کتاب مستدرک الوسایل به تفصیل معرفی کرده و سلسه مشایخ روایی خود را آورده بود. آن زمان چهار شیخ حدیث بود؛ شیخمرتضی انصاری، شیخعبدالحسین تهرانی شیخالعراقین، ملاعلی خلیلیراضی و سیدمهدی قزوینیحلی و بعدها در سالهای بعد از میرزاهاشم چهارسوقی هم اجازه نقل روایت گرفته بود. شیخفضلالله نوری از طریق این چهار شیخ به محدث نوری متصل شد. مثلا به این شکل که: شیخفضلالله نوری در نقل احادیث صحیفه قائمیه مجاز است از محدث نوری، از شیخ انصاری، از سیدصدرالدین عاملی و... تا برسد به ارباب مصنفات، جناب کلینی، به راویان حدیث و برسد به امامان شیعه(ع). محدث مخصوصا ذکر کرده این اجازه را به شیخ میدهد تا کتابی را که نوشته بود به صاحبان سخن متصل شود. محدث نوری در حدیثشناسی و فقاهت مرتبه بالایی داشت و افقه فقهای زمان خود بود. آنچه مهم است این است که شیخفضلالله تربیتشده مدرسه میرزایشیرازی است. حوزه علمیه سامرا از نگاه من سه رکن داشت: ۱- میرزایشیرازی در بعد فقه و اصول، ۲- ملافتحعلی سلطانآبادی در بعد توحیدی، روحانی و تفسیری، ۳- حاجمیرزاحسین محدث نوری در علمالحدیث؛ بقیه بزرگان حوزه سامرا حول این سه نفر جمع میشوند و شیخفضلالله که با آنها مانوس بوده در این فضا رشد کرده است، به تعبیر عالم بزرگی مثل سیدحسن صدر که میگوید ۲۰ سال با ایشان معاشرت داشته و نقل میکند افضل و اعلم شاگردان میرزایشیرازی، شیخفضلالله است. در سال ۱۳۰۴ هجریقمری میرزایشیرازی شیخفضلالله را به تهران فرستاد. اگر شیخ در سامرا مانده بود پس از مرگ میرزایشیرازی جانشین او میشد. برخی از مطلعان مثل مرحوم شیخحسین لنکرانی گفتهاند که میرزایشیرازی او را به تهران فرستاد تا شیخفضلالله چشم او در تهران باشد. پس شیخفضلالله در مدرسه علمی اخلاقی سامرا رشد و بالندگی یافت و از سوی میرزا به تهران فرستاده شد تا نمایندهاش باشد. یعنی هشت سال قبل از وفات میرزای شیرازی.
👈 قسمت دوم را سهشنبه ۹ آبان، ملاحظه کنید
✳️ @ShahidRabe
هدایت شده از کانال تخصصی شهید رابع علامه شیخ فضل الله نوری
✍ به مناسبت روز نوجوان و بسیج دانش آموزی/ ۸ آبان، روز شهادت شهید فهمیده
🌹یادی از یکی دیگر از بزرگمردان کوچک
🌹 شهید رضا پناهی جوانترین شهید استان البرز در سال ۱۳۴۸ در خانواده ای مذهبی در شهرستان کرج متولد شد، اما بیشتر از ۱۳ سال تن کوچکش نتوانست روح بزرگش را تحمل کند.
او یکی از بزرگ مردان کم سن و سالی است که در دوران هشت سال دفاع مقدس با احساس مسئولیت و تعهد ناشی از عقبه معرفتی و بصیرتی منبعث از انوار تربیتی حرکت عظیم حضرت امام خمینی (ره)، توانست با وجود سن کم، خود را به جبهه های نبرد حق علیه باطل برساند و پس از مجاهدت و تلاش های بسیار، در تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۶۱ در جبهه قصرشیرین به فیض شهادت نایل آید. رضا به اتفاق چند نفر به مأموریت دیده بانی و شناسایی رفته بود که در برگشت مورد اصابت خمپاره ۶۰ دشمن قرار گرفت و به همراه یکی از دوستانش به شهادت رسید.او علاقه ویژه ای به مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) داشت.
🔴 تلنگری برای هر روزِ ما!👇
✅ فرازی از وصیت نامه شهید پناهی🔰
✍ از شما ملت قهرمان میخواهم که پشتیبان روحانیت مبارز و متعهد به اسلام باشید، که همیشه به قول امام عزیزمان، روحانیت است، که تاکنون اسلام را، زنده نگه داشته است. هیچ گاه از روحانیت مبارز دست بر ندارید. اگر روزی روحانیت مبارز را کنار بگذاریم، #روشنفکران [#غربزدگان] ما را وابسته به #غرب می کنند، چون قشر روحانیت از #آیت_الله_شیخ_فضل_الله_نوری و آیت الله کاشانی تا حال این را ثابت کرده اند.
🌹«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
🔸از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت(نوید شاهد البرز)...
✳️ @ShahidRabe
🔴 قسمت ۳۳/ آشفتگی اوضاع!
📕 کتاب فاجعه قرن، تألیف پژوهشگر فقید، استاد جواد بهمنی
✳️ @ShahidRabe