eitaa logo
پایگاه شهیدرجایی
688 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
828 ویدیو
111 فایل
کانال اطلاع رسانی پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی محله سفلی خوراسگان حوزه ۱۲ - ناحیه امام صادق(ع) اصفهان https://zil.ink/shahidrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 خاطره‌ای از به روایت همسر 🔸یادم می‌آید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود. به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم. او هر روز برای عیادت به بیمارستان می‌آمد. 🔸مادرم می‌گفت: همسرت را به خانه ببر. ولی او قبول نمی‌کرد و می‌گفت: باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند. بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دست‌های مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت: از تو بسیار ممنونم که از مادرت مراقبت کردی. 🔸با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود، نه مادر شما... چرا تشکر می‌کنی؟! او در جواب گفت: این دست‌ها که به مادر خدمت می‌کنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است. 🌹سالروز گرامیباد. ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
🌹 🌹 💠 🔸 وارد غذاخوری شدم. به کلاس نمی‌رسیدم و صف غذا طولانی بود. دنبال آشنایی می‌گشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم. شخصی را دیدم که چهره‌ای آشنا داشت و قیافه‌ای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. 🔸و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد. بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمی‌گردم و برای خودم غذا می‌گیرم. 🌹ولادت : ۱۳۳۳/۲/۴ - تهران 🌹شهادت : ۱۳۶۰/۴/۷ - تهران ، توسط گروهک صهیونیستی منافقین 🌹آرامگاه : قم - حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
🌹 🌹 🔸 اگر ایشان درمنزل بود،حتماخود رابرای انجام فعالیتی سرگرم میکرد.یابابچه هابازی ویادرکارهای منزل کمک میکرد. 🔸 گاهی ظرف می‌شست گاهی خانه راجارو می‌کشید.بچه ها نیز سرگرم بازی باپدرمی شدند و وقتی پدر نبود، بهانه گیری آنها بیشتر میشد. 🔸نه تنها با فرزندان خودمان ،بلکه باتمام بچه ها ارتباط خوبی داشت. درمهمانی هابچه هاراجمع و با خواندن قرآن و شعر سرگرم و درنهایت نیز با تقدیم هدیه کوچکی خوشحالشان میکرد. ✍راوی:همسرشهید 🌹 🌹 🌸ولادت : ۱۳۵۵/۱/۱۵ لواسان ، تهران 🌹شهادت : ۱۳۹۳/۴/۱۴ سامرا ، عراق ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
🌹 🌹 🌷شهیدهادی‌ذوالفقاری : • من مطمئن هستم چشمی که به عادت کند خیلی چیزها را از دست میدهد... ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
🌹 🌹 به گفته مادرش، مراقبه‌ها در مورد هادی پیش از تولدش آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص بود، میخواند در شهدا را دعا میکرد . کسی که همه‌اش زمزمه (ع) روی لب دارد، عشقش به اهل بیت مشخص میشود، به همین خاطر شهید ذوالفقاری مداح هیئت رهروان شهدا و عاشق هیئت موج ‌الحسین بود؛ کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین ‌شعاری و ابراهیم هادی، بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای شهدا بود، و آخر عشقش به طلبگی ختم شد، نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید . 🌹 🌹 ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
🌹 🌹    وقتی رسیدیم دزفول و وسایل مان را جابه جا کردیم، گفت : «می روم سوسنگرد.» گفتم :«مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟» گفت :«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیائید. این ماشین مال بیت الماله» فرمانده جوان دفاع مقدس 🌹 🌹 ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─ پایگاه مقاومت بسیج شهیدرجایی سروش : http://sapp.ir/shahidrajaee ایتا : https://eitaa.com/shahidrajaee
🌹 🌹 🌹 : 🌹 اگر ‌از‌ دست‌ کسی ‌ناراحت ‌هستید دو رکعت ‌نماز‌ بخوانید و بگوئید: خدایا ! این ‌بنده‌ ‌تو ‌حواسش ‌نبود من‌ از‌ش ‌گذشتم ‌‌تو‌ هم ‌‌بگذر...
🌹 🌹 از یاد گرفتیم : 🌹از ، پهلوانی را .. 🌹از ، اخلاص را .. 🌹از ، شجاعت را .. 🌹از ، گمنامی را .. 🌹از ، امر به معروف را .. 🌹از ، فداکاری را .. 🌹از ، توسل را .. 🌹از ،ساده زیستی را .. 🌹از ، جوانمردى و اخلاق را 🌹 و.... با این همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ایم !! .. نه این شرمندگی نیست ... کافیست فقط رفیق شهدا شویم... پر رهرو🌷
🌹 🌹 هیچ وقت باصدای بلند حرف نمیزد. رفتاروعمل خوب اوبودکه همیشه مرا متوجه اشتباهاتم می کرد. مثلااگر میخواست بگوید، حجابت راحفظ کن، از میان عکسهایم آن یکی راکه باچادر گرفته بودم، انتخاب میکردومی گفت: این خوب است. اینجاخیلی قشنگ شده ای. همان مدت کمی که درخانه بودند، اختصاص داشت به خانه وخانواده وباتوجه به اینکه مادرم تنهادختر خانواده شان بودند، پدرم بادرک شرایط زندگی گذشته مادرم، اجازه نمی دادند ایشان برای انجام کارهای منزل متحمل سختی بشوندواکثرکارهارا خودشان انجام میدادند. 🌹 🌹 🌷
🌹 🌹 🌷 ، 🌹 حمید سیاهکالی مرادی 🌹 🌿 وقتی کسی مبلغی قرض می خواست، حتی اگر خودش آن مبلغ را در اختیار نداشت، از شخص دیگری قرض می گرفت و به او می داد ( تا آن فرد مجبور به تقاضا کردن از افراد دیگری نباشد...) بسیار دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک می کرد. 🌿 به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد. وقتی علت را پرسیدم، متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است... 📚 راوی : همسر شهید : چهارم اردیبهشت سال 1362 : سوریه، منطقه الخضراء، جنوب غربی حلب، عملیات نصر، پنجم آذر سال 1394