eitaa logo
«شهید رسول خلیلی»❤️🕊️
333 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
20 فایل
「بِسمِ‌رَ‌بِ‌القاصِمِ‌الجَبارین♥️🕊」 #شهید_رسول_خلیلی🌿 🔸️تولد:1365/9/20 🔹️پرکشیدن:1392/8/27 🔸️محل شهادت:سوریه 🔹️مزار:گلزارشهدای بهشت زهرا 🔸️دانشجوی:رشته مدیریت حالاکه دعوتت کرده بمون♥️🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
🌨❄️🌨❄️🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨 🌨 کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار می‌شد. دیدم فقط چند تا تکه موکت پهن کردن ب مسئول خواهران اعتراض کردم... دانشگاه به این بزرگی فقط این چند تا تیکه موکت!!😐 در جواب حرفم گفت همیناهم پر نمیشه..😒 وقتی دیدم توجهی نمی‌کنه رفتم پیش آقای محمد خانی صداش زدم جواب نداد. چند بار داد زدم تا شنید سر به زیر اومد گفت «بفرمایید» بدون مقدمه گفتم این موکت‌ها کمه. گفت قد همینشم نمیان💔 بهش توپیدم گفتم ما مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه😐 اونم با عصبانیت جواب داد این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟!😠 بعد رفت دنبال کارش..🚶🏻‍♀ همین که دعا شروع شد روی همه موکت‌ها کیپ تا کیپ نشستند، همشون افتادن به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاریم 😐 یه بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبه‌های مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتابخانه .. مقرر کرده بود برای جابجایی وسایل بسیج حتماً باید نامه‌نگاری شود همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود🚶🏻‍♀ من که خودم رو قاطی این ضابطه‌ها نمی‌کردم هر کاری به نظرم درست بود همونو انجام می‌دادم😁😐 ادامـہ‌دارد . . . بہ‌قـلم‌‌✍🏻⁩«محمدعلۍمحمدۍ🌿» 🌨 ❄️🌨 🌨❄️🌨❄️ ❄️🌨❄️🌨❄️🌨 🌨❄️🌨❄️🌨❄️
راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما کیست ؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر کیست ؟ گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) که در سرزمین عراق خروج کرد و ابن زیاد او را کشت. راهب گفت: نامش چیست ؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام). باز پرسید: نام مادرش چیست ؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) راهب با تعجب پرسید: همان محمدی که پیغمبر خودتان است ؟ خولی گفت: آری. راهب فریاد می‌ زد که هلاکت برای شما باد به خاطر کاری که کردید. از آن ها خواهش کرد سر مبارک حسین (علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمی‌توانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است ؟ خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت که من ده هزار درهم به تو می‌دهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد، راهب سر مطهر را به مشک خوشبو نمود و آن را روی سجاده‌اش گذاشت و تمام شب را گریه کرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض کرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت می‌دهم که معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد (صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی می‌دهم که من غلام و بنده تو هستم و عرض کرد:
پهپاد ارتش تروریستی روز شنبه ۲۸ مهر به طور هدفمند یک خودرو در شهر جونیه را تعقیب می‌کرد، خودرویی که سرنشینانش کرباسی و همسرش عواضه بودند. خودرو در حال حرکت بود که پهپاد رژیم صهیونیستی به سمت آن موشکی پرتاب کرد اما به گوشه ماشین برخورد کرد و صدمه‌ای به سرنشینانش وارد نشد. عواضه خودرو را متوقف کرد. کنار اتوبان ایستاد، پیاده شد و دست همسرش را گرفت تا گوشه‌ای پناه بگیرند. سرنشین‌های خودروهای دیگر هم پیاده شدند اما انگار هدف‌های پهپاد مشخص بودند. موشک دوم هم شلیک شد و زوج ایرانی_ لبنانی به شهادت رسیدند🥀 متن از سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی