#انصار_المهدی_عج
🔹روایت یکی از دوستان قدیمی بعداز شنیدن خبر شهادت شهید رضاخانی چگنی
🔰خوش تیپ با حیا، کم حرف بی ادعا
☑️ ۴۰ روز از آسمانی شدن آن جوان بارانی گذشت
🔹اون شب پائیزی حرم خیلی خلوت بود یه سلام خدمت امام مهربانی ها دادیم و برگشتیم هتل؛ چند ساعتی بود که خبری از فضای مجازی نداشتم و با اینکه شب از نیمه گذشته بود برای بروزرسانی کانال یه راست رفتم سراغ تبلت که تو شارژ بود.
🔹دوستم آقای حسنوند که همسفرم تو این زیارت بود گفت تو کردستان یکی از بچه های لشگر ۵۷ شهید شده؛ گفتم کی؟! گفت الان خبرش رو برات می فرستم. تصویر شهید رو که دیدم خیلی چهرش برام آشنا بود، کپشن پست نوشته بود شهید رضا خانی چگنی!
🔹 خبر رو سریع زدم تو کانال و خیلی فوری یه عکس نوشت هم آماده کردم و فرستادم پیج اینستا. چهره این جوون خوش سیما خیلی خیلی برا من آشنا بود اما عجیب ذهنم یاری نمی داد و نمیدونم کجا زیارتش کرده بودم
🔹بعد چند روز از مشهد برگشتیم خرم آباد. عصر به اتفاق خانواده رفتیم بیرون، هنوز از محله نزده بودیم بیرون که مادرم گفت راستی اطلاع داری پسر خانی چگنی شهید شده؛ تا این جمله رو از زبون مادر شنیدم چهره اون جوون خوش سیما در ذهنم تداعی شد، زدم روی ترمز و یادم افتاد دقیقا اونی که شهید شده کی هست 😢
🔹شهید رضا خانی چگنی همون مجسمه اخلاص بود که چند باری تو مسجد دیده بودمش همون خوش تیپ با حیا، همون کم حرف بی ادعا، همون ابر بهاری که با روضه اهل بیت به شدت میبارید همونی که هق هق گریه هاش، با مراسم های محرم مسجد عجین شده بود. یا حسین پس این چهره آشنا بود !؟
🔹دو سالی بود که رضا رو ندیده بودم. خاطرات شهید رو از این ذهن فراموشکار و معیوب بازیابی می کردم. سفره های دعای ندبه مسجد امیرالمومنین، دعای توسل سه شنبه ها و روضه های محرم و تَک و تُوک نماز های جماعت مغرب و عشا، این رضا بود که با صورت بارونی برای خدا می درخشید.
🔹۱۴ روز مونده بود به اربعین ۹۸، رضا رو تو کوفه و کنار ضریح حضرت مسلم بن عقیل دیدم و شاید جواز پرپر شدن شهید در دیار غربت توسط سفیر غریب ارباب صادر شده بود
✔️قربون خدا برم که سالهاست به سنت چیدن گُل پایبنده!
🚀 #بهنقلازکانالامیدلرستان
#کانال_شهید_رضا_خانی_چگنی
@shahidrezakhani
═✧❁❁•••❁❁✧═