eitaa logo
🌹ڪٰانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
1.6هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
127 فایل
کانال #شهید_صالحی زیر نظر خانواده شهید بزرگوار اداره شده و مطالب توسط ادمین بارگذاری می شود. 🌐کانال شهید احمد صالحی مله: @shahidsalehi72 📍ارتباط با ادمین(ارسال خاطرات؛فیلم،عکس،صوت،متن): @shamesozan @abolfazlsalehii
مشاهده در ایتا
دانلود
بزرگوار شهید صالحی 💠روبه روی خونه ی سازمانی یا مجتمع مسکونی که ما سکونت داشتیم یه پارک خیلی کوچیکی واقع شده بود که بچه های اهل سنت و کم سن به همراه خانواده هامیومدن برای تفریح و خوش گذرونی. بعد از گذشت چند هفته سکونت ما در منطقه پایین شهر زاهدان احمد جان تو همین پارک با یه پسر بچه ای آشنا شده بودن که هر روز صبح زود به همراه مادرش میومدن تو پارک مینشستن تا از رهگذران کمکی دریافت کنند.احمد جان هر روز برای رفتن به محل کار با این پسربچه صحبت میکردو یه مبلغی کمک میکردند. این روال هر روز ادامه داشت تا اینکه من و احمد جان صبح زود راه افتادیم سمت شمال .این پسر بچه مطابق روزای گذشته تو پارک نشسته بود و به محض دیدن احمد جان با سرعت اومد سمت ما .احمد آقا باهاشون حرف زدن و ازشون پرسیدن اسم من چی بود ؟پسر بچه گفت عمو احمد .و احمد جان اسم پسر بچه رو پرسیدن و گفت من اسمم علی احمده. احمدآقا مبلغ خیلی زیادی داد به علی احمد و ازش خداحافظی کرد من از احمد آقا پرسیدم چرا مبلغ زیادی به علی احمد کمک کردین علت خاصی داره؟احمد جان گفتن ما قراره بریم ساری و یه سه هفته ای نباشیم و تو این مدت که نیستم نمیتونم به علی احمد کمک کنم و دوست ندارم تو این مدت اذیت بشن و این مبلغ زیاد جایگزین سه هفته ای هست که من اینجا نیستم @shahidsalehi72
💠من و احمد آقا اندک فرصتی که در کنار هم سپری میکردیم به جهت حجم کار زیاد در استان سیستان و بلوچستان ؛ وعده های غذایی رو تا اونجایی که امکانش بود سعی داشتیم در کنار هم باشیم تا بتونیم ساعت های بیشتری باهم سپری کنیم. احمد آقا همیشه ابتدای خوردن غذا یه 💠دعایی رو زیر لب زمزمه میکردن الرزقنا رزقا حلالا طیبا و این دعارو مدام باهم تکرار میکردیم دعایی مبنی بر رزق و روزی حلال @shahidsalehi72
💠بعد از هر مهمانی که ما تو خونمون برگزار میکردیم و غذاهایی که اضافه میومد احمد آقا پیشنهاد میدادن که بین نیازمندان تقسیم کنیم عمدتا غذاهایی که روزانه در منزل ما پخت میشد هر مقداری که اضافه میومد احمد جان توزیع میکردن بین نیازمندان سعی میکردیم حداقل یه فردی کم بضاعت رو سیر کنیم غذاهای روزمره ی ما هر روز به نیابت از یه شهید و یکی از ائمه پخت میشد تا رزق روزانه ما به نام یه شهید و یه ائمه ای باشه. @shahidsalehi72
یکی ازخصوصیت های اخلاقی مشترک بین آقا مصطفی نوروزی و احمد جانم این بوده احمد جان به جهت احترام و علاقه ای که بین ما بوده بعد از هر بار غذا درست کردن بنده و میل کردن غذا دستان مرا میبوسیدند و مدام ازمن تشکر میکردند که خانم شما خیلی در منزل و در شرایط سخت زاهدان زحمت میکشید و صبوری میکنید. و مدام تکرار این جمله که میگفتن جهاد شما از جهاد من سخت تر و اجر کارشما از کار من بالاتر،منجربه دلگرمی و آرامش من میشدن. @shahidsalehi72