eitaa logo
🌹ڪٰانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
1.4هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
91 فایل
کانال #شهید_صالحی زیر نظر خانواده شهید بزرگوار اداره شده و مطالب توسط ادمین بارگذاری می شود. 🌐کانال شهید احمد صالحی مله: @shahidsalehi72 📍ارتباط با ادمین(ارسال خاطرات؛فیلم،عکس،صوت،متن): @shamesozan @abolfazlsalehii
مشاهده در ایتا
دانلود
✅توجه شهید به انجام مستحبات یکی از چیزهایی که توجه خانواده یا دوستان را جلب می کرد منش و روش شهید در امور مختلف زندگی بود از جمله ی آن که خیلی بارز بود می توان به ایشان در و آب نوشیدن در روز اشاره نمود. شاید به نظر خیلی ها این مسئله خیلی ساده و پیش پا افتاده باشد اما برای خانواده که از نزدیک شاهد رفتارش بودند خصوصا در این زمان با مرور خاطراتشان بسیار ارزشمند است البته همراه با تفکر ✅سعی کنیم به انجام در کنار 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 🌐 @shahidsalehi72
✅ سلامٌ علیکم همیشه در بدو ورودش به خانه با یک حالت طمئنینه ای، سلام می کرد. هنوز طنین صدای احمد جان، با آن ادب و حالت تواضع منحصر به خودش در گوشم است، واقعا جایش خالی است. انشاالله شفاعت شهدا شامل حالمان شود. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 🌐 @shahidsalehi72
💠دوران دانشجویی احمد آقا خیلی ازکتابهای غیر درسی را همراه خود می برند. وقتی به او گفتم: پسرم بردن این کتابهای سنگین برای شما زحمت است گفت میخواهم مطالعه کنم. هیچوقت وسایل خوراکی نمی برد می گفت نیاز نیست بر خلاف همسن و سالهای خودش؛ دو سه کیفی که می برد غیر از لباس هایش فقط کتاب بود. اثر این مطالعه و خودسازی معنوی در _هویدا بود. 💠درسی که مرور این خاطرات میگیرم اینکه تحول و خودسازی با تمرین و ممارست و ریاضت بدست می آید در کنار مطالعه ی کتب دینی 💠انشاالله در کنار دست نوشته ی شهید به معرفی کتابهایی که مطالعه می کردند می پردازم. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 🌐 @shahidsalehi72
💠از خصوصیات شهید صالحی علاوه بر تهیه هدیه که نشان از محبت و علاقه اش به خانواده بود برای من مادر از این هدایای معنوی که متبرک به اسما بزرگان و معصومین بود هم میآورد من هم این هدایا را در مکانهایی که بیشتر حضور داشتم می گذاشتم تا هم به یاد مهر فرزندم باشم و با دیدن آن هدیه بعد معنوی آن برایم ارزشمند بود. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
من ورودی سال 92 هستم. یعنی یک سال بعد از داش احمد وارد دانشگاه شدم. اولین برخورد من با شهید برمیگرده به روزهای اولیه اسکان در خوابگاه. اون زمان یادمه که داش احمد به همراه صابر باغخانی و سید محمد کشفیان که اون موقع فرمانده بسیج دانشگاه بود با یه جعبه شیرینی اومدن اتاق ما. البته تمام اتاق های دانشجوهای جدید الورود میرفتن برای خوشامدگویی. زمانی که اولین برخوردم با داش احمد شکل گرفت و اونو دیدم خیلی مجذوب معصومیت نهفته در چشماش شدم و از خون گرم بودن اون خوشم اومد با این که و هیکل خوبی داشت ولی به و سر به زیر بود. من اون موقع بود که به خودم گفتم عجب رفیق مشتی و درجه یکی قراره گیرم بیاد. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
در مورد خاطره از شهید عزیز یادمه حدود۴یا۵سال پیش بود با دخترم در مسیر رفتن به بوستان ولایت بودیم دخترعمولیلا رو تو مسیر جلوی در منزل عمو علی دیدم و مشغول صحبت بودیم که احمد آقا رسیدن یادمه مشهد بودن وبعد از زیارت اومده بودن خونه پدربزرگ و مادربزرگشون یادمه یه موتور بزرگ داشتن .وقتی رسیدن با خاله خودشون روبوسی کردن و با حجب و حیا و سر به زیر با من سلام کردن الان که یاد این خاطره میفتم به این نتیجه میرسم چقدر ایشون متواضع و با حجب و حیا بودن و چقدر براشون دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگ اهمیت داشت. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
💠 مواد لازم جهت تهیه زیرباجه: - گوشت کبوتر یا سردست گوسفند ۲۵۰ گرم - آلو سیاه یک لیوان - سیب خشک یا سیب تازه خرد شده نصف لیوان - بِه خشک یا تازه خرد شده نصف لیوان - کدو حلوایی (ترجیحاً) یا کدو سبز خرد شده نصف لیوان - شکر سرخ به مقدار لازم (به اندازه ای مقداری طعم شیرین به غذا بدهد) - زعفران یک قاشق چایخوری (به اندازه ای که غذا را معطر کند) - پیاز ۱ عدد متوسط - رب آلو (در صورت تمایل) - روغن ارده کنجد به مقدار لازم - دارچین و زیره به مقدار لازم - نمک دریا به مقدار لازم 💠 دستور العمل پخت: آلو را در ظرف جداگانه ای میپذیم و کنار می گذاریم … پیاز را خرد کرده داخل قابلمه سنگی می ریزیم و تفت میدهیم و سپس گوشت را قیمه قیمه کرده و اضافه می کنیم و اندکی تفت می دهیم.مقداری آب به غذا اضافه می کنیم و شعله را کم می کنیم و می گذاریم تا گوشت بپزد.شاید یک تا دو ساعت زمان لازم باشد.پس از اینکه گوشت تقریبا پخت ،سیب و به را اضافه می کنیم و می گذاریم تا ۱۰ دقیقه بپزد.پس از آن کدو ،آلو ، دارچین،زیره،زعفران و شکر سرخ و نمک را اضافه می کنیم.در صورت تمایل می توان یک قاشق رب آلو نیز اضافه کرد. پس از اینکه مواد داخل خورشت پخته شد و به غلظت مناسب رسید ،غذا برای میل کردن آماده است. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
💠ایشان اینچنین بیان داشتند در وصف خصوصیات اخلاقی احمد آقا که بسیار با محبت و خانواده دوست بودند و پس از پایان ساعت کاری یا اتمام ماموریت حتی ثانیه ای درنگ نمی کردند و بلافاصله به منزل مراجعت میکردند تا همسرشان بیش از این تنها نباشند در حالی که صبح شاید بیش از نیم ساعت منتظر می ماندند تا همکاران برای رفتن به محل کار آماده شوند این تأنی و آرامش ایشان در به انتظار ماندن برای همکاران در مقابل عجله و سرعت رفتن به منزل قابل تأمل است. 💠خاطره ی دیگر اینکه ایشان بسیار منضبط بودند در محل خدمت و با غیرت و اینکه به ایشان لقب پسر حاجی( مافوقش) داده بودند به خاطر خصوصیات شهید 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
عیدی با خانومش اومد خونمون... بهش گفتم : احمد جان بیا یه عکس بگیریم در مورد شهادت حرف زد ... بهش گفتم دعا میکنم به سلامتی بری زاهدان و این چهار سالو برگردی ان شا الله ... ناراحت شد گفت دعا کن ما شهادت نصیبمون بشه و دیگه بر نگردیم ... گفتم این حرفا یعنی چه مرد ؟! ان شا الله به سلامتی بری و برگردی ... این دفعه دیگه حسابی ناراحت شداز حرفم ... یادم نمیره برای شهادت مصطفی نوروزی عزیز چجور گریه میکردی ! مطمئن بودم تو قلبت آرزوی شهادت داشتی... احمد جان الان کجایی دقیقا ؟ قلبم داره سوراخ میشه نامرد ... روز ولادت بی بی زینب خوب عیدی از خانم گرفتی ! @shahidsalehi72
💠احمد آقا مسائل دینی و شرعی را رعایت می کردند و که هنگامی که از ایشان خواستم برایم کمی خاک‌ جنگلی بیاورد با تمام احترامی که می گذاشتند در خصوص اینکه این خاک متعلق به همه است و نباید استفاده ی شخصی کرد با من صحبت کردند وقتی اصرار کردم گفتند من شما را می برم خودتان بگیرید یعنی تا این اندازه مراعات می کردند و این خاطره مربوط به شش ؛ هفت سال قبل است. با تمام این مسائل اهل ریا نبودند بسیار متواضع بوده و برای خانواده وقت می گذاشتند و کمک کار خوبی بودند. @shahidsalehi72
💠 یک خاطره از شهید مکیان ! یادمه گوشی خوبی آن زمان داشت ... یه روز گوشی رو دیگه دستش ندیدیم ... هر کی سراغ گوشی رو ازش می‌گرفت یه طوری جواب می داد . گم شده ، موبایلم سوخته ، فروختم ، خراب شده و ... بعد شهادتش فهمیدیم گوشی رو فروخته بوده با پولش به خانواده های شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون که مشکل اقتصادی داشتن کمک کنه ... شهادت 1395/3/17 مدافع حرم🕊 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72
معمولا هر خادم نوجوونی که تازه میومد هیأت و سردرگم بود احمد‌آقا ازش حمایت میکرد و بهش از اون چوپ پر های خادما رو میداد دستش تا یکم یخ نوکری بچه ها تو هیأت باز بشه.. وقتی احمد‌آقا هر جلسه هفتگی از اول مراسم تا آخر مراسم با چوپ پر معروفش بیرون مراسم می‌ایستاد و صیانت جلسه رو بر عهده داشت ؛ یادمه که یه روز بهش گفتن احمد هم بیرون سرده اذیت میشی هم موقع سینه زنی و روضه بیا توی مراسم میونداری کن و فلان، به جاش بچه ها رو بفرس بیرون می‌ایستند . احمد‌آقا به ما اشاره زد و گفت: این نیرو ها همه نوجوون هستن و عشق سینه زنی، به جاش من بیرون می‌ایستم اینا از روضه استفاده کنن.. 🌹ڪانٰال‌شَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹 https://eitaa.com/shahidsalehi72 ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━