#سیره_ی_شهدا
#شهید روحاللهقربانی:
هیچ وقت از سوریه سوغاتی نمیآورد
میگفت: من از بازار شام خرید نمیکنم،
بازاری که حضرت زینب (س) رو به اسیری بردند خرید کردن نداره ...
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
🌹کمهزینهترین مسئول نظام بود. روی دست بیتالمال خرج نمیگذاشت. در مأموریتهای استانی، هزینه اسکان شب را از جیب خودش میپرداخت. در گوشهای از اتاق کارش یک آجر و یک پتوی سربازی قرار داشت برای استراحت. بالش و متکایش آجر بود.
#شهید_لاجوردی
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
#سوار تاکسی شدم آمدم!
💠از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچههای هیئت صحبت کند. آن شب جمعیتی منتظر بود؛ هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخستوزیری تلفن زدم و پرسوجو کردم؛ گفتند: «آقای رجایی خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.»
💠در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش میگشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفر بغلدست من نشسته که با آقای رجایی مو نمیزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بله؛ خود آقای رجایی است. وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمیآمد! رفتم جلو و گفتم: «آقا، سلام. شما اینجایی؟! دو ساعته حيرون شما هستم؛ تیم حفاظت را چی کار کردید؟!» گفت: «تیم حفاظت نمیخوام! سوار تاکسی شدم آمدم!»
💠 از کتاب #کوچه_نقاشها
#خاطرات مرحوم #سید_ابوالفضل_کاظمی (فرمانده گردان میثم لشکر حضرت رسول (ص))
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
براینمازکهمیایستاد،شانههایشرابازمیکردو سینهاشرامیدادجلو.✨
یکباربهشگفتم"چراسرنمازاینطورمیکنی؟"🧐
گفت: وقتینمازمیخوانیمقابلارشدترینذات ایستادهای.پسبایدخبرداربایستیوسینهاتصاف باشد."
#شهید_مصطفی_چمران🌹
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
💠خانومش پرسید:
به چی فکر میکنی؟!
رجایی گفت:
امروز نمازِ اول وقتم عقب افتاد؛
فکر میکنم گیر کارم کجا بود..!
#شهیدمحمدعلیرجایی
#گیرکارمونکجاسترفقا
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
#احمدعلی هیچ گاه گِرد گناه نچرخید یک بار در نامه ای نوشته بود : مومن سنگینیِ معصیت را چون کوهِ اُحُد بـر روی شــانه هـای خـود حـس می کنـد همیشه توصیه می کرد گناه را کوچک نشمارید
و از انجامِ کارهای نیک نهراسید .
#شهید_احمد_علی_نیری
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#یاد_شهدا
#از خصوصیات شهید صالحی عشق به زیارت بود.
در کنار کارهای روزمره علاوه بر تفریح و ورزش و انس با شهدا ؛ از هر فرصتی برای تجدید قوای معنوی اش استفاده می کرد یا حرم امام مهربانی یا حرم حضرت معصومه و جمکران ؛ خدا را شاکرم که حداقل توفیقی بود تا چند سفر دو نفره( قبل تاهل شهید)با او همسفر بودم و در یکی از این سفرهای بعد شهادت شهید نوروزی یک لباس شهید بعنوان تبرک از خانواده اش درخواست کرد و آن سفرمان با لباس شهید متبرک شده بود.
#سیره_ی_شهدا
#مرور_خاطرات_مادر_شهید
🏴ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🏴
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
#شهیدچمران
💠مصطفی نخستین هدیه را در راه سفرمان به صور به من داد. هنوز ازدواج نکرده بودیم و بیصبرانه میخواستم ببینم که هدیه چیست. کاغذ کادو را پیش چشمانش باز کردم:
یک روسری قرمز با گلهای درشت! شگفتزده به چهره متبسم او زل زدم. گفت:
«بچهها (ی مدرسه) دوست دارند شما را با روسری ببیند».
▫️بعد از آن، کسی مرا بیحجاب ندید. من میدانستم بقیه افراد به مصطفی حمله میکنند که شما چرا خانمی بیحجاب به مؤسسه میآوری... نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوام آنچنانی دارد. اینها روی من تأثیر گذاشت. او مرا مثل یک بچه کوچک قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد....
📔نگاهی به زندگی شهید چمران، ص۵۰
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
▫️در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم: برادر هادی ، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا وبگیر . .
در جواب خیلی آهسته گفت:
شما کی میری تهران؟
گفتم: آخر هفته. بعد گفت: سه تا آدرس رو مینویسم؛ #تهران رفتی حقوقم رو دراین خونه ها بده!
من هم این کار را انجام دادم.
بعد ها فهمیدم هر سه، از #خانواده های مستحق و آبرودار بودند.
سردارمحمدکوثری
#شهید_ابراهیم_هادی
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
#همسر شهید حمید سیاهکالی مرادی تعریف میکرد که ....
حمید آقا خرید کردن از بازار رو دوست نداشتن دلیلش هم بخاطر وضع حجاب بعضی از خانمها بود ....هر وقت مجبور بودیم برای خرید بریم بازار سعی میکرد سریع برگرده و عصبی میشد با اینکه بسیار سخت پسند بود ولی نهایت تلاشش رو میکرد سریع تر برگرده چون شرایط حجاب خانم ها و رفتار آقایون براش قابل تحمل نبود
خواهرم دقت کن پایت را روی خون شهیدان نگذاری 😔
*خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل*
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
#سیره_ی_شهدا
#اشنایی_با_احمد_اقا
▫️احمد آقا انس ویژه ای با شهدا و گلزار شهدا داشت در عین مطالعهی کتب شهدا ؛ برای زیارت مزار آنان نیز برنامه ریزی داشت.
مزار شهدای خوشنام گمنام (هشت بهشت) پاتوق همیشگی ایشان بود.
#مکان مزار شهدای خوشنام ( باغ موزه دفاع مقدس ساری )
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
27.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠خونه امن
▫️سجاد محمدی
#حضرت_معصومه
#صبـح_ظهـور
▫️به یاد احمد آقا که در دوران دانشجویی بیشتر اوقات پنج شنبه؛ جمعه عازم قم و جمکران می شدند با جمع دوستان همدل و همفکر؛ انشاالله دوستان احمد آقا در هر بار تشرف به پابوسی به یاد احمد آقا باشند.
▫️دعای ندبه ی صبح جمعه در جمکران؛ توفیق شرکت داشتم با احمد آقا
#خاطرات_شهید
#سیره_ی_شهدا
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
https://eitaa.com/shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━