#مکاشفه_ایت_الله_کشمیری
🔆استاد در منزل یکی از اهل #سلوک بودند که شیخی#فاضل از اهل آذربایجان نزد ایشان آمد و گفت: دخترم #مریض است و التماس دعا دارم.
🔆در همان حال #استادفرمودند :
یک مرتبه #تابوت و جنازه ی آن دختر در جلوی چشمم پدیدار شد و فهمیدم که آن دختر می میرد و#خوب هم نمیشود.
🔆 بعد از یک#هفته خبر رسید که آن دختر مرد.
کتاب آفتاب خوبان ص49
https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d