هدایت شده از کانال روشنگری🇵🇸
#شریان_های_اصلی و #شاهرگ ، #عصب_ها ، #تارهای_صوتی ، #حنجره ، #سیستم_بلع و #لاله_گوش به شدت آسیب دیده بود و #خون_بسیار_زیادی از بدن #علی خارج شده بود!
و نرسیدن #خون و #اکسیژن به #مغز، شد عامل #سکته_مغزی_علی_آقای_خلیلی!
#زنده_ماندن در این شرایط یک #معجزه بود.
چند وقتی در #کما بود و هیچ عکس العملی نشان نمیداد.
هر روز بیمارستان عرفان شاهد جمعیت زیادی از #دوستان_علی بود که پشت بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تجمع می کردند بلکه از #علی خبری بشود.
از #مسئولین هم خیلی ها به #علی سر زدند ، بعضی برای #عیادت ، بعضی برای #کمک ، بعضی ها هم برای #عکس_یادگاری...
در بین این همه " #بعضی" ، فقط #دکترمرضیه_وحید_دستجردی وزیر محترم بهداشت دولت وقت ، که خودش هم #داغ_جوان دیده بود و البته تقصیر بیمارستان ها در عدم پذیرش #علی را پذیرفته بود ، #هزینه_های_بیمارستان را حساب کرد و #فیزیوتراپی و #گفتار_درمانی_علی را به #رایگان هماهنگ کرد و البته بعدها #سردار_نقدی هم رئیس سازمان بسیج ، بحث وکیل و دادگاه #علی را پیگیری کرد.
همچنان همه دست به #دعا بودند.
یکی از #رفقای_علی رفته بود #مشهد پابوس #امام_رضا (ع) و #انگشتر_زرد_رنگ_شرف_شمسی که توی دستش بود را به نیت #شفای_علی_خلیلی به #ضریح_آقای_مهربانی_ها ، #حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا (ع) #تبرک کرده بود و به #مادر_علی که هر روز و هر شب در بیمارستان می ماند داده بود.
#انگشتر را که در #دست_علی کرده بودند اولین #واکنش و #رفلکس را نشان داده بود و #مادر_علی با گلویی بغض گرفته از اتاقICU خارج شد و #علی هم شد : " شفا گرفته ی #امام_رضا (ع)."
از آن روز ، روز به روز حال #علی بهتر می شد و آهسته آهسته به هوش آمد و یک هفته بعد اولین سخن از دهان #علی بیرون آمد و به مادرش گفت " #حله " یعنی بالاخره تونستم حرف بزنم.
و بعد چندین عمل و بستری و مراقبت و مرخص شدن از بیمارستان و شروع دوره گفتار درمانی و فیزیوتراپی و ...
#علی دوباره جلوی چشمان مادرش جان می گرفت و درست مثل همان سال های #دهه_70 روی پایش ایستاد و یواش یواش راه رفت و خندید و گفت و رفت و آمد...
#مادر_علی مثل شیر پای #علی ایستاد و مردانه جنگید تا دوباره پسرش را بدست بیاورد.
#علی رو به بهبودی بود.
هرچند که عوارض #حادثه_نیمه_شعبان90 دست از سر #علی بر نمی داشت.
سمت راست بدن #علی ضعیف بود و دست راستش جان نداشت ، صدایش ضعیف بود و قدرت بلع غذا نداشت و به خاطر وجود سیستم حنجره مصنوعی در گلویش به خوبی نمی توانست حرف بزند ، حافظه اش ضعیف شده بود و درسش آسیب جدی دیده بود.
چند وقتی از طریق لوله گاواژ غذا را مستقیم به شکم علی تزریق میکردند.
غده تیروئیدش هم دچار مشکل شده بود.
با همه این اوصاف #علی دست از کارهای گذشته اش نکشید و دوباره از فعالیت های فرهنگی اش سر درآورد.
دوباره هیئت و شاگرد و اردو و فوتسال و استخر و ...
جودو را هم با همان وضع بدنی دوباره از نو شروع کرده بود.
اتفاقاً خیلی هم پیگیر کارهای بچه ها بود و کمبود توانمندی جسمی بر روی جدیتش در کار ها اثری نداشت.
مسیری که #علی را #علی_کرد از #1400سال پیش آغاز شده بود و #علی تربیت شده ی همان مکتب بود.
مسجد و هیئت و طلبگی و تربیت بچه ها و کارهای فرهنگی اش همه از همان حادثه عظیم عاشورا نشئت می گرفت.
وگرنه شاهرگ دادن برای بی دین و بی خدا و بی #امام_حسین (ع) ، آنقدرها هم آسان نیست.
@shahidsayaad