2.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم
#ششمین_سالگرد_شهادت
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
#شهید_مجتی_کرمی
#شهید_مجید_صانعی_موفق
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
سیدمیلاد مهندس دلها تویی♥️♥️♥️
خرابه های دل خیلیها را ساختی. . .
دلم خراب شده
آوار شده سنگها بر سرم دلم را بساز....
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی🌷
#روز_مهندس
#دستگیری_شهدا
#شهید_گره_گشا
#سید_خندان
شهید من تولدت مبارک...🌹🎂🎈
سلام #شهید_من،
می دانم که جواب سلامم را می دهی...
آسمان نشین مهربان من #تولدت_مبارک...
هوای تو کرده دلم...
لازم نیست حرفهایم را طولانی و بلند بنویسم تا تو بخوانی...
سکوت و چند کلمه کافیست برای دلتنگی ام...
تنها تو میدانی که در دل پر دردم چه میگذرد...
حرف هایم را با تو به هر شکلی که باشد می زنم...
گاهی آرام... گاهی با چشمان ابری ام...
و گاهی با درد دل بی قرارم...
و می دانی که چقدر دوستت دارم...
#دلتنگی_هایم برای تو را هم دوست دارم....
آن لحظه که به یاد تو هستم را دوست دارم....
تمام این لحظات را دوست دارم....
چون میدانم که تمام وجودم به یاد توست....
همین...
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی🌷
#سید_خندان
#تولدت_مبارک🎂🎈
#رفیق_شهید💚
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
#کجایی_رفیقم
دلم رفاقتی این چنینی می خواهد
که سربند یا زینبم ببندد ....
که خاکی باشـد
دلم رفاقتی می خواهد
که شهــــیدم کند...
رفاقتی تا بهشت...
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
🇮🇷
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
📌 پیکر بی سر و دست شهید مصطفوی آرامش پدر شد
🔹️ پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش میگوید:
◇ در اوج درگیری بعد از رشادتهای به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب #شهید شد و به خواسته قلبیاش رسید اما پیکرش نیامد.
◇ آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند.
🔹️ دو سه هفتهای از شهادتش گذشت و خبری از پیکر مطهر پسرم نشد.
◇ شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش میآید و میگوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم حضرت زینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت میشه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمیگردم » و نام و نشان جایی که بود را میدهد.
این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما پیکری بیسر و بیدست و بیپا.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🌱👌🌹❤️
@shahid_a_seydmilade_mostafavi
💞🌸 #گوشه_ای_از_زندگینامه پهلوان سیدمیلاد مصطفوی 🌸💞
https://eitaa.com/shahidmostafavi
🌹🌸 #شهید_سید_میلاد_مصطفوی در دامن خانواده ای متعهد و دین دار بزرگ شد..
مادرش ک خانمی پاکدامن و عفیف بود از کودکی در گوشش نجوای الهی میخواند و او را با #مساجد و #هیأت های مذهبی آشنا کرد و عشق به پروردگار و اهل بیتش از کودکی در وجودش جوانه زد...
🍃🌸 #نماز_اول_وقت و #دائم_الوضو بودن از ویژگی های بارز این شهید بزرگوار بود..
به گونه ای که حتی برای غذا خوردن هم #تجدید_وضو میکرد..
🍃🌸عشق به ائمه و شهدا باعث شده بود که از سنین نوجوانی راهی دیار عشق ..کربلای ایران ..مناطق جنگی #جنوب کشور شود و در ایام تعطیلات عید نوروز با پای پیاده از جان و دل به #زائران_خدمت_کند...
🍃🌸او حضور شهدا را هر لحظه در زندگیش احساس میکرد و هر عمل صالحی که انجام میداد آنها را #یاد میکرد..
🍃🌸از دیگر ویژگی های این شهید بزرگوار #روی_گشاده و #شوخ_طبعی ایشان بود ..
🍃🌸سیدمیلادبسیار #خنده_رو بود در واقع هر کس با ایشان در ارتباط بود کم پیش میامد که ایشان را ناراحت یا گرفته دیده باشد.
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
https://eitaa.com/shahidmostafavi
شهید مدافع حرم «سیدمیلاد مصطفوی» متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۵ در شهر «بهار» استان همدان بود. دانشآموز نمونه و دانشجوی فعال دانشگاه صنعتی. مهندسی عمران گرفت، اما اکثر شبها دنبال کارهای بسیج بود، او از بسیجیان فعال گردان امام حسین (ع) «شهرستان بهار» استان همدان بود و از این طریق بسیاری از جوانان نسل جدید را با شهدا آشنا کرد.
مشخصات شهید سید میلاد مصطفوی
*نام و نام خانوادگی: سید محمد مصطفوی (نام مستعار : سید میلاد)
*نام پدر : سید هاشم
*محل تولد : شهرستان بهار همدان
*تاریخ ولادت: ۱۳۶۵/۰۲/1۵
*تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۵
*محل شهادت: سوریه – حلب – روستای شقیدله
*نحوه شهادت: تروریست های تکفیری
*مدت عمر: ۲۹سـال
*محل مزار : گلزار شهدای شهر آیت الله شیخ محمد بهاری شهر بهار همدان
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
#شهید_مهندس
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَج
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
🌸🕊
🍃به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید🍃
🇮🇷
@shahidseyyedmiladmostafavi
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پدر شهید سرافراز سیدمیلاد مصطفوی؛ از اهمیت شرکت در انتخابات با شما سخن می گوید....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
♻️ با ما همراه باشید
#نشر_حداکثری
#انتخابات
#سخن_خانواده_شهید
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
🌸🕊
🍃به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید🍃
🇮🇷
@shahidseyyedmiladmostafavi
🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
#شهید_مدافع_حرم
🌷 عادت خیلی خوبی داشت معمولا برای هر کار خیری که می خواست انجام بده دو رکعت نماز می خوند.
با این کارش می خواست اثر وضعی روی مخاطب و کارهاش بزاره و همین طور هم می شد. 👌
من برای ازدواجم خیلی سخت گیر بودم
، دوست نداشتم از کانون پر مهر خانواده و سایه پدر و مادر جدا بشم.
تا اینکه یکی از دوستان سید میلاد به خواستگاریم اومد.
هر چقدر با هام صحبت کرد مجاب نشدم. ☺️
تا اینکه یه روز اومد خونه ، آستیناشو بالا زد و رفت وضو گرفت سجاده اش رو پهن کد و الله اکبر گویان مشغول نماز شد.
🌷 دو رکعت نماز خوند نمی دونم چه نمازی خوند و به چه نیتی خوند اما حال عجیبی داشت.
بعد از اینکه نمازش تموم شد اومد نشست کنارم. 😇
خیلی با محبت شروع به صحبت کردن کرد، از علاقش به من گفت و اینکه من رو چقدر دوست داره و ...
کم کم دیدم چشماش پر از اشک شد.همینطور که داشت باهام صحبت می کرد از چشماش اشک میومد.😢
🌷 سید بامن که خواهرش بودم خیلی با محبت صحبت کرد و الحمدالله خیلی زود این مشکل حل شد.
نفس سید حق بود ... نسبت به خانواده خیلی با عاطفه بود. 😍✌️
در مراسم ازدواج من خیلی گریه کرد.
با اینکه ممکنه خیلی از هم سن و سال های میلاد از روی حیا و غرور و ... هیچوقت اینکار رو انجام ندن.
🌷 اما سید قلبش مثل آینه صاف صاف بود.
هنر تمامی شهدا و سید میلاد این بود که با این همه عاطفه از خانواده دل کندند و رفتنند...
✍ از کتاب : مهمان شام
🌸🕊
🍃به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید🍃
🇮🇷
@shahidseyyedmiladmostafavi
سیدمیلاد
خرابه های دل خیلیها را ساختی. . .
دلم خراب شده
آوار شده سنگها بر دلم
دلم را بساز....
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی🌷
#شهید_گره_گشا
#سید_خندان
#نیمه_شعبان
#امام_زمان
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi
̶┏━━𖡛⪻𖣔🌸𖣔⪼𖡛━━┓
خاطره ای از
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی🌷
💢سیدمیلاد #خادم الشهدا در اردوگاه
شهید حسن درویشی #شوش بود.
یک بار قرار بود برای صبحانه چند
صدتا نون تهیه کنه ، نماز صبح رو
که خوند از شدت خستگی همون
جا خوابش برد.
⌚تا به خودمون بیاییم ساعت از ۷
گذشته بود دیگه فرصتی برای تهیه
چندصدتا نون وجود نداشت.
حالا حساب کنید الآن زائرها بیدار
می شوند و صبحانه می خواهند
و ما نان نداریم!
🔸سید حال عجیبی پیدا کرد.
روی یکی از ساختمان های اردوگاه
عکس بزرگی از #شهید_درویشی بود
رفت جلوی عکس شهید ایستاد،
زیر لب چیزهایی رو #زمزمه کرد.
بعد با صدای بلند گفت: حسن آقا
آبرومون رو پیش مهمونات نبر ،
ما رو #شرمنده زائرین شهدا نکن.
🍽این حرف رو زد و اومد طرف
آشپزخانه... لحظات به سختی و با
اضطراب می گذشت زانوی غم بغل
کرده بودیم و منتظر فرج!!
🚍یه دفعه صدای ممتد #بوق اتوبوسی
توجهمون رو به سمت درب ورودی
اردوگاه جلب کرد با عجله به سمت
اتوبوس دویدیم.
🗣مسئول کاروان سید رو صدا زد.
بعد درب #صندوق اتوبوس رو بالا زد
و گفت:ما دیگه داریم میریم شهرستان
این نون ها اضافی است،می تونید
استفاده کنید؟ چندین بسته بزرگ پر
از نان در مقابل ما بود.
💧 #مات و #مبهوت فقط اشک میریختیم.
خدایا چقدر زود صدای خادمین شهدا
رو شنیدی؟
📚برگرفته از کتاب «مهمان شام»
به کانال #شهیدسیدمیلادمصطفوی خوش اومدید
🇮🇷🕊🕊🇵🇸
@shahidseyyedmiladmostafavi