#سیره_شهدا
🥀من ۷ ساله بودم، بابا برای نماز جلو می ایستاد، بلند و آهسته نمازش را می خواند تا ما نماز خواندن را با ایشان یاد بگیریم.
🥀هیچ وقت نمی گفت بابا نمازاول وقت بخوان، بلکه وقتی اذان می گفتند اول خودش وضو می گرفت بعد با لحنی آرام و مهربانانه ما را دعوت به نماز می کرد.
🥀اگر به ما می گفت دروغ نگویید و یا اگر کسی به شما بدی کرد در حقش خوبی کنید، خودش مطلقاً دروغ نمی گفت و به همه خوبی می کرد و اصلاً برخلاف صحبت هایش عمل نمی کرد.
🥀تربیت ایشان کاملاً عملی بود و اگر مطلبی را زبانی به ما تذکر می دادند کاملاً لحنشان نرم بود.
♥️شهید جواد حاج خدا کرم♥️
#سیره_شهدا
🔴 چند تا از بچه ها کنار آب جمع شده بودند، که یکیشان برای تفریح تیراندازی میکرد توی آب!!
زین الدین سررسید و گفت این تیرها مال بیت الماله حرومش نکنید!
جواب داده بود: به شما چه⁉️ و با دست زین الدین رو هل داد!
زینالدین که رفت، صادقی آمد و پرسید: چی شده؟ بعد گفت: میدونی کیو هل دادی اخوی؟؟
دویده بود دنبالش برای عذرخواهی که زین الدین جوابشو رو داده بود که :
مهم نیست من فقط امر به معروف کردم گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته❗️
#سیره_شهدا
#شهید_بابک_نوری_هریس
🌷اهل کمک کردن بود و از هیچ کار خیری دریغ نمی کرد.بعضی از کار های خیری که انجام میداد،مربوط میشد به کمک و سر کشی به نیازمندانی که خودش می شناخت و گاهی به آنها سر میزد و کمک های نقدی میکرد و اگر خانواده ای نمی توانست برای فرزندش لباسی تهیه کند
باهم دست آن بچه را می گرفتیم و او را به خریده برده و برایش خرید می کردیم.
🌷گاهی هم برای خانواده های بی بضاعت وسایل منزل تهیه می کرد و سعی می کرد تمام این کار ها را کسی متوجه نشود و به صورت ناشناس انجام میداد.حتی در انجمن های خیریه زیادی عضو بود...
✍راوی: دوست شهید