eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️هیچ دقت کرده اید؟ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ در ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺑﺮای ﺧﻮد زﻧﺪﮔﯽ نمی کند. رود ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ، آب ﺧﻮد را ﻣﺼرف ﻧمی کنند. درختان، ﻣﯿﻮه ی ﺧﻮد را ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ. ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ، ﮔﺮﻣﺎی ﺧﻮد را ﺍﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ. ﮔﻞ ، ﻋﻄرش را ﺑﺮای ﺧﻮد ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ.و......... 👇🍃👇🍃👇🍃👇🍃👇🍃👇🍃👇🍃 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮای کمک به دﯾﮕﺮان ، ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﺳﺖ .پس «گذشت وفداکاری» قانون طبیعت است بی قانونی کنی از انرژی مثبت اطرافت محروم خواهي شد.. ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
4️⃣روز تا میلاد مولای مهربان، امام زمان علیه السلام باقی مانده است... 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات 💫عَن غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيم‏ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ‏ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فَقَدْ أَنْكَرَنِي غیاث بن ابراهیم از امام صادق عليه السّلام و او از پدر و اجدادش روايت كند كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: كسى كه قائم از فرزندان مرا انكار كند مرا انكار كرده است. 📚كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج‏2 ؛ ص412 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا زاده باید کی باشه؟؟؟🧐 حاج محمود کریمی با صدا و بیان زیبا برامون توضیح میدن کجای مجلس نشستی؟؟؟😍 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
✨﷽✨ 🌼ویژگی‌های حضرت علی اکبر(ع) ✍درباره شخصیت حضرت علی اكبر سلام الله علیه گفته شده كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب علیه السلام به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. 📚منتهی الآمال صفحه 601 💥در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین در روز عاشورا ؛ هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود: ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلقت و خوی و منطق به رسول الله صلی الله علیه وآله است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله صلی الله علیه و آله تنگ می شد نگاه به صورت این پسر می كردیم. ✨میلاد حضرت‌ علی‌ اکبر (ع) و روز جوان بر همگان مبارک ✨ ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✍ دعای مادر: روزی از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند : این حُسن شهرت را از کجا آوردی ؟ ابوسعید گفت : شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم، خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه، مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به ماجرا برد و گفت: "فرزندم، امیدوارم که نامت عالم‌گیر شود" بدین سان ابوسعید ابوالخیر مرد خرد و آگاهی و عرفان، شهرت خویش را مرهون یک دعای مادر میداند .... 📚تذکره الاولیاء عطار نیشابوری ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌹🍃الگوهای جوان در قرآن 🔻◾️ در قرآن، و در برابر خواست الهی و سرافرازی در است. خداوند در قرآن از زبان او می فرماید: قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ «صافّات/102» «ای پدر، هر آنچه را بدان مأموری انجام بده، به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت.» ◾️🔻قرآن پیامبر را الگوی و در جامعه بشری می داند که پیام پدر را با نهایت وقار و گام برداشتن از روی عفت و شرم به حضرت موسی ابلاغ می کنند و الگوی رفتار و معاشرت اجتماعی را نشان می دهند.(قصص/ 25) ◾️🔻قرآن الگوی مبارزه با را ـ علیه السلام ـ می داند که در دوره در خانه عزیز مصر بود و در خانه زنی به نام زلیخا زندگی می کرد، با اینکه یوسف ـ علیه السلام ـ در اوج و فوران شهوت و زلیخا زنی زیباروی بود امّا با تکیه و پناه بر خدای خود، از شد و گشت. ◾️🔻 قرآن برای زنان، را الگوی و قرار داده، او را ستایش می کند.(آل عمران/ 42) ◾️🔻قرآن برای ، سرمشق معرفی می کند: دانشجو در دانشگاه قرآن، حضرت ـ علیه السلام ـ و استاد خضر پیامبر است؛ با اینکه موسی دارای مقام والایی در پیشگاه خداست، از بنده ای از بندگان خدا درخواست آموزش می کند: قالَ لَهُ مُوسى‌ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً « کهف/66 «موسی به او (خضر) گفت: آیا از تو پیروی کنم تا آنچه به تو آموخته شده و مایه رشد و تعالی است، به من بیاموزی.» و موسی با اعلام آمادگی و ورزیدن در راه پیدا کرد. ◾️🔻در حوزه اخلاق علمی و عملی، قرآن سرمشق معرفی می کند. از جمله در مسئله از گذشتگی، ـ علیه السلام ـ را نمونه بارز آن معرفی می کند: مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ (بقره/207) «برخی از مردم ـ علی (علیه السلام) ـ کسانی اند که جان خود را برای خشنودی خدا می فروشند ◾️🔻قرآن در حوزه اندیشه و مبارزه، و عصر ـ علیه السلام ـ را معرفی می نماید و اینکه او در سنین به پرداخت. وی ابتدا با سرپرست خود آذر پیکرتراش گفت و گو کرد و از او و همفکرانش جست. خداوند در قرآن می فرماید: وَ لَقَدْ آتَيْنا إِبْراهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا بِهِ عالِمِينَ «51»إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ «52» «ما وسیله ابراهیم را از قبل به او دادیم و از او آگاه بودیم، آن هنگام که به پدرش و قوم او گفت: این مجسمه بی روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می کنید؟» ـ علیه السلام ـ بعد از و ، را ؛ ولی کسی نمی دانست که چه کسی این کار را کرده است. از این رو گزارش دادند که : سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ «کهف/60» « را می شناسیم به نام ابراهیم که از بتها به بدی یاد کرده است.» و سپس تا پای جان از می کند. ◾️🔻نمونه دیگر، است. آنان بودند، و حاضر نشدند دست از عقیده خود بردارند: إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ (کهف/13 ) «اصحاب کهف جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند.» و شعارشان این بود رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً (كهف/14) «پروردگار ما پرودگار آسمانها و زمین است و به جز او خدایی دیگر را نمی خوانیم.» این گروه در راه خود استوار بودند و حاضر نشدند با زمان خود همنوا شوند. آنها دیار و خانه خود را رها کرده، به غاری پناه بردند: إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً(کهف /10) «به یاد آور هنگامی که به پناه بردند و گفتند: خدایا از سوی خودت به ما بده، و ما را فراهم کن ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯ برای تنظیم این پیام دقت و وقت بسیاری صرف شده،خدا قبول کند ❌با دقت و حوصله بخوانید❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت رمان⏰📱
❤️ حاج خانوم : خب دخترای گلم از خودتون بگید فاطمه: چی بگم حاج خانوم😊 من و فائزه السادات باهم دوستیم من و آقا علی که داداش فائزس الان تقریبا یک سالی هست که عقد کردیم و نامزدیم. برای ارتحال امام اومده بودیم قم که اینجوری شد و از کاروان جدا شدیم و اقاجواد کمکمون کردن و بعدشم علی جان رو جمکران دیدیم. حاج خانوم : فائزه جان مادر تو چرا این قدر کم حرفی😳 حاج اقا که میگفت امروز حسابی با جواد دعوا کردی و حسابی زبون ریختی😄 خاک تو سرم😱 این حاجیم که زن زلیله همه چیزو به حاج خانوم گفته😁 شرفم افتاد کف پام رفت 😔 سرمو از حجالت پایین انداختم فاطمه: نه حاج خانوم این کم حرف نیست الانم نمیدونم چیشده بچه عاقلی شده😂 من و فائزه متولد ۷۶ دوتایی من رشته علوم انسانی فائزه هم عکاسی 📷 البته فائزه چندسالیه توی یه نشریه نوجوان مشغوله و خبرنگاره😉 حاج خانوم : فائزه جان شما نامزد داری ؟ بالاخره دهن باز کردم 😐 _نه حاج خانوم حاج خانوم : ان شالله همه جوونا عاقبت به خیربشن تا شب خونه سید اینا بودیم و وقتی که عزم رفتن کردیم مگه گذاشتن ما بلند شدم😱 الا و بلا که باید شب اینجا بمونید😜 منم که تو دلم قند آب میکردن کیلو کیلو😍بالاخره قرار شد شب اونجا بمونیم 😉به پیشنهاد حاج خانوم آقاسید قرار شد مارو ببره یکم بگردونه تو شهر😊 از حاجی جون و حاج خانوم خداحافظی کردیم و سوار ماشین سید شدیم. سید: خب بنظرتون کجا بریم؟🙄 علی: بابا ما که جایی رو نمیشناسیم خودت برو یه جا😑 سید: اخه گیج شدم نمیدونم کجا بریم.😢 خانوما شما نظری ندارید؟ فاطمه: نه هرجا بهتر میدونید بریم _من تعریف بوستان علوی رو خیلی شنیدم 🤓 میشه بریم اونجا سید: عه اره اصلا حواسم به اونجا نبود😜 بریم یه بسم الله و گفت راه افتاد و من به این فکر میکردم که چقدر صداش قشنگه.... و چقدر شبیه صدای خواننده محبوبم حامد زمانی...چند دقیقه ای هنوز نگذشته بود که ضبط ماشین رو روشن کرد... بابا طلبه ام که هست پس احتمالا الان باید یا سخنرانی حاج اقا پناهیان گوش بدیم یا مداحی آهنگران😒 این آخرین قدم برای دیدنت....این آخرین پله واسه رسیدنت.... _آخ جوووون فاطمه حامد زمانیه😍 علی با تاسف و خنده سرشو تکون داد 😃 فاطمه ام شروع کرد به خندیدن😂 سید آینه ماشینو روی چشمام تنظیم کرد و گفت : شماهم حامد زمانی گوش میدید؟🙂 _گوش میدم؟؟؟ طرفدارشم شدیدددد😍 سید: منم همینجور پس همسنگر در اومدیم🤔 وقتی دوباره خواست آینه رو به حالت اول برگردونه آستین پیراهنش رفت کنار و تسبیح آبیش معلوم شد😍 خدای منم اونم نحن صامدونیه😊 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
❤️ بعد از کلی دور دور کردن و چرخوندن ما دور *شهرک پردیسان* که آقاجواد گفتن تقریبا ساکناش اکثر روحانی هستن حرکت کردیم به طرف پارک علوی😍 نزدیکای غروب بود و هوا بدجور دونفره😍 فاطمه و علی هم که نامردا دست تو دست هم قدم میزدن و از ما جلو افتادن😢 من و اقاسیدم که سینگل😕😢 توی همین فکرا بودم که یهو گوشیم زنگ خورد مامان جونم بود😍 باهاش یکم صحبت کردم و بعد قطع کردم. علی و فاطمه خیلی از ما جلوتر بودن🙄 سید: دوربین وسیله کارتونه یا به عکاسی علاقه دارید؟ _هردو😉 سید: اووووم یعنی شما کارم میکنید😳 _کار به اون صورت که نه ولی من خبرنگارم☺️ سید: حرفه جالبیه😏 بچه پرو یه جوری با غرور حرف میزنه که دهن آدم بسته میشه😡 ولی کور خوندی آقاجواد به حرفت میارم😈 _شما تا حالا آقا حامد رو از نزدیک دیدی؟؟؟ سید: عه خب راستش نه 😒 ولی جز بهترین روزای زندگیم میشه روزی که برا اولین خواننده محبوبم رو ببینم😊 _منم خیلی دوس دادم از نزدیک ببینمشون😊 راستی میشه امشب بریم مغازه ای که تسبیحتون رو ازش گرفتید ؟🙄 توی کرمان جفتشو پیدا نکردم🤓 سید: اگه وقت شد چشم😴 خدا بگم چیکارت کنه آقاجواد مغرور😡 دیگه حرفی نزدم و اونم چیزی نگفت... نمیدونم چرا این قدر راه میریم... خب یه جا بشینیم دیگه... همش تقصیر اون لیلی مجنونه دیگه 😡 وای خدای من حالا که دقت میکنم چقدر قدم کوتاهه😳 نه یا شایدم قد آقاسید خیلی بلنده🙄 من تا زیر شونشم توی افکار خودم غرق بودم که یهو احساس کردم یکی چادرمو کشید😨 عه این که سیده 😯 چرا داره منو میکشه طرف خودش😱 سید: عه حواستون کجاست😮اگه نکشید بودمتون که به اون پسره برخورد میکردید😡 _من😳 چطور نفهمیدم😱 سید: سه ساعته دارم صداتون میکنم اصلا تو این دنیا نیستید😒 مجبور شدم چادرتونو بگیرم😐 _بب....مم....یعنی هم ببخشید هم ممنون😢 وای خدای من😳 گفت داشتم صداتون میکردم 😳 یعنی اسممو صدا زده😢 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯