2️⃣ #همسر_شهید #مرتضی_عطایی :
به پیشنهاد دوستم رفتیم حرم عبدالعظیم حسنی. گفتم حالا که از پرواز ماندیم از#دعای_عرفه نمانیم.
چسبیده به ضریح نماز خواندم.
بلافاصله بعد از نماز بی اختیار به سجده رفتم، اشک ها امانم را بریده بود. 😭😭
سلول های بدنم عاشقانه دوست داشتند #خدا را صدا بزنند. #دعا شروع شد، گفتم
💎 خدایا نمی دانم چرا دلم می خواهد فقط در سجده اشک بریزم و دعای عرفه را تا پایان در سجده تو باشم.
به سختی خودم را جمع کردم. حال عجیبی داشتم. انگار می دانستم که دیگر مرتضی را نمی بینم.
یک لحظه نمی توانستم جلوی اشک هایم را بگیرم.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
❇️ مدافع حرمی که در #روز_عرفه مانند علی اصغر (ع) شهید شد.
3️⃣ #همسر_شهید #مرتضی_عطایی :
برگشتیم منزل شهید صدرزاده.
به من گفتند مرتضی زخمی شده. تا آخر شب جماعتی می رفتند و می آمدند.
انگار کسی نمی توانست بگوید چه اتفاقی افتاده.
آخر شب به خانم آقا مصطفی گفتم حرف آخر را اول بزن.
گفت: انتظار حرفی که انتظار داری از من بشنوی چیست؟
گفتم، مرتضی شهید شده؟
سرش را به نشانه تایید تکان داد.
انگار فقط به آنچه می دانستم مهر تایید خورده بود. تمام فکرم این بود چطور به بچه ها بگویم.
💥 تنها پرسیدم تیر به کجایش خورده؟ گفت به گلو
سرم را به طرف آسمان بالا گرفتم و گفتم
#خدایا_شکرت
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@ShahidToorajii
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯