eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.6هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
چـــه سفـــره ای می شـــود و چــه ضیافتی آن وقتـــ که با تو زیر ســقف آسمـــان شیرینـــی لحظه ی افطار را می چشمـ #مولانامهدے #افطارانه @ShahidToorajii
دعای روز هجدهم ماه #رمضان 🔆اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَكاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی بِضِیاءِ أنْوارِهِ وخُذْ بِكُلّ أعْضائی الى اتّباعِ آثارِهِ بِنورِكَ یا مُنَوّرَ قُلوبِ العارفین. 🔅 #خدایا آگاهم نما در آن براى بركات سحرهایش و روشن كن در آن دلم را به پرتو انوارش وبكارگیرهمه اعضایم را به پیروى آثارش به نورخودت اى روشنى بخش دلهاى حق شناسان. #الهی_آمین التماس دعا ╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
❣ جمعه یعنی روشن از رویش بگردد این جهان جمعه یعنی انتظار مَهدی صاحب زمان💔 به جمعه بگو یا نیاید یا اینکه تو راهم با خود بیاورد😔 🌹 @ShahidToorajii
🍃🌸🍂🌺🍃🌸🍂 (خاطره یکی از همرزمان شهید)   ✍اولین روزهای سال 63 بود نشسته بودم داخل چادر فرماندهی جوان خوش سیمایی وارد شد سلام کرد و گفت : آقای مسجدیان نیرو نمی خواهی!؟گفتم : تا ببینم کی باشه!گفت : محمـد تــورجی ، گفتم این محمد آقا کی هست؟ لبخندی زد و گفت : خودم هستم نگاهی به او کردم و گفتم : چیکار بلدی؟گفت: بعضی وقت ها می خونم گفتم اشکالی نداره ، همین الآن بخون!همانجا نشست و کمی مداحی کرد سوز درونی عجیبی داشت صدایش هم زیبا بود اشعاری در مورد خواند. علت حضورش را در این گردان سوال کردم فهمیدم به خاطر بعضی مسائل سیاسی از گردان قبلی خارج شده کمی که با او صحبت کردم فهمیدم نیروی پخته و فهمیده ای است گفتم : به یک شرط تو رو قبول می کنم باید بی سیم چی خودم باشی! قبول کرد و به گردان ما ملحق شد مدتی گذشت محمد با من صحبت کرد و گفت: می خواهم بروم بین بقیه نیروها گفتم : باشه اما باید مسئول دسته شوید قبول کرد این اولین باری بود که مسئولیت قبول می کرد بچه ها خیلی دوستش داشتند همیشه تعدادی از نیروها اطراف محمد بودند. چند روز بعد گفتم محمـد باید معاون گروهان شوی. قبول نمی کرد، با اسرار یه من گفت: به شرطی که تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی! با تعجب گفتم: چطــور؟ با خنده گفت: جان آقای مسجدی نپرس!قبول کردم و محمد معاون گروهان شد مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گروهان بشی رفت یکی  از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری! کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی! گفتم : صبـر کن ببینم یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم بعضی هفته ها که نیستی کجا میری؟ اصرار می کرد که نگوید من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی بالأخره گفت حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا می رم و تا عصر چهارشنبه بر می گردم. با تعجب نگاهش می کردم چیزی نگفتم. بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخوئین تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندن فرجه الشریف بر می گردد. یکبار همراهش رفتم نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمـد انداختم سرش به شیشه بودمشغول خواندن نافله بودقطرات اشک از چشمانش جاری بود. در مسیر برگشت با او صحبت می کردم می گفت: یکبـار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم! 🌷  @ShahidToorajii 🍃🌸🍂🌺🍃🌸
🌟 بهترین عمل در شب قدر 🔺️ رهبر انقلاب: بهترین اعمال در #شب_قدر دعاست، احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. دعا یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه‌ی اینها دعاست. #رمضان @ShahidToorajii
#دعای_هر_روز_رمضان روز نوزدهم @ShahidToorajii
«میخــواهـَـم بِســـوزم سوختـــن حَیــــاتِ مــَن است مَن آن شُعله را که به قَلبَم آتش میزَنَد مُقَدَس میشُمارَم؛ مــَن آن شــَب کـه سَرتاپاے وجــودم میسوزَد و همــه آلایش هاے مادے و معنوے خاکستر میشود، شــَب قَدر میخوانــَم و همــه حیاتَــم را فــداے یک میــکنم.» 🌷شهید دکتر مصطفی چمران🕊 @ShahidToorajii
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 نه دلشان می آمد من را تنها بگذارند ،نه دلشان می آمد جبهه نروند .این اواخر قبل از رفتنشان هر روز با هم یکی به دو می کردند. شوهرم به پسرم می گفت :«از این به بعد ،تو مرد خونه ای .باید بمونی از مادرت مراقبت کنی .» پسرم می گفت :«نه آقاجون .من که چهارده سالم بیش تر نیست.کاری ازم بر نمی آد.شما بمونید پیش مادر بهتره» -اگه بچه ای ،پس  می ری جبهه چه کار ؟بچه بازی که نیست. - لااقل آب که می تونم به رزمنده ها بدم. دیدم هیچ کدام کوتاه نمی آیند،گفتم «برید هر دو تاییتون برید» منبع :کتاب مادران شهدا از مجموعه کتابهای روزگاران انتشارات روایت فتح @ShahidToorajii 🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺
#دعای_هر_روز_رمضان روز بیستم @ShahidToorajii
شهید محمدرضا تورجی زاده
‍ 🌷 توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی ها مجروح. 🌷 حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخر کاره 🌷 توی این گیر و دار حاجی اومد پشت بیسم و با حالت بغض و گریه به تورجی زاده، فرمانده گردان یازهرا"س" گفت : چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. 🌷 تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! 🌷 صدای او در كل بيسم ها پخش شد. خدا می دونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن ، خط را گرفته بودند و عراقی ها را تارو مار کرده بودند 🌷 با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود ┄┅═══✼ @ShahidToorajii ✼═══┅┄
#شهید_علی_صیادشیرازی : هیچ چیـز ، بر اقامه ی نمــــاز و قرائت قرآن اولویت ندارد ... 🔺 اقامه نماز در حاشیه یکی از بازدیدهای هوایی هیئت معارف جنگ #نماز_اول_وقت #سفارش_یاران_آسمانی @ShahidToorajii