eitaa logo
شهید محمدرضا تورجی زاده
1.7هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.2هزار ویدیو
72 فایل
بِه سنـگر مجازے شَهید🕊 #مُحَمَّدرضا_تورجے_زادھ🕊 خُوش آمَدید 💚شهـید💚دعوتت کرده دست دوستے دراز ڪرده‌ بـہ سویتــــ همراهے با شهـید سخت نیستـ یا علے ڪہ بگویـے  خودش دستتـــ را میگیرد تبادل_مذهبی_شهدایی👈 @Mahrastegar مدیــریت کـانال👇 @Hamid_barzkar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 شفای کودک بیمار با پیراهن یک آنچه می خوانید خاطره ای است از خانم فرحناز رحیمی، همسر : چند ماه پس از شهادت همسرم، فرزند خردسالم که یكسال سن داشت بعد از ابتلا به یك سرماخوردگى دچار درد شدیدى شد که باعث نگرانی زیاد من گردید. از چشم او خون زلالى مى آمد و هرچه به دکتر مراجعه مى کردم و دارو مى نوشتند، درد او برطرف نمى‌شد و خون هم بند نمى امد. شبى که از این قضيه بسيار متأثر بودم و فقدان همسرم را احساس مى کردم به خواب رفتم. 🌙در خواب شوهرم را دیدم و با او درد دل کردم و به صورت شكوایه به او گفتم: نگاه کن تو رفته اى و ما گرفتار شده ایم. چشم عليرضا درد مى کند و هر چه به دکتر مراجعه مى کنیم، خوب نمى شود. همسرم گفت: از این مسأله خبر دارم و ادامه داد: در زیر زمين منزلمان چمدانی است که در آن وسایل شخصى ام را که از جبهه براى شما آورده اند گذاشته اید. در آن چمدان پارچه اى وجود دارد. آن را بردار و به چشم عليرضا بكش. چشم درد او خوب مى شود. در این حالت تا سه بار پارچه اى که بر آن عكس سه طاووس بود در نظرم امد و غيب شد. پس از این خواب به خود گفتم: به این خوابها نمى شود اکتفا کرد. سه روز بعد بر سر مزار همسرم دوباره این مشكل را مطرح کردم و از او خواستم به من کمك کند. عصر روز بعد با خودم گفتم حال که چشم درد عليرضا برطرف نمى شود خوب است سرى به زیرزمين بزنم. به زیرزمين رفتم و درِ چمدان را باز کردم، ولى هرچه گشتم از پارچه اى که در خواب دیده بودم، اثرى ندیدم. داشتم نا اميد مى شدم که یك دفعه چشمم به یك زیر پوش سفيد افتاد. به دلم الهام شد آن پارچه باید همين باشد آن را برداشتم و با خود به بالا آوردم و چند بار بر روى چشم عليرضا کشیدم و از خدا خواستم که این مشكل را برطرف کند. ⭐️صبح روز بعد با حيرت و شگفتى زیادى مشاهده کردم از گریه و زارى فرزندم خبرى نيست. وقتى دقت کردم دیدم چشمان فرزندم کاملاً خوب و خون ریزى آن قطع گردیده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
Shahid ToorajiZadeh _ Doa Komeil.m4a
40.08M
💠 کمیل و مناجات با امام زمان ارواحنافداه 🎙با نوای محمدرضا تورجی‌زاده ؛ فرمانده گردان یا زهرا سلام الله علیها گردانی که پر از بچه سید بود... 🕊نحوه شهادت شهید تورجی زاده: اصابت ترکش به ناحیه پهلو وبازو ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🔰 فرازی از وصیت نامه ؛ مردم عزيز! سعی كنيد مثل ياوران پيامبر(ص) زجر كشيده، زحمت كشيده، رنج ببريد؛ زيرا دنيا برای مسلمانان زندان و براى كافران بهشت است، بدانيد خوشی دنيا تلخی آخرت و تلخی دنيا خوشی آخرت است. دنيا ۶۰ سال است اما آخرت ابدی است. ➕چه صفا دارد انسان پاک و شايسته از دنيا رود و در كنار پيامبر(ص) در محضر خداوند بنشيند. چقدر گوارا است از دست امير المومنين علیه السلام آب نوشيدن، پس مبادا غافل شويد و دنيا را به آخرت ترجيح دهيد كه بيچاره خواهيد شد و خدا نكند ما روزی به عذاب او دچار شويم. 🌷 ولادت: ۱۳۴۶/۸/۱، چهارمحال و بختیاری شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۶ عملیات والفجر۸، اروندکنار ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهیدی که مادرش را صدا می‌کرد!! مادر: نیمه_شعبان بدنیا اومد؛ بخاطر همین اسمشو "سیدمهدی" گذاشتم.🌹 هر سال روز مادر که می شه خواب می بینم سیدمهدی روی سرم گلاب می پاشه، هدیه ای به من می ده و پیشانی ام را می بوسه. جدش سنگینه بشین واسش فاتحه بخون...! بسیاری از افراد محل اگر حاجتی داشتند و یا اگر گره ای به کارشان بود، جدّ سیدمهدی را نذر می کردند و حاجت روا می شدند. تو همین لحظه به یه جا خیره شد و لبخندی زد و پیش خودش گفت: وسایلشو هنوز دارما...پیراهنش_کفش_شونه ش... هر هفته پنج شنبه ها سر مزارش میام می شورم، ناگهان از دِل قبر سید مهدی منو صدا می کنه و چند بار میگه: - مامان!❤️ 🟢 ، از شهدای لشکر ۲۵ کربلا در عملیات والفجر۶. محل شهادت چیلات... مزار شهید: مازندران.قائمشهر. آرامگاه سید نظام الدین ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
خط‌مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه‌ها پرپر شده بودند خیلی مجروح شده بودند. حاجی بی‌قرار بود اما به رو نمیاورد خیلی ها داشتند باور می کردند اینجا آخرشه ! یه وضعی شده بود عجیب تو این گیر و دار حاجی اومد بی سیم چی رو صدا زد ... حاجی گفت: هر جور شده با بی‌سیم تورجی‌زاده رو پیدا کن خلاصه تورجی ر پیدا کردن حاجی بی سیم رو گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت: تورجی چند خط روضه‌حضرت‌زهراسلام‌الله برام بخون شهید تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاج حسین خرازی از هوش رفت ... ! صدا رو روی تمام بی سیم‌ها انداخته بودن. خدا میدونه نفهمیدیم چی شد وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگن خط رو گرفته بودن عراقی ها رو تار و مار کردن. ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
Shahid ToorajiZadeh _ Doa Komeil.m4a
40.08M
💠 کمیل و مناجات با امام زمان ارواحنافداه 🎙با نوای محمدرضا تورجی‌زاده ؛ فرمانده گردان یا زهرا سلام الله علیها گردانی که پر از بچه سید بود... 🕊نحوه شهادت شهید تورجی زاده: اصابت ترکش به ناحیه پهلو وبازو ╭━━⊰❀🏴❀⊱━━╮    @ShahidToorajii ╰━━⊰❀🖤❀⊱━━╯
🥀تلنگر 🔦 برای رسیدن به پله ای که بر آن ایستاده است، باید گامی به بلندای گذشتن از همه چیز برداشت. 👈 یکبار برای همیشه باخودمان روراست باشیم !!! ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
سردار 🌷 فراموشم نمی شود. به همراه حاجی به طرف منزلشان رفتیم. باران آمده و زمین گِل شده بود... نزدیک کوچه که رسیدیم، پدر حاجی را دیدم که کپسولی روی دستش گرفته بود... به سمت ماشین آمد و بعد از سلام و احوال پرسی رو کرد به حاج علی و گفت: خدا شما رو رسونده. با این ماشین و سید صباح بریم گاز بگیریم؟ حاجی رو کرد به پدرش و خیلی با ادب گفت: اگه گاز نباشه، مسئله ای نیست. اشکالی نداره یک شب غذای گرم نمی خوریم. اما با ماشین بیت المال نمی خوام گاز خونه‌مون تأمین بشه. 📚: هوری کجایند مردان خوب خدا؟! کجایند حافظان بیت المال؟!🌷🕊 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
یکی از مدافعان حرم به حاج قاسم گفته بود: جنگ سوریه تموم شد و ما نشدیم!💔 و جوابِ حاج قاسم 🍃
رحمه_الله_علیه : 🌸من هر وقت هر جا به عکس یک می‌رسم می گویم: السلام علیک یا ولی الله و به عکس چند شهید که می رسم می گویم: السلام علیکم یا اولیاء الله ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
34.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد میدم ببینید و متوسل شوید به 😭😭😭 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌻ته تغاریهای قبل از عملیات همه دور هم نشسته بودیم . کمال به مادر گفت : مادر ، شش تا پسر داری ، سه تا بزرگه برای خودت ، سه تا کوچیکه را بده برای خدا ... مادر گفت: راضیم به رضای خدا 🌹شهید کمال ظل انوار ، مهندس مکانیک ، یکی از پنج شخص شاخص توپخانه سپاه 🌹شهید مهدی ظل انوار ، مهندس شیمی ، فرمانده ستاد قرارگاه و لشکر فجر 🌹شهید جمال ظل انوار ، مهندس دامپروری ، جهادگر و فرمانده گروهان ... 👈 (هر سه برادر در یک شب و در یک ساعت شدند ...😭🥀 ) 《روز تکریم مادران و همسران شهدا》 شهادت ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @ShahidToorajii ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯