eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
9.4هزار ویدیو
223 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 سلام بر شهیدی که اقتدا به مولایش علی نمود. خوشا به سعادتتان که در ماه مهمانی خدا مهمان ویژه ی پروردگارعالمیان شدید. خدایا سعادت شهادت در راهت را روزیمان نما. 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
ابراهیم یک پهلوان واقعی بود 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
عمه جان زینب .mp3
864.8K
🎧 عمه جان زینب 🎤مرحوم : کربلایی سید جواد ذاکر 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها کسانی که تا حالا این روایت واقعی رو نشنیدند حتما کلیپ را ببینند 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
⭐ فطریه ⭐ 📕 در رساله ی عشق آمده: 🔴 کسانی که قوت غالب آنها غم حسین(ع) است، فطریه شان با حضرت زهرا(سلام الله علیها)ست... 🔴 چون فطریه بر سه کس واجب نیست: دیوانه، فقیر و کسی که نان خور دیگری است. 🔴 حساب کردم دیدم هم دیوانه حسینم، هم گدای اربابم و هم نان خور سفره اش. @shahidtoraji213
🍃 البلاء للولاء 🍃 بلا مرکبی است که علی (ع) یک عمر با آن تاخت درحالی که وقتی یک ساعت به سراغ ما می آید ناله مان در می آید... ▪️فوزسالک/علی صفایی حائری 🔖@shahidtoraji213
خدایا!ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانی هستیم که هیچ نداریم... ما هیچیم و هرچه هست تویی...❤️ #امام_خمینی(ره) @shahidtoraji213
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
💢جمله ای که "حضرت زهرا "در خواب به شهید "ابراهیم هادی" فرمود♥️ پائیز سال 1361 بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نَقل همه مجالس توسل های ابراهیم به حضرت زهرا علیها سلام بود. هرجا می رفتیم حرف از او بود! خیلی از بچه ها داستان ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند. همه آن ها با توسل به حضرت صدیقه طاهره علیها سلام انجام شده بود. به منطقه سومار رفتیم. به هر سنگری می رفتیم از ابراهیم می خواستند که برای آن ها مداحی کند و از حضرت زهرا علیها سلام بخواند. شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود! بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. آن شب قبل از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، اما فایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم! ساعت یک نیمه شب بود. خسته و کوفته خوابیدم. قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره نورانی ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه. من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز. ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا علیها سلام الله علیها! اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم. بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای عجیب او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن. بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکه گفت بخوان تو هم بخوان، دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد. 📙کتاب سلام بر ابراهیم – ص 190 زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی📚 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفقای شهید خب بریم سر #ادامه_خاطرات_شهید تورجی_زاده😊🌹 #یازهرا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده ╭─┅*═ঈ🇮🇷ঈ═*┅─╮  @shahidtoraji213 ╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از شهید تورجی
کارم شده بود گریه . صبح تا شب ، شب تا صبح گریه میکردم . با دست خودم پسرم را بدبخت کردم ! دیگر نمی دانستم چه کنم . آبروی ما در خطر بود حاضر بودیم هرچه که می شد بدهیم اما تنها پسر ما نجات یابد! واقعا نمیدانستم چه کنم به تنها پسر من تهمت زدند ! پسری که اهل نماز شب است بسیار مومن است و ... همه به من گفتند این دختر بدرد شما نمیخورد اما گوش نکردم حالا همه خانواده در عذاب بودند . حتی نمیشد مهریه اش را بگیرد و برود . همه درها بروی ما بسته شده بود .
هدایت شده از شهید تورجی
دیگر هیچ راه چاره ای نداشتم . شب جمعه بود به گلستان شهدا رفتم خدا را به حق شهدا قسم دادم صبح فردا تصمیم گرفتم بروم امام رضا علیه السلام گفتم آنقدر می مانم تا مشکل ما حل شود . دیدن چهره غم زده پسرم مرا آزار می داد . عصر جمعه بود در حالی که اشک می ریختم خوابم برد در مسجد جمکران بودم به سمت محراب امام زمان علیه السلام حرکت کردم . جوانی خوش سیما به سمت من آمد . شبیه رزمندگان دوران جنگ بود .
هدایت شده از شهید تورجی
پیراهن سفیدش روی شلوار بود . موهای بلند و زیبایی داشت . وقتی به من رسید گفت : بروید سرمزار تورجی !! با تعجب گفتم : تورجی ؟! مزار یک شهید را نشانم داد ! حالت قبور شهدای اصفهان را داشت زنی بسیار مجلل و با وقار هم در کنار قبر بود . خوب به عکس بالای قبر نگاه کردم جوان بسیار زیبایی بود یکدفعه از خواب پریدم به اطرافم نگاه کردم . پسرم آنطرف اتاق نشسته بود . صدایش کردم و گفتم جواد شهیدی بنام تورجی میشناسی ؟! با تعحب گفت : چطور !؟ گفتم به احتمال زیاد در همین اصفهان دفن است .
هدایت شده از شهید تورجی
پسرم بلند شد و به طرف من آمد . با چشمانی گرد شده از تعجب گفت : مادر خواب دیدی ؟! با تکان دادن سر حرفش را تایید کردم . گفت چند روز قبل توی مسجد حاج آقا از محبت حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت . بعد درمورد شهیدی بنام تورجی زاده که عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بوده صحبت می کرد . باهم راه افتادیم وارد گلستان شهدا شدیم پسرم گفت خب حالا کجا بریم گفتم : من که سواد ندارم برو از این مغازه بپرس شهید تورجی زاده رو میشناسی !؟ جوان فروشنده بیرون آمد . آدرس را می شناخت . ما را تا مزار شهید همراهی کرد .
هدایت شده از شهید تورجی
تا چشمم به چهره اش افتاد اشک در چشمانم حلقه زد این همان شهیدی بود که ساعتی قبل در خواب دیده بودم . نشستم زار زار گریه کردم . گفتم خدایا من خودم نیامدم تو راه را به من نشان دادی مشکل ما را حل کن . خیلی اشک ریختم تا موقع نماز آنجا بودیم . همان شب در عالم خواب او را دیدم خودش بود . خود شهید تورجی . آمده بود خانه ما در گوشه اتاق نشسته بود لبخند زیبایی بر لب داشت . گفتم : جوان من تورا نمیشناسم اما به راه تو اعتقاد دارم . ما را به شما حواله دادن . خودت مارو کمک کن .
هدایت شده از شهید تورجی
نگاهی به پسرم کرد گفت ان شاءالله مشکل حل است . روز بعد پدر بزرگ آن دختر آمد خانه ما . از روسنا آمده بود با شوهرم صحبت کرد گفت این ها به در هم نمی خورند ! من با پدرو مادر دختر صحبت کردم ما مهریه هم نمیخواهیم بیایید مشکل را سریع تر حل کنیم . ماهم با تعجب به حرف های او گوش میکردیم . سال بعد برای پسرم خواستگاری رفتیم . از خود شهید تورجی خواستم دعا کند گفتم منکه سواد ندارم . پسرم هم انسان مومن و سر به زیر است .دنبال این مسائل نیست اگر واقعا دختر خوبی است خودت کمک کن ! سه سال از آن ماجرا گذشته . پسرم اکنون متاهل است . زندگی بسیار خوبی دارد . بارها با همسرش به سر مزار شهید تورجی رفته اند . خدا را هم به خاطر این نعمت شکر گذارند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶تصویر فرم اعزام به جبهه سوریه امام جمعه شهید کازرون حجت الاسلام خرسند. 🔻شهید حجت‌الاسلام والمسلمین محمدخرسند رضوان الله تعالی علیه قرار بود هفدهم همین ماه اعزام بشن سوریه برای بازدید از مناطق و سخنرانی برای رزمنده ها. به نقل از افراد حاضر در جلسه ای که ایشان برای هماهنگی های اعزام ماه قبل در تهران داشتند، دوستان با ایشان شوخی میکردند که حاج آقا وصیت نامه رو بنویس احتمال شهادت زیاده چندین بار با بغض فرمودند من خیلی وقته در حسرت شهادت موندم. ما شهادت دادیم که زیباست♥️ 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
emam_sadegh_96 (3)_1396-5-7-16-22.mp3
23.09M
🎧 ◀ تورو به اضطرار زینب بیا آقا بیا آقا به قلب بی قرار زینب بیا آقا 💔 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
شهیدی با شهادتش یاد شهیددیگری را زنده کرد شادی روح پاک هر دو شهید صلوات 🌷 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
دولت روحانی چرا ابهت ایران را که با خون هزاران شهید بدست آمده است را پایین آورید که حکام عربی برایمان ابوعطا بخوانند.. کاش اینقدر که بفکر دنیایتان بودید بفکرآخرتتان بودید😔🤔 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯