eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9هزار ویدیو
221 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
(قسمت اول): 💥در حدود هشتاد سال قبل شخص مؤمن و معتقدی بنام کربلایی جلیل خان نظری اهل کازرون در کوی گنبد ساکن بود که سراسر قلبش مملوّ از محبت ائمه اطهار و امام عصر علیهم السلام بود و به یاد مصائب معصومین همیشه گریان بود. جمعی از دوستان و همسایگان او را تشویق می کنند تا با قافله ای که عازم کربلا بود همراه شده و به زیارت امام حسین علیه السلام برود. او در مقابل اصرار همسایگان و دوستان گفت: من که پول ندارم به کربلا بروم و الّا حتما می رفتم. جمعی گفتند: چرا از فلانی که شخص سرمایه داری است وام قرض الحسنه نمی گیری؟ کربلایی جلیل با خود گفت: مثل اینکه امام حسین علیه السلام ما را دعوت کرده، لذا برای گرفتن قرض الحسنه به تجارتخانه آن فرد ثروتمند رفت و از او درخواست وام کرد. ✨💫✨ اما او در جوابش گفت: امام حسین سیّدی بود که با شاه زمان خودش جنگید و در آخر کشته شد! من پول برای سفر زیارت نمی دهم! کربلایی جلیل وقتی این برخورد را از او دید بسیار ناراحت شد و بدون هیچ گفتگویی به منزل برگشت. بلافاصله خبر آوردند که آن حاجی سرمایه دار سکته کرده و لب و دهانش به کلی کج شده و از حالت طبیعی خارج است!!! این خبر در سراسر کازرون پخش شد، هرچه دکتر آوردند او معالجه نشد تا جایی که خودش گفت: دوای درد من پیش کربلایی جلیل است. آنگاه کربلایی جلیل را آوردند، حاجی به او گفت: بخدا قسم من از گفته خودم پشیمانم، غلط کردم، تو مرا ببخش. کربلایی جلیل رو به قبله نمود و برای او دعا کرد، سپس رو کرد بطرف کربلا و از امام حسین علیه السلام شفای او را تمنا کرد و گفت: یا امام حسین او توبه کرده، به مادرت قسم که او را ببخش و سلامتش کن. ✨💫✨ همه ریش سفیدهای محله گنبد می گویند: ما شاهد بودیم که بدون هیچ دوا و دارویی او شفا پیدا کرد و سالم شد. و از آن پس او هم از بی ادبی خود پشیمان شده و دائم خدا را شکر می کرد و تصمیم گرفت که به همراهی زائرین و کربلایی جلیل به زیارت عتبات عالیات برود. کاروان راه افتاد، قسمتی از راه را زائران با کشتی رفتند. در میان زائران مادری با فرزند دوازده سیزده ساله اش نیز مشاهده میشد، در بین راه این نوجوان همینطور که جواز و گذرنامه خود و مادرش در دستش بود به عرشه کشتی آمد تا دریا و امواج آن را تماشا کند که ناگهان برگه ها از دستش داخل آب دریا افتاد و ناپدید شد. نوجوان با مادرش حسابی ناراحت شدند و گریه کردند. کربلایی جلیل آنها را دلداری می داد و می گفت: خود امام حسین کارها را درست می کند. ادامه دارد. (قسمت دوم): 💥پس از آنکه از کشتی پیاده شدند مقداری از راه هم با قطار رفتند و پس از پیاده شدن از قطار، شخصی گفت: مبادا کسی جواز نداشته باشد، کمی جلوتر ما را بازرسی می کنند اگر کسی جواز نداشته باشد او را به زندان بغداد می فرستند. اینجا آن مادر و پسر باز گریه کردند و حالشان خیلی پریشان تر شد. کربلایی جلیل هم دلش شکست و حسابی گریه کرد و به امام زمان ارواحنا فداه متوسل شد. در همین لحظات بود که ناگهان صدایی به گوش کربلایی رسید، دقت کرد، مثل اینکه کسی می فرمود: من تذکره کربلا صادر می کنم، من جواز کربلا می دهم! کربلایی با تعجب فراوان بسوی صدا دوید. چشمش به جمال سیّد بزرگواری روشن شد که چهره اش بسیار نورانی و دلربا بود و در صورتش یک خال سیاه دیده میشد. ✨💫✨ تا کربلایی آمد، آن آقای بزرگوار فرمود: کربلایی جواز می خواهید؟ عرض کرد: بله آقا. حضرت دست مبارکشان را زیر عبا برده و دو تذکره کربلا به او داد. کربلایی گفت: آقاجان چه مبلغی باید بپردازم؟ حضرت فرمودند: هرقدر دوست دارید. کربلایی خواست پول از کیسه در بیاورد که پولها به زمین ریخت،...خم شد و پولها را از زمین برداشت و دو دستی در مقابل آقا گرفت و گفت: بفرمایید، اما هیچ کس آنجا نبود! کربلایی جلیل دوان دوان در پی آقا می گشت و صدا می کرد: این آقایی که جواز کربلا می فروخت کجا رفت؟ شخصی به کربلایی گفت: از شما بعید است که ما را مسخره کنی! مگر کسی اینجا جواز می فروشد؟ جواز که خرید و فروشی نیست، گرفتن تذکره دهها شرط سخت دارد و باید در ادارات دولتی تهیه شود. چه کسی این جوازها را به شما داده که دنبالش می گردید؟ ✨💫✨ سایر همراهان دور کربلایی را می گیرند و می گویند این جوازها را از کجا آوردی؟ او جریان را تعریف می کند و وقتی جوازها را به آن مادر و پسرش نشان می دهد با کمال تعجب می بینند که اسم آن دو نفر در آن دو جواز نوشته شده، در حالی که کربلایی هم اسم آنها را نمی دانسته است! اینجا بود که همه متوجه شدند که این عنایتی از طرف حضرت صاحب العصر و الزمان بوده و کربلایی جلیل توفیق ملاقات آن حضرت را پیدا کرده ولی ایشان را نشناخته است. 📗ملاقات با امام زمان در عصر حاضر ص۱۰۶ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
جناب آقای حاج غلام عباس می گوید: در شب ١٣ رجب سال ١٣٩١ ه. ق در عالم رؤیا دیدم به طرف مسجد جمکران روانم و عده ای را دیدم که با حالات مختلف به سمت مسجد می روند، بعضی تند و سریع و بعضی وامانده، شل و خسته... بهرحال به حیاط مسجد رسیدم، دیدم درب مسجد بسته است، چون احساس خستگی کردم پشت درب مسجد در ایوان خوابیدم. ناگهان صدای پایی شنیدم که به طرف درب مسجد نزدیک میشد. ✨💫✨ سیّدی را دیدم با لباس عربی در سلک روحانی که تقریبا سی سال بیشتر نداشت، به یکدیگر سلام کردیم و من بلند شدم. هر دو برای مصافحه بسوی هم حرکت کردیم، پس از معانقه، در دلم افتاد که نکند این آقا، حضرت ولیعصر ارواحنا فداه باشد، این بود که با خود گفتم: باید به یقین برسم. عرض کردم: آقا چیزی به من بدهید. آقا انگشتری با نگین لوزی شکل و کاغذی به من مرحمت کردند و فرمودند: دستوراتی داده شده، بخوانید و عمل کنید. من هر دو را در جیب بغل گذاشتم. آقا بطرف درب خروجی مسجد حرکت کرد و من به دنبالش میرفتم، عرض کردم آیا دیگر شما را ملاقات خواهم کرد؟ فرمود: آری! ✨💫✨ از درب مسجد که خارج شدند، دامنش را گرفتم و عرض کردم: آقاجان! می دانید چشم ما برای آمدن شما سفید گردید و منتظریم، کی تشریف می آورید؟ فرمود: نزدیک است. عرض کردم: بفرمایید چه وقت و چه روزی؟! با حالتی که متوجه شدم از این سوال ناراحت شدند، رو به من کردند و فرمودند: «برگرد به جای خود، کافی است، دیگر سؤال نکنید!» من به جای خود ماندم و اشک از دیدگانم سرازیر شد و در این حالت بود که از خواب بیدار شدم. 📗شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام ص١۴٨ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
🌴در جنگ جهانی اول اوضاع ايران خيلي متشنّج شده بود. از يك طرف روس‌ها ريختند و تصاحب كردند، از يك طرف ديگران ريختند و تصاحب كردند. يك وضع عجيبي بود. و مردم ايران مضطرب، منقلب، هيچ تكيه گاهي نداشتند. مرحوم ميرزاي نائيني، از اين پيشامد ناهنجار به ساحت مقدس اميرالمومنين علیه السلام و سائر ائمّه طاهرين علیهم السلام، مخصوصاً به پيشگاه مبارك امام ‏زمان علیه السلام، شكايت ‌هاي زيادي می کند. ✨💫✨ مرحوم ميرزاي نائيني می گوید: من خيلي به حضرت حجّت علیه السلام ناليدم: يابن العسكري! ايران اين ‌طور شده است. مردم، بي سر و سامان شده اند، بي پناه شده اند. نظم نيست، امنيّت نيست، چنين و چنان است. يك روز همين‌طوري كه متوسّل شده بودم، بر من مكاشفه‌اي شد و حضرت را زيارت كردم. ديدم حضرت در کنار ديوار مرتفعي که سر به آسمان كشيده، ایستاده اند. پس با انگشت به من اشاره فرمودند كه نگاه كن، و من نگاه كردم. ديدم ديواري که سي يا چهل متر ارتفاع دارد، چهار متر، پنج متر بالاي ديوار منحني شده است، و قريب است كه بي‏افتد، چرا که به يك موئي بند است. اين ديوار چهل متري اين‌طور كج شده ‏است. ✨💫✨ پس حضرت به من اشاره کردند كه نگاه كن. نگاه كردم، ديدم انگشت حضرت هم به طرف ديوار است. سپس فرمودند: اين ديوار، ايران است، كج مي‏شود، امّا ما با انگشتمان نگهش داشته ایم و نمي‏گذاريم خراب شود. اين‌جا، شيعه خانه ما است. كج مي‏ شود، اما نمي ‏گذاريم خراب بشود. 📚 کتاب مجالس حضرت مهدی؛ ص۲۶۱ 🚩 ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @shahidtoraji213 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯
🌸تشرف خدمت امام مهدی عجل الله فرجه🌸 🔷مرحوم ملا محمد تقي مجلسي داستان تشرفشان به محضر مبارك حضرت ولي عصر (عجل الله فرجه) را نقل مي نمايند. 🔷ايشان مي گويند: در اوايل سن بلوغ بسيار به دنبال خودسازي بودم. شبي از شبها بالاي سطح خانه خود بين خواب و بيداري بودم، وجود نازنين بقية الله (عجل الله فرجه) را ديدم در بازار خربزه فروشان اصفهان در جنب «مسجد جامع»، با كمال شوق و شعف خدمت سراسر شرافت آن بزرگوار رسيدم و از مسائلي سؤال نمودم ...  🔷بعد عرض نمودم: يابن رسول الله هميشه دستم به شما نمي‌رسد! كتابي به من بدهيد كه بر آن عمل نمايم. فرمودند: برو از «آقا محمد تاجا» كتاب بگير! 🔷گويا من مي‌شناختم او را. رفتم و كتاب را از او گرفتم، و مشغول به خواندن آن بودم و مي‌گريستم. 🔷يك دفعه از خواب بيدار شدم. ديدم در بالاي بام خانه خود هستم. كمال حزن و غصه بر من رو نمود. در ذهنم گذشت كه «محمد تاجا» همان «شيخ بهائي» است و «تاج» هم از باب رياست شريعت است. 🔷چون صبح شد وضو گرفتم و نماز صبح خواندم. خدمت ايشان رفتم و كيفيت حال را عرض نمودم. 🔷فرمودند: انشا الله به آن مطلبي كه قصد داريد خواهيد رسيد. اين تعبير به دلم ننشست. آنگاه محلي كه حضرت عليه الصلوه و السلام را در آنجا ديده بودم، از باب شوق، خود را بدانجا رسانيدم، در آنجا «آقا حسن تاجا» را ملاقات نمودم. مرا كه ديد گفت: ملا محمد تقي! بيا برويم در خانه بعضي از كتب كه موقوفه مرحوم آقا قدير هست، به تو بدهم! مرا به خانه اش برد. 🔷گفت: هر كتابي كه مي‌خواهي بردار! دست زدم و كتابي برداشتم. نظر نمودم ديدم كتابي است كه حضرت «حجة الله» روحي فداه ديشب به من مرحمت فرموده بودند. 🔷 ديدم كه صحيفه سجاديه است. مشغول شدم به گريه و برخاستم. گفت: كتب ديگر را هم بردار! گفتم: همين كتاب كفايت مي‌كند. پس شروع نمودم در تصحيح و مقابله و تعليم مردم. و چنان شد كه از بركت كتاب مذكور، غالب اهل اصفهان، «مستجاب الدعوه» شدند!! 📚روضه المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه  ج١۴ ص ۴١٩
🌺 سه سفارش امام زمان برای گشایش رزق ☘ملا محمد صادقی در نهایت سختی و پریشانی و بدحالی بود. به هیچ وجه برای او گشایش نمی‌شد تا آن که شبی در عالم خواب خدمت حضرت حجت (عج) رسید و عرض حال خود گفت. ☘ حضرت فرمودند: به نزد سید محمد سلطان آبادی برو و به دستورالعمل آن عمل کن. دستورالعمل سیدمحمد این بود: 🔸 ۱- بعد از فجر صبح دست بر سینه گذارد و هفتاد مرتبه بگوید "یا فَتّاح" 🔸 ۲- مواظبت کن به خواندن: «لاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ وَ اَلْحَمْدُللِهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَ لا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً.» 🔸 ۳- بعد از هر نماز صبح این دعا را بخواند:«بِسْمِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُفَوِّضُ اَمْری اِلَی اللهِ اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ قَوْقاهُ الله سَیِّآتِ ما مَکَرُوا...» این دعا در کتاب مفاتیح الجنان در بخش تعقیبات نماز آمده و از مضامین ساده و بسیار زیبایی برخوردار است.
💥یکی از متدینین صالح نقل می کند: در ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱ ه.ق در سر سفره افطار، به محضر مبارک حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم، آن حضرت مطالبی به من فرمودند که آنچه مناسب نقل است، این است که فرمودند: "این دعا را زیاد بخوانید: "اللهم ادخل علی اهل القبور السرور، اللهم اغن کل فقیر..."( که در دراعمال ماه رمضان نقل شده) و فرمودند: "جدم رسول اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده است این دعا را در ماه رمضان بخوانید برای این است که استجابت این دعا صد در صد در زمان ظهور خواهد بود و در حقیقت این دعایی است که برای ظهور و ما خوانده می شود." ✨💫✨ زیرا در زمان قبل از ظهور غیر ممکن است که به کلی فقر و گرسنگی و کرب و ناراحتی از میان تمام مردم جهان برداشته شود، هیچ اسیری در عالم نباشد و تمام امور مسلمانان اصلاح شود و ... 👈لذا آن حضرت فرمودند: *به شیعیان بگویید این دعا را که در حقیقت دعا برای ظهور ماست، زیاد بخوانند.* 📗مجله منتطران شماره ۱۳ ص ۲۷ ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🇮🇷  @shahidtoraji213