📚رمان #عارفانه
❤️#شهیداحمدعلینیـرے
🦋 #خبرازآینده
🌸🖇راوی: استاد محمدشاهی
🌼یک بار به احمداقا گفتم: شما این مطالب را از کجا می دانید؟
قضیهی شهادت جمال و زنده بودن ابوالفضل و چندین ماجرای دیگر که از شما دیدهام...
🔆احمداقا طبق معمول حرف از مراقبه و محاسبه زد.
می گفت: تا می توانی دقت کن که گناه نکنی، تا می توانی مراقب اعمالت باش.آن وقت خواهی دید که همهی زمان و مکان در خدمت تو خواهند بود!
✨بعد نگاهی به من کرد و ادامه داد:«باید بیایید بالا تا بعضی چیزها را ببینید!
باید بیایید بالاتر تا بتوانم برخی چیزها را بگویم!»
⁉️بعد حرفی زد که هنوز هم فهمیدن آن برایم دشوار است.
گفت: خدا به من عمر افراد را نشان داده!
خدا به من فیوضاتی که به افراد می شود را نشان داده!
☘من می بینم برخی افرادی که جمعه شبها به جلسات حاج آقا حق شناس می آیند انسانهای بزرگی هستند که باطن انسانها را به خوبی می بینند؛لذا به اعمالت دقت کن...
🌹هدیه به روح پاکش صلوات🌹
🌸
ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد
و به قلبش خورد.
کمکش کردم تا بلند بشه،
با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد،
دستشو با ادب رو سینهاش گذاشت و گفت:
السلام علیک یا اباعبدالله...
یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد...
"احمدعلی موقع خاکسپاری
با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت
ولی هنوز دستش به نشانه ادب
رو سینه اش بود..."
#شهیداحمدعلینیِّری🌷
ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد
و به قلبش خورد.
کمکش کردم تا بلند بشه،
با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد،
دستشو با ادب رو سینهاش گذاشت و گفت:
السلام علیک یا اباعبدالله...
یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد...
"احمدعلی موقع خاکسپاری
با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت
ولی هنوز دستش به نشانه ادب
رو سینه اش بود..."
#شهیداحمدعلینیِّری
🌱یادشهدا با صلوات🌱