#یازهرا #نماز_شب #صفحات_109_110_111 آمده بود خانه در کنار خانواده خیلی شادو سرحال بود . میگفتو میخندید آخر هفته ها همیشه از پادگان به خانه می آمد . آن زمان من در مقطع دبیرستان مشغول بودم . باهم سر سفره بودیم من خیلی خسته بودم بعد از شام رفتم و سریع خوابیدم . نیمه های شب بود حدود ساعت سه . با صدایی از خواب پریدم . از جا بلند شدم با تعجب از اتاق بیرون آمدم ‌. با چشمانی گرد شده به اطراف نگاه میکردم به دنبال صدا بودم . یک نفر با صدایی محزون گریه میکرد ! صدا از داخل اتاق محمد بود . ناله جانسوزی داشت مرتب گریه میکرد و میگفت الهی العف ...از صدای اوهم خواهرانم از خواب بیدار شدند . محمد مشغول نماز شب بود حال عجیبی داشت حال او تا موقع نماز صبح به این صورت بود بعد هم نماز صبح را خواند . بعد از نماز تا زمان طلوع آفتاب مشغول زیارت عاشورا و قرآن شد . البته محمد همیشه اینگونه بود اما این اواخر تهجد و عبادت او بیشتر شده بود . ساعتی بعد وقتی برای صبحانه آمد حالتش متفاوت بود شاد بود و میگفت و میخندید برای من عجیب بود . گریه نیمه های شب و ناله ها و... حالا هم خنده ! بعدها در کلام بزرگان دین این مطلب را خواندم : نماز شب و گریه از خوف خدا ، نشاط در روز را به همراه دارد . بعد صبحانه باهم رفتیم بیرون . در راه با من صحبت کرد از اهمیت یاد پروردگار گفت . از نماز شب از بیداری در سحر . بعد مرسید مگه برای نماز شب بیدار نمیشی ؟! گفتم چرا اما بیشتر مواقع با خودم میگم حالا زوده کمی بخوابم دوباره بلند شوم وقتی هم بیدار میشوم اذان را گفتند . محمد گفت مواظب باش شیطان خیلی تلاش میکنه که انسان نماز شب نخونه . بعد به احادیث پیامبر صلوات الله اشاره کرد که فرمودند . برشما باد نماز شب حتی اگر یک رکعت باشد زیرا نماز شب انسان را از گناه باز میدارد خشم پروردگار را خاموش میکند و سوزش آتش جهنم را خاموش میکند ( کنز العمال ج ۷ ص ۷۹۱) محمد که در خانه بود حتما برای نماز شب بیدار میشد . تهجد و شب زنده داری عجیب بود آنقدر از خوف خدا اشک میریخت که دلهای ما را به لرزه در می آورد . شب هایی که او در خانه بود همه برای نماز شب بیدار میشدیم . مدتی از این ماجرا می گذشت رفتار و نحوه نماز شب محند برای خواهرم خیلی عجیب بود برای همین نامه ای برای او نوشت صبح وقتی میخواست از خانه خارج شد نامه را به محمد داد . در نامه نوشته بود برادر عزیزم نماز شب های شما خواهرانت را با این عمل مقدس آشنا نمود و با توفیق خدا اهل نماز شب کرد . اما سوالی برای من ایجاد شده . علت اینهمه ناله و گریه چیست کدام گناه کبیره را مرتکب شده ای کدام معصیت را انجام دادی که اینگونه اشک میریزی؟ محمد در جواب نوشته بود : خواهرم مگر باید گناه کبیره کرد و بعد به درگاه خدا بازگشت اینکه انسان به راحتی از نعمت های پروردگار استفاده می کند و شکر اورا بجا نمی آورد بالاترین معصیت است . مگر امام سجاد علیه السلام گناهی کرده بود . مگر امام عزیز ما نماز شب طولانی ندارد . انسان وقتی با اشک و ناله به سراغ پروردگار میرودعجز و ناتوانی خود را در محضر حق اثبات می کند . و به خاطر همه خطاهایش از خدا عذر می خواهد بعد هم چند داستان آموزنده از اهمیت شب زنده داری نوشته بود . اما مادر میگفت : نمی توانم گریه ها و ناله های محمد را بشنوم برای همین محمد وسایلش را برداشت و به زیر زمین برد ! شب ها برای خواب به آنجا می رفت . از دیگر مسائلی که محمد بسیار اهمیت میداد . نماز جماعت بود . از زمان نوجوانی هر زمان که در منزل حضور داشت برای نماز جماعت به مسجد میرفت در جبهه هم همینطور بود . همیشه در هر جا بود نماز جماعت را برپا می کرد . در اردوگاه غرب هرشب نماز جماعت باشکوهی برگزار میشد اما به دلایل امنیتی ظهرها نماز جماعت برگزار نمیشد به میشنهاد محند در همه چادرها برنامه نماز جماعت راه اندازی شد . محمد هم نماز جماعت گروهان ذوالفقار شده بود . اهمیت دادن او به نماز جماعت حدیث نورانی پیامبر اسلام را تداعی میکرد آنگاه که فرمودند : خداوند وعده فرمود کسی که وضو میگیرد و در نماز جماعت شرکت میکند بدون حساب به بهشت ببرد (مستدرک الوسائل ج۶ ص ۴۴۸ ) ══ ⚘ ════ ⚘ ═ @shahidtoraji213 ══ ⚘ ════ ⚘ ═