eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
124 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پنجم دی ماه ۱۳۶۵ سالروزشهادت ازبسیجیان مسجد آیت الله شهیدی و فرمانده‌محورعملیاتی‌لشکر۳۱عاشورا 🥀 فرزند:احمد 🥀متولد:۱۳۳۵/۰۲/۰۶ 🥀محل تولد:زنوز مرند 🥀 شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۰۵ 🥀محل شهادت:شلمچه _کربلای۴ 🥀نحوه شهادت : اصابت تركش خمپاره 🥀مزار:روستای زنوز شهرستان مرند 📍خلاصه ای از زندگینامه: 👈اولین فرزند یك خانواده مذهبی و كشاورزدر روستای زنوز مرند متولد شد و ی به علت مشکل مالی خانواده ، قادر به ادامه تحصیل نشد و مدتی در مزرعه همراه پدرش كشاورزی كرد. 👈رحمت الله به نیروی هوایی پیوست ولی به علت مذهبی نبودن فضای حاكم بر نیروی هوایی حکومت پهلوی، از كارش منصرف شد و به زادگاهش برگشت مدتی بعد به تبریز رفت و در یكی از كارخانه های شهر مشغول كار شد ولی آنجا را نیز به علت روزه خواری علنی تعدادی ازهمكاران ترك كرد و به روستای زنوز بازگشت 👈 بسیـار فعـال بود و به هیئتهـای مذهبی عشق می ورزیـد در دستة زنجیرزنان شركت می كرد و دسته به همت او به راه می افتاد 👈پس از پیروزی انقلاب اسلامـی در سال 1359 به عضویت رسمی سپاه پاسداران اسلامی مرند درآمد و به حكم سپاه مسئولیت كتابخانة آن منطقه را به عهده گرفت 👈در سال 1360 با دومین اعزام كاروان سپاه تبریز به مناطق جنگی رفت و با مسئولیت فرمانده گروهان عملیاتی ، در شكست محاصره آبادان حضور داشت 👈در سال 1364 در طی عملیات والفجر 8 در فاو زخمی شد و به ناچار چند روزی را در مرخصی بود ، ولی تحمل نیاورد و دوباره به منطقه عملیات بازگشت. 📌فرازهای قابل تأملی از وصیت نامه شهید بزرگوار👇
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 از زبان شهید والامقام سردار حاج : ما در قبال مسئولیت داریم... 🌷شادی ارواح طیبه شهدا ، صلوات🌷
▫️ هرچند که آوینی، همت، باکری، طهرانی مقدم، فخری زاده و حاج قاسم رفتند اما هم دشمن بداند و هم ما بدانیم که: بال پرواز گشایید که پرها باقیست بعد از این باز سفر، باز سفرها باقیست پشت بت ها نشود راست پس از ابراهیم بت شکن رفت ولی باز تبرها باقیست... گفت فرزانه ای هر روز شما عاشوراست جبهه ها باقیست، شمشیر و سپرها باقیست جنگ پایان پدر های سفر کرده نبود شور آن واقعه در جان پسرها باقیست گرچه پیروزی از آن من و تو خواهد بود شرط ها باقیست، اما و اگرها باقیست شرط اول قدم آنست که مجنون باشیم در ره منزل لیلی که خطرها باقیست نیست خالی دل ارباب یقین از غصه فتنه ها می رود و خون جگرها باقیست
🍀🌹🌴🥀🌴🌹🍀 راه تقلید از نیست ! مثلا شب بخوانیم بعد فکر کنیم می شویم! اگر این باشد ، از ! راه و رمــزش به خداســـت ... شادی روح و 🍀 🕊🥀
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀 هر وقت من را می‌بینید سر من فریاد بکشید که برای چه کرده‌ای؟ شما اگر می‌خواهید به من خدمت کنید، گاهگاهی یادم آورید که من همان «محمدعلی رجائی» فرزند عبدالصمد اهل قزوینم که قبلا می‌کردم و در آغاز نوجوانی قابلمه و بادیه فروش بودم و هرگاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده و ممکن است خود را فراموش کرده باشم همان مشخصات را به یادم بیاورید و درکنار گوشم زمزمه نمائید که این تذکر و یادآوری برای من از خیلی چیزها ارزنده‌تر است. شما باید هر وقت من را می‌بینید، بپرسید چه می‌کنی؟ و حتی سر من فریاد بکشید؛ البته فریادی برادرانه و همچون اعضای یک خانواده، که برای چه کرده‌ای؟ 🥀 🌷🕊
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 حجت الاسلام پناهیان شاید بزرگترین اثری که برای ما دارند این است که ما را به وا می دارند! این که آلبوم عکس های خود را از بین می برد که نکند حالا بعد از ، اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود... و یا پلاکش را پرت کند در کانال که در فکرش با شکوهی برای خودش متصور شد و می خواهد با این کارش را بخشکاند... و فرماندهان که حاضر شدند در جمع سربازان سینه خیز بروند و در بسیجی ها آب بخورند ... و ... اینها همه درس است! هوای داشتن ، داشت ... هوای شدن داشت ... و برای ما سخت است قربانی کردن چون برای ما تقرب به خداوند از لذت های کم ارزش دنیا است . حالا ما چه کار ها که نکردیم برای و از آن سو به ما میخندند و شاید میریزند که در ماندیم و لباس را از تن در نیاوردیم ... شادی روح و 🥀 🌹🌷
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 یڪ بار خیلی از بچه‌ها ڪار ڪشید . فرمانده دستہ بود . شب براش جشن پتو گرفتند . حسابی ڪتڪش زدند ، هم نامردی نڪرد ، بہ تلافی اون جشن پتو ، نیم‌ ساعت قبل از وقت صبح ، گفت . همہ بیدار شدند خوندند . بعد از فرمانده گروهان دید همہ بچه‌ها خوابند . بیدارشون ڪرد و گفت گفتند چرا خوابید ؟ گفتند ما خوندیم . گفت الآن گفتند ، چطور خوندید ؟ گفتند اذان گفت ! هم گفت : من برای شب اذان گفتم نہ صبح ! شادی روح و 🌹 🕊🥀
🔷 سید مسعود طباطبایی: به عنوان عكاس به گروه روايت فتح معرفی شده بودم. با شور و شوق خاصی صبح اول وقت به صدا و سيما رفتم. 🔹اولين برخوردم با سيد شهيدان اهل قلم آقا مرتضی آوينی در شرايطی انجام شد كه او را در حال وضو گرفتن در صدا وسيما ديدم. خيلی زود فهميدم هر وقت برای مونتاژ برنامه روايت فتح می رود، از قبل وضو می گيرد. 🔹برای او راش های فيلم از مناطق جنگی، متبرک بود. برای همين نگاه شهيد آوينی همواره نسبت به اتفاقات جنگ تحميلی و رزمندگان نگاهی معنوی و خاص بود. صدا و نوع مونتاژ او در حين ضبط برنامه روايت فتح حال و هوای خاصی به اين برنامه می داد. 🔸منبع: «سایت نوید شاهد، ۱۳۹۸/۱/۱۹» 👇 @ravayatefathavini