این ☝️تنها کانالی بود که هیچ کس ازش left نداد!!!
مثل ابراهیم هادی و رفقاش از #کانال_کمیل 💔
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#شهیدانه
باید اذعان کرد ، #احمد_کاظمی ، فردی بسیار باغیرت بود .
برای وی بسیار سخت بود در عملیاتی که با فتح همراه نبود و ناچار میشد به نیروهایش دستور عقبگرد دهد، عقبنشینی کند .
یادم میآید در « کربلای ۴ » پس از دو ساعت از آغاز درگیری ، متوجه لو رفتن منطقه شدیم و به دنبال آن ، دستورهای لازم برای عقب نشینی یگانها را صادر کردیم و لشکرها موظف شدند تا پیش از روشن شدن هوا به مقرهای اصلی خود برگردند ، اما #کاظمی زیر بار نرفت ، چون برایش بسیار سخت بود . او حتی با تعدادی از یارانش به رودخانه زد و از آنجا عبور کرد و قصد داشت انفرادی با دشمن بجنگد و البته تا وسط روخانه اروند هم رفت ، اما برای جلوگیری از ایجاد احساس تمرد ، بازگشت .
تصویر فوق مربوط به شب عملیات کربلای ۴
بندر خرمشهر
ساختمان گمرک
#شهید_احمد_کاظمی
و #شهید_احمد_اللهیاری
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_والامقام
#محمدرضا_میدان_دار
آخر شب بود .
نشسته بود لب حوض داشت #وضو می گرفت .
مادر بهش گفت : پسرم، تو که همیشه #نمازت رو اول وقت می خوندی ، چی شد که ...؟!
البته ناراحت نباش ، حتما کار داشتی که تا حالا #نمازت عقب افتاده .
#محمدرضا لبخندی زد و بعد از اینکه مسح پاشو کشید، گفت :
الهی قربونت برم مادر! #نمازم رو سر وقت ، #مسجد خوندم .
دارم تجدید #وضو می کنم تا با #وضو بخوابم؛ شنیدم هر کس قبل از خواب #وضو بگیره و با #وضو بخوابه ، #ملائکه تا صبح براش #عبادت می نویسند .
منبع :
📚 کتاب دوران طلایی به نقل از مجموعه همکلاسی آسمانی
🥀 🌹🕊
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#در_محضر_شهدا
#شهید_حزب_الله
#جهاد_مغنیه
ما فرزندان مدرسه ای هستیم که در آن جا یاد گرفتیم ...
#آزاد زندگی کنیم
ما #امنیت را ازدشمن التماس نمی کنیم .
ما حق خود را با خون هایمان که برای #سر_بلندی نذر شده و بر آزادگی ایستاده است بازپس می گیریم .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🥀🕊
🌴🌷🕊🌹🕊🌷🌴
#در_محضر_شهدا
#سردار_خیبر
#شهید_والامقام
#حاج_ابراهیم_همت
ما در قبال تمام ڪسانی ڪه راه ڪج مےروند #مسئولیم و حق نداریم با آنها تند برخورد ڪنیم ...!
از ڪجا معلوم ڪه ما در #انحراف آنها #نقش نداشته باشیم ...؟!
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌴
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهیدانه
#رضایت_نامه
#شھید شدن #اتفاقی نیست ...
اینطور نیست ڪه بگویی
گلوله ایی خورد و رفت ...
#شھید رضایت نامه دارد ...
و رضایت نامه اش را اول
#امام_حسین_ع و #علمدارش امضا مےڪنند ...
بعد مُھر
#حضرت_زهرا_س مےخورد...
#شھید قبل از همه چیز دنیایش را به #قربانگاه برده ...
او زیر #نگاه مستقیم خدا زندگی ڪرده ...
#شھادت اتفاقی نیست ...
سعادتےاست ڪه #نصیب هر ڪسی نمےشود...
باید #شهیدانه زندگی ڪنی
تا #شهیدانه بمیرۍ ...
#اللهم_الرزقنا
#توفیق_شهادة
#فی_سبیلک
🥀 🌹🕊
ابوالفضل مرد زندگی بود. نه از غذا انتقاد می کرد نه از چیز دیگر. مهمان هم که می آمد می گفت: «هر کاری دوست داری بکن؛ فقط سختت نباشد».
روزهای اول زندگی که در رشت ساکن شدیم، اصلا آشپزی بلد نبودم. هر چی درست می کردم خراب می شد. می نشستم گریه می کردم. اما ابوالفضل وقتی می آمد، شروع می کرد با لذت به خوردن غذاها. حتی از غذا تعریف هم می کرد.دلداری ام می داد که این غذاها که طوریش نیست. می گفتم: «پس چرا خودم نمی توانم بخورم». می گفت: «برای اینکه بد سلیقه ای». هیچ وقت نگفت سعی کن بهتر از این آشپزی کنی.
با این همه نمی توانست علاقه اش به قورمه سبزی را پنهان کند. در تمام سالهای نبودنش برایش همین غذا را خیرات می کنم..🍃
#شهید_ابوالفضل_عباسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈روایتگری دکتر رحیم پور اذغدی==
کربلای چهار...
سخت است ؛
از رقیه بگویم به دخترت
ای کاش بعدِ واقعه دختر نداشتی...
📸 آغوش پدرانهٔ فرمانده بجای پدر
#دختر_شهید «حاج یدالله کلهر»
در آغوش سردار حاج علی فضلی
مراسم سوم شهید ؛ سال۱۳۶۵
مسجد روستای بابا سلمان
هدایت شده از مسجد آیت الله شهیدی
مناسبت سالروز شهادت امام موسی کاظم (ع)
``شهیدی که امضای شهادتش را از امام موسی کاظم (ع) گرفت``
شهید والامقام #سعید_تحویلداری
🌷فرزند : حسن
🌷متولد : هجدهم تیرماه ۱۳۳۹_تهران
🌷مدرک : کارشناسی ارشد در رشته شیمی_ در انگلستان
🌷شهادت :۲۲بهمن ماه سال ۱۳۶۰
🌷 محل شهادت :تنگه چزابه
🌷 نحوه شهادت : اثراصابت ترکش
📍مادر شهید تحویلداری در خاطرهای از او روایت میکند:
✏️ بعد از چهار ماه پسرم رفت و آمد تا توانست به خدمت سربازی برود که آن موقع شب عید هم بود و به جبهه رفت.
✏️ به او گفتم؛ مادر چرا آمدی می ماندی درست را می خواندی چون زمانی زیادی نمانده بود تا درسش را در انگلستان تمام کند. رو به من کرد گفت؛ مادر من آمدم شهید شوم.
✏️ به خواهرش می گفت من جواب خودم را از امام موسی کاظم (ع) گرفتم.
✏️ دوستانش در جبهه میگویند، ناگهان تانک آتش میگیرد و میرود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپارهای شلیک میشود و به پهلویش میخورد و همان جا به شهادت میرسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم مونده بود .
📍نحوه شهادت :
سعید صبح زود بلند میشود و با هم سنگرهایش شوخی میکند و برایشان چای درست میکند. ناگهان تانک آتش میگیرد و میرود که تانک را خاموش کند، از طرف دشمن خمپارهای شلیک میشود و به پهلویش میخورد و همان جا به شهادت میرسد. در این چهل روزی که در بیابان مانده بود پیکرش سالم و معطر مانند گل بود.»
#شادی_روحشون_صلوات
@masjed_ayatolla_hshahidi
۸ بهمن سالروز شهادت اولین ذبیح لشکر فاطمیون، شهید رضا اسماعیلی گرامی باد.
🔹متولد افغانستان، ساکن مشهد و جز اولین کسانی بود که از ایران به همراه شهید ابوحامد فرمانده فاطمیون از حرم حضرت زینب (س) می کرد. یک شب امام حسین (ع) را در خواب می بیند که به او می گوید فردا سرت را خواهند برید و مانند من شهید میشوی، اما نترس، هیچ دردی ندارد؛ همانگونه که بریدن سر من هیچ دردی نداشت!
🔹منقلب می شود و از خواب می پرد. همان لحظه همه دوستانش را از خواب بیدار میکند و به آنها میگوید که من فردا شهید میشوم! فردا صبح وقتی یکی از نیروها در محاصره افتاده بود، رضا برای نجات جان او رفت و اسیر شد. صدایش را در بیسیم سراسری قرار می دهند و از او میخواهند که به حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س) فحاشی کند اما او امتناع میکند و می گوید جانم فدای حضرت رقیه (س)، جانم فدای حضرت علی (ع) و حضرت زینب (س).
در همین حین چاقو را زیر گلویش قرار می دهند و در حالی که «یا علی یا علی» می گفت ذبح شد و به کاروان عاشورا پیوست.
#همراه_شهدا