توی این مسیر، کسی بود که همیشه دعایش بدرقه زندگیم بود و پیگیریهایش هم موتور محرکه کار. اولین مربی حسین و اولین راوی زندگیاش، مادرش. زنی که هنوز حسین را میبیند، با او حرف میزند و درد و دلهایش را به او میگوید. ایام بعد شهادت حسین زیاد میرفتیم منزل شهید. یکبار گفت: «صبر کن مادر.» سریع رفت داخل و با یک لیوان شیر و خرما برگشت. گفت: «با حسین صحبت میکردم. گفتم یکی از کسانی که دوست داری را بفرست تا از او پذیرایی کنم. قسمت تو شده مادر.» میدانستم این چیزها را به بقیه هم میگوید، اما این محبت مادرانهاش به دلم نشست. شبیه همان شخصیتی بود که حسین داشت، البته در قامت یک زن.
بعدها، برای مصاحبه با او و پدر حسین که به منزلشان میرفتم، بیشتر با این شخصیت آشنا شدم. مثلاً خیلی اصرار داشت به بهترین شکل از ما پذیرایی کند. هر چند دقیقه یکبار بلند میشد و میرفت. یکبار با شربت میآمد، یکبار با ظرف میوه و یکبار هم برایمان کیک و کلوچه میآورد. مهربانیاش بهوضوح پیدا بود. راه که میرفت، قدمهایش انگار وزن غم را سالهاست بر دوش میکشد، اما خم نشده. صدایش آرام بود، اما هر کلمهاش حکمتی عجیب داشت. احساس نمیکرد حسین را از دست داده. میگفت: «دنیا جای ماندن نیست.» عجیب بود، اما این زن، دنیا را شبیه یک ایستگاه قطار میدید و هیچوقت برای ماندن یا رفتن، غصه نمیخورد. وقتی از ظهور و برگشتن شهدا صحبت میکرد با هر کلمهاش به تو ایمان و امید تزریق میکرد. وقتی شروع کردم به نگارش سعی کردم صحبتهایش را با کمترین ویرایش منتقل کنم:
توی سن کم ازدواج کردم، توی سن کم هم مادر شدم. چهارتا فرزند دارم؛ دو تا دختر و دو تا پسر. دو تا بچه بزرگم، محسن و مریم، هستند. محسن کارمند است و مریم هم چند سالی میشود که متأهل شده. حسین، بچه چهارم و تهتغاری خانواده بود. متولد ۶ تیر ۱۳۷۵. راستی یادم رفت از بچه سومم بگویم. بچه سومم یک فرشته است. فرشته ای که وقتی به دنیا آمد اسمش را گذاشتیم مهری. مهری معلولیت ذهنی دارد. البته آنجوری نیست که نیاز باشد دائم کسی از او مراقبت کند. گاهی اوقات که چادر نماز سفیدش را سرش می کند و کنارم مینشیند به نماز خواندن باید باشید و نگاهش کنید. نمی دونید توی آن حالت چقدر شبیه فرشته ها میشود. همیشه پیش خودم گفتم آمدن مهری توی زندگی ما لطف خدا بوده. به گمانم خدا اگر کسی را دوست داشته باشد با سختی ها امتحانش می کند. برای همین هیچوقت ناشکری نکردم ولی خب نگهداری بچه هایی که این شرایط را دارند، آنقدرها هم آسان نیست. همیشه ترسم از آینده بوده. از روزی که ما پیر شویم. یا آنروزی که ما نباشیم، خدایا چه به سر مهری میاید؟
#شهید_حسین_ولایتی
#رفاقت_تا_بهشت
@shahidvelayati
هدایت شده از برآوا | باشگاه تربیت و مهارت
InShot_۲۰۲۵۰۱۰۱_۲۲۱۹۳۶۲۹۶-mc.mp3
4.3M
هدایت شده از حجت الاسلام داوود هاشم پور
s3.mp3
20.6M
❁﷽❁
🍃 روضه
🎵 شب جمعه
🎤 #شیخ_داوود_هاشم_پور
@davood_hashempoor110
میگن مادرانی که جوونی از دست میدن، همراه فرزند نیمی از جان و پیکر اونها هم زیر خاک میره...💔
اینجوری، باید بگیم مادر شهید دست کمی از مقام خود شهید نداره. مادران شهدا وقتی فرزندشون شهید میشه، آسمونی میشن و قسمتی از بهترین درجات بهشت نصیب شون میشه...🥰🕊️🤍
@shahidvelayati
هدایت شده از چهارشنبههایشهدایی
InShot_۲۰۲۵۰۱۲۱_۲۱۴۱۲۱۹۸۷-mc.mp3
5.61M
بار آخری که رفت فرق میکرد؛ نگفته بود میرم عملیات، گفت بچههای مسجد رو میبرم اردو!
روز بعدش براش غذایی که دوست داشت پختم ...
"مادر شهید سعید پورعبدی"
@shohada_mohebandez
هدایت شده از هیات محبان اباالفضل العباس(علیه السلام)
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اطلاعیه
#تیزر
مراسم شهـادت امـام مـــوســی
کــــــــــــــاظــــــــــم عــلــیــه الســلام
هیئـت محـبـان اباالـــفــــضـــــــــل
الـعــبـــــاس علـیـه الـــســـــــــــــلام
محفــل فـــــدائـــیـــــــان ولایـــــــت
دارالــــمــــــــؤمـــــنـیـن دزفـــــــــــول
@mohebandez
@mazahir
@shohada_mohebandez
@jahadi_mohebandez
@shahidvelayati
هدایت شده از هیات محبان اباالفضل العباس(علیه السلام)
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جمعههای ما اینجوری میگذره ...
@mohebandez
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥پاسدارِ جانفدا روزت مبارک❤
@shahidvelayati
بعضیا فکر میکنند شهدا آدمهای عارفی بودند که همه زندگیشون در حال عبادت بودن و نسبت به مسائل مختلف هم بی تفاوت بودن و موضعی نداشتند. اصلا اینجوری نبود. مثلا حسین واقعا از کنار شبههها نمیگذشت. مینشست بحث میکرد. استدلال میاورد تا طرف رو متوجه کنه. دیده بودم وقتی کسی تو یه مسئلهای سوال میپرسه و حسین خودش نمیتونه جوابشو بده میره با اهلش مشورت میکنه. از اونا میخواست کمک کنن واسه باز کردن گره های اعتقادی.. نمیشست به طرف بگه ۱۴۰۰ ساله همه علما اینطور گفتن حالا تو یه الف بچه نمیخوای قبول کنی؟ سر بحث ولایت فقیه، سر بحث حجاب، سر جریانات تاریخ معاصر و کلا مسائلی ک این روزا خیلی هجمه هست علیهشون و دائم شبهه جدید منتشر میشه، الحق والانصاف وقت میزاشت. ولی وقتی کسی وسط صحبت فحش میداد یا بیاحترامی میکرد دیگه بحثو باهاش ادامه نمیداد. دیگه هم سمت اون طرف نمیرفت.
یادمه درد و دل میکرد میگفت من نمیفهمم چطوری میشه این شبکه های ماهوارهای و کانالهای مجازی یه مسئله باطل رو اینجوری میکنن تو کله بعضی آدما...
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#خاطرات
@shahidvelayati
سلام برادر. سربازان امام زمان از هیچ چیز نمیترسند بجز گناهان خودشان ! پایینش رو هم امضا زد. از طرف حسین پورخیشکن (ولایتی). عادت داشت اگر میخواست حرفی بزنه غیر مستقیم بگه. گاهی نامه مینوشت.
#خاطرات
#شهید_حسین_ولایتی
@shahidvelayati
💠 تصویری از نوجوانی شهید حسین ولایتیفر
و حضور در راهپیمایی
#دهه_فجر
#ماه_شعبان
#لبیک_یا_خامنه_ای
@shahidvelayat
هدایت شده از هیات محبان اباالفضل العباس(علیه السلام)
خواستم بگم ما هنوز سر عهدی که با شهدا بستیم هستیم؛ انشاءالله فردا همه بچههای هیات «به نیابت از شهید حسین ولایتی و شهید علیرضا حاجیوند» میان پای کار انقلاب و تو راهپیمایی عزت آفرین ۲۲ بهمن شرکت میکنند. همدیگه رو توی خیابون قاضی پیدا میکنیم...✌️
@mohebandez