ما همیشه فکر میکنیم شُـهدا ،
یه کار خاصی کردن که شَهید شدن !
نه رفیق، خیلی کار ها رو نکردن
که شَهید شدن .
- #شهید_حسین_معزغلامی🌱
◆@shahidzoalfaghari◆
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
پسرم مدتی در پروژه های راه سازی به عنوان مهندس ناظر فعالیت داشت.
یک روز آمد گفت بابا دیگه اونجا جای من نیست. گفت پیشنهاد رشوه به من دادند، من دیگه اونجا نمیرم.
پسرم دیگر انجا نرفت و گفت:
من از این نان ها نمی توانم بخورم.
همه ملامتش می کردند. چون آنجا مسئول پروژه بود و موقعیت و درآمد خوبی داشت.
اما سید دیگر سر آن کار نرفت.
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی🌹
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـد
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ
سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...🖤
به نیابت از برادر شهیدمون
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌹
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت پنجم
کارفرهنگی در مسجد موسی ابن جعفر گسترده شده بود
سید علی مصطفوی برنامه های اردویی زیادی ترتیب میداد و همیشه برای این جلسات و اردوها فلافل میخرید.😋
میگفت هم سالم است هم ارزان.😁
یک فلافل فروشی به نام جوادین درپشت مسجد بود که از انجا خرید میکرد.
شاگرد فلافل فروشی یک پسر با ادب بود که معلوم بود زمینه ی معنوی خوبی دارد.🖇
بارها که به فلافل فروشی میرفتیم سید میگفت این پسر باطن پاکی دارد، باید اورا جذب مسجد کنیم.
رفاقت ما با این پسر در حد سلام و علیک بود تا اینکه برای اولین بار یادواره شهدا برگزار شد.
در پایان مراسم دیدم ان پسرک فلافل فروش اخر مجلس نشسته است به سید گفتم رفیقت آمده😃❗
سید به گرمی از او استقبال کرد و بعد اورا به جمع بچه ها وارد کرد و گفت:
ایشان دوست صمیمی بنده است که حاصل زحماتش را بارها نوش جان کرده اید.😁
خلاصه کلی گفتیم و خندیدیم.😅
سید ازاو پرسید:
چی شد این طرفا اومدی❓
اوهم به صداقتی که داشت گفت داشتم رد میشدم دیدم مراسمه گفتم ببینم چه خبره که شما رو دیدم.
سید خندید و گفت:😄
پس شهدا تورو دعوت کردن.
بعدهم شروع کردیم به جمع آوری وسایل مراسم.
یک کلاه اهنی مربوط به دوران جنگ انجا بود که دوست ما به تعجب❗به آن نگاه میکرد
سید گفت:
اگه دوست داری بزار روسرت.🪖
اوهم کلاه را روی سرش گذاشت وگفت به من میاد❓
سید به شوخی گفت :
دیگه تموم شد شهدا برای همیشه کلاه سرت گذاشتن.😂
همه خندیدیم😆
اما واقعیت همانی بود که سیدگفت.
این پسر را گویی شهدا در همان مراسم انتخاب کردند .
پسرک فلافل فروش همان هادی ذوالفقاری بود که سید علی مصطفوی اورا جذب مسجد کرد و بعدها اسوه و الگوی بچهای مسجدی شد.✨
🎙راوی یکی از جوانان مسجد
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت ششم
توی خیابان شهید عجبگل پشت مسجد، مغازه ی فلافل فروشی داشتم.
اصالتا ایرانی هستم اما متولد شهر کاظمینم.
اسم مغازه را براین اساس جوادین گذاشتم.🕌
سال1383 بود یک پسر بچه خنده رو و شاد و پرانرژی به مغازه امد و شاگرد مغازه شد.
چندبارامتحانش کردم دست ودلش خیلی پاک بود.👌🏼
انسان کاری،با ادب،خوش برخورد و از طرفی خیلی شاد و خنده روبود.😊
انسان از همنشینی با او خسته نمیشد.🌱
بااینکه در سنین بلوغ بود اما ندیدم به دختر و ناموس مردم نگاه کند.
باطن پاک او برای همه نمایان بود.✨
درمواقع بیکاری از نهج البلاغه و علما حرف میزدیم. اوزمینه ی معنوی خوبی داشت.
ترک تحصیل کرده بود و من اصرار داشتم درسش را ادامه دهد
حرف گوش نمیکرد، تصمیم خود را گرفته بود
اما مدتی بعد حرفهای من کارساز شد و در مدرسه ی دکتر حسابی غیر حضوری درس میخواند.📝
هربار که پیش من می امد متوجه تغییرات روحی و درونی او میشدم.
تا اینکه یک روز امد و گفت وارد حوزه ی علمیه شده ام بعد هم به نجف رفت.
آخرین بار هم ازمن حلالیت طلبید با اینکه همیشه خداحافظی میکرد اما آن روز طور دیگری خداحافظی کرد و رفت.....
🎙راوی:آقا پیمان صاحب فلافل فروشی
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
تا اینجا نظرت درمورد کتاب چیه😊⁉️
https://harfeto.timefriend.net/17029255387995
https://harfeto.timefriend.net/17029255387995
#ناشناس
سلام ان شاءالله هرچی خیره برای بچه های کانال مقدر بشه
و شما هم سعی کنید که دلتون رو با یاد خدا آروم کنید🌱
ان شاءالله داداش هادی حواسش به همه ارادتمندانش هست🌹
◆@shahidzoalfaghari◆
💠 علامه حسن زاده آملی ره:
در #بـیـداری_بیـن_الطـلـوعیـن اثـرات عجـیـب و شـگـفـتـی اسـت کـه حـتــی ذره ای از آن نصیب فردی که خـواب است، نمـی شـود... ✨️🌙
از اذان صبح تا طلوع آفتاب را
بین الطلوعین می گویند.
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
دوستی زنگ زد و گفت :ما عمل قلب باز داشتیم،
خیلی هم نگران مشکلات و عوارض عمل بودیم،
به شهید مجید متوسل شدیم
و برای این شهید نذر صلوات گرفتیم، 📿
خدا را به حق این شهید دادیم باورکردنی نیست
که مشکل مریض ما، بدون عمل جراحی حل شد..!
📚 ابو طاها زندگینامه و خاطرات مدافع حرم شهید مجید صانعی موفق صفحه ٧
شهید مدافع حرم #مجید_صانعی_موفق🌹
#اربعین
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به یاد سید شهدای خدمت
تو رسیدی ، نایب الزیاره ما باش🥀
#اربعین
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
یکی از دوستان میگفت:
در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛
دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
حاج قاسم اینطوری حاج قاسم شد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
به آسمان که رسیدند فریاد زدند ،
آهای زمینیها ، آنجا خیلی حقیر است:)!
#یاد_شهدا_با_صلوات
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت هفتم
سال1384 بودکه کادر بسیج مسجد موسی ابن جعفر(ع) تغییرکرد.
من به عنوان جانشین پایگاه انتخاب شدم و قرار شد پایگاه را به سمت یک مرکز فرهنگی سوق دهیم.
در این راه سید علی مصطفوی با راه اندازی کانون شهید آوینی کمک بزرگی به ما کرد.
مدتی از راه اندازی کانون فرهنگی گذشت یک روز با سید علی به سمت مسجد حرکت کردیم.🚶🏻♂
به جلوی فلافل فروشی جوادین رسیدیم.
سید علی با جوانی که داخل مغازه بود سلام و علیک کرد.🤝
این پسرک حدود16 سال داشت سریع بیرون آمد و حسابی مارا تحویل گرفت حجب و حیای خاصی داشت.☺️
متوجه شدم با سید علی خیلی رفیق است.🖇
سید هم چند روز بیشتر نبود که بخاطر خرید فلافل با این پسر آشنا شده بود. به نظر پسرخوبی می آمد.👌🏼
چند روز بعد این پسر به همراه ما به اردوی قم و جمکران امد.
در آن سفر بود که احساس کردم این پسر روح بسیار پاکی دارد.✨
اما کاملا مشخص بود که درون خودش به دنبال یک گمشده میگردد.
🎙راوی:حجت السلام سمیعی
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت هشتم
این حس گمگشتگی را سالها بعد که حسابی با او رفیق شدم بیشتر در درون اویافتم.
هادی مسیرهای مختلفی را رفت تا گمگشته اش راپیداکند.
به این حقیقت رسیدم که هادی با همه ی مشکلاتی که در خانواده داشت و بسیار سختی میکشید اما به دنبال گمشده درونی خودش میگشت.🕊
هادی فوتبالیست خوبی بود.⚽️
ودر تمامی زمینه ها از بچه ها جلو میزد و کار را به خوبی انجام میداد اما احساس میکردم بازهم گمشده ی خودش را پیدا نکرده است!
بعد در اردوی راهیان نور و مشهد او را میدیدم که بیش از همه فعالیت میکرد اما هنوز.....
از لحاظ کار و درامد شخصی هم وضع او خوب شد اما باز به آنچه میخواست نرسید.
بعد با بچهای قدیمی جنگ رفیق شد.🔗
با انها به این جلسه و ان جلسه میرفت.دنبال خاطرات شهدا بود.🌿
🏍بعد موتور تریل خرید.
برای خودش کسی شده بود. 😎
با برخی بزرگترها این طرف و ان طرف میرفت اما باز هم.....
تااینکه پایش به حوزه باز شد.
کمتر از یکسال در حوزه بوداما گویی هنوز....
بعدهم راهی نجف شد.
روح نا ارام هادی، گمشده اش را درکنار مولایش امیر المومنین(ع)پیدا کرد❤️🩹
او در آنجا آرام گرفت و برای همیشه مستقر شد.✨
🎙راوی حجت السلام سمیعی
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
از یکی از شاگردان آیت الله کشمیری
پرسیدم: چکار کنم تا ملائک مرا برای
#نماز_شب بیدار کنند؟
فـرمودنــــد: غـذای فـرشتـگان تسبیـح
است. قبـل از خـواب با آنـهـا صحبت
کن و #تسبیحات_اربعه بخوان و به
آنـهــا هـدیـه کـن. ✨️🌙
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
🔻یک زن اهل سنت موصل در شبکه های
اجتماعی عراق نوشت:
📍وقتی می دیدم شیعیان در مراسم
هروله(حالتی مابین دویدن و راه رفتن معمولی) ظهر عاشورا لبیک یاحسین
میگفتند با تمسخر به شوهرم میگفتم
وقتی حسین کشته شداینها کجا بودند ؟
اما وقتی داعش موصل را اشغال کرد
و حشدالشعبی ها، هروله کنان از
بخش الایسر موصل به الایمن و از
کوچه پس کوچه ها می دویدند و
مناطق را یکی پس از دیگری آزاد
میکردند و شعارشان فقط :
«لبیک یاحسین» بود، تازه فهمیدم
که این شعار یک حقیقت است و من
تا ابد مدیون عذرخواهی از حسین(ع)
و یاران باوفایش درهر عصروزمانی هستم
#لبیک_یا_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
🌴الیٰ کربلا
به قول شهیدمرتضیآوینی
ما نه از رفتن آنها،
که از ماندن خویش دلتنگیم..💔
#شهدا
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌹
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت نهم
همیشه روی لبش لبخند بود😄 نه از این بابت که مشکلی ندارد.
من خبردارم که او با کوهی از مشکلات دست و پنجه نرم میکرد.
رفاقت بااو هیچکس را خسته نمیکرد. اما مواظب بود در شوخی هایش گناه نباشد.
بار اولی که هادی را دیدم قبل از حرکتش به اردوی جهادی بود.
وارد مسجدشدم و دیدم جوانی سرش روی پای دیگری گذاشته و خوابیده...😴
رفتم جلو و تذکر دادم که اینجا مسجد است بلند شو.🤨
دیدم بلند شد وشروع کرد به صحبت کردن بامن.
خیلی حالم گرفته شد😓
چون بنده خدا لال بود و با اَده اَده بامن صحبت میکرد.
دلم برایش سوخت معذرت خواهی کردم و رفتم سراغ دیگر شهدا.
بچهای دیگر هم خندیدند.😁
ساعتی بعد سوار اتوبوس شدیم و اماده ی حرکت. 🚌
یک نفر از انتهای ماشین با صدای بلند گفت
:نابودی همه ی علمای اس....😬🙄
بعد از لحظه ای سکوت ادامه داد:
نابودی همه ی علمای اسرائیل صلوات.😅
همه صلوات فرستادیم. 😊
وقتی برگشتم با تعجب دیدم ❗که این همان جوان لال در مسجد بود.😳
به دوستم گفتم مگه این جوان لال نبود؟🤯
دوستم گفت فکر میکردی برای چه توی مسجد میخندیدیم.😆
این هادی ذوالفقاری از بچهای جدید مسجد ماست که خیلی پسرخوبیه،
خیلی فعال و دلسوز و درعین حال وشوخ طبع و دوست داشتنی،
شما رو سرکار گذاشته بود.....😅🙈
راوی:جمعی از دوستان شهید
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
📚 #پسرک_فلافل_فروش
📌 قسمت دهم
ایام فتنه بود و هرروز اتفاق جدیدی می افتاد.🔥
دستور رسیده بود که بچه های بسیج ایست بازرسی انجام دهند.🚧
هادی با یکی ازبچهاکه مسلح بوداطراف خیابان ارجمندی با موتور امدند.🏍
ساعات پایانی شب بودکه کار ما آغازشد.
هنوز ساعاتی نگذشته بود که یه سواری قبل رسیدن به ایست بازرسی توقف کرد 🚗
بعد دنده عقب گرفت و به سمت خیابان ارجمندی رفت.
به محض ورود به آن خیابان هادی ودوستش با موتور مقابل اوقرار گرفتند.
هریک از انها درب خودرو را باز کردند وفرار کردند.🏃🏻
راننده به سرعت فرار کرد اما یکی از انها به سمت یک کوچه ی بمبست رفت.🚥
هادی به سمت اورفت و قبل از اینکه به کمک او برویم آن قاچاقچی تریاک را با دست وچشمهای بسته اورد.💪🏼
جای تعجب این بود که هادی نصف هیکل آن مرد را داشت 😳
و بعدا تعریف کرد که انتهای کوچه تاریک بوده و به آن مرد گفته اگه حرکت کنی میزنمت🔫👻
و بعد هادی چشمهایش را بسته تا نبیندکه مسلح نیست .😁
بچه های بسیج مردم را متفرق کردند بعدهم مشغول شناسایی ماشین شدند.
یک بسته ی بزرگ زیر پای راننده بود.
همان موقع بچهای کلانتری 14از راه رسیدند و شناسایی کردند که این بسته تریاک است.🚓
ماشین و متهم و مواد مخدر به کلانتری منتقل شدند.
ظهرفردا که وارد مسجدشدیم دیدیم یک پلاکارد تشکر از سوی مسئول کلانتری جلوی درب مسجد نصب شده بود.📜
از ان پلاکارد از همه ی بسیجیان مسجد بخاطر این عملیات و دستگیری یکی از قاچاقچیان مواد مخدر تقدیر شده بود.💐
✅ ادامه دارد...
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
❣#سلام_امام_زمانم❣
السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ
فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ...
سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را
از وجود او استشمام می کنند؛ 🌱
سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را
روی زمین برپا خواهد کرد.💛
📚صحیفه ی مهدیه
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
••[🌱]
-
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
میگفت:قبلازشوخے
نیتِتقربڪنوتودلتبگو:
دلیہمؤمنُشادمیڪنم،قربةالےالله
اینشوخیاتممیشہعبادت..
#شهید_حسین_معزغلامی 🌹
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برای موکبش خونهاش رو فروخت🖤
#اربعین
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆