eitaa logo
شهید هادی ذوالفقاری....♡
497 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
37 فایل
خـوش اومدی رفیـق💚 دع‌ــوت شـده‌ی خـاصِ شهدا هستی..😍🌱 {کانال شهید مح‌ـمّدهادی ذوالفقاری♡} ✅خادم کانال جهت تبادل: ↬ @Ghaf_sin120 ✅ارتباط با مدیر کانال ↬ @Nazanin_hbi ___________ 🌴تاسیس.1400/2/7 ◆ @shahidzoalfaghari
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 🌹 شهید بابک نوری هریس....... اولین بار توی فضای مجازی دیدمشون و چهرشون طراحی کردم،رفته رفته درموردشون تحقیق کردم به راه راست هدایت شدم ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ سلام ارادت✋ بله منم داداشِ شهیدم اقای نوید صفری هستن ، شاید براتون سوال باشه که چطوری باهاشون آشنا شدم ؟....
💚 🌹 ✨ سلام ارادت✋ بله منم داداشِ شهیدم اقای نوید صفری هستن ، شاید براتون سوال باشه که چطوری باهاشون آشنا شدم ؟ یه رفیقی داشتم که یه داداش شهید داشتن به اسم اقای احمد مشلب بعد این رفیق ما هر وقت مینشست پیش ما از داداش شهیدشون تعریف میکردن که همیشه همراهشونه و حضورشونو حس میکنه .. خلاصه که یه روزی تو مدرسه بودیم رفیقم ازم پرسید که : +فاطمه داداش شهید نداری ؟! منم با کمال تعجب گفتم: _نه داداشم که زندس دیونه بعدش خنده ای کرد و گفت : +اون داداشتو که نمیگم منظورم یه شهیدیو انتخاب کنی به عنوان داداشت بعدش که منظورشون رو فهمیدم گفتم که : _ن والا خلاصه که اون روز گذشت و ما اومدیم خونه ، رفتم سراغ گوشیم ، همینطور که داشتم استوری های بلاگرای روبیکا رو چک میکردم یهو دیدم یکی از بلاگر ها اسم برادر شهیدمون (نوید صفری) رو گذاشته بودن که حاجت میدن؛ اقا ما هم کلی کنجکاو شده بودیم، رفتیم و تحقیق کردیم درباره داداشمون که یه دست نوشته ای از خودشون بود که میگفتن : زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانید از طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید. آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست و حیف که فقط روزی یک مرتبه نصیبم نشد و بدانید هرکه ۴۰ روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت او را بگیرم و اگر نه در آخرت برای او جبران کنم. حتی یک عاشورا هم قیامت می‌کند با روضه ارباب از زبان مادر و خواهرش. ان‌شاءالله شرمنده شما نباشم.» خلاصه که بنده همینطور که داداشمون گفتن زیارت عاشورا رو تقریبا ۱ هفته خوندم و حاجتم رو ازشون طلبیدم ، و هنوز به ۴۰ روز نرسیده بود که من حاجتمو از داداشم گرفتم و این طور شد که از اون روز به بعد ما اقای نوید صفری رو به عنوان داداش بزرگمون خطاب کردیم 😍و توی سخت ترین روزام هم حضورشون رو حس کردم🥺 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ سلام داداش شهید من شهید بابک نوریه داشتم میرفتم سمت یک گناه کبیره که شکر خدا قبلا شهیدو از طریق پروفایل دبیرمون باش اشنا شدم بعد تو موقعیت گناه ازش کمک خواستم و زندگینامشو که در لحظه بهم داد و تو بد ترین شرایط دستمو گرفته و محاله بذاره حالم بد بمونه ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ شهید محمدهادی ذولفقاری حقیقتا تازه ایشون رو به عنوان رفیق شهیدم انتخاب کردم زندگی نامه ایشون رو خوندم و بهشون علاقمند شدم و به عنوان رفیق شهیدم انتخابشون کردم ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 این چالش به صورت مشترک با کانال راهیان نور خوزستان در شاد برگزار شد، ادرس کانال راهیان نور @rahiankhuz ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ سلام سلام سلام 😁❤️ قضیه برمیگرده به 1401/12/25 یعنی پنجشنبه آخر سال ؛ به روایتی عید مرده ها 😄😐 منم دلم هوای قبرستون کرد😂😐(مردم دلشون هوای اینو اون می‌کنه ما دلمون هوای جنازه دیدن 😑) به مامانم گفتم منم میام باهاتون😐 خلاصه داستان اینکه رفتیم شهید آباد (قبرستانی در دزفول) به مامانم گفتم شما برید پیش فامیل هاتون منم میرم سر مزار شهدا😁🫤 رفتم سر مزار شهید ولایتی فر فاتحه ای خوندم ، میخواستم یکم بمونم دیدم نه شلوغه ؛ خوشم نیومد😑🚶🏾‍♀️ خدا میدونه من چقدر بدم میاد فقط سر مزار شهدای شاخص میرن دلم میخواد خفشون کنم یکی نیست بگه خجالت بکشید بقیه شهید نیستن ؟ یا چون پیرن حاجت نمیدن 🫤💔 با اخم پاشدم شروع کردم به گشت زدن بلکه شهدای بیشتری رو بشناسم.☺️💚 هعی ی نگاه میکردم به مشخصات شون ی فحش به خودم می‌دادم که خجالتم خوب چیزیه رقیهههه خانوم🚶🏾‍♀️ همین طوری شانسی یکی درمیون دوتادرمیون سه تا درمیون (خلاصه عشقی) اگه حالشو میداشتم براشون فاتحه میخوندم ی گلم میزاشتم رو سنگ قبر😶🌹 گذشت گذشت تا رسیدیم به مزار شهید مصطفی معیری ...💚 نمی‌دونم چیشد دیگه پاهام نکشید که برم موندم که ی دفعه دیدم رقیه محکمِ به قول دوستاش بی احساس داره گریه میکنه ...🚶🏾‍♀️ دیگه دست خودم نبود ! هیچی دست من نبود ؛ آروم نشستم و هق زدم منی که همیشه سعی می‌کردم راحت صحبت کنم و اکثراً شهدا رو با اسم صدا میکردم نمی‌تونستم اسم ایشون رو بدون پسوند آقا صدا بزنم ! همش میگفتم ببخشیدو غلط کردمو شرمندمو و ...🚶🏾‍♀️ بعد ی آقایی اومد ی تسبیحی گذاشت رو مزار کنار دستم و بدون هیچ حرفی رفت . . .🚶🏾‍♀️ تسبیح رو برداشتم و آروم بلند شدم رفتم ! رفتیم خونه سریع گوشی بدست اسم شون رو سرچ کردم اما متاسفانه مطالب زیادی پیدا نکردم.🙄 گذشت گذشت تا شب شد . . .😶💚 داشتم کمدمو مرتب میکردم که چشمم خورد به کتاب سربازان سبز قبا که 4 سال پیش گرفتم و هیچ وقت دلم نخواست بخونمش😑 ی نگاهی بهش انداخت الکی بازش کردم که داستان شمع شهید معیری خورد تو چشمم🫡 چند بار خوندمش و حرف دفعه بیشتر دلم می‌گرفت ! این شد خاطره اولین دیدار ... اولین حرفایی که نشد به هیچکس بگم ... اولین اشکا برای ی شهید ... و خیلی‌ اولین های دیگه ... میدونید همیشه میگم ایشون خودشون منو طلبیدن ، احساس می‌کنم ی جورایی معجزه بوده 🥲🩵 و از اون به بعد باهاشون رفیق شدم.😊 ایشون صمیمی ترین رفیق شهید و الگوی منن و امیدوارم بتونم مثل شون باشم.🙃💜 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ بِسم‌ِاللّٰه‌الرَحمن‌ِالرَحیم♥️؛اَسِمُ‌نَفسی(:🌱 سلام علیکم من همین چندروزپیش یکی از همکلاسی هام رو کشوندم سمت اینکه یه رفیق شهید انتخاب کنه... خلاصه یه کلیپ از شهدای مدافع حرم براش ارسال کردم و دید و منم منتظر تا ببینم کدوم شهید رو انتخاب میکنه...
💚 🌹 ✨ بِسم‌ِاللّٰه‌الرَحمن‌ِالرَحیم♥️؛اَسِمُ‌نَفسی(:🌱 سلام علیکم من همین چندروزپیش یکی از همکلاسی هام رو کشوندم سمت اینکه یه رفیق شهید انتخاب کنه... خلاصه یه کلیپ از شهدای مدافع حرم براش ارسال کردم و دید و منم منتظر تا ببینم کدوم شهید رو انتخاب میکنه... واقعیتش من فکرمیکردم شهید بابک نوری هریس رو انتخاب کنه 😄 اما نکرد.‌‌.. یهو یه عکس فرستاد و زیرش نوشت: این منم عکس رو باز کردم ، خدای من، باورنمیشه یعنی واقعا تو این شهیدو.... آره ، شهید محمدرضادهقان امیری بود... شوکه شدم، باخودم گفتم؛ این شهید چی داره که کسی که حتی فکرشم نمی کردم به عنوان رفیق شهید انتخابش کنه و بعد بگه نمیدونم چرا یه حس خوبی بهم داد.... حتی بقیه رفیقام هم میگم این شهید خودمونیه و خیلی حس خوبی به ادم میده و خییییلی ادمو عوض میکنه و تاثیر میزاره خلاصه از اون لحظه به بعد احساس می‌کردم رفیق یا برادر شهید من هم هست. حس جالبی بود، دلم یه جوری شده بود حالا دیگه داداش ..نه‌.. آقا محمدرضا شده بود برادر شهیدم نمیتونستم داداش صداش کنم، باید آقا صداش میکردی از اون لحظه ای که دوستم به عنوان رفیق شهید انتخابش کرد من هم به عنوان برادر شهیدم انتخابش کردم 🥺😔 یه روزی که امتحان داشتیم موقع شروع امتخان من گفتم بسم الله الرحمن الرحیم ، بعدش گفتم اقامحمد،یه‌ کمکی هم به ما‌...‌😂🥲خلاصه امتحانمو عالی دادم و بدون استرس🙃🌱 یه روزم دلم گرفته بود توی مدرسه از دست یکی دونفر😒دلم شکسته بود بغضم گرفته بود گفتم آقا محمد دلمون گرفته یه حالی به ما بده یکم دلمون اروم بگیره، من باید قوی باشم ، دوست ندارم اشکمو به خاطره یه همچین مسئله ی پیش پا افتاده ای بریزم.. خلاصه انقددد اروم شدم که کلی با دوستام گفتیم و خندیدیم فردای اون روز توی مدرسه قبل از کنفراس درسی که داشتم، به شدت قابل ناتوصیفی😭😂استرس گرفتم؛ دست گذاشتم روی قلبمو یه صلوات فرستادم، قلبم تند می‌زد.‌. نفهمیدم چیشد یهو گفتم : آقا محمدرضا دهقان...... آروم شدم، دیگه قلبم نمی‌زد ، دیگه استرس نداشتم، اره شهدا زنده هستن، با آقا محمد زود انس میگیری، زندگی ت عوض میشه؛ بعداز آقا محمد اینو با تمام وجودم درک کردم.‌. شهدا زنده هستند‌... شهید محمدرضا دهقان امیری 🌱 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ سلام خیلی ممنون از کانال خوبتون که زحمت میکشید داستان آشنایی من با برادر شهیدم از اونجایی اتفاق افتاد که تو یکی از کانال ها یکی از ادمین ها عکس شهید محمودرضا بیضایی رو گذاشته بودن پروفایلشون مام اون سال رفته بودیم راهیان نور و اونجا خیلی بهتر آشنا شده بودیم با شهدا اینکه رفیق یا داداش شهید داشته باشیم واقعیتش من از قیافه این شهید بزرگوار خیلی خوشم اومد عاشقش شدم همونجا از همون صاحب پروفایل پرس و جو کردم درباره شهید بیضایی یک روز به اتفاق بابا جان و آبجی رفتیم گلزار شهدای تبریز انقد دنبال این شهید گشتیم که هم خسته شدیم هم تو سرما یخ زدیم کاملا نا امید بودیم همون لحظه گفتم من شمارو به عنوان یه داداش انتخاب میکنم تو این سرما منو دست خالی برنگردون همینجوری که گفتم یهویی میرفتم جلو خورد به چشمم همونجا رفتیم کلی عکس گرفتیم کتاب شهید رو تهیه کردیم تا بیشتر آشنا بشیم کم کم با کل خونواده هم آشنا کردیم جوری که دیگه هرکسی می‌ره گلزار شهدا اول میگن داداش محمودرضا خیلی حاجت ها گرفتیم نمونش حاجت زیارت درد و دل هامون رو کردیم یه داداش پایه بود برامون عید دیدنی رفتیم عیدی گرفتیم حتی دیگه جوری شده یه کاری رو میکنیم میگن خدا داداش شهید تورو رحمت کنه شده مونس و همدم ما ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ شهادت می‌دهم به یگانگی حضرت حق و شهادت می‌دهم به دین مبین اسلام و قرآن و نبوت خاتم الانبیاء. حضرت محمد (ص) و امامت امیرالمومنین حیدر کرار علی ابن ابی طالب (ع) و یازده فرزند ایشان که آخرینشان حضرت حجت قائم آل محمد (عج) برپاکننده عدل علوی در جهان و منتقم خون مادر سادات خانوم فاطمه الزهرا (س) می‌باشد (الهم عجل لولیک الفرج) 《 با سلام 》 چند ماه پیش یکی از دوستانم یک رمان به من پیشنهاد داد که من خیلی تحت تاثیر اون رمان قرار گرفتم چون درباره یک شهید مدافع حرم بود البته اون شهید در عالم واقعیت وجود نداره اما من درباره اون رمان تحقیق کردم که یهو چشمم به عکس شهیدی خورد که شباهت اسمی با اون رمان داشت و من کم کم با اون شهید آشنا و جذبش شدم خیلی اون شهید رو من تاثیر گذار بود طوری که سعی داشتم مثل اون رفتار کنم. درباره شخصیت اون شهید پرس و جو کردم و تصمیم گرفتم راهشو ادامه بدم (شهید محمدرضا دهقان امیری ) از اون موقع برادر شهیدم شد حتی در مواقعی که توی مدرسه برا امتحان استرس داشتم😣 فقط کافی بود اسم داداشم رو بیارم قلبم اروم میشد❤ و در کمال آرامش امتحان میدادم و موفق میشدم🙂، برادر شهیدم به من خیلی چیزهارو یاد داد من برادر نداشتم ولی از موقعی که با این شهید آشنا شدم یه برادر دارم که مثل یه کوه پشتمه و تو خوشی و ناخوشی باهامه🌺 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ سلام من رفیق شهیدم‌: شهید "محمود رضا بیضایی" هستند❤️ من یه روز همراه دوستام رفتم زیارت اهل بن علی ما ۴ تا دوست بودیم خیلی هم صمیمی بودیم بعد اونجا عکس های شهدا رو زده بودند من چشمم خورد به عکس رفیق شهیدم‌ و وابسته شدم به ایشون همونجا اسم های یه شهید رو روی هم دیگه گذاشتیم و برای من اسم این شهید رو گذاشتند ❤️😍 اسم این شهدایی که روی همدیگه گذاشتیم: شهید حاج قاسم سلیمانی😍 شهید ابوالمهدی المهندس😍 شهید مصطفی صدرزاده 😍 و شهید محمود رضا بیضایی ❤️😍 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ بسم رب الشهداء و الصديقين آشنایی با رفیق شهیدم و تاثیر آن در زندگیم زندگی یک سفر پر از آشنایی‌های جالب و تأثیرگذار است. یکی از آشنایی‌هایی که همیشه در یادگار من خواهد ماند، آشنایی با رفیق شهیدم بود. او یک جوان پرانرژی و پرمحبت بود که با اخلاق و انگیزه‌اش تمام اطرافیان را به خود جلب می‌کرد. آشنایی با او ، یک تجربه بسیار الهام‌بخش برای من بود. او به من نشان داد که چگونه با احترام و محبت می‌توان با دیگران ارتباط برقرار کرد و روابط انسانی قوی و معناداری را پرورش داد. او با صداقت و اصالت خود، همیشه به من نشان داد که چقدر مهم است که به دیگران احترام بگذارم و با آن‌ها به صداقت برخورد کنم. تأثیر او در زندگی من بسیار بزرگ بود. او به من نشان داد که هر لحظه زندگی را باید با ارزش و معنا پر کرد و همواره باید به بهبود خودم و دیگران کمک کرد. شجاعت و اعتقاد او به اصول و ارزش‌های خود، تأثیر عمیقی بر من گذاشت و من را به سمت رشد و پیشرفت هدایت کرد. از آن روز آشنایی با او، همواره سعی می‌کنم در زندگی‌ام به عنوان یک نمونه الهام‌بخش عمل کنم و با دیدگاه‌ها و اصول او، روز به روز بهترین نسخه خودم را شکل دهم. حضور او در زندگی من یادآور این است که همواره باید به اصول و ارزش‌های خود پایبند بوده و با محبت و صداقت به دیگران نزدیک شوم. روحش شاد و یادش گرامی باد . _خانم لام میم 🌻 ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
💚 🌹 ✨ حدود دو سه ماه پیش بود، یه کار یهویی پیش اومد که باید میرفتیم دزفول منم گفتم خب بریم گلزار شهدا، روی قبر شهید ولایتی فر، شهیدی که چند سال بهش ارادت دارم، اما نمیدونم این ارادت از کی و کجا شروع شد، درواقع شهید ولایتی فر من رو انتخاب کرد که بیام توی راهش و بشم مریدش..🌹 یه ادرس کلی فقط میدونستم که قطعه دو ردیف یک، وارد بهشت زهرا شدیم ، من و بابام و خواهرم، کلییی گشتیم ، قبرستون خیلی بزرگی بود شاید یه ربع راه رفتیم گیج شدم نمیدونستم کجاست، از یه طرف هم عجله داشتیم و دم غروب بود، مونده بودم چیکار کنم چون هرچی گشتیم پیداش نکردیم رفتیم تا رسیدیم ته قبرستونا😐 قبر چندتا شهید رو هم دیدیم ولی قبر شهید ولایتی نبود بین شون، یعنی یه نگاه کلی انداختیم سرد هم بود، بابام گفت خب ببین دیگه چیزی نیست، راستش منم توی دلم یکم ناامید شدم که دیگه پیداش نمیکنیم، ولی تو دلم با داداش حسینم حرف زدم گفتم ما بخاطر تو اومدیم 🥺 خودت قبرتو نشونمون بده خلاصه یه چند متری برگشتیم عقب ، یه چند نفر رو دیدیم به بابام گفتم ازشون سوال کن بابام از یه اقایی پرسید قبور شهدا کجا هستن؟ اونم گفت قبر شهید خاصی مدنظرتونه؟ من گفتم شهید ولایتی فر، گفت خو از اول می گفتین😁 ادرس داد، قبر شهید چند متر پشت سرمون بود، یعنی ما قبلش رفته بودیم تا چند متریش ولی رد شدیم، خلاصه دیگه قبر رو پیدا کردیم، اگه یادت باشه یه ضریح روی مزارش نصب شده ست من با همون شناختمش کلا شاید زیر ۵ دقیقه رو قبر بودیم ولی من باورم نمیشد🥹🥹😍 باور نمیکردم که اومدم کجا🥺🥺 خیلی قشنگ بود ✨خیلی وقتی هم از گلزار شهدا زدیم بیرون صدای اذان مغرب از مسجد همون محل بلند شد😍😇 ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
قدمهایش همچنان استوار است این تصویر تنها و تنها نشان از ایمان و عشق ب ایران دارد @shahidzoalfaghari
فرزند خردسالی که هنوز به سن تکلیف نرسیده اما بی نهایت میل به رای دادن دارد ✔️به جمع ما بپیوندید↓ ◆@shahidzoalfaghari
به نیابت از حاج قاسم عزیز وشهیدجمهور🌹🌹 🇵🇸|🇮🇷| دعوت شهدا هستید 👇 | .... به ما بپیوندید| @rahiankhuz |
به عشق‌حاج‌قاسم‌و رهبرم‌رای‌می دهیم....✌️😎 ما دهه هشتادی ها آینده سازان کشور هستیم تا پای جان فدای وطن هستیم..🙂 @shahidzoalfaghari
میز یادبود شهید جمهور صندوق شماره۹ روستای آرنگو بالا از شهرستان میناب @shahidzoalfaghari
پویش مسابقه جذاب بچه ها باموضوع انتخابات ماکت صندوق رأی هر کودک به نیابت از یک شهید روستای آرنگوبالا از شهرستان میناب ◆@shahidzoalfaghari
آقا عرفان قمی که همراه مادرشان پای صندوق امده که بگه سرنوشت کشورم برام مهمه به نیت از رئیس جمهور شهید آیت الله رئیسی رای دادم ازخمینی شهر استان اصفهان @shahidzoalfaghari
به نیابت از حاج قاسم عزیز وشهیدجمهور🌹🌹 @shahidzoalfaghari