💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهیدی که امام حسین(ع) به او گفته بودند برای رفتن،گریه کن... فرهاد بسیار اصرار داشت که می‌خواهم برای دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم(س) بجنگم. آن زمان شرایط اعزام بسیار سخت بود و وقتی جواب رد شنید و دیدم شروع به گریه کردن کرد و گفت که امام حسین(ع) را خواب‌دیده‌ام و گفته است اگر نگذاشتند بروی،گریه کن و مجوز خروجت را بگیر. بالاخره مجوز خروجش را گرفت و خنده بر لبانش آمد و گفت این سری که بروم دیگر برنمی‌گردم. دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می‌دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 راوی: محمود مهدی یار همرزم #شهید_فرهاد_طالبی سالروز شهادت فدای عمه جان #امام_زمان #امام_حسین 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"

💔 همیشه توی جیبش یک زیارت عاشورا داشت. کار هر روزش بود. بعد هر نماز باید زیارت می خواند.. حتی اگر خسته بود. حتی اگر حال نداشت و یا خوابش می آمد.. شده بود تند می خواند، ولی می خواند... #شهید_علی_عابدینی #امام_حسین #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @shahiidsho💞

💔 قاب زیبای مادر و پسری از لحظه‌‌ خداحافظی این عکس روزی گرفته شد که پسرم، برای اولین بار عازم جبهه بود و من در حال خداحافظی با او بودم. جواد از ته دل می خندید. از دلم گذشت که پدرصلواتی، با این خنده هایش انگار دارد به حجله دامادی می رود! بدجوری بدحال و قلباً ناراحت و گرفته بودم، اما دلم نمی‌آمد شادی و خنده‌های او را با گریه‌هام خراب کنم. وقتی اتوبوس حرکت کرد و پسرم لحظه به لحظه از من دور شد، دیگر توانم را از دست دادم و بغضم ترکید. گریه امانم را برید. جوادم دور می شد و من با اشک جاری از چشمانم بدرقه اش می‌کردم.. ای بُغض فروخفته مرا مَرد نگه دار تا دستِ خداحافظی‌اش را بفشارم ... جواد در ۱۱شهریور در سن ۱۹ سالگی در «سردشت» آذربایجان غربی در نبرد با ضدانقلاب به دیدار امام حسین رفت🕊 راوی: مادر #شهید_جواد_رحمانی_نیکونژاد سالروز ولادت #امام_حسین #خانواده_شهید 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"