💔
سرباز فراری که در ماه رمضان حین قرائت قرآن شهید شد
در سال 57 به سربازی رفت بعد از 4 ماه آموزش در پادگان کرمان به هوانیروز اصفهان منتقل شد تا اینکه امام دستور فرار سربازان را از سربازخانهها دادند.
شبانه از پادگان فرار کرد و چون میدانست اگر به ده برود او را لو میدهند، به قم رفت. ۵ماه از او بیخبر بودیم.
وقتیکه از او سؤال کردیم که این مدت کجا بودی گفت: من در شهر غریب بودم چون قیافهام به سربازها میخورد ازاینرو در خیابانهای قم ظاهر نمیشدم و شب را در مسجد گذراندم
یک روز یک روحانی مرا دید و گفت: چرا اینجا نشستی؟ جریان را که برای او تعریف کردم، مرا نزد آیتالله پسندیده (برادر امام) برد و به یکی از مدارس حوزه رفتیم تا درس بخوانم.
این بار با هم در منطقه بودیم. ساعت سه بعدازظهر یکی از روزهای ماه رمضان بود که علی وضو گرفته بود تا برای خواندن قرآن وارد سنگر شود. همینکه وارد شد، خمپارهای مستقیماً به داخل سنگر اصابت کرد. فضای اطراف پر از گردوغبار شد.
بدنش پر از ترکش شده بود.
در آخرین لحظاتی که برادرم را زنده میدیدم دستش را روی پهلویش گذاشت و نالهای دلخراشی سر داد. به پهلویش نگاه کردم سوراخ بزرگی ایجاد شده بود.
او را به پادگان ابوذر منتقل کردیم اما لحظه دیدار عاشق و معشوق فرا رسیده بود و علی عزیز تا ساعت 11 شب بیشتر دوام نیاورد و به درجهی رفیع شهادت نائل آمد.
راوی: برادر #شهید_علی_پورعباسی
#شهید_دفاع_مقدس
#عید_فطر
💞 @shahiidsho💞