💔
#عاشقانه_شهدایی💕
قهربودیم
گفت:عاشقمی؟
گفتم:نه!
گفت:لبتنہگویدوپیداست
ميگویددݪـتآرۍ
ڪہاینسآن دشمنےیعنےڪہ
خیݪـےدوستمدارۍ
زدمزیرِخنده
دیگہ نتونستمنگمڪہوجودش
چقدرآرامشبخشہ ... (:"
#شهید_عباس_بابایی
#شهید_دفاع_مقدس
#عشق_آسمونی💍
#خاطرات
تاریخ تولد ۹/۱۴
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
در جلسه خواستگاری به همسرش گفته بود «من سرباز هستم و می خواهم به سوریه بروم»
همسرش نیز شرط او را پذیرفت...
آنها ۱۱ بهمن ۹۳ عقد کردند و شهادتش با نخستین سالگرد ازدواجش یکی شد
#شهید_رضا_عادلی
#شهید_مدافع_حرم
#معرفی_شهید
سالروزولادت
#عشق_آسمونی💍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
❌ شرط عجیب در خواستگاری #شهید_چمران
به هرکجای زندگی مصطفی که نگاه میکنم یک درس بزرگ به من میدهد
غاده همسر #بی_حجاب و لبنانی #شهیدچمران میگوید: مصطفی درست مثل یک بچه دست مرا گرفت و قدم قدم مرا به اسلام آورد...
برخورد مصطفی طوری بود که او چادری و #محجبه شد!
غاده میگوید وقتی مصطفی به #خواستگاری من آمد مادرم به او گفت: شما نمیتوانید با او #ازدواج کنید.
او دختری است که وقتی از خواب بیدار شده، تا برود و مسواک بزند تختش مرتب و لیوان #قهوهاش حاضر بوده... شماهم که نمیتوانید برایش مستخدم بگیرید.
وقتی که مصطفی اینها را شنید گفت: درست است که نمیتوانم برایش مستخدم بگیرم اما قول میدهم تا زنده ام تختش را مرتب و قهوهاش را آماده کنم.
و تا قبل از شهادت اینطور بود!!!
ظرفیت وجودی شهید چمران آنقدر بزرگ بود که خود را لحظهای برتر از غاده ندید.
حالا میتوانی درک کنی جمله مصطفی را:
وقتی عقل عاشق شود
عشق عاقل میشود
و آنگاه شهید میشوی...
✍️ مصطفی معبودی
#شهید_مصطفی_چمران
#عشق_آسمونی💍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
در تلفنم، نام همسرم را با عنوان #شهید_زنده ذخیره کرده بودم. یک روز، اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد...
به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما میبینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده ای قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره اش را بگیرم📲
وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان #شریڪ_جہادم_و_مسافر_بہشت ذخیره کرده بود💞
گفت: از اول زندگی شریک هم بوده ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است؛ اما من با ارزش ترین دارایی ام را به خدا میسپارم و میروم.
آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود
که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم.
شام غریبان امام حسین(ع) بود
که در خیمه محله مان شمع روشن کردیم ایشان به من گفت: دعا کنم تا بی بی زینب قبولش کند
من هم وقتی شمع روشن میکردم،
دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود،
من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت الشهدا قرار دهم.
راوی: همسر #شهید_جواد_جهانی
#عشق_آسمونی💍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
وضو میگرفت و توی کارهای خونه کمکم میکرد. مسافرت که میرفتیم، بچهها رو نگه میداشت و میگفت: «بچه ها رو من نگه میدارم، لااقل شما هم کمی راحت باشید...»
غیر از اینها به هر بهانهای که بود برایم هدیه میخرید؛🎁 برای روز زن، روزهای عید و ... اگر هم یادش نبود ، اولین عیدی که پیش میآمد ، هدیه می خرید و برایم می آورد...
خاطرهای از زندگی امیر سپهبد #شهید_علی_صیادشیرازی
📚ماهنامه شاهد به نقل از همسر شهید
#عشق_آسمونی 💍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
از قبل، خانواده هایمان یکدیگر را میشناختند و از این طریق ما با هم ازدواج کردیم. سال ۸۸ حسین به خواستگاری ام آمد. یک هفته قبل از خواستگاری خواب دیدم به من میگویند: اسمت در لیست بیمه زنهای پاسدار است.✌️
در مراسم خواستگاری از من پرسید: صبور هستی؟ کارم طوری است که شاید یکسال خانه نباشم دو روز باشم.
من دوست داشتم با یک طلبه یا پاسدار ازدواج کنم، گفتم: اصلا با کارتان مشکل ندارم.
۱۵ بهمن ۸۸ عقد کردیم و عید ۹۱ به زیر یک سقف مشترک برای شروع یک زندگی جدید رفتیم.
بعد از اینکه بچهها یکساله شدند یعنی خرداد ۹۴ تا اردیبهشت ۹۵ تقریبا دائم ماموریتهای مختلف میرفت. حسین آقا به حضرت زهرا(سلام الله علیها) ارادت عجیبی داشت؛ میگفت اسم پسرمان را هر چه میخواهی انتخاب کن اما اسم دخترمان حتما باید «فاطمه» یا «زهرا» باشد. اسم نازنین زهرایم را حسین آقا انتخاب کرد و من هم به دلیل ارادتم به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نام امیر مهدی را برای پسرمان انتخاب کردم.
#شهید_حسین_مشتاقی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدایی
سالروزولادت
#عشق_آسمونی💍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
💔
#عاشقانه_شهدایی
به اسماعیل گفتم:
من به خودم اعتماد ندارم که بعد از شما چگونه زندگی کنم، اسماعیل گفت:
اگر بهشت رفتم منتظرت میمانم...
همسر #شهید_اسماعیل_دقایقی
#سپاه_بدر
#عشق_آسمونی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
در تلفنم، نام همسرم را با عنوان "شهیــــد زنــــده" ذخیره کرده بودم؛
یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🤔
به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما میبینم
و عشق شهادت داری که برای من شهید زندهای❤️
قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد
و گفت: شمارهاش را بگیرم☎️
وقتی این کار را کردم، دیدم
شماره مرا با عنوان"شریک جهادم و مسافر بهشت "
ذخیره کرده بود🤍
گفت: از اول زندگی شریک هم بودهایم
و تا آخر خواهیم بود
و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است
اما من با ارزشترین داراییام را
به خدا میسپارم و میروم
آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود
که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم💚
شام غریبان امام حسین علیهالسلام بود
که در خیمه محلهمان
شمع روشن کردیم🕯
ایشان به من گفت
دعا کنم تا بیبی زینب قبولش کند🙏
من هم وقتی شمع روشن میکردم،
دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود،
من نیز به شهدا خدمت کنم
و منزلم را بیتالشهدا قرار دهم✨
#شهید_جواد_جهانی
سالروزشهادت
#عشق_آسمونی💍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
ملیحه جانم
اگه می خواهی عباس همیشه خوشحال باشد باید به حرفهایم گوش کنی .
ملیحه هرچقدر میتونی درس بخون . درس بخون درس بخون .
خوب فکر کن . به مردم کمک کن . کمک کن و خوب قضاوت کن .
همیشه از خدا کمک بخواه . حتما نماز بخون . راه خدا را هرگز فراموش نکن . . .
#شهید_عباس_بابایی
#وصیت_نامه
#عشق_آسمونی💍
سالروزولادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی
برای خریدِ عقد ، فقط دوتا حلقهی نقره گرفتیم؛که روی هر دوتاش حک شده بود :
تنها رَهِ سعادت
ایمان، جهاد، شهادت ...!
#شهید_غلامرضا_صادقزاده و شهیده فهیمه بابائیان ❤️
کتاب #نامه_های_فهیمه رو بخونید و ببینید چطور یک زن میتونه راه #شهادت همسرش رو هموار کنه
#عشق_آسمونی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
در اولین روز ماه رجب عقد کردیم و صادق که روزه هم بود، در هنگام خواندن خبطه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که «آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید» ....❤️
خاطره شهید تجلایی را یاد آور می شدند که همسرشان برایش آرزوی #شــــهادت کرده بود.
اولین مکانی که بعد از عقد رفتیم، گلزار شهـــــدا بود. 🌹
وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می زدیم، فقط در ذهنم با خود کلنجار می رفتم که می شود انسان کسی را که دوست دارد برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟
با خود گفتم اگر در بین این شهـــــدا، شهیدی را هم نام آقا صـــــادق ببینم این دعا را خواهم کرد. 😊
دقیقا همان لحظه ای که به این مسئله فکر می کردم مزار شهید صـــــادق جنگی را دیدم . در آن لحظه حال عجیبی پیدا کردم اما بعداز آن به این دعا مصمم شدم.
#راوی_همسر_شهید
#شهادت_روز_شهادت_حضرت_زینب_س💔
#عشق_آسمونی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#عاشقانه_شهدایی
📌سڪانس اول :
-حسيـݧ ؟
+ بله؟! 🙂
-امير علـے ؟
+ آرہ! ☺️
-سبحاݧ ؟ 🤔
+ اممم... آرہ! 🙃
-هادي چے ؟ هادے؟😀
+ اينم قشنگہ!
-چيزہ... ببين اينم علامت زدما :✅ محمد اميݧ؟
+ اينم خوبہ!
زن كتاب را مـے اندازد. 📓😒
-اے بابا!...😡 من كہ نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدي!! بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگہ!!😖
مرد ميخندد و با شيطنت نگاہ ميكند:😅🙃
+اسم حالا مــہم نيست..(مكث )..مهم اينہ كہ قيافش بہ من ميرہ!😎
-چـے😯 ؟!! چي گفتـے؟! صبر كن بيينم چي گفتي؟ 😠
+كپي من ميشہ! ... حالا ببين!!😝😏
زݧ👩 كہ سعـے ميكند قيافہ ے جدے خودش را حفظ كردہ و زير خندہ نزند☺️ ، كتاب را سمت ديگر مبل سر ميدهد و رويش را بہ حالت قهر برميگرداند! ☹️
مرد 👱با مهربانـے مي خندد ..☺️
-حالا مـے بينيم ديگہ كي ميبرہ! 👶🏻😍
📌سكانـس دوم :
زݧ آهستہ كنار تابوت زانو ميزند. 😔
نوزاد را روي سينہ ي بابا مي گزارد.👶🏻
-تو بردے......راستي ...💔
حسيـݧ ؟ امير علـے ؟ سبحاݧ ؟هادے؟ محمد امين؟ ...نگفتي اسمشو چـے بزارم.....؟!😭💚😣
#شهید_سجاد_طاهرنیا🌺
#عشق_آسمونی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#عاشقانه_شهدایی
یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود. گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن مینوشتیم. بهمحض بازکردن دفتر، دیدم برایم یک نامه نوشته با این مضمون که
«همسر عزیزم! من به شما افتخار میکنم که مرا سربلند و عاقبت بهخیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست شهدای کربلا نوشته شود. آن دنیامنتظرت هستم
#عشق_آسمونی💍
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که "زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از شهادت نیست"
💔
جایی خواندم...
"گاهی ما عکسی را میسوزانیم
و گاهی عکسی، ما را"
حکایت همین عکس است
چند روز مانده به سالگرد ازدواجتان
سیاهپوش سوگ همسر شوی
آن هم نه به دست جلادان بعثی
یا دواعش عراق و سوریه
همینجا ... در گوشه خیابان های شهرت
درد، وقتی بیشتر میسوزاندت که بعضی احمق ها پیدا شوند و برای آزادی #قاتل هشتک نه به اعدام بزنند
و قاتل دیوانه را
فعال مدنی توصیف کنند....
پ.ن : اولین جشن سالگرد ازدواجشون ، هم زمان با هفتمین روز شهادت شهید عزیز((:💔
#شهید_دانیال_رضازاده
#سالگرد_ازدواج
#عشق_آسمونی💍
#همسران_شهدا
#تا_پای_جان
#برای_ایران
#برخورد_قاطع
#پایان_مماشات
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
#عاشقانه_شهدایی💕
شهید احمد کشوری بيست روز قبل از شهادت به تهران مراجعت كرد
و همسر و دو فرزندش مريم - سه ساله - و على - سه ماهه - را با خود به ايلام برد.
او به همسرش گفته بود: «دلم مى خواهد اين چند روز آخر عمر كنارم باشيد.»
#شهید_احمد_کشوری
#عشق_آسمونی💍
#شهید_دفاع_مقدس
#معرفی_شهید
تاریخ شهادت ۹/۱۵
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
خدا را شکر میکردم
برای
داشتنش
#عشق_آسمونی 💍
📚 #دخترها_بابایی_اند
راوی: همسر #شهیدجوادمحمدی بااندکی تغییر
#شهید_جواد_محمدی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
#عاشقانه_شهدایی
چند بار گفت: «الو... الو...» بالاخره گفتم: «الو...»
گفت: «سلام حاجخانم.»
ـ سلام حسین جان، حالت خوبه؟
ـ خدا رو شکر خوبم. تو چطوری؟
ـ الحمدلله خیلی خوبم. بهتر از قبل هستم. گریه😭 میکنی؟
ـ نه.
ـ پس چرا صدات اینقدر گرفته و ضعیفه؟
ـ نه... نه... نمیدونم چی بگم!
ـ برات نوشتم بالاخره یه روز همدیگه رو میبینیم و به هم میرسیم. خدا خواست و رسیدیم. دیروز رفتم و امروز اومدم... قبول داری؟
با بغض🥺 گفتم: «آره، قبول دارم"...
همسر #شهید_حسین_لشکری
#عشق_آسمونی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
💔
#عاشقانه_شهدایی
آخرین بار که به مرخصی آمده بود گفت که
خواب دیده ام شهید میشوم؛ میگفت من
حضرت آقا را در خواب دیدم که به من
وعده شهادت دادند؛ ولی من گیر خانواده ام،
تو را به خدا بیا و از من دل بکن.🥀
من هم هر بار که میرفت و میآمد کلی
نذر و نیاز میکردم که سالم برگردد...
دیدار آخر ما در معراج الشهدا بود، در وداع
آخر مادرشان گفت که تو خیلی مهمان نواز
بودی و قسمش داد که به حرمت مهمانها
یک بار دیگر چشمانت را باز کن که من
چشمانت را ببینم و در آنجا در تابوت
چشمانش را باز کرد.
راوی: همسر #شهید_حسین_رضایی
#عشق_آسمونی
سالروزشهادت🥀
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
سفره عقد یک شهید
من و تو اولین زوجی نیستیم
که دشمنان خدا زندگیمان را از
هم پاشیده اند
به محله مان نگاه کن، به شهرمان
بنگر و ایران را نظاره کن که چقدر
جوانــان باتــقوا خـوشـےهایشــان،
زندگیشان، همسرانشان را به خاطر
خدا از دست داده اند و چون مسئله
خداست، حل شده است...
این آخرین وصیت من به توست که
بعد از من خدای نکرده احساسات بر
عقل تو غلبه نکند و از تو می خواهم
فقط و فقط به حکم خدا عمل کنی که
رضای خدا در آن است
این راه، راهی است که همه دیر یا زود
باید برویم،پس چه بهتر که مهمان خدا
شویم و در این لحظه سراغ ما بیاید
وصیت
#شهید_محمدجواد_اسلامی_فر
خطاب به همسرش
#عشق_آسمونی
💞 @shahiidsho💞
پ.ن: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، خاطرات خواهر محترم این شهید را که خودش هم مادر(شهید مسعود مربوبی) است را در قالب کتابی جذاب به نام "من کنیز زینبم{س}" چاپ و منتشر کرده است
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
همان روز خواستگاری یا زمان خواندن
خطبه عقد بود که مادرم گفت: قول
مےدهد سیگار هم نکشد.
خانمش هم گفت: مجاهد فی سبیل الله
که نباید سیگار بکشد؛ سیگار کشیدن
دور از شأن شماست!
وقتی برگشتیم خانه، رفت جیب هایش
را گشت؛ سیگارهایش را درآورد، له شان
کرد و برد ریخت توی سطل.🕳
گفت: «تمام شد.... بعد از حدود 14سال
سیگاری بودن، دیگر هیچ کس دست من
سیگار نمی بیند.»🚬
همین هم شد...
خانمش می گفت: یکی دو سال از ازدواجمون
می گذشت، رفتم پیشش گفتم: این بچه
گوشش درد می کنه؛ این سیگار را بگیر
یک پک بزن، دودش را فوت کن توی گوشش.
گفت: «نمی تونم. قول دادم دیگه
سیگار نکشم.» گفتم: بچه داره درد
میکشه! گفت: «ببر بده همسایه بکشه
و توی گوشش فوت کنه. دیگه هم به من نگو.»
عکس کمتر دیده شده از
#شهید_محمدابراهیم_همت
📚به مجنون گفتم زنده بمان
#عشق_آسمونی
💞 @shahiidsho💞
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
به همسرش گفت:
ﺍﮔﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ
ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ
#عشق_آسمونی 💍
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_محسن_قاجاریان
شهادت: 94/11/14
تدمر سوریه
💞 @shahiidsho💞
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
دل کندن از عزیزترین آدم زندگی ات، خیلی سخت است 💔
مصطفی، مرد درون گرایی بود و دوست نداشت احساسش را بروز دهد. یکبار با دخترم زهرا که ۳ ساله بود و شیرین زبان رفتیم بدرقه او.
دخترم گفت: بابایی میخواهم پشت سرت آب بریزم. رفتیم کوچه و آب ریختیم و رفت. همیشه تا جایی که در تیررس نگاهم بود با چشمم نگاهش میکردم که برود. آن دفعه حس کردم یکدفعه از وسط کوچه نمیبینمش. 😱
نگران شدم، جلو رفتم دیدم پشت کامیونی در کوچه ایستاده و گریه میکند.
سعی میکرد وقتی میرود بچهها خواب باشند، چون خیلی بی تابی میکردند. اتفاقا وقت رفتن دفعه آخر محمد طاها بیدار شد و با گریه پرسید: بابایی کو؟
*
دل کندن از عزیزترین آدم زندگی ات خیلی سخت است. او راهی میرفت که برگشتی نداشت.
ما زنان مدافع حرم هر بار که شوهرانمان را بدرقه میکردیم در ذهنمان شهیدشان میکردیم تا برگردند و دوباره زنده شوند. از بس فکر و خیال و استرس به وجود میآید. بسیار سخت است و قابل وصف نیست.
✍🏻 #ولنتاین کیلو چند وقتی همسران و مادران شهدا، عشق واقعی را نشان دادند...
#شهید_مصطفی_زال_نژاد
#عشق_آسمونی 💍
💞 @shahiidsho💞
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
برایش از سختی زندگی و اداره چهار فرزند در نبودش تعریف کردم، اما مرا آرام کرد. به او گفتم:
"باشه! پس اگر شهید شدی دیگه به من و بچه ها فکر نکن. برو از همنشینی با اولیای خدا لذت ببر.😍 بچهها هم خدا دارند."😇
وقتی ۲ اسفند سال ۹۴ هم زمان با شب شهادت حضرت زهرا(س) خبر آوردند احمد در حلب شهید شده رو کردم به خدا و گفتم:
تو عشق مرا پیش خودت بردی، من هم او را بخشیدم به تو.❤️
میدانستم احمد چقدر دوست داشت شهید شود.
راوی همسر #شهید_احمد_اسماعیلی
#عشق_آسمونی 💍
سالروزشهادت
💞 @shahiidsho💞
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
امیدوارم تو هم مرا یاری کنی
امیدوارم هر روز آسمانےتر شوی🕊...
آخرین دست نوشته "پاسدار شهیدعباس دانشگر
به همسرش در روز اعزام
#شهید_عباس_دانشگر
#عشق_آسمونی
#ماه_شعبان ماه پاک شدن ...
💞 @shahiidsho💞
💔
#عاشقانه_شهدایی 💝
قول میدم بعد از ازدواج شهید بشم...😁
وقتی هنوز عقد بودیم، هنگام عملیات خرمشهر، جبهه بود و زخمی هم شده بودند
دیگر باورم نمیشد که برگردد
وقتی آمد بهشون گفتم فکر نمیکردم که برگردی گفتم حتما شهید میشی ...
خندید و گفت: خیلی دوست داشتم شهید بشم ولی انشالله بعد از ازدواجمون قول میدم که شهید بشم😅
راوی: همسر #شهید_حسنعلی_اسحاقیان
#عشق_آسمونی 💍
سالروزشهادت
💞 @shahiidsho💞