eitaa logo
شهید شو 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تــو #قــسـمـت_پــانــزدهــ
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (اسـیــر و زخـمــے) از هواپیما که پیاده شدم پدرم توی سالن منتظرم بود ... صورتش مملو از خشم ... وقتی چشمش به من افتاد، عصبانیتش بیشتر شد ... رنگ سفیدش سرخ سرخ شده بود ... اولین بار بود که من رو با حجاب می دید 😡... مادرم و بقیه توی خونه منتظر ما بودند ... پدرم تا خونه ساکت بود ... عادت نداشت جلوی راننده یا خدمتکارها خشمش رو نشون بده ... . وقتی رسیدیم همه متحیر بودند ... هیچ کس حرفی نمی زد که یهو پدرم محکم زد توی گوشم ... با عصبانیت تمام روسری رو از روی سرم چنگ زد ... چنان چنگ زد که با روسری، موهام رو هم با ضرب، توی مشتش کشید ... تعادلم رو از دست داد و پرت شدم ... پوست سرم آتش گرفته بود ... . هنوز به خودم نیومده بودم که کتک مفصلی خوردم ... مادرم سعی کرد جلوی پدرم رو بگیره اما برادرم مانعش شد ... . اون قدر من رو زد که خودش خسته شد ... به زحمت می تونستم نفس بکشم ... دنده هام درد می کرد، می سوخت و تیر می کشید ... تمام بدنم کبود شده بود ... صدای نفس کشیدنم شبیه ناله و زوزه شده بود ... حتی قدرت گریه کردن نداشتم ... . بیشتر از یک روز توی اون حالت، کف اتاقم افتاده بودم ... کسی سراغم نمی اومد ... خودم هم توان حرکت نداشتم ... تا اینکه بالاخره مادرم به دادم رسید ... . چند تا از دنده ها و ساعد دست راستم شکسته بود ... کتف چپم در رفته بود ... ساق چپم ترک برداشته بود ... چشم چپم از شدت ورم باز نمی شد و گوشه ابروم پاره شده بود ... . اما توی اون حال فقط می تونستم به یه چیز فکر کنم ... امیرحسین، بارها، امروز من رو تجربه کرده بود ... اسیر، کتک خورده، زخمی و تنها ... چشم به دری که شاید باز بشه و کسی به دادت برسه😔 ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 کس ندانم که در این شهر، گرفتار تو نیست مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🌿✨وقتی با نماز و عبادت نتونیم ارتباط درست برقرار کنیم...😔 بویی از ایمان حقیقی و شیرینی ایمان و قدرت ایمان و شادی عبادت دریافت نمیکنیم.😔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 همش تقصیر خمینی بود... روح الله... همه تقصیر تو بود !!! ❗️ما زندگیمان را میکردیم... و سرمان به کافه ها و فحشاخانه های محلی و عیش و نوش مطربان کاباره ها گرم بود !! و هفتاد پشت مان... به نشست و برخاست تخت ها... سایه خدا بودن شاهنشاه طعم چکمه انگلیس و روس ها !!! ❗️عادت کرده بودیم !! ما باور کرده بودیم آشپز مست آمریکایی می تواند با ریزرویزش🚘 را زیر بگیرد... و ما حق چِخ کردن سگش را هم نداشته باشیم ! ❗️ما عادت کرده بودیم... هر ماه، سهم وحشی بودنمان را بپردازیم!! و بی درد سر ، دل به ” محمد رضا ” بسپاریم ، که دستانمان را به دروازه های تمدن متبرّک کند !😐 همه اش تقصیر تو بود ، خمینی !! ما باورمان بود... ❗️آریامهر، سایه خداست!! و خان ها حافظ ناموس ما ... و دلمان خوش بود به اسلامی که با گریه بر زخم های حُسینش... که سال ها پیش در کربلا شهید شده بود ، تا بهشت را صاحب شویم...😏 ❗️ما به عادت کردن ، سال ها عادت کرده بودیم ... ❗️تا وقتی تو آمدی ، خمینی ! و بیدار مان کردی...از خواب دو هزار ساله... ❗️و مانند طفلان جاهل در گوش پیرمردهامان سردادی... 👈که فقط خدا بزرگ است ، نه خان و ...نه کارتر و گورباچوف ! ❗️و ما را در بُهت آزادگی ات فرو بردی... و از آن روز خواب و خوراک مان ستانده شد ! ❗️بمب ها موشک ها...فانتوم ها و ناوها به جان خرمشهر مان افتادند و خونین شهرش کردند... دهلران را به دلهره محکوم و بُستان_پ مان را به آتش کشیدند... ❗️و سر شش ماهه ها را گوش تا گوش بریدند... و جوان هایمان را به جرم “ فریاد ” ، اسیر ... سفره هایمان را به جرم آزادی، تحریم کردند ! ❗️امّا ، تو وعده هایت صادق بود... ما جوانه زده بودیم ، در خاک آزادگی و هوای مقدس کبریایی الله ... ❗️و جان گرفته بودیم... به زمزمه لبانت که میگفت : ” می _شَود ” ما_میتوانیم... ❗️آری همه اش تقصیر تو بود خمینی ! وگرنه.. ... شادی روح مطهر خلیل زمان صلوات ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🔴«من‌‎ ‌‏حق ندارم به ایشان امر کنم» 🔻‏من ندیدم در طول زندگی، امام به خانمشان بگویند در را ببندید. بارها و بارها می‌دیدم‌‎ ‌‏که خانم می‌آمدند و کنار آقا می‌نشستند، ولی امام خودشان بلند می‌شدند و در را‌‎ ‌‏می‌بستند و حتی وقتی پا می‌شدند به من هم نمی‌گفتند که در را ببندم. 🔻یک روزی من به‌‎ ‌‏آقا گفتم خانم که داخل اتاق می‌آیند همان موقع به ایشان بگویید در را ببندند. گفتند: «من‌‎ ‌‏حق ندارم به ایشان امر کنم». حتی به صورت خواهش هم از ایشان چیزی را‌‎ ‌‏نمی‌خواستند. ‎ خانم فریده مصطفوی (دختر امام)؛ پابه پای آفتاب، ج 1، ص 134 ... 💕 @aah3noghte💕
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 شما رهبر بشوید...‌ 🔻صدایی که تا لحظاتی دیگر می‌شنوید، برای اولین بار منتشر می‌شود؛ این فایل صوتی، حاوی سخنانی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در یک محفل خصوصی، از دیدار محرمانه با حضرت امام خمینی در سال آخر عمر امام بیان میکنند؛ جایی که امام برای اولین بار در حضور سران قوا به ایشان میگویند «شما رهبر بشوید». متن این روایت در خلال متون، کتاب روایت رهبری منتشر شده است.‌ 🔻حضرت امام خمینی در مهرماه ۶۷، یعنی قریب به شش ماه مانده به رویدادهای فروردین ۶۸ که به عزل آیت‌الله منتظری از رهبری آینده نظام و انقلاب انجامید، در جلسه‌ای با سران قوا (آقایان خامنه‌ای، هاشمی، موسوی، موسوی اردبیلی) و حاج سید احمد خمینی، ضمن تاکید مجدد بر کنار گذاشتن آقای منتظری، رهبری آیت‌الله خامنه‌ای را پیشنهاد داده بودند.‌ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 ✨من کیستم؟ گدای تو یا ثامن الحجج‏ شرمنده‏ی عطای تو یا ثامن الحجج‏😔 بالله نمی‏روم بر بیگانگان به عجز تا هستم آشنای تو یا ثامن الحجج‏ از کار من گره نگشاید کسی مگر دست گره گشای تو یا ثامن الحجج‏🙏✨ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 چه کسی مخالف رهبری آیت الله خامنه ای بود؟ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وقتی مهدی شهید شد، جواد تموم تلاشش رو کرد تا جایی که از دستش برمیاد مراسم وداع برای او بگیرد او را از این مجلس به آن مجلس می برد میگفت: " مهدی خیلی مظلوم بود، باید براش سنگ تموم بذاریم" سنگ تموم هم گذاشت و سال بعد خودشم مهمون اباعبدالله بود... الان هر سال، تو مراسم عکس دوتاشون کنار همِ و به ما جامونده ها نگاه میکنن... 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 کوه دردم که کند نام رضا آرامم •• اى دوست، ببين حال دل زار مرا      ويـن جانِ بلا ديده بيمار مرا تا كى درِ وصلِ خود به رويم بندى؟      جانا، مپسند ديگر آزار مرا ... 💞 @aah3noghte💞