eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 وَ مَن‌ سالهاست‌ بھ سَمتِ‌ تو فرار ميڪُنَم مَگَر ڪدام‌ پَناهگاھ از آغـوشِ‌ حرم اَمن ‌تَر است..؟! 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ایشون سیّد نبودند آیت الله نبودند دکتر نبودند مهندس نبودند کلا هم توی عمرش دو تا پست بیشتر نداشتند یعنی توی رزومه‌ی مسئولیتـ شون هم عناوین متعددی نبود. اما فقط یه چیز داشتند: ! و فقط با همون اخلاص قلب میلیون‌ها نفر رو تسخیر کرد. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
#رمان_فنجانی_چای_با_خدا☕️ #قسمت_9 حسابی گیج و کلافه بودم. اصلا نمی فهمیدم چه اتفاقی افتاده. من و دا
☕️ مرد از بهشت می گفت... از وعده هایِ خدایی که قبولش نداشتم.. از مبارزه ایی که جز رستگاری در آن نبود.. از مزایای دنیوی و اخروی که اصلا نمیخواستم شان.. راستی هانیه و دانیال گول کدام وعده دروغین را خورده بودند؟؟😏 سخنرانی تمام شد. برشورها پخش شدند و همه رفتند جز من که یخ زده تکیه به دیوار روی زمین نشسته بودم و عثمانی که با چهره ایی نگران مقابلم روی دو زانو خم شده بود و با تکان، اسمم را صدا میزد. (سارا.. سارا.. خوبی..؟؟ ) و من با سر، خوب بودن دروغینم را تایید کردم. بیچاره عثمان که این روزها باید نگران من هم میشد.. بازویم را گرفت و بلندم کردم (این حرفها.. این سخنرانی برام آشنا بود..) و من یخ زده با صدایی از ته چاه گفتم: (چقدر اسلام بده.. ) سکوت عجیبی  در آن خیابان سرما خورده حاکم بود و فقط صدای قدمهای من و عثمان سکوت را می شکست. (اسلام بد نیست.. فقط..) و من منفجر شدم (فقط چی؟؟ خداتون بده؟؟ یا داداش بدبخت من؟؟ حرفای امروزه اون مرد را نشنیدی؟؟ داشت با پنبه سر میبرد.. در واقع داشت واسه جنگش یار جمع میکرد.. مثه بابام که مسلمون بود و یه عمر واسه سازمانش یار جمع کرد.. شما مسلمونا و خداتون چی میخواین از ماا.. هان؟؟ اگه تو الان اینجا وایستادی فقط یه دلیل داره، مثه مامانم ترسویی.. همین! دانیال نترسید و شد یه مسلمون وحشی.. یه نگاه به دنیا بنداز، هر گوشه اش که جنگه یه اسمی از شما و اسلامتون هست.. میبینی همه تون عوضی هستین..) و بی تفاوت به شرم نگاه و سرِ به زیر انداخته اش، قدم تند کردم و رفتم. و او ماند حیران، در خیابانی تنها. چند روزی گذشت. هیچ خبری از عثمان نبود. نه تماسی، نه پیامکی.. چند روزی که در خانه حبس بودم، نه به اجبار پدر یا غضب مادر.. فقط به دل خودم. شبهایی با زمزمه ی ناله های مادر روی سجاده و مست گویی های پدر روی کاناپه.. و من با افکاری که آرامشم را میدزدید و مجبورم میکرد تا نقشه پروری کنم محضه یافتن دانیال.. در اولین شکست حصر، به سراغ عثمان رفتم. همان رستورانِ بی کیفیتی که در آنجا ظرف میشست و نان عایشه وسلما را میداد. آمد… همان پسر سبزه و قد بلند.. اما اینبار شرم نگاهش کمی عصبی بود. به سردی جواب سلامم را داد و من با عذر خواهی کوچک و بی مقدمه، اصل مطلب را هدف گرفتم. (بابت حرفهای اون روزم عذر میخوام. میدونی که دانیال واسم مهمه.. میدونم که هانیه رو خیلی دوس داری.. پس نشستن هیچ دردی را دوا نمیکنه.. من مطمئنم هر دوشون گول خوردن.. حداقل برادر من. حالام اومدم اینجا تا بهت بگم یه نقشه ای دارم.. بیای، همراهمی.. نیای، خودم میرم..) و او با دقت فقط گوش میداد و گاهی عصبی تر از قبل چشمهایش قرمز میشد.😡 📌ادامه دارد ... ✍نویسنده:زهرا اسعدبلند دوست ⛔️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 : امروز اگه به من بگید بزرگترین امتحانی که داریم میشیم چیه؟ من میگم بچه‌ها یه امتحان بیشتر نمیشیم! و اون یه امتحان چیه؟ از آقا. شهدا تمرین کردن ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در آقا روح‌الله(ره)، ما باید تمرین کنیم ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در حضرت آقا.☝️ این دفعه دیگه با چون و چرا سوراخ میشه! که چرا آقا نمیگه؟ چرا آقا یه کاری نمیکنه؟ اگه آقا یه کاری میکرد. از همینجا لایه‌ی اوزونِ ولایتیِ ما سوراخ میشه! از چراها سوراخ میشه. ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 [ هر وقت دیدی خیلی دلت میخواد روضه گوش بدی بدون، اربابت خیلی دلش میخواد صداتو بشنوه.. یه روضه بذار یه اشکی بریز.. محبت اربابتو بی جواب نذار رفیق..! ] ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 🌿🥀فقط چیزی از نماز برامون ثبت میشه که!!! 《حضور قلب داشتیم. 》😔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 میگفت: "عرفان است که شهادت را مقدس جلوه می دهد، عرفان است که پرستش خدا را نیاز درونی و انسان را از بیهودگی باز می دارد." بود و در بالاترین پله های عرفان، به سر مےبُرد... نه! مرد جنگ بود... نمےدانم چگونه او را معرفی کنم که نه عرفان بلدم نه رزم بگذار بگویم... مرد جنگ بود اما تا بخواهی دلش کم طاقت بود مثلا نمےتوانست قبول کند با مدرک دکترای پلاسمایش، در ینگه دنیا خوش بگذراند و بچه شیعه های لبنانی زجر بکشند و شهید یا یتیم شوند ... به لبنان رفت و شد همپای یتیمان... ایران هم که آمد... وزارت نفت، دست و پایش را به دنیا نبست باز هم دلِ کم طاقتش نمی توانست قبول کند کوموله ها در کردستان و غرب کشور، بچه ها را یتیم کنند و یا بعثی ها در جنوب... مردم را آواره کنند... اصلا بهتر است بگویم: چمران مصداق "رُحماء بینهم" و "اشداءُ علی الکفار" بود نه... باز هم جفا کردم به او... بهتر است یک کلام بگویم شیعه واقعی بود زندگی میکرد هم مُرد... امام خمینی برای همین فرمودند: "مثل چمران بمیرید" راستی... ما اگر مثل چمران زندگی نکرده باشیم، میتوانیم چون او بمیریم؟؟؟ 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 همه چیز از فتنه سبز آغاز شد☝️ جایی که در آستانه پذیرش ایران هسته ای توسط امریکا بودیم اما مزدوران دشمن در داخل ، فضا را عوض کردند و تحریم پشت تحریم وضع شد😒 همان مزدوران، چهار سال بعد دولت را تحویل گرفتند😏 و حالا بعد از همه اینها برمیگردیم به هشت سال پیش و بلکه بدتر و با دست خالی تر. 🔗 جاویدوفسکی ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کتاب «پیشوای صادق»، تألیف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔰نمودارهای برجسته در زندگی امام
💔 📚 را خواندم و اشک‌ ریختم بر چمران شهید با صفحه صفحه این کتاب لبخند زدم و گریستم و چیزی درونم متولد شد... به یاد مرد بزرگی که خمینی کبیر در مورد او‌فرموده بود: "مثل چمران بمیرید..." به نظرم سید مهدی شجاعی به خوبی حق مطلب را در این کتاب ادا کرده... عاشقانه نوشته و‌مجاهدانه به تصویر کشیده است.... چیزی را که حتی نسل من که در بحبوبه جنگ زیسته ولو در دوران کودکی چیزی از آن نمی‌داند سید مهدی شجاعی، شجاعت به خرج داده برای به تصویر کشیدن تمام این صحنه ها... برای واکاویدن روح مرد به ظاهر آرامی که دنیایی از هیجان و شور و نشاط و خستگی ناپذیری بود... دکترای فیزیک هسته ای از آمریکا... کسی که به معنی واقعی کلمه وجود خودش را وقف کرد... وقف راهی که انتخاب کرده بود ... همسر دوم شهید چمران، بانو غاده‌ ی عزیز را تا حدودی میشناختم و‌ تعریف های کم‌نظیر او را از همسرش شنیده بودم... اما همیشه برایم سوال بود که چرا و‌ چطور شهید چمران و همسر اولش پروانه با وجود داشتن ۴ بچه از هم دور شدند... با صفحه جدایی‌شان و نامه پروانه، اشک ریختم... سید مهدی شجاعی به زیبایی و‌ با توانایی خاصی زخمهای شیعه را در لبنان را هم به تصویر کشیده... و‌ چقدر شرمنده شدم که چرا تا به حال چیزی در این مورد نمی‌دانستم... از زحمات امام موسی صدر ... از جانفشانی های شیعه در لبنان ... از وحشگیری های بی پایان گروههای ضد شیعی در لبنان ... از مظلومیتی به بلندای تاریخ... چشم براه روزی هستم که این فیلمنامه درخشان مصور شود به قلم همسر یک طلبه ... 💞 @aah3noghte💞
💔 امـشـب دل هر کدام ما یک جاست اما همه با هم یک داریم آن هم است ... بــعضی هایمان دلتنـگ کــربلاییم و بعضی ها دلتنگِ امام رضا و عـده ای هم دلمان لک زده برای یک زانو بغل کردن در مقتل شهدایِ شــلمچه و یــــک دلِ سیر گریه کردن ! اما امید داریم که خدا میشنود صدایِ دل های شکسته را ... ‎ ... 💕 @aah3noghte💕