eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پویش مردمی قرائت دعاهای سفارش شده توسط آقا
💔 همه با هم میخوانیم فرازی از دعای سفارش شده توسط : اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنِی صِحَّهً فِی عِبَادَهٍ وَ فَرَاغاً فِی زَهَادَهٍ وَ عِلْماً فِی اسْتِعْمَالٍ وَ وَرَعاً فِی إِجْمَالٍ‏ بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا تندرستى ده که تو را پرستش کنم و آسایش عطا کن تا دامن از جهان در چینم و علم مرا با عمل همراه فرماى و پرهیزگاریم را با میانه ‏روى قرین نماى. اَللَّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفْوِکَ أَجَلِی وَ حَقِّقْ فِی رَجَاءِ رَحْمَتِکَ أَمَلِی وَ سَهِّلْ إِلَى بُلُوغِ رِضَاکَ سُبُلِی وَ حَسِّنْ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِی عَمَلِی‏ اى خداوند عمر من با عفو خود به پایان بر و آرزویم را با امید به رحمت خویش مقرون دار و راه مرا در رسیدن به خشنودیت آسان گردان و در هر حال که هستم کار من نیکو کن. نشر دهید👌
💔 آخرین بهار قرن هم تمام شد... خوشا به حال تو که در بهار، جاودانه مانده ای... رفیق! ما که بهارهای عمرمان را هم با کثرت گناه تبدیل میکنیم به خزان و سردی تو اگر دعایمان نکنی چه کنیم؟؟؟ 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 گفت:بازم آوردن؟ یه مشت استخون؟😒 شب خواب دید تو یه باتلاقه!! او را گرفت... گفت : ڪۍهستۍ؟ گفتـــ: "من‌همون‌یه‌مشت‌استخونم..! ... 💞 @aah3noghte💞
4_5823249082348472368.mp3
8.16M
💔 کاری ڪُن که آخرش یه خاطره ازم بمونه.. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نِشَسْتِـ‌ه‌ڪُنْجِ‌خیٖاٰباٰنِ‌ڪَــ‌ربَلاٰدِلِ‌مَــ‌ن چِه‌خٰاطِراٰتِ‌قَشَنْگےاَزْآنْ‌مَحَـ‌ل‌دٰارَد:) بِ‌یاٰدِچاٰیےِشیٖریـ‌نِ‌ڪَرْبَلایے ها ݪبم حَلاٰوَتِ‌اَحْلٰےٰمِنَ‌الْعَـ‌سـَ‌ل‌داٰرَد... 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 شهید جواد الله کرم تاریخ تولد: ۶۰/۴/۲ محل تولد: تهران تحصیلات : لیسانس تاریخ اعزام: از اغاز جنگ سوریه(۱۳۹۰) عنوان نظامی: فرمانده شهید ۳ بار در تاریخ ۹۳/۴/۱ ، ۹۳/۶/۳۰ و ۹۴/۷/۱۲ به درجه رفیع جانبازی نائل امدند و در نهایت در تاریخ ۹۵/۲/۱۹ ساعت ۵ صبح در جبهه خان طومان دعوت حق را لبیک گفت. و پس از ۴سال پیکر مطهرش به ایران بازگشت. برای شادی روحش صلوات ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
#رمان_فنجانی_چای_با_خدا☕️ #قسمت_11 و من گفتم... از تصمیمم برای وصل شدن به مسلمانهای جنگجو، از تسلیم
☕️ مبهوت به نیم رخش خیره ماندم، حالا دیگر وحشت، لالم کرده بود. در باز شد.. زنی با پوشیه رو به رویمان ایستاد وبه داخل دعوتمان کرد. عثمان با سلام و لبخندی عصبی، من را به داخل خانه کشاند و با دور شدن زن از ما، مرا به طرف کاناپه ی کهنه ی کنار دیوار پرت کرد.😒  صدای زن از جایی به نام آشپزخانه بلند شد (خوش اومدین.. داشتم چایی درست میکردم.. اگه بخواین برای شما هم میارم..) و من چقدر از چای متنفر بودم. عثمان عصبی قدم میزد و به صورتش دست میکشید که ناگهان صدای گریه نوزادی از تخت کوچک و کهنه کنار دیوار بلند شد. نگاهی به منِ غرق شده در ترس انداخت و به آرامی کودک را از تخت بیرون کشید. بعد از چند دقیقه زن با همان حجاب و پوشیه با سه فنجان چای نزد ما آمد و کودک را از عثمان گرفت.. نمیدانستم چه اتفاقی قرار است بیفتم و فقط دلم دانیال را میخواست.. کودک آرام گرفت و عثمان با نرمشی ساختگی از زن خواست تا بنشیند و از مبارزه اش بگویم..😏 چهره زن را نمیدیم اما آهی که از نهادش بلند شد حکم خرابی پله ای پشت سرش را میداد.. و عثمان با کلافگی از خانه بیرون رفت. زن با صدایی مچاله در حالیکه سینه به دهان کودکش میگذاشت، لب باز کرد به گفتن.. از آرامش اتاقش.. از خواهر و برادرهایش.. از پدر و مادر مهربان و معمولیش.. از درس و دانشگاهش.. از آرزوهایی که خود با دستانش سوزاند.. همه و همه قبل از مبارزه.. رو به روی من، زن ۲۱ ساله آلمانی نشسته بود که به طمع بهشت مسلمانان، راهی جنگ و جهاد شد. جنگی که حتی تیکه ای از پازل آن مربوط به او نمیشد.. اما مسلمان وار رفت.. و از منوی جهاد، نکاحش را انتخاب کرد.. نکاحی که وقتی به خود آمد، روسپی اش کرده بود در میان کاباره ای از مردان به اصطلاح مبارز.. و او هروز و هر ساعت پذیرایی میکرد از شهوت مردانی که نصفشان اصلا مسلمان نبودند و به طمع پول، خشاب پر میکردند. و وقتی درماندگی، افسارِ جهاد در راه خدایش را برید، هدایایی کوچک نصیبش شد از مردانی که نمیدانست کدام را پدر، نوزادش بخواند و کدام را عاملِ ایدزِ افتاده به جان خود و کودکش. دلم لرزید.. وقتی از دردها و لحظه های پشیمانیش گفت درست وقتی که راهی برای بازگشتش نبود و او دست و پا میزد در میان مردانی که گاه به جان هم میافتادند محض یک ساعت داشتنش.. تنم یخ زد وقتی از دختران و زنانی گفت که دیگر راهی جز خفه شدن در منجلاب نکاح برایشان نمانده. و هروز هستند دخترکانی که به طمع بهشت خدا میروند و برگشتشان با همان خداست.. و من چقدر از بهشت ترسیدم وقتی پوشیه از صورت کنار زد و بازمانده زخم های ترمیم شده از چاقوی مردان مست روی گونه و چانه و گردنش، سلامی هیتلر وار روانه ام کرد.. یعنی دانیال هم یکی از همین مردان بود؟؟😔 📌ادامه دارد... ✍نویسنده:زهرا اسعد بلنددوست ⛔️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🌟🌿یه (رمز) برای نماز خوب خوندن...👇 هر وقت دیدی کسل و بی حالی و از نماز لذت نمیبری،😴 به خودت تلقین کن که این آخرین نمازِ.👌 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 بیقرارےهای دل را اگر با شهدا قسمت نکنی نمی توانی زنده بمانی... باور کن! دردهایی روی قلب مےنشیند که نمےدانی با که در میان گذاری... واسطه میخواهی بین خودت با ائمه یا خودت و خدا شما را نمےدانم ولی دل بےقرار من را تنها نجوای با شهدا، نم اشکی در کنار شهدا و واسطه کردنشان نزد حضرت مادر سلام الله علیها آرام مےکند... ... ڪاش این آرامش، همیشگی بود...💔 📸گلستان شهدا، به یاد تک تکِ تون هستم 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ۹۲: اگر ما نیاییم دلار میشه پنج‌هزار تومان ۹۶: اگر ما نیاییم دلار میشه ده هزارتومان ۹۷: اگر ما نبودیم دلار بیست‌هزار تومان بود ۹۹: هر کس غیر از ما بود از اینم بدتر می‌شد ۱۴۰۰: اگر ما بیاییم دلار رو روی همین ۳۰ تومن نگه‌ می‌داریم و چه اندکند عبرت پذیران