eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی 💝 ‍ به همسرش گفت: ﺍﮔﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻡ ﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻣﯽﮐﻨﻢ #
💔 💝 دل کندن از عزیزترین آدم زندگی ات، خیلی سخت است 💔 مصطفی، مرد درون گرایی بود و دوست نداشت احساسش را بروز دهد. یکبار با دخترم زهرا که ۳ ساله بود و شیرین زبان رفتیم بدرقه او. دخترم گفت: بابایی می‌خواهم پشت سرت آب بریزم. رفتیم کوچه و آب ریختیم و رفت. همیشه تا جایی که در تیررس نگاهم بود با چشمم نگاهش می‌کردم که برود. آن دفعه حس کردم یکدفعه از وسط کوچه نمی‌بینمش. 😱 نگران شدم، جلو رفتم دیدم پشت کامیونی در کوچه ایستاده و گریه می‌کند. سعی می‌کرد وقتی می‌رود بچه‌ها خواب باشند، چون خیلی بی تابی می‌کردند. اتفاقا وقت رفتن دفعه آخر محمد طا‌ها بیدار شد و با گریه پرسید: بابایی کو؟ * دل کندن از عزیزترین آدم زندگی ات خیلی سخت است. او راهی می‌رفت که برگشتی نداشت. ما زنان مدافع حرم هر بار که شوهرانمان را بدرقه می‌کردیم در ذهنمان شهیدشان می‌کردیم تا برگردند و دوباره زنده شوند. از بس فکر و خیال و استرس به وجود می‌آید. بسیار سخت است و قابل وصف نیست. ✍🏻 کیلو چند وقتی همسران و مادران شهدا، عشق واقعی را نشان دادند... 💍 💞 @shahiidsho💞
💔 ژنرالی با کفش های کتانی👟 ‌آل‌استار می‌پوشید وقتی آل‌استار مد نبود ... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 جواد، جذاب بود برای همه همه دوست داشتند باهاش رفیق شوند... 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دو
💔 خیلی ها راجع به رفاقت حرف مےزنند همه‌شان هم ادعای رفاقت با جواد را دارند؛ اما بیایند و بگویند کجا مثل جواد عمل ڪرده اند؟!🤔 کجا پای رفیقشان ایستاده‌اند؟! برایش غصه خورده‌اند؟! برایش دویده‌اند و به این در و آن در زده‌اند؟!🤔 من هم به حرف و زبان مےگویم رفیق جواد بوده‌ام😌 حتی اینکه جواد، رفاقت کردن را از من یاد گرفته😇 ولی کو؟؟؟ کجا؟؟؟؟ 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 در طول تاریخ دراز و پر درد شیعه، مدام شاهد قربانى شدن بهترین میوه‌های تكامل و ارزنده‌ترین آزادم
💔 ما به سوى خدا مےرویم تا از همه فرآورده‌هاى مادى عالم بى‌نیاز گردیم، نه آنكه خدا را وسیله رسیدن به مصالح شخصى خود ڪنیم❌ 📚خدایا به سوی تو می آیم (اختصاصی کانال شهید شو) دست‌نوشته های 📸عکس کمتر دیده شده از 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 از خواهران می‌خواست که حجابشان را مثل حضرت زهرا /سلام الله علیها/ رعایت کنند، نه مثل حجاب های امر
💔 مهدی می گفت: رفته بودم روستا. همه طرفدار سینه چاک شاه بودند و من هم طرفدار امام خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با زنجیر افتادند به جان من. هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد امام موسی کاظم (علیه السلام) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. در سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام دسته گلی از صلوات به نیابت از این شهید بزرگوار هدیه می دهیم به آن امام همام و مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم💐 راوی: یونس شمس الدینی 📚خاکریز هزار و یک خاطرات شهید مهدی توسن. نوشته حسین فاطمی نیا 💞 @shahiidsho💞
💔 برای شما خیلی دلپذیر است که بدانید همان گونه که قلب های شما با نامِ عزیز امیرالمؤمنین(؏) به ارتعاش درمی آید، در جاهای دیگر، در اروپا، در هامبورگ و در همه جای دنیا، مردمی به این نامِ مقدس عشق می ورزند و به این شخصیت بزرگ احترام می گذارند» انتشار صحبت به مناسبت 💞 @shahiidsho💞
💔 صورتش خیس شده بود. صدای گریه اش، حسینیه را پر کرده بود.😔 همیشه دیرتر از همه بچه ها از حسینیه می آمد بیرون. می دانستیم قنوت و سجده های طولانی دارد، اما این بار فرق می کرد.🥀 انگار در حال و هوای دیگری بود و هیچ کدام از ما را نمی دید.... در مسیر هم که باید پیاده تا منطقه گردرش می رفتیم، ذکر می گفت و گریه می کرد.... نزدیکی های خط مستقر شدیم. خمپاره ای نزدیک سنگر ما به زمین خورد. ترکشش پایم را زخمی کرد. پس از چند روز، روی تخت بیمارستان فهمیدم همان خمپاره، کاظم را از جمعمان گرفت. نقل از همرزم شهید، حسن عزالدین 💞 @shahiidsho💞 این شهید بزرگوار در بیداری با شهدا صحبت میکردند... امروز چند پست دیگه هم از ایشون میذارم
💔 آن روز در بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا، بیشتر بچه های اطلاعات، روی تخت های بیمارستان افتاده بودند حال من بهتر از همه بودو کمکشان میکردم دیدم محمدحسین و چند نفر از بچه ها را آوردند به طرف محمدحسین رفتم، حالت تهوع داشت و چشمانش خیلی خوب نمی دید. برایش کمپوت باز کردم تا بخورد، اما او گفت:نژاد! دیگر فایده ندارد و از من گذشته گفتم :بخور! این حرف ها چیه؟ الان وسیله می آید و همه را منتقل می کنند. گفت :بله! چند تا اتوبوس می آید و صندلی هم ندارند. با خودم گفتم او که الان از منطقه آمد، از کجا خبر دارد؟ احتمالا هذیان می گوید. یکی صدا زد: اتوبوس ها آمدند خیلی تعجب کردم، محمدحسین از کجا خبر داشت اتوبوس می آید. برای اینکه مطمئن شوم، داخل اتوبوس ها را نگاه کردم، نزدیک بود شوکه شوم. هر سه اتوبوس بدون صندلی بودند. محمدحسین را به اتوبوس رساندم. گفت :نژاد! یک پتو بیار و کف ماشین بینداز. او را کف ماشین خواباندم. می خواستم بروم تا به بچه های دیگر کمک کنم، محمدحسین گفت: گوش کن! من دارم می روم و این دیدار آخر است. از قول من به بچه ها سلام برسان و بگو حلالم کنند. وقتی این حرف را زد، دلم از جا کنده شد.💔 گفت: فکر نکنی که از درد اشک می ریزم. هر اشکی به خاطر ناراحتی نیست، اشک من به خاطر شوق است، من به آرزوی دیرینه ام رسیدم. فقط تنها ناراحتی من این است که با بچه ها خداحافظی نکردم. خاطره رضا نژاد شاهرخ آبادی سالروزشهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 صورتش خیس شده بود. صدای گریه اش، حسینیه را پر کرده بود.😔 همیشه دیرتر از همه بچه ها از حسینیه می
💔 می گفت... نماز شب، آدم رو با ادب و با اخلاق می‌کنه  و اخلاق حسنه بهش میده  آن وقت خدا می شه استاد اخلاقش 🤩 وقتی هم خدا بشه معلم اخلاق انسان , همه چیزش رو درست می‌کنه  و کارش رله میشه  به خدا نماز شب، زمین و آسمان رو به هم می دوزه  اینا رو همون شهیدی می‌گفت که همصحبت شهدا بود   انتشار به مناسبت   💞 @shahiidsho💞 مطالب ناب شهدایی را اینجا بخوانید👆
شهید شو 🌷
💔 خواهشاً پنجشنبه ها یادی تو از این دلم کن تا تواند هفته ای دیگر، به یادت سر کند... هرگاه شهدا را
💔 ارباب... چی میشد ما الان کرب‌و‌بلات بودیم میون زائرات تو بین‌الحرمین صفا می‌کردیم😢 دل خوشیم به این حرف آقامهدی که... هرگـاه شب جمعه شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد سیدالشهدا(ع) یاد مے ڪننـد. آقای آرمان تو که گوی سبقت رو از ما مدعی ها ربودی به یادت هستیم✋ در بین الحرمین 💞 @shahiidsho💞