شهید شو 🌷
💔 🎄به مناسبت ولادت حضرت عیسی(علیه السلام) و آغاز سال نو میلادی و به یاد مادران شهدای مسیحی و نسل حو
💔
روزمان را متبرک می کنیم به یاد شهیدی که مادرش را با خود به بهشت برد...
سیدعلی در ۴ دی ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی کربلای ۴ به شهادت رسید... حق مادری را خوب به جا آورد و در حادثه حج خونین۶۶، مادرش را آسمانی کرد...
این مادر و پسر در گلستان شهدای اصفهان آرمیدهاند... اینجا سرزمین عجایب است... هر گوشهاش را بنگری، شهیدی قصهای برای بیداری وجدانها دارد..
روزمون رو متبرک کنیم به نگاه خاص شهید با صلوات بر پیامبر و آلش
ان شالله امروز ویژه دعامون کنن
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
#شهید_سیدعلی_عطائی
#شهید_کبری_سبزه_علی
#شهید_خانم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
mp3-tavasol-dua-with-the-voice-of-ali-fani.mp3
5.89M
💔
به جهت امتثال امر ولیّ، دعای توسل می خوانیم
به نیت پیروزی جبهه مقاومت از طرف شهید سید علی عطائی و مادر معززشان شهید کبری سبزه علی🥀 و تقدیم میکنیم به محضر مادر سادات
#حضرت_زهرا
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
💔
هوش مصنوعی، دل مادر شهید را شاد کرد
۲۰مردادماه۱۳۶۵ به دنیا آمد. پدرش، آقا علیاکبر کشاورز بود و نان حلالش معطر بود با صلوات و ذکر یاحسین.
فرزند اول و پسر بزرگ خانواده بود و راهنمای حمید تنها برادرش.
به پدر، مادر، دوستان و اقوام احترام زیادی میگذاشت و عصای دست پدر بود از دوران نوجوانی تا جوانی. در مزرعه و زمین همپای پدر کار میکرد حتی گاهی بیشتر از او، تا کمی از سنگینی بار زندگی را که بر روی شانههای پدر بود، کم کند.
بعد از شرکت در کنکور سراسری در همان سال در رشته زبان و ادبیات فارسی قبول شد و مدرک کارشناسی خود را گرفت.
نماز اول وقت و توکل تنها نیروهایی بودند که او را در تندباد حوادث یاری میکردند. او خود را برای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی آماده میکرد.
برای انجام وظیفه نظامی خود در سپاه دامغان ثبتنام کرد. دورههای آموزشیاش شروع شده بود؛ دوران تکمیلی را میگذراند که گردان کربلا برای مانور و راهپیمایی طولانی از اردوگاه قدس خارج شد.
آموزشهای کمین و ضدکمین آغاز شد و او در یک مرحله از نیروهای کمینزننده، مورد اصابت تیر قرار گرفت و در تاریخ ۲۱ اسفندماه سال۸۷ به فیض شهادت نائل شد.
#شهید_رضا_پریمی
#هوش_مصنوعی
#خانواده_شهید
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
💔
هنوز هم راه را نشان می دهد...
قرار بود با چراغ مخصوص، راه را به بچه هانشان دهد. چراغ دست راستش بود که تیری به دستش نشست.
گفتیم رهایش کن.
گفت نه من راهنما هستم.
با دست چپ چراغ را گرفت. تیری به پهلویش نشست کوتاه نیامد.
تیر بعد به دست چپش خورد. چراغ را به دندان گرفت، تیر به فکش خورد. چراغ که افتاد خودش هم افتاد...
و اینگونه مانند مولایش ابالفضل، به شهادت رسید
#شهید_اسماعیل_مسعودی
#شهید_دفاع_مقدس
سالروز شهادت
#ارسالی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
فیلم دیدار صمیمانه رهبر انقلاب با خانواده شهید مسیحی
به بهانه۴ دی ماه - سالروز میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام
#شهید_ارمنی
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
💔
ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭی که او را ديدم, از چهرهاش پيدا بود كه حرفهاي زيادي دارد.
بعد از نماز، در گوشهاي نشستم و او شروع به صحبت كرد:
«حاج حميد! به زودي عملياتي در پيش داريم. می دانم كه ديگر بر نمی گردم.
گفتم: «محمد جان! خاك خونين جبهه و بچههای بسيج به تو عادت كردهاند. انشاء الله به سلامت بر ميگردي.» اين جمله را در حالي گفتم كه خود نيز می دانستم اين كبوتر هم پريدنی است.
ادامه داد: «حاج آقا من هيچ وقت دلم نمی خواست خانهای داشته باشم، اما به خاطر خانواده، مجبور شدم ساختمانی بسازم. حال شما دعا كن تا من وارد اين خانه نشوم.»
از اين حرف، دلم گرفت اما هيچ نگفتم چند روز بعد استاد كار منزل «محمد» نزد من آمد و گفت: « به آقاي اسلامی نسب بگوئيد ساختمانشان آماده است.
هنوز بنا، پيچ كوچه را طی نكرده بود كه زنگ منزل دوباره به صدا در آمد و پيكی سفر جاودانه محمد را خبر داد. آن روز دعایی را كه درخواست نكرده بودم، مستجاب می ديدم و محمد را بر بال ملائك ....
#ﺷﻬﻴﺪ_ﻣﺤﻤﺪ_اﺳﻼمی_ﻧﺴﺐ
#عملیات کربلای۴
سالروز شهادت
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
💔
«جَبَر الله فؤادَ المُتعَبین»
- خدایا آرام کن دلهایِ خسته را . . .
ما به دنبال جنگ نیستیم
اما اگر زمانه بر سر جنگ افتد
جگر صد شیر داریم...
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔
روزمان را متبرک می کنیم به یاد شهیدی که خودش، کیفیت شهادتش را گفت
🕊 اینگونه شهید شدم ...‼️
هنوز دوستهایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمیدانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟»
🕊گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب میدادم.»
گفتم: «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟»
گفت: «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.»
پرسیدم: «چرا ایستادی؟»
گفت: «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم.
بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوهها بخوری سر دردت خوب میشود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.»
روزمون رو متبرک کنیم به نگاه خاص شهید با صلوات بر پیامبر و آلش
ان شالله امروز ویژه دعامون کنن
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
راوی: همسر #شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#شهید_مدافع_حرم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ
💞 @shahiidsho💞
"کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"