eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 یوهویی هواتو کردم سلام مرا از هزاران کیلومتر دور بپذیر بیا و ضامن من شو ... 💕 @aah3noghte💕
💔 جوون های پاک دهه شصت برای این روزهای ما خیلی دعا کنید ... 💞 @aah3noghte💞
💔 حس و حال امسال من را می بینید؟ ... 💞 @aah3noghte💞
خوندنش خالی از لطف نیست😍 https://eitaa.com/aah3noghte/12151
💔 دوباره آمده با عشق، در پناه چراغ سپرده است دلش را به بارگاه چراغ بگو کبوتر بی آشیان کجا بپرد! به غیر گنبد بی انتهای شاه چراغ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ی بمناسبت آخرین باری که بهم زنگ زدید، سه ساعت قبل از سفرتان به بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید ... یک باغ بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتید این باغ را خودتان برای خودتان ساختید و دو روز قبل از شهادتتان این باغ را دیدید .. ‌‌ کاش می‌دانستم امشب آخرین باری که زنگ زدید بار آخریست که صدایتان را میشنوم .. و کاش از حرف‌هایتان و از اصرارتان برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم. کاش آن لحظه میفهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو... کاش حکمت این صحبت‌هایتان را در آخرین مکالمان میفهمیدم... به من قول دادید وقتی برگشتید باهم به میرویم... چه خوش عهدی بابا جان و چه سفر زیارتی زیبا‌ و با شکوهی به مشهد رفتید. هر بار که میرفتید انتظار برگشتتان شیره جانمان را میگرفت ... میگفتیم نروید خسته‌اید، مریض هستید؛ میگفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول میکنید مردم، بیگناه در چنگال اسیر و گرفتار شوند، به خطر بيفتد و فردا اينها به داخل كشور ما بيايند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم؟ ما با سوال شما از خودمان شرمنده میشدیم و شما را به خدا میسپاردیم ... ‌‌‌‌‌‌كاش بخاطر اينهمه سال دوری و سختی و دلهره، گوشه نگاهی به ما بندازید بابا جان كه چه سخت تشنه يک نگاه شمايم. ‌‌ حضرت عشق امروز روز شماست؛ ... باز هم پیروز میدان شدی و مُزد اينهمه سال مجاهدت و سختی و خستگی را چه با افتخار از خود سيدالشهدا گرفتی. ‌ 💕 @aah3noghte💕
💔 مرتضی بهرامیان سلام خدا بر من راه خود را انتخاب کرده و از قید و بند رها شده و آرزوی شهادت را در سر می پرورانم. اسلحه ام را زمین نگذارید و راهم را  ادامه دهید که اطمینان دارم ادامه خواهید داد و  پرچم از دست افتاده ام را دیگری بدست خواهد گرفت و راهم را ادامه می دهد . ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت4⃣6⃣ درک متقابل از شنيدن اين اسم خوشش نيومد ... - اون آ
✨ بسم الله النور قسمت 5⃣6⃣ پیشرفت رشته پزشکی بساط شون رو جمع کردن و از اونجا رفتن ... کمي طول کشيد تا اون قيافه هاي خمار، بتونن درست و حسابي مسير خروجي رو پيدا کنن ... - واقعا مي خواي جوونيت رو با اين همه استعداد اينطوري دود کني؟ ... ولو شد روي مبل ... گيج بود اما نه به اندازه بقيه ... - زندگي من به خودم مربوطه کارآگاه ... واسه چي اومدي اينجا؟ ... در يکي از آبجوها رو باز کردم و نشستم جلوش ... - دفعه قبل که پيشنهادم رو قبول نکردي بياي واسه پليس کار کني ... حالا که تو نيومدي ... اداره اومده پيش تو ... خودش رو يکم جا به جا کرده و پاش رو انداخت روي دسته مبل ... چنان چشم هاش رو مي ماليد که حس مي کردم هر لحظه دستش تا مچ ميره تو ... - اون وقت کي گفته من قراره باهاتون همکاري کنم؟ ... هيچ کس نمي تونه منو مجبور کنه کاري که نمي خوام بکنم ... کامل لم دادم به پشتي مبل ... و پاهام رو انداختم روي هم ... اونقدر کهنه بود که حس مي کردم هر لحظه است فنرهاش در بره و پارچه روي مبل رو پاره کنه ... حالت نيمه جدي با پوزخند مصممي ضميمه حالت قبليم کردم ... - بعيد مي دونم ... آخرين باري که يادم مياد بايد به جرم مشارکت توي دزدي اطلاعات و جا به جا کردن شون مي رفتي زندان ... اما الان با اين هيکل خمار اينجا نشستي ... مي دوني زندان به بچه هاي لاغر مردني اي مثل تو اصلا خوش نمي گذره؟ ... با شنيدن اسم زندان، کمي خودش رو جا به جا کرد ... اما واسه عقب نشيني کردنش هنوز زود بود ... صداش گيج و بم از توي گلوش در مي اومد ... - اما من که کاري نکردم ... - دقيقا ... تو از همه چيز خبر داشتي اما کاری نکردی و چيزي نگفتي ... گذاشتي خيلي راحت نقشه شون رو پياده کنن ... و ازشون حمايت کردي که قسر در برن ... تازه يادت رفته نوشتن يکي از اون برنامه ها کار تو بود؟ ... اگه فراموش کردي مي تونم به برگشت حافظه ات کمک کنم ... من عاشق کمک به پيشرفت رشته پزشکي ام ... خيلي نوع دوستانه است ... با اکراه خودش رو جمع و جور کرد ... پاش رو از روي دسته مبل برداشت و شبيه آدم نشست ... - دستمزدم بالاست ... از روي اون مبل قراضه بلند شدم ... ديگه داشت کمرم رو مي شکست ... رفتم سمتش ... دست کردم توي جيبم ... از توي کيف پولم دو تا 100 دلاري در آوردم و گرفتم سمتش ... - دويست دلار ... پول اون آبجوهايي رو هم که برات خريدم نمي خواد بدي ... باحالت تمسخرآميزي بهم خنديد ... و با پشت دست، دستم رو پس زد ... - فکر کنم گوش هات مشکل پيدا کرده ... يه دکتر برو ... بسته به نوع کاري که بخواي قيمت ميدم ... با اون صورت خمار و نيمه نعشه بهم زل زده بود ... ابروهام رو انداختم بالا و پوزخند تمسخرآميزش رو بهش پس دادم ... پول ها رو بردم سمت کيفم پول ... تظاهر کردم مي خوام برشون گردونم توش ... - باشه هر جور راحتي ... انتخابت براي کمک به پيشرفت علم پزشکي رو تحسين مي کنم ... واقعا انتخاب فداکارانه اي کردي ... مثل فنرهاي اون مبل از جا پريد و دويست دلار رو از دستم گرفت ... - فقط يادت باشه من هيچ چيزي رو گردن نمي گيرم ... تو پليسي و هر کاري مي خواي بکني گردن خودته ... چه خوب يا بد ... آبجوها رو از روي ميز برداشت و رفت سمت يخچال ... لبخند پيروزمندانه اي صورتم رو پر کرد ... قطعا خوب بود ... - مطمئن باش ... من هيچ وقت تو رو نديدم و اين صحبت ها هرگز بين ما رد و بدل نشده ... فقط يه چيزي ... برگشت سمتم ... - تا تموم شدن کار ... نه چيزي مي کشي ... نه چيزي مي خوري ... مي خوام هوشيارِ هوشيار باشي ... بايد کل مغزت کار کنه ... نه اينطوري دو خط در ميون ... ⏪ ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞 نویسنده : شهید مدافع حرم سید طه ایمانی ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎬 ☄️ فتنه‌ها، ابتلائات و آزمایش‌ها، یکی پس از دیگری، گریبان‌مان را گرفتند و خواهند گرفت! www.aparat.com/v/E3F68 _ رمز بزرگ این ابتلائات عظیم چیست؟ _ این فتنه ها و مصیبت‌ها تا کِی ادامه خواهند داشت؟ _ رابطه‌ی آنها با حادثه‌ی باشکوه ظهور چیست؟ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 آخرین جمعه سال است کجایی آقا حالمان رو به زوال است کجایی آقا عمر بیهوده من بی تو چه اَرزد تو بگو زندگی بی تو سراب است کجایی آقا ... 💞 @aah3noghte💞
💔 از من می پرسن چقدر دوستت دارم؟ چه می دانم؟ مگر می شود اندازه گرفت، فاصله ی ازل تا ابد را؟ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 چرا رهبری مستقیما به ستاد کل فرمان داد!؟ عبدالرضا یعقوبی ••• ... 💞 @aah3noghte💞
💔 یک عمر شهید بود و دل باخته بود بر دشمن و نفس خویشتن تاخته بود از پیکر سوخته، نبودش باکی او سوخته‌ای بود که «خودساخته» بود ... 💞 @aah3noghte💞
💔 📌 🔸 مولای من! این روزها همه دست و پایمان را گم کرده ایم؛ زمین و زمان را به هم می دوزیم تا اطلاعات کافی از این بیماری نوظهور ( ) کسب کنیم، تا شاید از مبتلا شدن مصون بمانیم. 🔹 برای ایمنی از آن همه کاری می‌کنیم؛ در خانه می‌ مانیم، حتی اگر به بهترین مهمانی دعوت شده باشیم. با هرکسی معاشرت نمی‌ کنیم؛ از ترس آلودگی، دیوانه وار دستانمان را بارها می‌ شوییم و... 🔺 مولای من! کاش کمی از این همه اضطرار برای در امان بودن از این بلای دنیایی را، برای آمدن شما داشتیم. 💢 شرمنده ایم! می‌ دانیم رفتن به بعضی مهمانی‌ ها، معاشرت با بعضی از آدم ها، پای ماهواره نشستن و هزار گناه دیگر، آمدنتان را به تاخیر می‌ اندازد، اما از آنها دوری نمی‌ کنیم. 🔖 آقای من! در غربت شما همین بس که چنین شیعیانی دارید؛ که کسانی همچون من را منتظر شما می‌ دانند... 😔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 این غروبهای جمعه که می آیند و می روند به رُخِ ما مےکشند سست بودنِ عهدهایمان را که اگر عهدمان، عهد بود و بیعتمان، بیعت آن موعود وعده داده شده آمده بود 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 این السبیل بعد السبیل،این الخیرة بعد الخیرة،این الشموس الطالعه ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #قرار_عاشقی این السبیل بعد السبیل،این الخیرة بعد الخیرة،این الشموس الطالعه #اللهم_صل_علی_علی_
💔 به نظر من علیه السلام در این فراز از دعای ندبه پدر بزرگوار ، عموها و فرزندانشان را تڪ به تڪ یاد کرده و برای هر کدام روضه ای سربسته خوانده است مثلا در فراز "این الاقمار المنیره" شاید روی ماه عمو عباس، علی اکبر یا در بند "این الانجم الظاهره"حتی علی اصغر را به یاد آورده و لحظه شهادتشان را... وگرنه چرا این فرازها اینقدر غم دارند؟ چرا تا مرورشان مےکنی، نمےتوانی آرام بنشینی و همنوا مےشوی با امام معصومت... 💔 ... 💞 @aah3noghte💞