💔
اینبار بی مقدمه از #سر شروع کرد
این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسه های پیمبر شروع کرد
از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را
از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خط مقتل گودال رد شد و
با گریه از #اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر #چشم حرامی به خیمه هاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد
از روضه های سیلی و معجر شروع کرد
برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد
از ارباً ارباً تن #اکبر شروع کرد
لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد
از التهاب #مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر #اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد
غش کرد روضه خوان نفسش با شماره شد
مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد:
"ای تشنه لب حسین من! ای بی کفن حسین!"
دم را برای روضه ی مادر شروع کرد
یک کوچه وا کنید که #زهرا رسیده است
مداح بی مقدمه از در شروع کرد
#آھازدلزينب
💕 @aah3noghte
💔
#دلشڪستھ
ظهر بود...
ظهر روز دهم....
ارباب ایستادند برای نماز
خیلیها هم آمدند که آخرین نمازشان را به آقا اقتدا کنند
او ولی «آن جای لازم» را پیدا کرده بود
ایستاد جلو ، که سپر بلا بشود.
که جان آقا در امان بماند.
تیر سیزدهم را که خورد، نماز تمام شده بود،
افتاد روی زمین.
گوشه چشمهایش به آقا بود
گفت آقا جان«ارضیت؟»
حالا راضی هستید از من؟
امام فرمود:«انت اَمامی فی الجنّه»
#تو_جلوتر_از_من_مےروی_بهشت
اسمش سعید بن عبدالله حنفی بود ...
حالا ما مانده ایم و ...
یک جان و
این جوانی
با جانمان ، جوانیمان چه مےکنیم؟
هدر مےدهیم یا فدای #مهدی عج میکنیم؟
#آھارباب
#این_بقیه_الله؟؟؟
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"