شهید شو 🌷
💔 #گذرے_ڪوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری قسمت سوم روز اولی که محمدرضا رو تو دانشگاه
💔
#گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا
#شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری
قسمت چهارم
محمد یک بچه فوق العاده فعال،
پرنشاط،
جسور و شجاع بود،
در عین حال خیلی احساساتی و دلسوز بود
و در عین حال خیلی مقید بود.
میگفت آدم باید شیک و مجلسی، حزب الهی باشد.😍
اگر می خواهد حزب الهی باشد، خوشگل حزب الهی باشد که وقتی بقیه می بینند، کیف کنند.😇
هم مرامت را ببینند هم ظاهرت را ببینند.😀
اصرار داشت در زندگی لذت ببرد
یعنی هم به خوشی هایش می رسید پارک جمشیدیه می رفت، شیان می رفت،
خلاصه از لذت های زندگی اش کم نمی گذاشت.😌
با اینکه شاد بود و لذت می برد اما حدود خودش را هم رعایت می کرد.✌️
#ادامه_دارد...
#شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری
#آھ_اے_شھادت...
#بچه_حزب_اللهی_شیک
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_ڪانال_آھ
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 84 وقتی اومدم بیرون ،تعجب کردم! سر و ته کوچه رو نگاه کردم اما خبری از ماشینش نبود!!
🔹 #او_را ... 85
مثل مرغ سرکنده شده بودم!
هیچ جا نبود!
حتی سه شنبه و پنجشنبه رفتم اونجایی که جلسه بود،اما نیومد....!
امتحاناتم تموم شده بودن!
با این درگیری های ذهنی واقعا قبول شدنم معجزه بود!!
مجبور شدم به گوشیش زنگ بزنم اما....
خاموش بود!!!📵
چند روز بعد وقتی که سر کوچشون به انتظار نشسته بودم،
یه وانت جلوی در نگه داشت و اسباب و اثاثیه ی جدیدی رو بردن تو خونه!
ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر شد...💔
اون رفته بود....!!
اما کجا؟؟
نمیدونستم....😭
احساس میکردم یه کوه پشتمه...!
خسته و داغون به خونه ی مرجان پناه بردم!
-سلام ترنم خانووووم!چه عجب! یاد ما کردی!😏
-ببخشید مرجان...
خودت که میدونی امتحان داشتم!
خیلی وقت بود همو ندیده بودیم!
کلی حرف برای زدن داشت....
منم داشتم اما نمیتونستم بگم!
دلم میخواست گریه کنم اما حوصله ی اون کار رو هم نداشتم!!
تمام وجودم شد گوش و نشستم به پای حرفای صمیمی و قدیمی ترین دوستم!😏
پای تعریفاش از مهمونی ها....
از رفیق جدیدش...
از دعواش با مامانش
و دلتنگیاش برای داداشش میلاد!
-ترنم!!خوبی؟
-اره خوبم...چطور مگه؟
-آخه قیافت یجوریه!!
واقعا خوب به نظر نمیای!😕
-بیخیال مرجان! مشروب داری؟
-اوهوم. بشین برم بیارم.
باورم نمیشد که رفتن اون، منو اینقدر بهم ریخته!
بار آخر از دست مشروب به خونش پناه برده بودم و
حالا از نبودش به مشروب!
نه!
این اونی نبود که من دنبالشم!
من آرامشی از جنس اون میخواستم نه مشروب!!
تا مرجان بیاد بلندشدم و مانتوم رو پوشیدم!
-عه!! کجا؟؟ سفارشتو آوردم خانوم!😉
بغلش کردم و گونهش رو بوسیدم!
-مرسی گلم،ببخشید!
نمیتونم بمونم!
یه کاری دارم،باید برم.
قول میدم ایندفعه زودتر همو ببینیم!🙂
با مرجان خداحافظی کردم و رفتم تو ماشین!
سرم رو گذاشتم رو فرمون.
نمیتونستم دست رو دست بذارم.
من اون آرامش رو میخواستم!!
به مغزم فشار آوردم!
کجا میتونستم پیداش کنم!؟
یدفعه یه نوری گوشه ی مغزم رو روشن کرد!
دفترچه!!!!😳
با عجله شروع به گشتن کردم!
نمیدونستم کجای ماشین پرتش کرده بودم!
بعد ده دقیقه، زیر صندلی های پشتی پیداش کردم!!
جلد طوسی رنگش، خاکی شده بود!
یه دستمال برداشتم و حسابی تمیزش کردم!
نیاز به تمرکز داشتم!
ماشین رو روشن کردم و رفتم خونه!
دو ساعت بود دفترچه رو ورق میزدم اما هیچی پیدا نکردم.
هیچ آدرس و نشونه ای ازش نبود!
فقط همون نوشته های عجیب و غریب...!
با کلافگی بستمش و خودم رو انداختم رو تخت و بغضم رو رها کردم!😭
غیب شده بود!
جوری نبود که انگار از اول نبوده!!
چشمام رو با صدای در ، باز کردم!
مامان اومده بود تا برای شام صدام کنه.
نفهمیدم کی خوابم برده بود!!
سر میزشام، بابا از نمره هام پرسید.
احساس حالت تهوع بهم دست داد،
سعی کردم مسلط باشم،
-هنوز تو سایت نذاشتن.
-هروقت گذاشتن بهم اطلاع بده.
یه بیمارستان هست که مال یکی از دوستامه.
میخوام باهاش صحبت کنم بری اونجا مشغول به کار بشی!
-ممنون،ولی فعلا نمیخوام کار کنم!
-چرا؟؟😳
-امممم....خب میخوام از تعطیلات استفاده کنم.
کلاس و مسافرت و...
-باشه،هرطور مایلی.
ولی همه ی اینا بستگی به نمراتت داره!
سرم رو تکون دادم و با زور لبخند محوی زدم!
ساعت یک رو گذشته بود،
اما خواب بد موقع و افکاری که تو سرم رژه میرفتن، مانع خوابم میشدن!
به پشتی تخت تکیه داده بودم و پاهام رو تو شکمم جمع کرده بودم!
سرم داشت از هجوم فکرهای مختلف میترکید!!
هنوز فکرم درگیر حرف هایی بود که شنیده بودم!
افکارم مثل یه جدول هزار خونه که فقط ده تا حرفش رو پیدا کردم،پراکنده بود!!
نمیدونستم چرا! اما از اینکه دنبال بقیه ی حرفها برم ،میترسیدم!
احساس میکردم میخوان مغزم رو شست و شو بدن!
اما از یک طرف هم نمیتونستم منکر این واقعیت بشم که یه آرامشی رو از یادآوریشون احساس میکردم!
با دودلی به دفترچه نگاه کردم!
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک‼️
💔
سهکلمهبرایتمامفُصولاستکبار ...
لاتَلعبُوابالنَّارِ
#باآتشبازینکنید☝️
#سید_مقاومت
#سیدحسن_نصرالله
#آھ_اے_شھادت...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 با نسیمِ کربلا کِی زنده مےسازی مرا؟! #حسیـݩجاݩ #شھیدمحمودرضابیضائی #دلتنگ_حرم #اللهم_الرزقنا_
💔
#شھیدمهدی_زین_الدین
هرگاه شب جمعه
شھدا را یاد کنید
آنها شما را
پیش اباعبدالله یاد مےکنند....
امشب خیلی پیش ارباب یادمون کن
رفیق!
#شهیدجوادمحمدی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_بیستـــم چله رو به یاد #شھیدمهدی_قاضی_خانی💞 #شھیدحجت_اسدی💞 #شھیدمحمودنریم
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_بیستــ_و_یکم چله رو به یاد
#شھیدیونس_زنگےآبادی💞
#شھیدحسن_قاسمی💞
#شھیدخلیل_تختےنژاد💞
+ رفیق شھیدمون❤️
شروع مےکنیم
ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم
و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد..
و موثر باشیم در ظهور امام
#دعای_عهد رو ان شالله بعد از نماز صبح بخونیم و
تو لیست سربازان مهدیِ فاطمه حاضری بزنیم💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه😉❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
در طول روز هم
با هم مطالبی راجع به خودسازی شهدا میخونیم ان شالله و الگو میگیریم😊
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#همسنگرےها! #جانمونین☝️
یه وقت اگه یه روز بجا نیاوردی
نگی دیگه نمیخونم‼️
دوباره شروع کن💪
این ماه شیاطین، به زنجیر کشیده شدن⛓
تو این ماه، رسیدنمون به خدا، زودتر از ماههای دیگه س.✌️
#ان_شاءالله
#تصویربازشود👌
#نذرمهدےفاطمه❤️
❁﷽❁
💔
#مولای_غریبمان_مهدی..
فصـل بهـار آمده امـا خـزان ماسـت
فصلی که در نبود تو آید
بهار نیست
#آھ...
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
روزهایی هم هست
که مناسبتش در هیچ تقویمی
نوشته نشده
فقط قلب توست که
آن روز
بےقرار مےشود و مرهمی برای دلِ شڪستھ ات نمےبینی...
روزهایی از زندگی هست
که در آن روزها
#جان داده ای
اما هنوز نفس مےکشی...
روزهایی مےآیند
که تو را مےشڪنند💔 اما
هیچ کس
نخواهد دید
لبخندهای بعد امروزت
تلخندےست که به
زندگے
حواله مےکنی...
چه کسی خواهد فهمید
دلت
چندین هزار بار
فقط
بخاطر
#یڪ_روز
شڪستھ باشد؟...
روزهایی هست...
نه...
یک روز بود
که تو رفتی
و من دیگـر
من نبودم...💔
#آھ_اے_شھادت...
💕 @aah3noghte💕
امروز یازدهم ماه مبارک
دومین سالروز
شهادت #شهیدجوادمحمدی است
از دوستان مےخواهم با فرستادن فاتحه ای
روح خودشونو با یاد این شهید بزرگوار و نظرکرده،
معطر کنند
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
شهید شو 🌷
💔 #دلشڪستھ_ادمین... روزهایی هم هست که مناسبتش در هیچ تقویمی نوشته نشده فقط قلب توست که آن روز بے
💔
#دلشڪستھ_ادمین..
قربانِ
شھیدِ
روزه داری
که
روزه اش
او را
به
امام حسین رساند....
اگـر فلسفه روزه
رسیدن به محبوب است
روزه هایم
همه
قضا
باید شوند...
#شهیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
#آھ_اے_شھادت...
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
شهید شو 🌷
💔 سنی ها هم دوستش داشتند.😍 باهاشان خوش و بش می کرد و گرم می گرفت. می رفت #نماز_جمعه شان. 📚يادگا
💔
#چله_ی_شھدایی
در تابستان هنگام باز کردن انگورها،
مهدی هم از جبهه برای کمک کردن آمده بود
روز جمعه بود و همه اهل خانواده درحال کار کردن در باغ بودیم.
ظهر هنگام نماز مهدی گفت:
"دست از کار بکشید تا به نماز جمعه برویم"😊
خودش هم رفت و وضو گرفت...
وقتی برگشت دید هنوز ما درحال کار کردن هستیم گفت:
"کار دنیا تمامی ندارد، باید نماز جمعه را هر چه با شکوه تر برگزار کنیم.
باید به کوری چشم دشمن، نماز جمعه را پرکنیم.
شما که می خواهید نماز خود را درخانه بخوانید، همان را درمسجد بخوانید تا هم ثواب بیشتری ببرید و هم دشمن از اتحاد شما بترسد."😉😌
#شهیدمهدی_جعفریان_خلیل_آبادی
📚اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
💕 @aah3noghte💕
#نمازجمعه
#اختصاصے_ڪانال_آھ...
شهید شو 🌷
💔 #پیامڪے_ازبہشت ✍ "حجابٺ" را محڪمـ نگھـ دار... نگـاه نڪن ڪھـ اگـر حجاب و فڪر درسٺ داۺٺھـ باۺے
💔
#پیامڪے_از_بہشت
حواستون به نمازتون باشه💚
حواستون به دینتون باشه💙
نماز را اول وقت و
زیارت عاشورا📖بخوانید❤️
اگه ما اینکار رو انجام ندهیم پس چه کسی اینکارو انجام دهد؟
قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم
#شهیداحمدمشلب✨
#آھ_اے_شھادت...
#حزب_الله
💕 @aah3noghte💕