eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 🚀 ایران تروریست؛ آمریکای صلح جو😏 در این تصویر فهرست مناطق و‌ کشورهایی که از جنگ جهانی دوم تاکنون مورد تعرض و یا حمله نظامی ایران و یا آمریکا واقع شده اند، میبینید یکی به زیباکلام و سلبریتی ها حالی کنه که ما آمریکا ستیز نیستیم، #آمریکای_وحشی ، با کل دنیا ستیز داره😏 #سلبریتی_بیسواد #اندڪےبصیرت 💕 @aah3noghte💕
💔 شنبـه را جوری بخند تا صدای خنده ات هفت روز هفته ام را پر کند ..... #شھیدمهدی_علیدوست #آھ_اےشھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا ۱۳ـ #شھیدمحمدبالاگر در سال 1328 در
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا ۱۴ـ #شھیدمحمد_پورولی او  در سال 1335 در تهران متولد شد.👶 خانواده ای  مستضعف اما متدین داشت در جنوب شهر تهران سکونت داشتند. وی در سال 1355 در رشته بازرگانی و مدیریت دانشگاه غزالی قزوین پذیرفته شد و #انجمن_اسلامی این دانشگاه را بنیان نهاد. بعد از پیروزی انقلاب به عضویت بخش #سیاسی و سپس دانش‌آموزی حزب جمهوری اسلامی درآمد و تمام همت و تلاش خود را صرف گسترش #سلاح_عقیدتی_و_سیاسی_دانش_آموزان کرد؛ همچنین در دانشگاه به تلاش در جهت #ایجاد_جریان_اسلامی در #محیط_دانشگاه پرداخت بعد از آن وارد حزب جمهوری اسلامی شد. محمد اعتقاد داشت : "کسی که بخواهد داخل حزب بشود شرط آن گذشتن از جان است." سرانجام این رادمرد عرصه های ایثار در روز هفتم تیرماه سال 1360 در سن 25 سالگی همراه با جمع یاران شهید مظلوم بهشتی بر اثر انفجار بمب کار گذاشته شده #توسط_منافقین در ساختمان حزب جمهوری اسلامی به دیدار حق شتافت.❣ #خون_عشاق_سر_وقت_خودش_خواهدریخت #شھیدترور #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصے_ڪانال_آھ...
💔 خانم‌هایی هستند در مهد پیشرفت و آزادی و تمدن😏 که با استفاده از «جعبه‌ حریم شخصی» (Personal Space Box) سعی دارند مانع لمس یا اذیت و آزار مردان در مترو شوند‼️ اینا همون چشم و دل سیر ها هستند👀 اینا همون آدم های به اصطلاح متمدن و پیشرفته هستند و مصی میخاد ما رو به اینجا برسونه😏 #حجاب #مصونیت #محدودیت_باارزش👌 #مصی_پولینژاد #اندڪےبصیرت 💕 @aah3noghte💕
💔 ... هرچند تو را ضامن آهو خواندند ای ضامن صد قافله دل... ادرکنی✋ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷 #پارت_شانزدهم... مادرم آب انار را به دست پدرم داد . پدرم درحا
💔 🌷 🌷 ... تا اینکه یک روز به سراغ احمد رفتم....🙃 اما بر خلاف میل من، اصلا حال بدی نداشت😏 اتفاقا از همیشه سرحال تر بود . سخت در آغوشم گرفت و گفت : "خیلی دلم برایت تنگ شده بود این چند وقت خیلی اذیتت کردند.. نه ؟" گفتم : "آره بابا اصلا نمی گذاشتند با کسی صحبت کنم تا بیرونم می رفتم انقدر مجنون مجنون میکردند که سریع بر میگشتم. خودم هم شک کردم نکند که واقعا...."☹️🤔 آرام گفت : "هیس... اینجا نمی شود صحبت کرد 😒 بیا برویم نخلستان" . به سمت نخلستان حرکت کردیم . باد خنکی می آمد . روی پشتکی نشستیم . پرسیدم: "طبیب به سراغ تو هم آمد"؟ با خنده گفت : "آره...😅 میخواست به زور دوا به خوردم دهد... میگفت تا مجنون نشدی باید این را بخوری تا زهر حنظل از بین برود ولی پدرم نذاشت و گفت من به پسرم ایمان دارم بعد هم تا شب سرش توی کتاب هابود و آخر نشانی سرور را در آورد".👌 گفتم : "من به آنچه دیدم شک دارم تو نشانی سرور را در آوردی"؟🤔 خوشه ای انگور جلوی پایمان افتاد احمد خم شد و آن را برداشت و گفت: "پس معلوم است خیلی اذیت شدی که انقدر زود شک کردی😉 ولی مگر میشود که آن چهره ی زیبا و بوی خوش را فراموش کرد"😍؟؟؟؟ ..... ... ✨ 💕 @aah3noghte💕 ‼️
💔 ... قاصد امام که رسید همسر زهیر، نهیب زد: "زهیر! پسر فاطمه تو را فراخوانده و تو تردید مےکنی؟؟؟" نمیدانم وقتی ارباب به عبیدالله بن حر فرمود: "بیا تا راهی نشانت دهم تا تمام گناهانت بخشیده شود و به سعادت جاودانه برسی...." آن موقع همسر عبیدالله کجا بوده؟ آیا او هم اگر به همسرش تلنگر مےزد که ‼️ عبیدلله به خودش نمےآمد و عاقبتش ختم به نمےشد⁉️ به خدا مسئولیم در بهشتی شدن اطرافیانمان،... و در تنهاییِ ... اگـر با یک کلمه حرفــمان، یک نفر را به او وصل نکنیم و شک نکن همسران اگر اجری بیشتر از اجر شهادت نداشته باشند، اجرشان، کمتر نیست که با این همه دلتنگی سعادت همسرانشان را برگزیدند ... 💕 @aah3noghte💕 کپی بدون ذکر لینک، مورد رضایت نیست‼️
💔 .... ... و به قول عزیزی که این مواقع مےگفت 💔 انگار هر چه مےکشیم از دست همین است.... و اےڪاش این دل فقط برای بود و جای نفر دیگــری نه... ڪاش فقط من بودمو تُ که صاحب این دلی و چه شرمنده و روسیاهم، من که صاحبخانه را گاهی از خانه اش بیرون کرده و دیگری را مهمان مےکنم... امشب هم این دل، بھانه ات را گرفته ای بےهمتا... دوست دارم سر به سجده تا خودِ صبح بگویم: اِلهى ... قَلْبى مَحْجُوبٌ وَ نَفْسى مَعْیُوبٌ وَ عَقْلى مَغْلُوبٌ وَ هَواَّئى غالِبٌ وَ طاعَتى قَلیلٌ وَ مَعْصِیَتى كَثیرٌ وَ لِسانى مُقِرُّ بِالذُّنُوبِ فَكَیْفَ حیلَتى یا سَتّارَ الْعُیُوبِ وَ یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ وَ یا كاشِفَ الْكُرُوبِ اِغْفِرْ ذُنُوبى كُلَّها بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یا غَفّارُ یا غَفّارُ یا غَفّارُ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ خدایا دلم در پرده است و نفسم معیوب و عقلم مغلوب است و هواى نفس بر من چیره است و طاعتم اندك و گناهانم بسیار است و زبانم به گناهان اقرار دارد پس چاره ام چیست اى پرده پوش عیبها و اى داناى نادیدنی ها و اى برطرف كننده اندوهها بیامرز همه گناهانم را به حرمت محمد و آل محمد اى آمرزش پیشه اى بسیار آمرزنده اى بسیار آمرزنده به رحمتت اى مهربانترین مهربانان... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... مےروم پیش رضا تنها برای یڪ هدف... اربعین ، با اذن او، با مادرم، سمت نجف میلاد ولی نعمتمون مبارک 💖 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 خاڪ پاے زائر شاه خراسان میشومـ #یارضا میگویم و آیینه بندان میشومـ هر کجا باشم گدای کوی این آقا منمـ همچو موسی سائلِ دستان سلطان میشومـ #شھیدجوادمحمدی در حرم امام رئوف... #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 زیارت مجازی ✨✨✨عیدتون مبارڪ✨✨✨
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 آوردم این دل تنگو سپردمش به تو آقا... کبوتر حرم تو نداره جایی ، جز اینجـــا 🌹جانم امام رضا جان .. #حاج_میثم_مطیعی #پیشنهاددانلود👌 #آھ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 قسمت شصتم #بےتوهرگز ❤️ 🌀خانواده     برای چند لحظه واقعا بریدم … – خدایا، بهم رحم کن … حالا ج
💔 قسمت شصت و دوم ❤️ 🌀زمانی برای نفس کشیدن  دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد …☹️ می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد😧 … – دکتر حسینی … دکتر حسینی … پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …   ایستادم و چند لحظه مکث کردم … – من چطور آدمی هستم؟ …   جا خورد 😳… – شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی …   معلوم بود متوجه منظورم شده … – پس علائق تون چی؟ … – مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ … چند لحظه مکث کردم … "طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن … در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است … اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن" …     اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت😑 … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد … با اون فشار و حجم کار … این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود 😫… دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم …  دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم … – دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …   خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟😒 … قسمت شصت و سوم ❤️ 🌀خدای تو کیست؟ خنده اش محو شد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …   چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا … – صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما… که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه …   بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … دوباره لبخند زد … – شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟🙁 …  خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود … – نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه … چند لحظه مکث کردم … بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید …  – ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید … یهو زد زیر خنده … اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ …     – انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته … حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره …  در لاکر رو بستم … – خواهش می کنم تمومش کنید …   و از اتاق رفتم بیرون… ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یا تو خط بودن یا تو حرم... خیلیاشون زیارت اولی بودن و خیلیاشون زیارت آخری شدن... خیلیاشون وقت شهادت انگشتر سوغات مشهد دستشون بود خیلیاشون برات کربلا و شهادتشونو از امام رضا گرفته بودن بعضیاشونم تو عملیات ثامن الائمه شهید شدن... خلاصه.. خدا می دونه چی گفتن و چطوری گفتن و چی شنیدن... میلاد امام رئوف، مبارک باشه بر انان که تا سحرگاهان رو به مشرق ترین خورشید عالم منتظر ایستاده اند تا در رکاب امام عشق به انتقام آن امام مظلوم برخیزند... ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 روز عیده و میخوام مژده بدم بهتون🌸🍃 البته نه از زبان خودم😅 بلکه از زبان سیدِ صادق مقاومت... ❤️ ایشون گفتن که.... نه نوه هام نه بچه هام ان شالله به زودی در ، نماز خواهم خواند😇✌️ 👊 ان شالله داریم نزدیک میشیم به تحقق آرزوی و چیزی نمونده تا کف پاهامون، خاک مسجدالاقصی رو لمس کنه💪 ✌️ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 هزار سر به فدای غباری از خاڪـم نباشد اگر... تن چه ارزشی دارد؟ به سال دفاع مقدسم، سوگند! هوای خاڪ مرا دارد ... 💕 @aah3noghte💕
💔 دل جوازِ شهادت را آخر از مشهد گرفت سفرہ‌ی شاہِ خراسـان این چنین شاهانه است . . . ... 💕 @aah3noghte💕
🌹 خاطره ای از یکی از همرزمان فرمانده شهید حجت باقری(مدافع حرم) 🌹 همرزم فرمانده شهید «حجت باقری» گفت: «یک روز دیدم شهید باقری با سر و وضع خاکی و گلی داخل اتاق شد. گفتم فرمانده چه خبر؟ کجا بودید که اینطور خاکی و گلی شدید؟  لبخند ملیحی زد و نشست. می‌دانستم از گفتن موضوع خودداری می کند. چند روزی این ماجرا تکرار شد تا اینکه یک شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم می برد و چرت می زدم  که یک لحظه متوجه شدم سایه ای از جلوی چشمانم رد شد وسوسه شدم و سایه را تعقیب کردم تا بفهمم چه خبر است. دنبالش رفتم دیدم حجت مشغول نظافت حیاط و سرویس های بهداشتی است. خجالت کشیدم و دویدم سمتش، خواستم ادامه کار را به من بسپارد، گفتم شما فرماندهی این کارها وظیفه ماست که نیروی شما هستیم، جواب داد کاری که برای رضای خدا باشد جایگاه انسان را تغییر نمی دهد من این کار را دوست دارم، چون می دانستم بچه ها اجازه انجامش را نمی دهند قبل از نماز صبح و توی تاریکی انجام می دهم. از خودم خجالت کشیدم، سرم را پایین انداختم و گفتم به خدا قسم شما خیلی بزرگواری». ... 💕 @aah3noghte💕
روز یازدهم چله دعای توسل نماز یکشنبه ماه ذی القعده فراموش نشه
شهید شو 🌷
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا ۱۴ـ #شھیدمحمد_پورولی او  در سال 133
💔 شهیدی که 110جلد کتاب نوشت.... :  در سال 1303 در شهرستان یزد متولد شد.  پس از اخذ دیپلم به مکه مشرف شد و سپس به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه یافت. رساله دکترای خود را با عنوان «تمام برنامه‌های دانشکده پزشکی در اسلام»☝️ نوشت و با درجه فارغ التحصیل شد. وی به زبان عربی آشنا بود؛ لذا مقدمات را نزد اساتید حوزوی آموخت و کتاب در معارف و پزشکی تحریر کرد که معروفترین آن‌ها، 👈«اولین دانشگاه و آخرین پیامبر» بود. ایشان علاوه بر مکه و عراق به سوئیس، پاریس، لندن و برلین سفر کرد و تحقیقات فراوانی در این سفرها انجام داد.👌 او پس از انقلاب، به عنوان به مجلس شورای اسلامی راه یافت و همراه برادرش سید محمد در 7 تیر 1360 به شهادت رسید.❣ ... 💕 @aah3noghte💕 ...
شهید شو 🌷
💔 🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷 #و_آنڪہ_دیرتر_آمد #پارت_هفدهم... تا اینکه یک روز به سراغ احمد
💔 🌷 🌷 ... خرمایی را که به سویم دراز شده بود، گرفتم و در دهان گذاشتم... شیرینےاش مرا به یاد شیرینی حنظلی انداخت که از دست سرور خورده بودم😔 و انگار مشام من از بوی خوش او پر شد که اشکم در آمد... گفتم: "مگر مےتوانم فراموشش کنم؟😢 بگو پدرت چه چیزی درباره او پیدا کرده"؟؟؟ احمد صورتش گُل انداخت و با هیجان شروع کرد به حرف زدن... "پدرم همان را گفت که گفته بود... که نشانه هایش به امام غایب شیعیان، فرزند مےماند... چندین نام دارد... ، و ...😍 یادت مےآید که گفت فرزند حسن بن علی است؟؟ معجزاتش را به یاد بیاور😃 پدرم مےگفت او نه اسیر مکان است نه اسیر زمان؛ آنطور که ما هستیم... گفتم: "اما ... ما که شیعه نیستیم😟... پس چرا به داد ما رسید؟" با شوق از جا پرید و گفت... "پدرم گفت بر روی زمین است که به دادِ هر نیازمندی از هر دینی میرسد👌 نمےدانی چه حال و روزی دارم💓 از و ... پر پر مےزنم... دلم مےخواهد از اینجا بروم خودم را گم کنم و باز صدایش بزنم و آن قدر گریه کنم آن قدر استغاثه کنم تا به کمکم بیاید و آن وقت... دیگر هرگز یک لحظه از او جدا نخواهم شد... مثل همان مرد سپید پوش" ... ✨ 💕 @aah3noghte💕 چون بزرگواران همراه، زحمت تایپ رو کشیدن، کپی بدون ذکر لینک مورد رضایت نیست
💔 و فقط کافےست که گوهر وجودت در پیشگاه خدا خریدنی بیاید آن هنگام است که خواهی بود... ... 💕 @aah3noghte💕