قسمت هشتم شهرنامه منتشر شد.
در تلاش بودیم مباحثی که در این قسمت صحبت شد را از زوایای دیگر بررسی کنیم و برای شما پوشش دهیم🌷
@shahr_naame
‼️ اگر هرکدام از درامدها را نخواندهاید یا قصد مرور دارید میتوانید روی لینک مدنظر کلیک کنید:
🔹️دعوتنامه کانال شهرنامه
🔸️پادشاهی هوشنگ ۱/3:آبادی یا توسعه؟! (قسمت هشتم)
🔹️دوره نخستین پادشاه به پایان رسید (انیمیشن کمیک)
🔸️دوره فقه کسب و کار
🔹️در دوره فقه کسب و کار چه میگذرد؟
🔸هوشنگ دومین پادشاه جهان
🔹️جهاندار هوشنگ با رای و داد، به جای نیا تاج بر سر نهاد
🔸صوت قسمت هشتم
🔹آنچه در قسمت نهم خواهیم دید
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
✅در ادامه برخی از مطالب قدیمی، برای دوستانی که تازه به کانال پیوستند، باز نشر می شه:
✅به جای دیباچه
🔹مشرق زمین از دیرباز سرزمین عرفانهای درونی و باطن گرایی بوده است. هندوئیسم و بودیسم در هندوستان ظهور چنین فرهنگی هستند. در هستی شناسی این ادیان، عمدتا دنیا یک توهم و خیال است و باید با آن ساخت و با زهد و ریاضت از آن عبور کرد.
🔹در مقابل، فرهنگ غرب، فرهنگی برون گرا و معطوف به ظاهر است. فرهنگ غربی از دوران باستان کاملا عملگرا و ناظر به واقعیت ملموس و محسوس دنیایی، اندیشیده و رفتار کرده است. حتی وقتی اروپاییان دینی ابراهیمی همچون مسیحیت را پذیرفتند، جسم مسیح را به عنوان تمثل ظاهری خداوند در دنیا قرار دادند تا بتوانند از خداوند تجسمی ظاهری و دنیایی داشته باشند.
اما در میانه این دو فرهنگ، سرزمین میانه قرار دارد. ادیان ابراهیمی و آیین زرتشتی در سرزمین میانه ظهور کرده اند.
🔹مردم سرزمین میانه سری در عالم باطن داشته اند و در عین حال از دنیا غافل نبوده اند. شهرها و تمدن های زیادی ساخته اند اما اخلاق و معنویت را فرانوش نکرده اند. عملگرا بوده اند اما آرمانهایی نظیر عدالت و خیراندیشی و آبادی را نیز پی گرفته اند. این تعادل را در تصویر قرآن از خداوند می توان مشاهده نمود. به روایت قرآن خداوند هم ظاهر است و هم باطن. هم در آسمان است و هم در زمین. هم در آخرت است و هم در دنیا. ادیان سرزمین میانه و در راس آنها اسلام، به شدت رنگ زندگی دارند. بی جهت نیست که نام اسلام با "هجرت به مدینه" گره خورده است. اسلام دینی است که در مدینه و شهر به اوج می رسد. شاید بی ارتباط با این مساله نباشد که خداوند امت اسلام "امت وسط" می خواند.
🔹ایران محل تلاقی تمدنها، فرهنگها و ادیان بوده است و همواره با رویی گشاده از دستاوردهای فرهنگهای دیگر استقبال کرده و در عین حال با ابتکارات فراوان آنها را بومی نموده و حتی گاهی شکلی فرامرزی و میان تمدنی به آن داده است. عالی ترین شکل چنین تعاملی را می توان در ایجاد هویت ایرانی اسلامی به نظاره نشست.
✳️ما ایرانیان قرن پانزده هجری به شدت به روایت، بازخوانی، نقد و بررسی و آموختن از این تجربه انباشته شده در عمق اندیشه فرهنگیمان نیاز داریم تا بتوانیم در عین زندگی در واقعیت و میدان عمل، زیستی معنوی و حقیقی داشته باشیم.
❇️شهرنامه تنها نام یک برنامه رسانه ای نیست، بلکه حرکتی است برای بازخوانی و روایت امروزین هویت کهن ایرانی اسلامی.
✳️این حرکت با بازخوانی و تحلیل دو اثر سترگ و بی نظیر فرهنگایرانی اسلامی یعنی "شاهنامه" و "مثنوی معنوی" آغاز شده است. یکی بیشتر رنگ و بوی شهر و تمدن و حماسه دارد و دیگری بیشتر رنگ و بوی معنویت و عرفان.
🔔اگر به این هویت کهن احساس علاقه دارید و مشتاق ملاقاتی تازه با این امر کهن همیشه نو هستید به شهرنامه بپیوندید.
با معرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید 👇
🆔 @shahr_naame
📜مرثیه یا حماسه؟! مساله این است!
🔹هر ملت و شهر زنده نیاز به قهرمان دارد. قهرمان، به مردم امید، عزت و شخصیت می دهد. گویی مردم، شخصیت آرمانی خود را و آنچه که می توانند باشند در قهرمان می بینند.
اما قهرمان داشتن به تنهایی کافی نیست. بلکه روایت داشتن از قهرمان نیز به همان اندازه مهم است. قهرمان بی راوی، به مرور زمان فراموش و محو می شود یا اصلا شناخته نمی شود. کما این که اگر فردوسی نبود رستم و فریدونی هم نبود.
🔹اگر امروز قهرمانی مثل چه گوارا در کل جهان مشهور و محبوب است، به خاطر کمیت و کیفیت روایتی است که از شخصیت او شده است.
🔹ما قهرمانهای زیادی داشته ایم و داریم که هر کدام به تنهایی جوانمرد و جهان مردند. چمران، متوسلیان و پیشاپیش همه، رستم ایران شهر: حاج قاسم! اما فردوسی نداریم تا از قهرمانیهای آنان روایتی هنری بسازند. متاسفانه ما از این قهرمانان تنها و تنها "مرثیه" ساخته ایم. مرثیه امتداد همان میل به غزل سرایی عاشقانه است، در حالی که ملت نیاز به روایت حماسه دارد. کاش در جهانی که دیگران قهرمانهای خیالی می سازند ما لااقل می توانستیم قهرمانهای واقعی مان را دست کم برای خودمان روایت کنیم.
با معرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید👇
🆔 @shahr_naame
🔰 نگرش اساطيری به جهان
در این نگرش »خدايان«، سرچشمه و اساس تحولات كيهانند و جهان، كارگاه افعال و رفتار آنها.
🔹️جهان، خميرمايه فعل خدايان است
🔸️وكار خدايان، اين است كه اشياء را از صورتی به صورت ديگر درآورند و شكل دلخواه خويش را به آن ببخشند.
🔹️نيروي محركه فعاليت خدايان و ايزدبانوان (الههها) »قدرت« است. آنان »قدرت« دارند تا بتوانند جهان را مديريت كنند. بدون قدرت، »خدايي« و »پروردگاري« بي معناست.
‼️از سويی قدرت، اسبی سركش است و ميلی ذاتی به زير سلطه درآوردن جهان دارد. اين سلطهگری میتواند تا سرحد به بردگی كشيدن و حتی نابوديی و فساد جهان پيش رود.
خدايانی همچون خدای جنگ⚔️ كه تمثل »قدرت« هستند، ميلی ذاتی به ويرانگری دارند. خدايان اساطيريی از سويی نيازمند قدرتند تا بتوانند به عالم نظم و صورت ببخشند و از سويی، اگر قدرت مهار نشود، به جای نظم، ويرانی و فساد و آشوب برجای خواهد ماند.
در اساطير يونان، »تايتان ها« و در رأس آنان »كرونوس« يا همان »زمان«، خداوندگاران قدرت افسارگسيخته هستند. خدايانی كه به فرماندهی زمان، همه چيز و همه كس را به نابودی میکشانند و هيچ صورت پايداري را بر نمیتابند. ميراث خدايانِ قدرت مهارنشده، »خائوس« يا همان »آشوب-جهان« است. خدايان المپ به پادشاهي زئوس (كه در يك صورت تمثيلی معنادار فرزند »كرونوس« (زمان-خدا) است با به بند كشيدن تايتان ها، در پی تبديل جهان به كاسموس (نظم-جهان) بودند. اين ايزدان و ايزد
بانوان برای برقراری نظم بايد معادله متناقض نما و سخت قدرت را حل مي كردند: بدون قدرت، نظم ممكن نيست و با قدرت، نظم به آشوب و ويراني منتهي مي شود.
🔹️تفكر اساطيري براي حل اين نامعادله خدايان و ايزدبانوان »حكمت« و »هنر« را پيشنهاد میدهد.
خداياني كه وظيفه دارند، قدرت را مهار كنند تا جهان به نظم و تعادل برسد.
اما آيا قدرت، مهارشدنی است⁉️
اين جاست كه جنگي هميشگي ميان خدايان قدرت و خدايان حكمت پديد مي آيد. جنگي گريز
ناپذير كه روح و سرچشمه جنگ ها و عمده تحولات جهان است.
👇👇👇
بخشی از مقاله "یگانگی قدرت و حکمت در آینه وجود پهلوان"
📺فیلم قسمت سوم شهرنامه
با معرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید 👇
🆔 @shahr_naame
اندیشه عدلیه در شاهنامه
🔰 در میان اهل سنت، اهل حدیث (حنابله) و بعدها اشاعره معتقد بودند، اشیاء و کارها به خودی خود، خوب و بد نیستند.
این خداوند است که تصمیم می گیرد چه چیزی خوب باشد و چه چیزی بد. اگر او دروغ بگوید دروغ خوب است و اگر تصمیم بگیرد دروغ نگوید، آن گاه دروغ خوب نیست.
🔰 در مقابل، شیعه و معتزله معتقد بودند، خوب و بد در ذات خود خوب و بدند و خداوند هرگز کار بد انجام نمی دهد.
از نگاه آنان خوب و بد امور به تصمیم خداوند وابسته نیست و او هرگز در هستی ظلم نمی کند. به همین دلیل، به شیعه و معتزله، عدلیه گفته می شود.
در میان اهل سنت، معتزله سرکوب و حذف شدند و فقط شیعیان بر عقیده عدالت ذاتی خداوند و جهان باقی ماندند. به همین دلیل اصل "عدل" به عنوان یک نقطه هویتی مهم برای شیعه به اصول این مذهب راه یافت.
🔴 اندیشه عدلیه را در این بیت شاهنامه به روشنی می توان دید:
چو دانا توانا بد و دادگر
از ایرا نکرد ایچ پنهان، هنر
از نگاه حکیم فردوسی، بنیان آفرینش دادگری و عدالت خداوند است و به همین دلیل سرتاسر هستی صحنه هنر خداست.
در #قسمت_چهارم تفصیل این ماجرا را ببینید:
https://www.aparat.com/v/bm9yt
#شاهنامه
#فردوسی
#شهرنامه
بامعرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید👇
🆔 @shahr_naame
حکیم فردوسی و عبور از نومینالیسم‼️
🔹️نومینالیستها یا «اسم گرایان» مفاهیم کلی همچون «انسان» را صرفا یک «اسم» می دانند که برای نشانه گذاری ذهنی پدید آمده اند. از منظر نومینالیسم، هر انسان یک حقیقت و مفهوم جداگانه با دیگر انسانها دارد. ذهن برای گذران امور بر این حقایق مختلف، یک اسم واحد می گذارد که بتواند برای امور زندگی از آدمهای مختلف، نشانی داشته باشد. مفهوم واحد انسان، از این نظر چیزی شبیه به نام گذاری قفسه های مختلف کتابهاست.
🔸️فردوسی با این نظریه به شدت مخالف است و معتقد است، «انسان» یا «مردم» یک معنای واحد دارد که بر تمامی انسان ها صادق است و بالاتر از آن این معنای واحد برگرفته از حقیقتی مشترک و ارزشمند است که در نوع انسان وجود دارد.
این حقیقت را می توان «انسانیت» یا «مردمی» نامید:
ز راه خرد بنگری اندکی
که مردم به معنی چه باشد: یکی
مگر مردمی خیره خوانی همی
جز این را نشانی ندانی همی
🔸️ابن سینا فیلسوف بزرگ، در فصل اول از نمط چهارم کتاب اشارات و تنبیهات، همین بیت فردوسی را به زبانی فلسفی این چنین بیان می کند:
بر موجودات مثل انسان، گاهی نامی واحد گفته می شود که فقط اشتراک لفظی نیست، بلکه به یک معنای واحد اشاره می کند که آن معنای واحد در افراد مختلف انسان مثل زید و عمرو نشان از وجود یک حقیقت واحد موجود دارد.
#شاهنامه
#فردوسی
#شهرنامه
بامعرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید👇
🆔 @shahr_naame
شاه بیت شاهنامه در روایت انسان
یکی از درخشان ترین ابیات ادبیات کهن پارسی درباره چیستی حقیقت انسان، بیت زیر از فردوسی است:
نخستین فکرت، پسین شمار
تویی! خویشتن را به بازی مدار
درباره این بیت در #قسمت_چهارم سخن گفتیم و آن را توضیح دادیم و نشان دادیم که بنابر این بیت و ساختار کلی ابیات مقدمه شاهنامه، انسان غایت آفرینش و گل سرسبد آفرینش است. گویی تمام کائنات، کار کرده اند تا به انسان برسند.😍
🔴 این بیت را به گونه ای لطیف تر از آن چه ما در شهرنامه گفتیم، نیز می توان فهمید.
بر اساس این تفسیر دوم، منظور از فکرت، اندیشه خداوند است. بنابراین، آن چه که خداوند نخست در اندیشه آورد انسان بود و سپس به خاطر آن دیگر عناصر هستی را آفرید. از این رو انسان پس از دیگر مخلوقات پای به صحنه هستی گذاشت و آخرینِ شمار شد.
✅️ به هر روی چه تفسیر اول درست باشد و چه تفسیر دوم، نتیجه یکی است. آدمی، غایت خلقت است، پس اگر تو، خودت را به بازی بگیری و بیهوده زندگی کنی، کل آفرینش را به سخره و بازی گرفته ای.
ملاصدرا فیلسوف بزرگ مسلمان، همین سخن فردوسی را به عنوان قاعده ای فلسفی، اثبات کرده و بر اساس حرکت جوهری بر آن استدلال آورده است. قاعده ملاصدرا از این قرار است که: هر آن چه که از نظر زمانی و شمار مقدم و جلوتر است از نظر شرف و مرتبه، موخر و عقب تر است (کل ما هو اقدم بالزمان فهو آخر بالرتبة و الشرف).
نتیجه ⬅️ آن است که موجودی که پسین شمار باشد، شریف ترین است و این همان معنای سخن فردوسی است.
⚜️ ملاصدرا، فردوسی را با لقب «قدوسی» یاد می کند و او را یکی از بزرگترین عارفان و فیلسوفان می داند. بعید نیست که این قاعده را از او الهام گرفته باشد.
#شاهنامه
#فردوسی
#شهرنامه
بامعرفی شهرنامه به دیگران در این حرکت سهیم باشید👇
🆔 @shahr_naame
🌹خدمت دوستانی که تازه به شهرنامه پیوسته اند سلام و خوش آمد عرض می کنم.🌹
📜سیر محتوای شهرنامه از این قرار است:
📺محور اصلی کانال، برنامه های اینترنتی شهرنامه (شرح شاهنامه) و نی نامه (شرح مثنوی) است که روی آپارات و یوتیوب بارگذاری می شود.
🕰هر برنامه حدود ۲۰ دقیقه است و زبان روانی دارد. اگر با دور تند ببینید و بشنوید نهایتا ۱۰ تا ۱۵ دقیقه از وقتتان را می گیرد و در عوض با بسیاری از مسائل فلسفی، ادبی و تاریخی آشنا می شوید.
📝در کنار برنامه ها، متنهای تکمیلی نیز روی کانال فرستاده می شود. بعضی از این متنها در برنامه گفته نشده اند و تکمیل کننده برنامه هستند.
🎼نی نامه (شرح مثنوی معنوی) ضبط شده و در حال تدوین است. پس از رسیدن کانال به ثبات مطلوب، پخش نی نامه نیز آغاز می شود.
‼️ قسمت اول معرفی شهرنامه است. قسمتهای دوم و سوم و چهارم به تحلیل و بازخوانی مقدمه شکوهمند شاهنامه و ابعاد هستی شناسانه آن می پردازد. قسمت های پنجم و ششم و هفتم داستان پادشاهی کیومرث را بیان می کند و سرانجام از قسمت هشتم وارد داستان پادشاهی هوشنگ می شویم.
‼️با لمس یا فشردن شماره هر قسمت در بند بالا به پست مربوط به آن قسمت راهنمایی می شوید و می توانید به فیلم، صوت و مطالب مربوط به آن دسترسی پیداکنید.
💡پیشنهاد بنده: اگر تازه به شهرنامه پیوسته اید قسمت اول و بعد قسمت پنجم به بعد را ببینید و سر وقت سه قسمت دیگر را به ترتیب تماشا کنید.
📝غیر از برنامه ها متنهای تکمیلی کوتاهی نیز در کانال منتشر می شود که مطالعه آنها خالی از لطف نیست.
@shahr_naame
قسمت هشتم شهرنامه منتشر شد.
در تلاش بودیم مباحثی که در این قسمت صحبت شد را از زوایای دیگر بررسی کنیم و برای شما پوشش دهیم🌷
@shahr_naame
‼️ اگر هرکدام از درامدها را نخواندهاید یا قصد مرور دارید میتوانید روی لینک مدنظر کلیک کنید:
🔹️دعوتنامه کانال شهرنامه
🔸️پادشاهی هوشنگ ۱/3:آبادی یا توسعه؟! (قسمت هشتم)
🔹️دوره نخستین پادشاه به پایان رسید (انیمیشن کمیک)
🔸️دوره فقه کسب و کار
🔹️در دوره فقه کسب و کار چه میگذرد؟
🔸هوشنگ دومین پادشاه جهان
🔹️جهاندار هوشنگ با رای و داد، به جای نیا تاج بر سر نهاد
🔸صوت قسمت هشتم
🔹آنچه در قسمت نهم خواهیم دید
با معرفی شهرنامه به دیگران در تقویت هویت ملی، سهیم باشیم👇
🆔 @shahr_naame
📜شعری از حکیم فردوسی به مناسبت ولادت امیرمؤمنان
🔹شاعران پارسی گوی، اشعار نیکوی فراوانی در ستایش امیرالمؤمنین گفته اند. اما بی گمان یکی از حماسی ترین و ماندگارترین اشعار، ابیات زیر از حکیم بزرگ توس است که در آغاز شاهنامه آورده است.
🔸این اشعار در زمانه ای سروده شده است که هر بیت از آن، می توانست، سر سراینده را به جرم تشیع و ارادت به امیرالمؤمنین، بر باد دهد. از سرودن چنین اشعاری به خوبی می توان دریافت، که سراینده حماسه های رستم دستان، خود نیز تا چه اندازه روحیه ای دلاورانه و حماسی داشته است.
🔹وی ستایش علی (ع) را با ذکر حدیثی از پیامبر (ص) آغاز می کند که در آن امیر مؤمنان، درِ شهر علم، توصیف شده است. با توجه به جایگاهی که «خِرد» و دانش در اندیشه فردوسی دارد، همین تک بیت می تواند گواه شیعه بودن او باشد. از نگاه او، خداوند، خداوند جان و خرد است و پیامبر (ص) وارث علم و خرد الهی. از این رو هیچ ستایشی برای امیرمؤمنان بالاتر از این نیست که باب شهر دانش نبی (ص) است.
🔸فردوسی همچنین از واژه «وصی» در این شعر استفاده می کند. واژه ای که به فلسفه سیاسی شیعی اختصاص دارد. از دیگر هنرنمایی های فردوسی در این ابیات، به تصویر کشیدن حدیث سفینه نوح در قالب ابیاتی دل نشین است. وی همچنین، به صراحت اعلام می کند که خاک پای حیدر است و هر کسی که دشمنی علی (ع) را در دل دارد «بی پدر» است و در واقع دشمن بزرگش، دل خویش است.
🔹در این ابیات وی گواهی می دهد که تمامی سخنان و حکمتهای عمیق شاهنامه را از امیرمؤمنان فراگرفته است و گوشش پر از آواز دلنشین اوست:
درست این سخن گفت پیغمبر است
که من شهر علمم علیم در است
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم پر آواز اوست
علی را چنین گفت و دیگر همین
کز ایشان قوی شد به هر گونه دین
منم بندهٔ اهل بیت نبی
ستایندهٔ خاک پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
بر انگیخته موج از او تندباد
چو هفتاد کشتی بر او ساخته
همه بادبانها بر افراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محّمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و ولی
خردمند کز دور دریا بدید
کرانه نه پیدا و بن ناپدید
بدانست کو موج خواهد زدن
کس از غرق بیرون نخواهد شدن
به دل گفت اگر با نبی و وصی
شوم غرقه دارم دو یار وفی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
دلت گر به راه خطا مایل است
تو را دشمن اندر جهان خود دل است
نباشد جز از بیپدر دشمنش
که یزدان به آتش بسوزد تنش
هر آنکس که در جانش بغض علی است
از او زارتر در جهان زار کی است
@shahr_naame